نانوایی متفاوت بانوی ایلامی

گفت‌وگو با بانوی کارآفرین ایلامی که با راه‌اندازی مجتمع نان برای چندین نفر کارآفرینی کرده است

نانوایی متفاوت بانوی ایلامی

گفت‌وگو با زنان کارآفرین که در دل خطر و ریسک بازار تولید، مشغول به کار شدند و علاوه بر خود، چند نفر دیگر را تحت پوشش اشتغالزایی قرار دادند همیشه جذاب است. سارا نیکزاد از زنانی است که در یکی از استان‌های محروم کشور نه تنها توانست با تمام مشکلات حوزه کارآفرینی، کارخانه‌ای را تاسیس کند بلکه به عنوان یکی از برترین کارآفرینان استان شناخته می‌شود. مجتمع نان پاکزاد حالا تبدیل به یک خط تولید اصلی نان در غرب کشور به‌طور صنعتی شده که اختصاصا نان بیماران دیابتی و سلیاک را تامین می‌کند. پاکزاد دانشجوی دکترای شیمی عالی است. او با چند سال کار به‌عنوان کارشناس و مسؤول آزمایشگاه در محیط‌های اداری به این نتیجه رسید که باید سراغ فعالیت در حوزه کارآفرینی برود. به تعبیر دیگر خودش آستین را بالا زده و مشغول کار شود. پروفایل: نام: سارا پاکزاد سال تولد: 1359 محل زندگی: ایلام تحصیلات: دانشجوی دکترای شیمی آلی دانشگاه آزاد اهواز

پروین سجادی خبرنگار ایلام

قصه از کجا شروع شد؟
 سارا پاکزاد سومین فرزند یک خانواده 10 نفره است که در شهر سرابله به دنیا آمده. او چهار برادر و سه خواهر دارد. پدرش فوت کرده و مادرش خانه‌دار است. همه اعضای خانواده‌اش تحصیلکرده‌اند و خودش هم در مقطع دکترای شیمی آلی تحصیل و تدریس کرده‌است. خانم پاکزاد به خاطر تعهد و علاقه‌ای که به کار تولید داشته، تحصیل را رها می‌کند و به میدان تولید می‌آید. سارا قبل از ورود به بحث تولید مدیر کنترل کیفیت و مسؤول فنی کارخانه آرد شیروان‌چرداول بوده و بعد از آن هم به مدت یک‌سال به‌عنوان کارشناس آزمایشگاه غله استان ایلام مشغول فعالیت می‌شود. او در این مدت سه سال، دوره‌های مربوط به گندم، آرد و نان را نیز می‌گذراند و چون کارش بازدید از نانوایی‌ها، نان فانتزی‌ها و کارخانه‌های نان است، مشکلات تهیه نان را به‌وضوح دیده و ضرورت ایجاد یک مجتمع نان سالم را در استان ایلام حس می‌کند. سارا می‌گوید، متاسفانه ذائقه مردم چند سال است که به سمت نان سفید رفته و در پخت نان سفید به خاطر سبوس‌گیری زیاد تمام مواد مفید گندم با گرفتن سبوس از بین می‌رود. در بسیاری از نانوایی‌ها زمانی که باید روند طبیعی تخمیر صورت بگیرد رعایت نمی‌شود. من در بازدیدهایم این مشکلات را مشاهده می‌کردم و به‌خاطر تمام این مشکلات، ایجاد یک مجتمع نان سالم را در استان ایلام ضروری دیدم. 

