روضه‌خانه

روایت‌هایی از روضه‌های خانگی از روزگار خلفای عباسی تا دوران رضاخانی

روضه‌خانه

مجلس ذكر مصیبت‌های امام حسین(ع) و یارانش در كربلا یا همان «روضه» قدمتی به اندازه طول تاریخ دارد. مجلسی كه می‌توان سابقه آن را از ورود كاروان اسرای كربلا به كوفه و پس از آن به شام تا امروز دانست؛ امروزی كه ویروس كرونا قواعد دست و پا گیری برای برگزاری مجلس یاد مصائب سیدالشهدا(ع) ایجاد كرده است. مجلسی كه می‌توان اول روضه‌خوان آن را حضرت زینب(س) دانست كه پایه‌های كاخ ظلم اموی را به‌لرزه انداخت تا امروز كه هركس نوایی سر می‌دهد و یاد مصیبت‌هایی كه بر فرزندان رسول خدا(ص) رفته را زنده نگه می‌دارد. روضه‌هایی كه در طول تاریخ بارها ظالمان را به چالش كشیده‌اند و همچنان نیز این ظرفیت را دارند كه عرصه را بر ظلم تنگ كنند. هرچند اصطلاح «روضه» قدمت زیادی ندارد و سابقه آن به كتابی با همین نام بازمی‌گردد، ولی مرسوم است به مجالسی كه برای ذكر نام اباعبدا...الحسین(ع) برپا می‌شود مجلس روضه بگویند. كتاب «قصه‌های روضه» كه بیژن شهرامی آن را گردآوری و انتشارات به‌نشر آن را منتشر كرده، گوشه‌هایی از سنت روضه‌های خانگی و آداب روضه در میان بزرگان دین و مشاهیر را نشان می‌دهد كه در این روزهای كرونایی می‌تواند كتاب كاربردی و مناسبی باشد تا به ما یادآوری كند كه چگونه باید در تنگنای كرونا یاد امام حسین(ع) را زنده نگه داریم. این كتاب با روایت‌های كوتاهی كه در كنار هم قرار داده، تصویری از سنت قدیمی روضه‌خوانی و مجلس‌داری سیدالشهدا(ع) را برای مخاطب امروز به نمایش گذاشته آن هم مخاطبی كه تصویر دقیقی از این مجالس در گذشته‌های نه‌خیلی دور ندارد و با آداب مجلس ذكر نام امام حسین(ع) و یارانش آشنا نیست. چراغ روضه‌هایی كه در روزگار خفقان رضاخانی خاموش نشدند و حالا امروز باید برای زنده نگه داشتن این چراغ كوشش كنیم آن هم در شرایطی كه یک ویروس زندگی ما را تهدید می‌كند. روایت‌هایی از این كتاب را با هم مرور كرده‌ایم.

 منزل میرزا
در منزل میرزای قمی جلسه روضه برپاست و مثل همیشه قرار است روضه حضرت علی‌اصغر(ع) خوانده شود. با خود می‌گوید: «چرا در اینجا فقط روضه باب‌الحوائج شش ماهه امام حسین(ع) خوانده میشه؟! بقیه شهدای كربلا چی؟‌»
این مطلب به گوش میرزا می‌رسد. در حالی كه اشك می‌ریزد، می‌فرماید: «همه شهدای كربلا توان مبارزه و دفاع از خودشون رو داشتند، الا حضرت علی‌اصغر.» حق را به میرزا می‌دهد كه این‌گونه روضه برپا كند...

 در و دیوار روضه
ماه محرم است و حالا او (علامه طباطبایی) در محله گذرخان شهر قم مهمان جلسه روضه‌ای است كه سابقه‌ای 50- 40 ساله دارد. به محل روضه كه می‌رسد مثل همیشه در بخش قدیمی مجلس می‌نشیند. یكی از حاضران خدمت آقا می‌رسد تا آقا را به سمت دیگر خانه كه نوساز است ببرد. ایشان لبخندی می‌زند و می‌فرماید: «همین جا خوبه پسرم. در و دیوار و سقف اینجا 50-40سال است كه شاهد روضه‌خوانی برای امام حسین(ع) است.»

 اینجا همه برابرند
در مسجد شیخ عبدالحسین (از مساجد قدیمی تهران) جای سوزن‌انداختن نیست. مجلس روضه سید و سالار شهیدان(ع) است و مردم از دور و نزدیك خود را به آن رسانده‌اند. چیزی نمی‌گذرد كه دو نفر از شاهزادگان قجری هم برای شركت در مجلس روضه از راه می‌رسند و مردم برای رفتن آنها به صدر مجلس از جای برمی‌خیزند. آقا از روی منبر مردم را از این كار منع می‌كنند كه: «اینجا مسجد است و خانه خدا. همه با هم برابریم.»

