علامه امینی؛ حافظ حقیقت

از «الغدیر» و نویسنده بزرگ آن چه می‌دانیم؟

علامه امینی؛ حافظ حقیقت

توقعی نیست كه همه نام عبدالحسین امینی مشهور به «علامه امینی» را شنیده باشیم. وقتی تعجبی نیست كه نامی از او شنیده باشیم دیگر مایه تعجب نیست كه نام كتاب بزرگ او كه تلاشی به طول یك عمر را در سینه خود دارد، شنیده باشیم و درباره‌اش بدانیم. البته ندانستن این موضوع بد نیست و قرار نیست كسی به‌خاطر این ماجرا شماتت شود، ولی خواستیم یادآوری كنیم حالا كه همین چند خط را خوانده‌ایم، می‌تواند فرصتی باشد كه ولو به قدر دانستن یك تاریخچه زندگی‌نامه‌ای درباره یكی از بزرگ‌ترین دانشمندان جهان اسلام اطلاعاتی داشته باشیم. یعنی اگر تا آخر كه خیلی هم قرار نیست وقتی از ما بگیرد این متن را دنبال كنیم شاید تصویر بهتری از داشته‌های خودمان پیدا كنیم. البته امروز و این روزها سالگرد درگذشت یا تولد علامه امینی نیست، بلكه به مناسبت عید غدیر سراغ این شخصیت و كتاب ارزشمند او رفته‌ایم. كتابی كه رهبر انقلاب در سخنانی به مهجوریت آن اشاره كرده و تاكید كرده بودند كه باید برای شناساندن آن تلاش شود.

حسام آبنوس روزنامه‌نگار

     قصه از چه قرار است؟
می‌خواهیم درباره كتاب گرانقدر «الغدیر» اثر علامه امینی حرف بزنیم. كتابی كه در بزرگی آن تردید نیست و سعی و تلاش علامه برای گردآوری آن نیز این نكته را تایید می‌كند. از میان تألیفات مرحوم علامه امینی دائره‌المعارف یازده جلدی «الغدیر» به زبان عربی (۲۲ جلد به‌زبان فارسی) و که خلاصه آن به چند زبان ترجمه شده‌است نامدارترین اثر این دانشمند شیعی است كه برای تألیف و گردآوری آن ۴۰ سال زمان گذاشت.
حالا این كتاب چه ماجرایی دارد كه تا این حد مهم و معروف است؟
این كتاب یك بررسی تفصیلی از ماجرای ولایت است.
یعنی چه؟
یعنی جناب علامه امینی چهل سال از عمر شریف‌شان را صرف نوشتن این كتاب كرده‌اند تا با استفاده از منابع مختلف موجود در كتب اهل‌سنت اثبات كنند كه خلافت و ولایت بدون واسطه بعد از پیامبر اسلام(ص) مخصوص حضرت علی(ع) است. البته این كتاب به زبان عربی نوشته شده و بعدا به فارسی ترجمه شده‌است. (شاید با خودتان بگویید كه وقتی جناب علامه ایرانی و فارسی‌زبان بوده‌اند، چرا كتاب‌شان را به زبان عربی نوشته‌اند كه خب روشن است چون زبان اسلام، عربی است و بهتر است اگر حرف علمی زده می‌شود با زبان همان علم زده شود، همان‌طور كه پزشكان وقتی می‌خواهند نسخه بنویسند؛ با وجود این‌كه بیمار و نسخه‌پیچ داروخانه
هر دو فارسی‌زبان و ایرانی هستند، اما به لاتین می‌نویسند چون این علم از زبان دیگر كسب شده و... بگذریم.)
تا یادمان نرفته بگوییم آن ۹ جلد دیگری كه منتشر نشده هم تحقیقی جامع است درباره حدیث‌های ولایت!
حتما با خودتان می‌گویید «حدیث ولایت» چه صیغه‌ای است؟
نقل‌های متفاوتی درباره برتری امیرالمومنین(ع) در تاریخ از زبان رسول‌خدا(ص) نقل شده كه معروف‌ترین آنها به حدیث غدیر هم شهرت دارد. حدیثی كه پیامبر خدا در ۱۸ ذی‌الحجه سال دهم هجری حین بازگشت از آخرین حج در منطقه‌ای به نام غدیر خم در اجتماع بزرگ مسلمین پس از نزول آیه «تبلیغ» (سوره مائده آیه ۶۷) بیان كردند. حدیثی كه بارها در كتب درسی و رسانه‌ها بازگو شده‌است كه بخشی از خطبه پیامبر خدا(ص) در روز غدیر است. حدیث غدیر بخشی از این خطبه است كه در آن، پیامبر فرموده است: «هركس من مولای اویم، علی(ع) مولای اوست».
برگردیم سراغ مرحوم علامه امینی. او سفرهای بسیاری كرد تا به كتابخانه‌های مختلف دسترسی پیدا كند و بتواند از نسخه‌های موجود برای هدفی كه دارد استفاده كند. نویسنده در این كتاب به ۱۱۰ تن از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین پیامبر (تابعین مسلمانانی هستند كه با یك یا چند نفر از صحابه پیامبر اكرم(ص) ملاقات یا مصاحبت داشته‌اند یا آنها را درك كرده‌اند؛ ولی خود پیامبر(ص) را ندیده‌اند) كه حدیث غدیر را روایت كرده‌اند، اشاره می‌كند. آنگاه ۳۶۰ نفر از راویان حدیث غدیر از قرن دوم تا چهاردهم را برمی‌شمارد. 

