پسر شجاع 45 ساله شد

گفت‌وگو با دوبلورهای «پسر شجاع » که یکی از خاطره‌انگیزترین کارتون‌های بچگی ما بود

پسر شجاع 45 ساله شد

«ドン・チャック物語» یا دون چوك مونوگاتاری كه ما به اسم «پسرشجاع» می‌شناسیمش، سال 1975 میلادی كه رسما در ژاپن متولد شد، اما تا پایش به ایران برسد چند سالی از تولدش گذشته بود و اوایل دهه 60 بالاخره روی آنتن رفت. با این حال، پخش این كارتون تنها به آن سال‌ها ختم نشد و به خاطر میزان استقبالی كه از آن شد، تا امروز بارها از شبكه‌های مختلف نمایش داده شد، این روزها هم شبكه پویا دوباره سراغش رفته و باعث شده بخشی از خاطرات دهه شصتی‌ها و هفتادی‌ها دوباره جان بگیرد. احتمالا یكی از اولین چیزهایی كه شما هم با شنیدن اسم پسر شجاع یادتان می‌آید همان پدر گفتن معروف پسرشجاع و لحن شخصیت‌هایی است كه هركدام برای خودشان اسم و رسمی دارند. ماجرایی كه باعث شد ماهم به بهانه بازپخش مجدد آن سراغ بعضی از آنها برویم و از حال و احوال این روزهایشان جویا شویم.

مردم هنوز هم صدایم را می‌شناسند
مهوش افشاری صداپیشه پسر شجاع است، گوینده‌ای كه از همان قسمت‌های اول بعد از نادره سالارپور سرپرستی پسرك شجاع را به عهده گرفت و از او شخصیتی ساخت كه همچنان گوشه ذهن خیلی از ما جا خوش كرده است. او كه این روزها به گفته خودش از صبح تا شب درگیر مدیریت دوبلاژ مجموعه‌های مختلفی است، در فرصت كوتاهی كه بین كارهایش پیش آمد، گپ و گفتی با ما داشت.