 روضه‌خوان كراواتی
صاحبخانه آرام و قرار ندارد. مهمان‌ها دو سه مرتبه با چای پذیرایی شده‌اند، بلكه روضه‌خوان مجلس از راه برسد، اما خبری نیست. چادر سر می‌كند و به كوچه سرك می‌كشد، جز چند خانم كه دارند به این سو می‌آیند كسی به چشم نمی‌آید. خانم مستاجر با دیدن این منظره پیشنهاد می‌كند شوهرش از طبقه بالا بیاید و روضه بخواند. صاحبخانه با تعجب و دو دلی می‌پذیرد؛ چرا كه فرد مورد اشاره شخصی كراواتی با گونه‌های تیغ كشیده است! روضه در میان بهت و ناباوری مهمان‌ها به بهترین شكل برگزار می‌شود. كسی نمی‌داند این آقا، روحانی مبارزی است (شهید سیدعلی اندرزگو) كه ساواك در‌به‌در دنبالش می‌گردد و حالا با قیافه مبدل چند وقتی است ساكن كوچه و محله آنها شده است.

روضه دونفره
اهل محل فكر كرده‌اند روضه عالم محل از فردا شب شروع می‌شود، به همین دلیل نیامده‌اند و حالا تنها صاحبخانه حضور دارد و منبری دعوت شده! ابتدا منبری كه از علمای بزرگ شهر است روضه می‌خواند و صاحبخانه می‌گرید و سپس برعكس. آخر سر هم چای روضه را می‌نوشند و به این فكر می‌كنند كه روضه، روضه است چه با دو نفر برگزار شود چه با هزار نفر.

بركت روضه خانگی
 روضه تمام شده است و عالم بزرگ شهر نشسته و دارد به حرف پسر رفیقش گوش می‌دهد:
«حضرت آقا! پدرم اصرار داشت كه مجلس روضه را در منزل شخصی خودش برگزار كند.»
«خدا رحمتش كنه، دوراندیش بوده.»
«چطور مگه؟»
«خب ثمره كارش رو دیده.»
«چه ثمره‌ای؟»
«این‌كه بچه‌ای تربیت كرده دوستدار روضه و دستگاه امام حسین(ع).»
«آقا نصیحتی بفرمایید.»
«قدر این مجالس روضه را بدانید. ثابت شده كه در هر منزلی ذكر مصیبت حضرت سیدالشهدا(ع) شود، بركاتی پیدا و بلاهایی دور می‌شود، آخرش هم ختم به حسن عاقبت است.»

 ذكر مصیبت در گرمابه!
آقا سیدیحیی اولین نفری است كه در گرگ و میش صبح وارد گرمابه حاج میرزا (از گرمابه‌های قدیمی شهر رفسنجان) می‌شود، بعد از او هم افراد دیگری یكی‌یكی سر می‌رسند و دور از چشم ماموران شهربانی وارد رختكن حمام می‌شوند. این آمد و شد مخفیانه با بسته شدن در چوبی گرمابه به پایان می‌رسد تا مجلس روضه امام حسین(ع) كه ماموران رضاخان مانع برگزاری‌اش هستند، نه در مساجد و تكیه‌های شهر، بلكه در رختكن حمام برگزار شود! اگر خدا كمك كند، فكر ماموران شهربانی به روضه‌خوانی در این محل نخواهد رسید.

 بالای مجلس...
امام صادق(ع) با دیدن فضل می‌پرسد: «دیشب كجا بودی؟»
«خانه یكی از دوستان، اول ماه محرم بود و مجلس روضه‌خوانی داشت.»
«خداوند دلت را روشن كند و شرح صدرت مرحمت فرماید و تو را بر این عمل خوب و پیوند با ما پاداش دهد. حال بگو بدانم هنگامی كه از آنجا بیرون آمدی، جلوی در خانه به كسی برنخوردی؟»
كمی فكر می‌كند و می‌گوید: «به گمانم به مردی برخوردم كه جلوی در نشسته بود.»
«او را نشناختی؟»
«نه، كوچه تاریك بود.»
«خودم بودم.»
«پس چرا داخل نیامدید تا زینت مجلس باشید؟ به‌خدا قسم شما صاحب‌عزا هستید و واجب بود به شما عرض ادب و تسلیت كنیم.»
«خواستم، اما دیدم در بالای مجلس جدم رسول‌خدا(ص) و امیرالمومنین(ع) و فاطمه(س) حضور دارند و با شما بر حسین(ع) می‌گریند...»