بالا زدن آستین‌ها و شروع کار
خانواده‌اش همه تحصیلکرده‌اند و این کار را برای یک دختر مجرد بسیار سخت می‌دانند. تمام اعضای خانواده مخالفت خود را اعلام می‌کنند ولی با وجود این سارا ایده‌های فراوان دارد و بر کار خود پافشاری می‌کند و خودش می‌گوید: «با وجود مخالفت خانواده چون علاقه زیادی به کارم داشتم و دوست داشتم ایده‌هایم را اجرا کنم کار را شروع کردم.» سارا حوصله‌کار کارمندی ندارد و فکر می‌کند کار کارمندی تکرار و درجا زدن است. سیستم کارمندی راضیش نمی‌کند و می‌خواهد خودش کار خود را داشته‌باشد. با تلاش زیاد و شبانه‌روزی آرام‌آرام مجتمع راه‌اندازی می‌شود. بعد از دو سال که کمی کارها روی روال می‌افتد به دنبال یک کار خاص‌تر یعنی پخت نان مخصوص برای افراد مبتلا به سلیاک می‌رود. دستگاه‌ها را خریداری می‌کند و خط تولید کارش را شروع می‌کند. مرکز تولید نان مخصوص افراد مبتلا به بیماری سلیاک که سارا احداث کرده تنها مرکز تولید نان مخصوص بیماران سلیاکی در غرب کشور است. 

بیماری سلیاک چیست؟
 متاسفانه افراد مبتلا به بیماری سلیاک به گلوتن موجود در غلات مانند جو، گندم و چاودار حساسیت دارند. به خاطر این‌که پرز روده کوچک‌شان آسیب دیده‌است، نمی‌توانند این محصولات را هضم کنند و همچنین تمام محصولاتی که مواد نگهدارنده داشته‌باشد را هم نمی‌توانند مصرف کنند؛ به خاطر همین ضرورت دیدم از آرد ذرت، برنج، سویا و سیب‌زمینی برایشان نان درست کنم که خوشبختانه به نانی دست یافتم که با افتخار می‌توانم بگویم در کشور تک است و تاکنون مانند آن تولید نشده‌است، زیرا این نان‌های مخصوص گلوتن ندارد. چون گلوتن باعث چسبندگی است و مصرفش برای این بیماران سخت است ولی نانی که ما تولید کردیم، شکننده نیست، نرم است، چهار تا می‌شود و این بیماران می‌توانند به عنوان لقمه استفاده کنند.

اشتغال‌زایی و گسترش کار
«در این مجتمع هشت نفر مشغول کار هستند. بعد از چند سال من ضرورت ایجاد کارخانه نان صنعتی را نیز در استان ایلام احساس کردم و دو سال پیش این طرح را با اشتغال‌زایی 23 نفر پیگیری کردم و درنهایت کارخانه نان لواش صنعتی و کارخانه نان‌های حجیم و نیمه‌حجیم صنعتی را ایجاد کردم.
زندگی کارآفرینی یعنی هر روز دردسر، هر روز چالش و هر روز مشکل. مشکلات کاری، اداری، مشکل تامین مواد اولیه و نیز مشکل فروش محصول تنها بخشی از این سختی‌هاست و این‌که بتوانی در این بازار رقابتی ماندگار شوی بسیار سخت است. با وجود این من خدا را شکر می‌کنم که مدت شش سال است توانستم در این فضا دوام بیاورم و کارم را گسترش‌دهم. »
با وجود تمام این معضلات باز هم کار را برای خود راحت‌تر از بقیه می‌داند، زیرا به خاطر این‌که قبلا کارشناس آزمایشگاه غله بوده و در کارخانه آرد کار می‌کرده با ادارات غله، سازمان غذا و دارو و بهداشت و کارخانه‌ها در ارتباط بوده‌است. با چم و خم کار آشناست و قتی استارت کار را می‌زند بهتر از هرکس دیگری می‌تواند این مشکلات را پشت سر بگذارد.