      سفرهایی برای یك باور
سفر رفتن اتفاقی است كه هیچ عقل سلیمی با آن مخالفت ندارد. خداوند هم به بندگانش توصیه كرده برای دیدن عجایب هستی سفر كنند و در خلال این سفر به تماشا بنشینند و از تماشا غافل نشوند. حالا برخی سفر می‌روند تا مقداری از كار و اتفاقات روزانه دور شوند و برخی برای رسیدن به یك حقیقت دست به سفر می‌زنند. حتی در میان آنهایی كه هدفشان از سفر رفتن رسیدن به یك حقیقت است هم اختلاف وجود دارد. علامه امینی هم یكی از كسانی است كه برای رسیدن به یك حقیقت و اثبات باور خود دست به سفرهای بسیاری زده‌است. از هندوستان تا مراكش او پا در سفر گذاشت تا بتواند به منابعی كه برای «الغدیر» احتیاج داشت دست پیدا كند.  هندوستان، پاكستان، عراق، سوریه، تركیه، مصر، مراكش و... از جمله كشورهایی است كه او برای كتابش به آنجا سفر كرد تا از كتابخانه‌های آنها استفاده كند. او با كار پیگیر شبانه‌روزی در كتابخانه‌های بزرگ جهان اسلام به آنچه می‌خواست و موجود بود دست پیدا كرد و سرانجام كتابی كه امروز در اختیار اهل پژوهش و تحقیق است را آماده كرد. از جمله شهرهایی كه وی با این هدف به آنها سفر كرد، می‌توان حیدرآباد، دكن، علیگره، لكنهو، كانپور، جلالی رامپور(در هند)، فوعه، معرفه، قاهره (در مصر)، حلب، نبل و دمشق (در سوریه) را برشمرد. مرحوم علامه امینی در نگارش این اثر چنان‌كه خود گفته ده‌هزار جلد كتاب را به دقت مطالعه و استنساخ (همان رونویسی خودمان) و به صدهزار رساله مراجعه مكرر كرده‌است. 
مرحوم امینی درباره مراجعه‌اش به كتاب‌ها گفته: «من برای نوشتن الغدیر، ده هزار كتاب را از بای بسم‌ا... تا تای تمت خوانده‌ام و به صدهزار كتاب مراجعه مكرر داشتم.» 
مرحوم آیت‌ا... خزعلی (مسؤول سابق بنیاد بین‌المللی غدیر) با بیان خاطراتی از مرحوم علامه امینی، درباره سفر او به هندوستان و پژوهش‌هایش در آن كشور می‌گوید: «علامه امینی در مدت چهار ماه تحقیق در كتابخانه‌های هندوستان چهار هزار صفحه مطلب درباره غدیر نوشت... او روزانه ۱۶ ساعت در هوای گرم هندوستان مطالعه و تحقیق می‌كرد و در مدت چهار ماه تلاش كرد تا حقانیت غدیر را از منابع مختلف استخراج كرده و اثبات كند.»

      خواندن در محضر علامه
كتاب شریف الغدیر به‌عنوان یكی از معتبرترین منابع حدیثی برای اثبات ولایت امیرالمومنین(ع) از اهمیت بالایی برخوردار است، ولی خواندن آن برای همه مقدور نیست. علاوه‌بر این شاید جذابیتی هم برای مخاطب نداشته باشد كه یك كتاب فنی و علمی آن هم در ۲۲ جلد را از اول تا آخر بخواند. اما می‌توان با مراجعه به گزیده و خلاصه این كتاب كه در یك جلد آماده و منتشر شده پای درس غدیر علامه نشست و به قول شاعر «آب دریا را اگر نتوان كشید، هم به قدر تشنگی باید چشید»؛ از این‌رو می‌توان با مراجعه به كتاب «گزیده‌ای جامع از الغدیر» از این اثر سترگ به قدر توان بهره برد.
همچنین كتابی از سوی دفتر نشر معارف با عنوان «خط روشن» منتشر شده كه گزیده‌ای سبك‌تر و كم‌حجم‌تر از كتابی كه پیشتر ذكر شده منتشر شده كه برگزیده‌ای از این كتاب گرانقدر است.
نكته‌ای كه باید یادآوری كرد جای خالی زندگینامه‌های جذاب برای نوجوانان و بزرگسالان از زندگی این دانشمند عالم تشیع است. یادنامه‌ها و كتب تحقیقی درباره اثر بزرگ او شاید نشان از اهمیت جایگاه این شخصیت و آثارش باشد، ولی برای مخاطب عام كاركردی ندارد و شخصیت و فعالیت علمی‌اش را به كسی معرفی نمی‌كند. زندگینامه‌هایی كه در غرب جدی گرفته می‌شوند و در یك مرور ساده می‌بینیم كه برای یك شخصیت و گاهی یك اثر كتب بسیاری تألیف شده تا مخاطب بتواند دست به انتخاب بزند و وارد دنیای افراد شود.