 روضه‌های سحرگاهی
رضاخان برپایی مجالس روضه‌خوانی امام حسین(ع) را قدغن كرده و حالا علمای قم به‌ویژه حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی به این فكر می‌كنند كه چه واكنشی نشان دهند.عده‌ای می‌گویند به روستا می‌رویم و آنجا دور از چشم پاسبان‌ها عزاداری می‌كنیم. عده‌‌ای هم می‌گویند نباید بهانه‌ای دست حكومت و شخص رضاخان بدهیم تا بیاید و در حوزه علمیه را ببندد.
آقا سیدمحمدرضا [گلپایگانی] كه مورد قبول همه است رو به استاد می‌كند و می‌گوید: «فردا صبح زود به خانه من تشریف بیاورید تا بعد از اقامه نماز روضه بگیریم. خودم هم منبر می‌روم.» همه حاضران رای خردمندانه او را می‌پسندند و برای شركت در آن اعلام آمادگی می‌كنند. تا ماموران حكومتی پی ببرند، دهه اول محرم تمام شده است.

+ در این‌باره بیشتر بخوانیم
تعزیه زنانه!
در كنار كتابی كه روایت‌هایی از آن را بالا خواندید، اولین كتابی كه می‌خواهیم به شما توصیه كنیم رمان «شب‌های حرم‌خانه» اثر مریم بصیری است.
مریم بصیری در این رمان دست خواننده را گرفته و با خود به روزگار قاجارها برده و آنجا تصویری از اندرونی همایونی و مراودات میان خاله خان‌باجی‌ها را با زبان داستان به نمایش درآورده است. زنانی كه دغدغه‌های مختلفی دارند و شب و روز در كار نقشه كشیدن و توطئه‌چیدن علیه هم در برابر سلطان یا همان شاه هستند. هر بخش از سوی یكی از زنان حرمسرا روایت می‌شود و خواننده برای دقایقی همنشین یكی از این زنان می‌شود و جهان را از دریچه ذهن او به تماشا می‌نشیند. ساختار متفاوت و قصه‌گوی این رمان می‌تواند برای هر نوع خواننده‌ای جذاب باشد و او را تا دل حرمسرای سلطانی ببرد.
این رمان قصه دختری است كه می‌خواهد ملاباجی باشد (شاید اصطلاح امروزی آن «خانم جلسه‌ای» باشد) و از دست حرف‌های خاله‌زنكی سوگلی‌ها و زنان دربار راحت شود. او می‌خواهد كتاب بخواند و معرفتش به سیدالشهدا(ع) را افزایش دهد تا بتواند نسخه‌های تعزیه را بخواند و بنویسد و در نهایت تعزیه‌ای برگزار كند. او برای رسیدن به این مقصودش تلاش می‌كند و   به هدف خود می‌رسد . او موفق می‌شود در منزل زنان بزرگ وابسته به دربار سلطان صاحبقران تعزیه‌های شاد و غمگین برگزار كند. تعزیه‌هایی غمناك در روزهای عزای اهل بیت(ع) و روزهای شادی ایشان، تعزیه‌های شاد خنده‌دار! این كتاب روایت یك سنت فراموش شده (همان تعزیه‌های شاد و زنانه) است كه بصیری به ظرافت آن را ساخته و پرداخته و نشر اسم آن را روانه بازار كتاب كرده است. كتابی كه می‌تواند نشان دهد در سال‌های نه‌چندان دور مراسم عزاداری چگونه در میان مردم رواج داشته و چگونه برای برگزاری آن آماده می‌شدند. این رمان با فضایی كه لطافت زنانه بر آن غالب است خواننده را به  كوچه پس‌كوچه‌های تهران قاجاریه می‌برد و تعزیه‌هایی نشانش می‌دهد كه امروز حتی نامی هم از آنها برده نمی‌شود.

هركس روضه خودش
نشر اطراف طی چند سال اخیر سه عنوان كتاب با محوریت روضه منتشر كرده كه روایت‌های شخصی افراد مختلف از مواجهه‌شان با روضه و امر عزاداری بوده است. «كاشوب»، «رستخیز» و «زان تشنگان» عناوین این سه كتاب است كه در آن هركس روضه‌هایی كه زندگی كرده را در قالب یك روایت بازگو كرده است. روایت‌هایی كه برخی از آن گریزها و لحظاتی دارد كه هر خواننده‌ای را میخكوب می‌كند. روایت‌هایی از روضه‌های خانگی و حواشی آنها تا عزاداری و فعالیت‌های مرتبط با آن! در این كتاب‌ها خواننده از زوایای مختلفی با مساله و مقوله روضه روبه‌رو می‌شود و تصویری از باور و بافت روضه در ذهن آنها را از لابه‌لای تار و پود كلمات به تماشا می‌نشیند. روضه‌های خانگی را باید پربسامدترین بخش این سه عنوان دانست كه در دسترس است.