مشکلات و سختی‌های کار
مشکلاتی که در بخش‌های دیگر جامعه هست اینجا هم به چشم می‌خورد. یکی هم رفت‌وآمد بی‌پایان در ادارات که زمان زیادی از سارا می‌گیرد. مشکل بعدی هم افزایش روزبه‌روز قیمت‌هاست. دستگاه‌هایی که خریداری کرده و قیمت‌شان را پرداخته و حتی مواد اولیه الان قیمت‌شان چند برابر شده‌است. مواد اولیه‌ای که امروز سفارش داده را اگر هفته بعد سفارش دهد قیمتش بسیار افزایش می‌یابد. روزی نیست که بدون چالش و دردسر بگذراند. با وجود همه موفقیت‌ها حالا بعد از شش سال مکان ثابت و غیراستیجاری برای کارش ندارد و استرس جابه‌جایی دارد. سارا که درحال‌حاضر دو مکان را برای مجتمع خود اجاره کرده درگیر فعالیت‌های مختلف است. هرچند هر دو مجتمع با نام پاکزاد فعالیت می‌کنند اما یکی در درون شهر و دیگری در منطقه‌ای به نام هفت‌چشمه است. قرارداد مجتمع نان در درون شهر تمام شده‌است و صاحب ملک از او خواسته تخلیه کند. اگر این دستگاه‌ها جابه‌جا شود هزینه زیادی باید برای جابه‌جایی بپردازد. ضمن این‌که مکان بعدی باید دوباره گازکشی و آب، برق و کانال‌های کولر مناسب‌سازی شود. تازه اینها فقط کمی از هزینه‌هاست. اجاره مغازه‌ها بسیار زیاد شده‌است. مجتمع نان پاکزاد واقع در روستای هفت‌چشمه هم اجاره‌ای است. چون در روستا واقع است در ابتدای فعالیت کاشی و سرامیک، گازکشی، آب لوله‌کشی و برق سه‌فاز 65 آمپر نداشته‌است. همچنین سارا مجبور شده دستگاه‌ها را با جرثقیل از تهران بیاورد. نصاب از تهران آورده که هزینه رفت‌وبرگشت و خورد و خوراک و حتی زن‌وبچه‌ای که نصاب همراه خود آورده‌بوده بر عهده وی بوده. با وجود این، تمام این مشکلات را پشت سر گذاشته و قصد تولید با سرعت را داشته که مواد اولیه گران شده‌است. کارخانه مستقر در منطقه روستای هفت‌چشمه 23اردیبهشت استارت می‌خورد. سارا به چهار روز نرسیده نان باکیفیت را وارد بازار می‌کند، ولی باز هم مشکلات اداری و هم بحث افزایش قیمت مواد اولیه پیش‌می‌آید. خودش می‌گوید، سفارش سلفون رنگی داده که اول تنی 38میلیون بوده و بعد تنی 53میلیون تومان شده‌است. هر چیزی سفارش می‌دهد با روز قبل اختلاف قیمت بسیار زیادی دارد فروشندگان هم نقدی پول خود را می‌خواهند با این وجود معتقد است کسی که تصمیم می‌گیرد کارآفرینی انجام دهد باید سختی‌هایش را نیز تحمل کند چون کار تولید مشکلات خاص خود را دارد.  سارا می‌گوید: «من در سال‌های اول تولید تمام زندگی و وقت خود را وقف کار کردم، چون در کار تولید برای سال‌های اول باید تلاش و وقت صددرصد بگذارید تا کار روی غلتک بیفتد و روال عادی خود را پیدا کند.»

 مشکلات تهیه نان مخصوص افراد مبتلا به سلیاک 
سارا با وجود تمام مشکلات دست از تلاش برنداشته‌است. یکی دو ماه پیش با بحث نوسان دلار هر کیسه آرد مخصوص بیماران سلیاکی 300 هزار تومان گران شده و حتی آرد مناسب نیز در دسترس نیست. بیماران دست به کار می‌شوند و حتی دفتر استاندار هم می‌روند. الان هم تامین مواد اولیه مشکل بوده و فصل برداشت ذرت نیست و ذرت دان شده‌است و تر. ذرت آرد سلیاک باید خشک و کشت امسال باشد و برای برنج این آرد هم آرد برنج عنبربو شیروان را آسیاب کرده و نان تولید می‌کنند. 