 اول از همه از اسم دردسرساز پسر شجاع شروع كنیم، اصلا اسم این پسرك چه بود؟
واقعیت این است كه این شخصیت از اول هم اسم نداشت، هم خودش و هم پدرش؛ این اتفاقی است كه از همان ابتدا هم به این شكل بود و خیلی‌ها بارها و بارها از من این سوال را می‌پرسند، حتی بعضی‌ها آن‌قدر درگیر این موضوع بودند كه هر دفعه من یا یكی از همكارانم را می‌دیدند با نگاهی پر از سوال و درگیری می‌گفتند آخر چطور می‌شود كه آنها اسمی ندارند؟
 اگر شما می‌خواستید برای او اسم بگذارید، انتخاب‌تان چه بود؟
من همان پسر شجاع را انتخاب می‌كنم، چون این نامگذاری هم برای خودش جالب بوده و این ویژگی این كارتون است.
 فكر می‌كنید چرا پسر شجاع برای خودش در این حد اسم و رسم به هم زد؟
آن‌موقع‌ها فیلم و كارتون زیاد نبود و ما فقط سه شبكه داشتیم. درست مثل گل كردن اوشین به دلیل آن‌كه فیلم دیگری وجود نداشت، پسر شجاع هم به همین ترتیب بود، یعنی زمانی روی آنتن رفت كه انیمیشن خاص دیگری نبود.
 البته جالب است كه این روزها هم بازپخش آن هنوز برای خیلی‌ها دیدنی است، شاید این ماجرا به خاطره‌ساز بودن پسرشجاع برمی‌گردد؟
بله، نكته‌ای كه وجود دارد این است كه به همان دلایلی كه از آن گفتم این دست كارها در ذهن مردم ثبت شدند و به شكلی، خیلی‌ها به آن عادت كردند تا جایی كه سال‌ها بعد هم كه چشم‌شان به آن می‌خورد حس خوبی از دیدن‌شان پیدا می‌كنند و مثل من و شما با لبخند آن را دنبال می‌كنند. همه اینها در حالی رخ می‌دهد كه كارتون‌ها و برنامه‌های زیادی این روزها روی آنتن می‌رود.
 چرا پسر شجاع پدرش را به آن شكل معروف صدا می‌زد؟ چه شد كه به این تركیب رسیدید؟
من اول خرس مهربون را می‌گفتم و بعد از آن‌كه برای خانم سالارپور سفری پیش آمد، دوبله پسر شجاع را هم بعد از چند جلسه اول به عهده گرفتم. به همین دلیل آن پدر گفتن معروف را هم در همان قسمت‌های اول خانم سالارپور عنوان كرده بود و در ادامه من سعی كردم آن را طوری پیش ببرم كه كسی متوجه تغییر صدای او نشود. به همین خاطر همان تیپ را ادامه دادم.
 دقیقا؛ می‌شود گفت كه این تیپ‌سازی هم از دلایل اصلی  به‌یادماندنی شدن پسر شجاع شده است.
آن‌موقع‌ها ما سعی می‌كردیم برای هر شخصیتی تیپ ویژه‌ای بسازیم، موضوعی كه همیشه به بچه‌هایی كه با آنها كار می‌كنم، توصیه می‌کنم. مثلا ما برای نقش خرگوش یا همان خرس‌ها و پسر شجاع حالت فك‌مان را تغییر می‌دادیم و دندان‌های‌مان را جلوتر می‌آوردیم. همین باعث می‌شد كه آن فرم پدر گفتن شكل بگیرد و برای خیلی‌ها جالب باشد. اما خیلی از جوان‌ترهای این حوزه كمتر چنین كاری می‌كنند و زمان می‌برد تا به تیپ‌سازی برای شخصیت‌ها نزدیك شوند.
 البته این شكل از دوبله فكر می‌كنم باعث شود تا مردم از روی صدا ‌نتوانند تشخیص دهند كه مثلا پسر شجاع هستید.
 بله، من در زمان صداپیشگی این شخصیت و برخی دیگر از كارها، آن‌قدر تیپ ویژه‌ای برای آن ساخته بودم كه اغلب مردم با صدای عادی هم نمی‌توانستند حدس بزنند كه من مثلا پسر شجاع هستم.
 آن‌وقت ناراحت نمی‌شویدكه متوجه شما نمی‌شوند؟
نه، چون مردم آن‌قدر باهوش هستند كه باز هم خیلی اوقات متوجه می‌شوند كه صدایم آشناست و گاهی جلو می‌آیند و می‌پرسند كه شما دوبلور هستید؟ از سوی دیگر برایم جالب است كه واكنش مردم به این نقش‌ها را می‌بینم.
 از روزهای دوبله پسر شجاع قطعا خاطرات زیادی دارید، حس و حال آن موقع‌تان را یادتان هست؟
ما شنبه‌ها برای این مجموعه كار می‌كردیم و به یاد دارم كه آقای افشار مدیر دوبلاژ بودند. از آن جا  كه تعداد زیادی در استودیو جمع می‌شدیم یادم است كه فضای شادی داشتیم و خیلی شوخی می‌كردیم و خوش‌حال بودیم. همین پشت صحنه و حس و حال خوبی كه وجود داشت هم باعث می‌شد كه هر كس نقشش را با بیشترین انرژی ایفا كند.
 اما راستی آخر و عاقبت پسر شجاع و خانم كوچولو چه شد؟
آن‌ها عاقبت خاصی نداشتند چون در این مجموعه همیشه در همان سن كودكی بودند و بزرگ نشدند. در واقع رفاقت آنها تا آخر به همان شكل ادامه داشت. (با خنده)
 از بین همه كارهایی كه داشتید و شخصیت‌هایی كه گفتید، خودتان كدام را بیشتر دوست دارید؟
در میان آنها شخصیت شازده‌كوچولو در نمایش رادیویی و آلبوم این كار كه آقای شاملو ترجمه و گویندگی آن را به عهده داشت را خیلی دوست داشتم.
 سری هم به اوضاع و احوال این روزهای دوبله بزنیم، ماجرایی كه اغلب فعالان این حوزه از آن گلایه دارند. هنوز هم شرایط همان‌طور است؟
واقعیت این است كه اگر آن عشقی كه باید برای ما نباشد، هیچ‌كس دیگر دوبلور نمی‌شود چراكه پول آن در حدی نیست كه بتوانیم زندگی‌مان را بگذاریم. این قضیه به‌خصوص برای جوان‌ترهایی كه تازه‌وارد می‌شوند وجود دارد و برای زندگی حتما باید شغل دومی داشته باشند. اما مشكل امروز دوبله چیز دیگری است.
 چه مشكلی است؟
كرونا، این ویروس باعث شده كه برای یك فیلم، از گوینده‌ها به صورت تکی دوبله‌ها را بگیرم و این خیلی زمان می‌برد تا جایی كه فیلمی كه باید در یك روز تمام ‌شود، دست‌كم چند روز زمان می‌برد.
 پس این روزها هم مدیریت دوبلاژ ادامه دارد.
 بله، چند كار آماده پخش داریم و مشغول چند کار دیگر هم هستیم، ازجمله كارآگاه موش، سریال استعداد و حدود شش اثر دیگر كه كار آنها به‌زودی به پایان می‌رسد.




