آداب کرونایی

آداب کرونایی

میثم امیری نویسنده

خطر آدمی بزرگ است. (محمد غزالی)
شیوه زندگی ما در کرونا به لطف دستگاه‌های ارتباطی به‌سرعت تغییر کرد. ممکن است برخی هنوز با دست غذا بخورند، ولی اگر به هم برسند، انگشت‌های مشت‌شده‌شان را به هم می‌کوبند؛ کرونا جور دیگری از بودن را به ما تحمیل کرد.
دوستی می‌گفت: رفتم رستوران. پیشخدمت با لباس سفید و ماسک و طلق روی ماسک آمد نزدیک. منو را داد. انتخاب کردم. برگشت. رستوران بزرگ بود. هفت هشت نفر دیگر هم آنجا بودند. دمی گذشت. به مدیر رستوران گفتم می‌خواهم چیزی به سفارشم اضافه کنم. مدیر گفت سفارش شما دست کیست؟‌ برگشتم نگاه کردم به کلونی پیشخدمت‌ها. نتوانستم تشخیص بدهم. شانه بالا انداختم. منتظر ماندم تا پیشخدمتم خودش جلو بیاید.
گویی در این دوره، هر اتفاقی می‌افتاد بر خطرهای ما اضافه می‌شود. غزالی، خطر را در معنای «اهمیت» به کار برده بود، ولی اگر با عینکی امروزی بنگریم، اتفاقا درمی‌یابیم خطر برای انسان با هیچ‌یک از بهایم و نباتات قابل قیاس نیست. از همین خطرهاست که به قول غزالی ما نیازمند «آداب»یم. در زمانه غزالی این آداب را می‌شد شماره کرد؛ آداب نان و نکاح، آداب سماع و عزلت و...
اما کرونا چطور آداب ما را تغییر داده است؟ مثلا می‌خواهید از خانه‌تان بیایید بیرون. اول باید حواس‌تان باشد تا دو متری شما کسی پرسه نزند. برای این کار، در برخی کشورها نرم‌افزاری طراحی کرده‌اند تا نسبت به حدود دو متر شما حساس باشد. تازه فرض کنید از خانه آمده‌اید بیرون. اول باید حواس‌تان باشد دستگیره‌ها یا دکمه آسانسور آلوده نباشد. ویروس می‌تواند چند روزی آنجا جا خوش کند و منتقل شود. فرض می‌کنیم دست‌تان هنوز پاکیزه مانده است. باید تلفن‌همراه‌تان را از جیب‌تان بیرون بیاورید. به یاد نمی‌آورید چه وقت آخرین بار صفحه تلفن‌همراه‌تان را ضدعفونی کرده‌اید. تحقیقات می‌گوید گوشی‌ها 10برابر بیشتر از توالت‌ها آلوده هستند. تازه فرض کنیم از گوشی پاکیزه و نرم‌افزار کارآمد استفاده کرده‌ایم، چه تضمینی هست کروناگرفتگان که با نرم‌افزار از باقی مردم متمایز شده‌اند، به واسطه رفتارهای فاصله‌گیرانه ما منزوی یا افسرده نشوند. یعنی از کجا معلوم این تمهیدات تازه بتواند مشکل ما را حل کند؟‌ ممکن است مشکل من را حل کند، ولی بعید نیست گره‌ای بر گره‌های ما بیفکند و جایی مثل بومرنگ کمانه کند سمت خودمان.
صد سال پیش نیست که مثل گابریل گارسیا مارکز توی «عشق سال‌های وبا» یک پرچم زردرنگ بالای کشتی نصب کنیم تا نشان بدهیم شیوع وبا جدی است و ما بدون بار و خدمه سفر خواهیم کرد. الان نمی‌شود بدون بار و مسافر سفر کرد و البته با بار و مسافر هم نمی‌شود سفر کرد. آن‌چنان این آداب پیچیده شده است که اگر خود غزالی هم زنده شود، کیمیای سعادت را می‌زند زیر بغل و فرار می‌کند.
