شهادت یوسفی در چاه...
محمد عکاف معاون سردبیر
همان روزی که گفتی آتشنشانم، شرمگین و نجیب و باحیا خندید؛ اما فقط خدا میداند توی دلش چه خبر بود. توی دل زن آتش کوچکی روشن شد مثل شعلههای کوچولویی که پیلوت سماورها دارند ... یک سوختن خاموش و یواش که هرچند کم است، اما همیشگی است. هر بار زنگ میزد به گوشیاش و بیشتر از سه زنگ میخورد، انگار آن شعله کوچولو یک هم پیچش چرخانده میشد و گر میگرفت تا اینکه تماس را ببیند و زنگ بزند. پسرشان را که یکی دوبار برده بود ایستگاه، کلی خوش گذرانده بودند. کتلتها را با ریحان گذاشته بود لای نان و داده بود ببرند تا بیناهار نمانند. پدر و پسری کلی خوش گذرانده و والیبال بازی کرده بودند و پسرک از میله معروف ایستگاه سرخورده بود آمده پایین و شب زن گفته بود حقوق چی میگیرید شما و جواب شنیده بود: خداکنه همیشه ما بابت والیبال بازی کردن و خورد و خوراک حقوق بگیریم، نه عملیات و اطفای حریق و زن از سوالش خجالت کشیده بود. آن شب زن زنگ زده شاید ... جواب نشنیده. یک بار، دوبار، دهبار و هول افتاد به جانش. نکند خواب شب قبلش تعبیر شده باشد. نکند مرتضایش... و تلفن زنگ خورد... و خبر آوار شد توی مغزش و به این فکر کرد پسرشان دیگر هیچوقت با پدرش والیبال بازی نخواهد کرد. صدای پشت خط میگفت: آتشسوزی شده. مرتضی و دوستانش رفتند برای عملیات . دود بود و دود. چشم چشم را نمیدید. در تاریکنای دودآلود مغازه رفت که زودتر آتشی فروبنشاند و زیر پایش خالی شد ... صدا میگفت مرتضی توی چاه افتاده و من به این فکر میکنم انگار همه مرتضاهای جهان با چاه سر و سری دارند و سرنوشتشان به نوعی باچاه گره خورده است .
مرتضی حیدری، آتشنشان شجاع و خدوم پایتخت ما درست وقتی ما خسته و کوفته توی ترافیک بودیم که به خانه برسیم، وسط معرکه عملیات بود و برای خاموش کردن آتش زندگی شهروندی مثل من و تو به چاه افتاد و در راه خدمت به من و تو شهید شد. نوشتن این ستون برای تسلی دل خانوادهاش و بزرگداشت کارش و اسمش کمترین کاری بود که میشد انجام داد. روحش شاد!
تیتر خبرها
-
فوتبـــال ، مثل زندگــــی
-
«تیكتاك» موفق اما خطرناک
-
کرونا چقدر خرج روی دست خانوادهها میگذارد؟
-
ســــازمـــان خـــلـــق نـــا انـــسان
-
تمــــاشــــای هنــــر با مــاســـک
-
سر به دامن بیبی
-
روی موج شهرت
-
افزایش شاخص بورس به نفع تولید ملی است
-
قرنطینه چاقتان نکند!
-
آمریکا، حامی همیشگی منافقین
-
شهادت یوسفی در چاه...
-
درس قهرمانی لیورپول به وزارت ارشاد