شهرت با پدر پسر شجاع
ما می‌نویسیم پرویز ربیعی اما شما همان پدر پسر شجاع صدایش كنید. دوبلوری كه تا اسمش را جست‌و‌جو می‌كنید، با عنوان یكی از مهم‌ترین گویندگان نقش‌های مكمل در تاریخ دوبله ایران روبه‌رو می‌شوید.  «استاد نجار»، «هایدی»، «هاچ زنبور‌ عسل» و... بخشی از كارهای ماندگار و آشنای او هستند. اما خودش هم معتقد است كه پدر پسر شجاع نقشی است كه هنوز خیلی‌ها او را با آن صدا می‌كنند.

این‌كه او این روزها چه احساسی به جناب پدر پسر شجاع دارد، سوالی بود كه درباره‌اش می‌گوید: درمورد پدر پسر شجاع بارها گفته‌ام، اما زمانی كه شما به طور ثابت از بین فیلم‌ها و سریال‌ها، چندین و چند قسمت در كاری شخصیتی را می‌گویی، خود‌به‌خود احساس ویژه‌تری به آن پیدا می‌كنید و از جایی به بعد دیگر آن را مثل بچه خودتان می‌دانید. این ماجرایی است كه در مورد آقای پدر پسر شجاع هم وجود داشت. بعد از بیشتر از صد قسمت همراه شدن با این گروه و آن شخصیت، دیگر پدر پسر شجاع را جزئی از خودم می‌دانستم و احساسم نسبت به بقیه شخصیت‌هایی كه شاید تنها چند قسمت از آن را گفته بودم، تفاوت پیدا كرده بود.
او اضافه می‌كند: برای این نقش و البته بقیه كارهای این چنینی همه تلاشم را كردم تا به بهترین شكل ممكن از آب دربیاید چون به آقای پدر احساس پدرانه‌ای داشتم.
اسم پدر پسر شجاع چیست؟ این موضوع بعدی بود كه برای خیلی‌ها سوال است و ربیعی هم می‌گوید: این سوالی است كه بارها و بارها از من پرسیدند و هر كسی كه متوجه می‌شود من جای او حرف زدم به من می‌گوید كه پدر پسر شجاع قبل از آن‌كه پسر شجاع به دنیا بیاید چه اسمی داشت؟ و من هم هر بار میخكوب می‌شوم و نمی‌دانم چه بگویم چون در داستان اصلی هم او اسمی ندارد و به همین عنوان صدا زده می‌شود.
ربیعی در آخر این گپ كوتاه در زمانی كه پشت فرمان بود و در فرصت كمی كه داشت،یادآوری كرد: خیلی اوقات مردم من را به همین اسم یعنی پدر پسر شجاع می‌شناسند و بیشتر از هر نقشی این شخصیت برای من شهرت آورد، به همین دلیل همچنان حسی كه به او دارم برایم جالب است و واقعا مثل جزئی از خودم می‌دانمش.




بگویید شیپورچی، بخوانید تورج نصر!
شپورچی جزو شخصیت‌هایی است كه اگر شهرتش بیشتر از پسر شجاع نباشد، كمتر نیست و در این بین صدای معروف او به همراه خنده‌های شیطنت‌آمیزش قطعا یكی از دلایلی است كه در این حد ماندگارش كرده است. گویندگی این شخصیت را تورج نصر به عهده دارد. دوبلوری كه امسال 74 ساله شده و از زمان بارباپاپاها و تنسی‌تاكسیدو تا امروز با صدایش به شخصیت‌های زیادی جان بخشیده است.