آداب کرونایی واگیردار است. اشپیتزر، یک روان‌شناس آلمانی است که می‌گوید تنهایی یا «فسردگی» مسری است؛ چون انسان اجتماعی است و می‌خواهد با بقیه تعامل داشته باشد. ولی تعامل پشت ماسک‌ها چطور ممکن است؟ بارها شده است از پشت خط با دوستی مفصل حرف زده‌اید، ولی حتما جایی از صحبت گفته‌اید:«ببینمت»؛ یعنی این معاشرت‌ها، معاشرت نیست تا یکدیگر را نبینیم. آرش سالاری، نویسنده در متنی می‌گفت معاشرت از طریق دستگاه تصویری هم معاشرت نیست. چون اگر بخواهی به چشم‌های دوست یا یارت نگاه کنی، باید زل بزنی به دوربین و اگر زل بزنی به دوربین، نگاهش را از دست داده‌ای و اگر بخواهی نگاهش را از دست ندهی، باید به صفحه نمایش نگاه کنی که در آن صورت دیگر به چشم‌هایش نگاه نمی‌کنی و...
غزالی می‌گفت این‌قدر بخور که بتوانی راست به نماز بایستی. اما در آداب کرونا، پر کردن انبارها اجتناب‌ناپذیر است. مردم همیشه نگران روز مبادا هستند. انگار بالاخره روز مبادایی در این دنیا فرا می‌رسد و مثل فیلم الیسیوم (2013) تنها تکه‌ای کوچک امن خواهد بود و باقی جاها در نکبت فرو خواهد رفت. الیسیوم، فیلم خوبی نیست، ولی آداب کرونایی به ما آموخت تا قفسه‌ها را جارو کنیم. اگر در مملکت این اتفاق نیفتد بیشتر به قدرت خرید مردم ربط دارد که با خط فقر در نبرد هستند. اگر زنده بمانند تازه باید به کرونا فکر کنند.
اما روی دیگری هم در کار است که خیلی ناامیدکننده نیست. رویی که می‌تواند برخی از جمله‌های بالا را کم‌اثر کند.
تحقیقات نشان می‌دهد مردم گرایش‌هایی به غزالی پیدا کرده‌اند. روشن است سبک زندگی مد نظر غزالی در یک دستگاه الهیاتی سنتی-اسلامی قابل اجراست. آنجا انسان موقع غذا خوردن نباید تکیه می‌داد، چون حالت بندگی‌اش از بین می‌رفت. حالا که بیشتر مردم پشت میز غذا می‌خورن، ولی گرایش‌هایی به زندگی طبیعی، ترک سیگار، افزایش فعالیت فیزیکی و مصرف موادخوراکی ارگانیگ در خلق دیده می‌شود.
روی نسبتا خوش دیگر از این دوران: آیا تنهایی انسان در دوره کرونا یعنی فکر کردن به ماوراء الطبیعه؟ هنوز برای این دست داوری‌ها زود است. ولی تحقیقات اجتماعی نشان خواهد داد آیا بر سرمایه ایمان آدم‌ها چیزی اضافه شده است یا نه. ولی آداب کرونایی با دین ارتباط دارد؛ برای حکومت‌ها؛ ‌ولو حکومت‌های سکولارـ حفظ رابطه مردم با خدا به هر دلیلی دارای اهمیت است. مثلا رئیس‌جمهور یکی از کشورهای سکولار گفته چطور ممکن است مراکز سقط جنین باز ولی عبادتگاه‌ها بسته باشد. توجه ندارد سقط جنین با در خانه ماندن ذکور و اناث همبسته است. با این همه، وقتی عبادتگاه باز شود، کرونا بالا می‌رود و وقتی کرونا بالا برود، مراکز بسته می‌شود، مراکز بسته شود، بشر به آداب کرونایی و قرنطینه بیشتر خو می‌کند و دوباره حس می‌کند باید با خدا حرف بزند و به مراکز سقط جنین برود و دوباره مراکز باز می‌شود و...
سنت و معبود هنوز نفس می‌کشند، امید هست.