خودبرتربینی آمریكاییها
محمدحسن قدیریابیانه تحلیلگر مسائل بینالملل
اصولا آمریكاییها اعم از دموكرات و جمهوریخواه احساس خودبرتربینی نسبت به سایر ملل دارند و این ویژگیها نهتنها شامل دولتمردان آمریكایی است بلكه این حس به مردم این كشور هم منتقل شده و شهروندان آمریكایی خودشان را برتر از سایر ملتها میدانند و این حق را به خود میدهند كه برای سایر كشورها تعیینتكلیف كنند.
منفعتاندیشی و خودبرتربینی، چنان در وجود فرهنگ آمریكایی رخنه كرده كه اگر مثلا رئیسجمهور ایالات متحده، جنگی بهپا كند و صدها هزار نفر كشته شوند، كافی است برای افكار عمومی توجیه كند كه خونهای ریخته شده برای ایجاد رفاهبیشتر مردم آمریكا بوده است. با چنین توجیهی، جنگ و كشتار مردم سایر نقاط جهان، از نظر آمریكاییها قابلقبول است. این ویژگی البته در مورد آمریكاییها از این جهت صدق میكند كه آنها نیز گرفتار خودبرتربینی حتی نسبت به شهروندان خود هستند و از نظر برخی از آمریكاییها آنها حق بیشتری نسبت به بقیه برای برخورداری از امكانات و بهرههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارند.
در خود آمریكا سفیدپوستان خود را برتر از رنگینپوستان میدانند. نوع رفتار و برخورد سفیدپوستان و بهویژه پلیس این كشور نسبت به شهروندان رنگینپوست و سیاهپوست آمریكایی، حاكی از تسلط فرهنگ خودبرتربینی است و از این جهت است كه شاهد بروز نارضایتی در قشر وسیعی از جامعه آمریكایی هستیم.
اساسا اعتراضهایی كه در حال حاضر در ایالات متحده آمریكا رخ داده حکایت از این دارد كه شهروندان رنگینپوست و سیاهپوست آمریكایی خواهان برابری نژاد و برقراری عدالت در نوع تعامل با همه شهروندان آمریكا و رفع تبعیض هستند. بنابراین سیاست تحقیر و توهین سایر كشورها و ملتهای ویژگی مشخص دولتمردان آمریكایی است و از این جهت تفاوتی میان ترامپ جمهوریخواه با هیلاری كلینتون و جو بایدن و اوبامای دموكرات وجود ندارد. تنها تفاوت عمده در نحوه برخورد دموكراتها این بود كه تلاش میكنند كلام و بیان تحقیرآمیز خود نسبت به ملتها و دولتهای دیگر را در زرورق بپیچند و وارد ادبیات بینالمللی كنند. با همین شیوه بود كه اوباما توانست در مقطعی چین و روسیه را با سیاست تحریم علیه ایران همراه كند.
بهعبارت دیگر دموكراتها پنجه چدنی خود را در دستكشهای مخملی پنهان میكنند. اما خصوصیت ترامپ این است كه رو بازی میكند و سیاستهای غیرانسانی كاخسفید را بدون هرگونه پوششی در معرض افكارعمومی جهان قرار میدهد. وقتی كه دموكراتها میگویند كه حامی ملت ایراناند و تلاش میكنند دولت جمهوری اسلامی را تضعیف كنند در نقطه مقابل ترامپ میگوید ایرانیها تروریست هستند و باید زندگی را آنقدر بر آنها سخت گرفت كه علیه دولتمردان خود بشورند.
نمونه این رویه تحقیرآمیز در ملاقات رئیسجمهور صربستان با دونالد ترامپ به تصویر كشیده شد. غیر از نحوه نشستن در این ملاقات رسمی، رئیسجمهور صربستان متنی را امضا كرد كه از محتوای آن اطلاعی نداشت. این شیوهای است كه سیاستورزان آمریكایی در نحوه مواجهه با دولتمردان سایر كشورها دنبال میكنند و كشورهایی كه بهدنبال ارتباط با آمریكا هستند باید خود را برای اینگونه برخوردهای خفتبار آماده كنند.
این میتواند درسی برای كسانی باشد كه در داخل جمهوری اسلامی ایران بهدنبال مذاكره با آمریكا هستند و بدانند كه رویارویی با آمریكا اگر از موضع عزت و جایگاه برابر نباشد، به چنین برخوردهایی از سوی مقامات آمریكایی ختم خواهد شد.