او هم درباره اسم اصلی شیپورچی می‌گوید: مثل خیلی از همكارانم، از ما زیاد درباره اسم‌ شخصیت‌های پسر شجاع می‌پرسند و یكی از دلایل آن این است كه پسر شجاع و دیگر كارتون‌های دهه 60 در ذهن مردم نشسته‌اند و امروز هم خیلی از خانم‌ها و آقایانی كه امروز خودشان بچه دارند، با دیدن ما می‌گویند كه من با صدای شما بزرگ شده‌ام. اتفاقی كه دیگر تكرار نخواهد شد.
نصر در پاسخ به این‌كه چرا فكر می‌كند دیگر چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد، معتقد است: تعداد زیادی از صداهایی كه آن زمان بود دیگر امروز نیستند و از این به بعد هم صداها به هیچ عنوان ماندگار نخواهد شد. چون فیلم‌ها و مجموعه‌ها این اجازه را نمی‌دهد و كیفیت دوبله سابق را ندارند تا در ذهن‌ها ماندگار شوند. از سوی دیگر دوبله‌های مزخرف زیرزمینی كه از شبكه‌های مختلف آن‌طرفی روی آنتن می‌رود، این ماجرا را تحت‌الشعاع قرار داده و باعث شده كه دوبله‌ها تنها صدایی برای تبدیل گفتار به فارسی باشند و اصلا در ذهن كسی نمانند.
تیپ‌سازی هم جزو اتفاقاتی است كه نصر در اغلب نقش‌هایش از جمله شیپورچی از آن به‌شدت استفاده می‌كند، موضوعی كه درباره‌اش می‌گوید: زمانی كه قرار شد این نقش را بگویم، در مشورت با آقای افشار، مدیر دوبلاژ این كار به این نتیجه رسیدیم كه لازم است از خودم بداهه‌هایی بگویم. چون سینك گفتن این نقش از آن جایی كه كار انیمیشنی بود، سختی‌هایی داشت و لازم بود تا این هماهنگی را با بداهه‌گویی و تیپ‌سازی ویژه‌ای كه برایش درنظر گرفتیم، ایجاد كنیم. من روی این نقش خیلی كار كردم تا آن را جا بیندازم و می‌توانم بگویم برای هیچ‌كاری آن‌قدر زمان نگذاشتم، اتفاقی كه به چشم می‌خورد و خیلی‌ها متوجه آن می‌شوند.
شباهت آقای شیپورچی با گوینده آن هم موضوعی بود كه نصر با همان شور وشوق دیروزش از آن تعریف می‌كند و می‌گوید: اگر بخواهم برای شیپورچی اسم بگذارم به آن تورج نصر می‌گفتم چون او بچگی من است. زمانی كه بیشتر از پنج بار مدرسه عوض كردم و هر بار با مادرم پرونده به دست به دنبال جای تازه‌ای بودیم. این شیطنت‌ها همچنان ادامه دارد، برای همین اغلب نقش‌های پرشیطنت به من پیشنهاد داده می‌شود.
در مورد این مجموعه خاطرات زیادی وجود دارد كه در آن لحظه خیلی جالب بود اما با گذر زمان قدیمی شده و تعریفش لطف چندانی ندارد. با این حال به گفته او فضای شاد پشت صحنه باعث می‌شد تا گذشت زمان را حس نكنند و این اتفاقی بود كه در كمتر كاری رخ می‌داد.
نصر از گوینده‌هایی است كه به قول خودش عاشق كارتون است، اما این كه این علاقه از كجا می‌آید سوالی بود كه او درپاسخ به آن عنوان می‌كند: به طور كلی كار دوبلاژ به شكلی است كه باید عاشقش باشید چون این شغل بسیار خسته كننده‌ای است و تحمل آن سخت است. البته این روزها به دلیل دیجیتالی شدن شرایط، این سختی كمتر شده است و با همه این‌ها دوبله دیگر حال گذشته را ندارد چون هر كس دیالوگش را به تنهایی می‌گوید و می‌رود و آن فضایی كه باید، وجود ندارد.
او با انتقاد از فضای امروز صداها اعتقاد دارد كه ما دوبله‌مان را از دست دادیم و همان حدی هم كه داشتیم را هم دیگر نداریم چون همان‌طور كه گفتم فیلم‌های خوب نمی‌آید، پرورش درستی انجام نشده است، انتخاب‌ها خوب نیستند و تقریبا می‌توان گفت كه این فضا بی‌در و پیكر شده است. نصر می‌افزاید: مدت‌هاست كه دیگر فیلم جدید وارد نمی‌شود و مدام درگیر تكراری شدیم كه ادامه دارد. این شانس نسل جدید است كه بدزمانی به دنیا آمده‌اند و چیزی از این فضایی كه قبل‌تر بود را نمی‌بینند. در این بین اصلا به كار كودك اهمیت داده نمی‌شود،‌ در دهه60 باز این توجه بیشتر بود اما این روزها كمتر اتفاقی در این زمینه می‌افتد. به همین خاطر است كه بچه‌ها به كارهای غربی تمایل پیدا كرده‌اند و چیزی از شاهنامه و قصه‌های اصیل ایرانی نمی‌دانند. من همین‌جا از همه خانواده‌ها می‌خواهم كه فرزندان‌شان را با این فضا آشنا كنند چون در حال فراموش شدن است.