برنامه کاری 
حتی الان هم که کارش بسیار زیاد است سعی می‌کند عصرها بعد از کار در خدمت مادرش باشد و به کارهای او رسیدگی کند. ولی با این وجود باز هم کارش بسیار زیادتر از چیزی است که بقیه فکر می‌کنند. او روزها کار می‌کند و شب‌ها حساب و کتاب انجام می‌دهد، لیست می‌گیرد و روز بعد دوباره به دنبال کارها می‌رود و به عنوان تنها زن کارآفرین در بخش تولید و صنعت در ایلام فعالیت می‌کند. سارا می‌گوید خیلی از بیماران سلیاکی بابت تولید نان سلیاک در استان از من تشکر کرده و بر پدر مرحومم رحمت فرستاده‌اند. آنها می‌گویند قبل از این کار از تهران برایشان نان می‌آمد که همیشه فریزری بود و بعد از چند روز به دستمان می‌رسید. احساس رضایت این عزیزان برای من بهترین خاطره از کار است. 

پشیمان  نیستی؟
خیلی وقت‌ها از کار دلسرد شده و می‌گوید: «اگر به تهران می‌رفتم درآمدم بسیار بیشتر بود. حتی دوستانم که در تهران مشغول به فعالیت شده‌اند بسیار موفق‌تر بوده و ولی من باز هم در ایلام ماندم و خدمت در استان خود را ترجیح دادم.» سارا معتقد است که اگر به عقب برگردد و اگر ثبات قیمت مواد اولیه باشد و استرس فردا را نداشته‌باشد حتما دوباره به تولید رو می‌آورد چون تولید را لذتبخش می‌داند. 
 «خدا را شکر می‌کنم که هم برای چند نفر اشتغالزایی کرده و هم محصول سالم تولید کردم. برخی اشتغالزایی دارند ولی محصولی که تولید می‌کنند برای بدن مفید نیست ولی کاری که من انجام دادم هم اشتغالزایی دارد و هم به افراد دیابتی و سلیاکی کمک می‌کند. ما در این مجتمع کمک کرده‌ایم که مردم نان سالمی بخورند و این برایمان از همه چیز با ارزش‌تر است.» 
اولویت سارا احداث یک مرکز سلیاک مستقل در ایلام است و در نظر دارد پنج تا شش نفر از افراد مبتلا به سلیاک را در آنجا مشغول به کار کند که این مرکز بتواند هم بیماران استان ایلام و هم بیماران خارج از استان را پوشش دهد. با وجودی که مرتب از سنندج، کرمانشاه، تهران و اسلام آباد درخواست ارسال نان سلیاکی دارند ولی سارا اولویت اول را استان 
خودشان می‌داند.
 او با وجود تمام مشکلاتی که به عنوان یک کارآفرین خانم در بخش صنعت و تولید داشته باز هم از کار خودش راضی بوده و امیدوار است با همکاری مسوولان بتواند کارش را در غرب کشور و حتی در آینده نزدیک در کشور عراق گسترش‌دهد. 

افتخارات
کاری که سارا پاکزاد شروع کرده سختی‌های زیادی داشته اما برایش افتخارات زیادی هم به ارمغان آورده‌است. «من سال 94 به عنوان کارآفرین برتر در بخش صنعت انتخاب شدم و سال 95 نیز جزو برگزیدگان تولید نان 
کشور شدم.
 همچنین در همین سال از طرف سازمان صنعت و معدن حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان مورد تقدیر قرار گرفتم و سال 97 نیز از طرف انجمن اقتصاددانان ایران که با محوریت ایلام در تهران برگزار شد از طرف رئیس هیات اجرایی انجمن مورد تقدیر قرار گرفتم و شهریور همان سال نیز در جشنواره زنان و دختران صاحب کسب و کار و کارآفرین کشور از طرف نهاد ریاست جمهوری مورد تقدیر خانم دکتر ابتکار قرار گرفته و لوح سپاس گرفتم.
 همچنین سال 98 جزو برگزیدگان جشنواره ملی برترین‌های زنجیره گندم، آرد و نان کشور شدم و لوح تقدیر از معاون وزیر دریافت کردم و از طرف سازمان غذا و دارو نیز در روز جهانی غذا به عنوان واحد برتر صنایع غذایی استان معرفی شدم و سال‌های 96 و 98 نیز به عنوان واحد نمونه صنایع غذایی استان ایلام انتخاب‌شدیم.»