منفعتاندیشی و خودبرتربینی، چنان در وجود فرهنگ آمریكایی رخنه كرده كه اگر مثلا رئیسجمهور ایالات متحده، جنگی بهپا كند و صدها هزار نفر كشته شوند، كافی است برای افكار عمومی توجیه كند كه خونهای ریخته شده برای ایجاد رفاهبیشتر مردم آمریكا بوده است. با چنین توجیهی، جنگ و كشتار مردم سایر نقاط جهان، از نظر آمریكاییها قابلقبول است. این ویژگی البته در مورد آمریكاییها از این جهت صدق میكند كه آنها نیز گرفتار خودبرتربینی حتی نسبت به شهروندان خود هستند و از نظر برخی از آمریكاییها آنها حق بیشتری نسبت به بقیه برای برخورداری از امكانات و بهرههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارند.
در خود آمریكا سفیدپوستان خود را برتر از رنگینپوستان میدانند. نوع رفتار و برخورد سفیدپوستان و بهویژه پلیس این كشور نسبت به شهروندان رنگینپوست و سیاهپوست آمریكایی، حاكی از تسلط فرهنگ خودبرتربینی است و از این جهت است كه شاهد بروز نارضایتی در قشر وسیعی از جامعه آمریكایی هستیم.
اساسا اعتراضهایی كه در حال حاضر در ایالات متحده آمریكا رخ داده حکایت از این دارد كه شهروندان رنگینپوست و سیاهپوست آمریكایی خواهان برابری نژاد و برقراری عدالت در نوع تعامل با همه شهروندان آمریكا و رفع تبعیض هستند. بنابراین سیاست تحقیر و توهین سایر كشورها و ملتهای ویژگی مشخص دولتمردان آمریكایی است و از این جهت تفاوتی میان ترامپ جمهوریخواه با هیلاری كلینتون و جو بایدن و اوبامای دموكرات وجود ندارد. تنها تفاوت عمده در نحوه برخورد دموكراتها این بود كه تلاش میكنند كلام و بیان تحقیرآمیز خود نسبت به ملتها و دولتهای دیگر را در زرورق بپیچند و وارد ادبیات بینالمللی كنند. با همین شیوه بود كه اوباما توانست در مقطعی چین و روسیه را با سیاست تحریم علیه ایران همراه كند.
بهعبارت دیگر دموكراتها پنجه چدنی خود را در دستكشهای مخملی پنهان میكنند. اما خصوصیت ترامپ این است كه رو بازی میكند و سیاستهای غیرانسانی كاخسفید را بدون هرگونه پوششی در معرض افكارعمومی جهان قرار میدهد. وقتی كه دموكراتها میگویند كه حامی ملت ایراناند و تلاش میكنند دولت جمهوری اسلامی را تضعیف كنند در نقطه مقابل ترامپ میگوید ایرانیها تروریست هستند و باید زندگی را آنقدر بر آنها سخت گرفت كه علیه دولتمردان خود بشورند.
نمونه این رویه تحقیرآمیز در ملاقات رئیسجمهور صربستان با دونالد ترامپ به تصویر كشیده شد. غیر از نحوه نشستن در این ملاقات رسمی، رئیسجمهور صربستان متنی را امضا كرد كه از محتوای آن اطلاعی نداشت. این شیوهای است كه سیاستورزان آمریكایی در نحوه مواجهه با دولتمردان سایر كشورها دنبال میكنند و كشورهایی كه بهدنبال ارتباط با آمریكا هستند باید خود را برای اینگونه برخوردهای خفتبار آماده كنند.
این میتواند درسی برای كسانی باشد كه در داخل جمهوری اسلامی ایران بهدنبال مذاكره با آمریكا هستند و بدانند كه رویارویی با آمریكا اگر از موضع عزت و جایگاه برابر نباشد، به چنین برخوردهایی از سوی مقامات آمریكایی ختم خواهد شد.
تیتر خبرها
-
کتابهایی درباره سینما
-
آلکنـــو به ایـــــران میآید؟
-
یک عــاشـــقانــه ناآرام
-
کمک مومنانه ۱۰۰۰ میلیاردی شد
-
چگونه «مجری» شویم؟
-
سیاست تحقیر حداکثری
-
حتی یک آمریکایی نباید در عراق بماند
-
روزگار سیاه طلای سرخ
-
آبادی به شرط تخريب
-
چالش مرگ در دریا
-
برای شناختنم با من بدو
-
خودبرتربینی آمریكاییها
-
آداب کرونایی
-
روز سرخ تقویم افغانستان