      كاخ عظیم
رهبر انقلاب در بیاناتی در سال ۷۸ درباره این كتاب یادآوری كرده بودند: «همین كتاب الغدیر هم به‌نظر من مهجور است. من به دوستانمان سفارش كردم الغدیر را كه در آن صدها كتاب است ــ یعنی ایشان درباره‌ موضوعات مختلف، مطالبی دارد. گاهی 100 صفحه، 80 صفحه درباره‌ یك شخص، یك مطلب، یا یك حدیث، مطلب دارد و یك نفر باید اینها را از اولِ الغدیر بخواند تا به مطلب مورد نظر برسد و از آن استفاده كند. حالا كو آن آدمی كه حوصله كند، 11جلد كتاب الغدیر را بخواند و این‌گونه مطالب را بیرون بكشد؟! -مورد بررسی دقیق قرار دهند و موضوعات مختلف را دانه دانه بیرون بكشند؛ هر كدامشان یك كتاب یا یك جزوه است. الغدیر هم ــ آن كاخ عظیمی كه مرحوم امینی ساخته ــ به جای خود محفوظ؛ این كتاب‌ها هم دانه دانه بیاید و اقطار عالم را پر كند. یعنی الغدیر به صورت یك مجموعه، وجود داشته باشد، یك جا هم جزوه، جزوه وجود داشته باشد.» 

      آقا عبدالحسین از كودكی تا دیدار محبوب!
حالا كه اجمالا در جریان قرار گرفتیم مرحوم علامه امینی كه بوده و چه كرده، بد نیست مروری هم بر زندگی خودش داشته باشیم. 
عبدالحسین امینی در سال ۱۲۸۱ هجری شمسی در روستای سردها از توابع شهرستان سراب آذربایجان شرقی در خانواده‌ای كه اهل علم بودند متولد شد و پا در مسیر كسب علوم دینی گذاشت. او مقدمات را در تبریز آموخت و برای فراگیری مراحل بعدی راهی نجف شد و پس از كسب اجازه اجتهاد به تبریز بازگشت. در زهد و تقوای مرحوم امینی نقل‌های مختلفی وجود دارد، ولی علاقه و توجه او به معصومین(ع) در كانون توجه بوده‌است. او در وصیت‌نامه‌اش خواست كسی را نایب او قرار دهند تا ۱۰ سال به كربلا برود. وی همچنین وصیت كرده بود ۱۰ سال مجلس عزا در روزهای شهادت فاطمه(س) برگزار كنند. او معتقد بود زیارت ائمه و امامزادگان، بر‌خلاف آنچه هم‌اكنون در بین شیعیان دیده می‌شود، باید بازده جدی پرورشی داشته باشد.  او علاوه بر این‌كه به اهمیت یاد اهل‌بیت(ع) و برپایی مجالس تذكره تاكید داشت و در وصیتش نیز به برپایی مجلس مصیبت برای حضرت فاطمه(س) تاكید كرده بود، اما از مجالسی كه زمینه گفتن نقل‌های غیرمعتبر را فراهم می‌كنند نیز انتقاد داشت؛ او از بسیاری از محافل و مجالس مذهبی خشنود نبود و نقدهایی بر این مجالس مطرح می‌كرد. مهم‌ترین نقد او بی‌اطلاعی و ناآگاهی گویندگان از حدیث و معارف دینی بود و به سخنان نامستند و نامناسب بعضی از اهل منبر و برخی از روضه‌خوانان، ایراد داشت. او جایی گفته: «در یكی از مجالس عمده تهران، در ایام عزاداری شركت كرده بودم، در وسط منبر با این‌كه كاری زننده بود، برخاستم و بیرون آمدم، چون نشستن و گوش‌دادن به آن حرف‌ها را حرام دانستم.» علامه امینی سرانجام ظهر جمعه ۱۲ تیر ماه ۱۳۴۹شمسی (۲۸ربیع‌الثانی ۱۳۹۰ قمری) درگذشت. برخی درگذشت او را در حالی كه بنیه‌ای قوی و تنی سالم داشت، ناشی از مطالعه زیاد، اشتغال بی‌وقفه به نوشتن و مراقبت دائم در كار كتابخانه دانسته‌اند. بامداد شنبه ۱۳ تیر ۱۳۴۹، پیكر او تشییع شد. افزون بر تهران، در شهرهای بغداد، كاظمین، كربلا و نجف نیز پیكر علامه امینی تشییع شد و پس از طواف دادن بر گرد آستان مقدس امیرالمومنین(ع) به وصیتش، در حجره‌ای از كتابخانه امیرالمؤمنین علی(ع)  نجف كه خود بنیانگذار آن بود، به خاك سپرده شد.