روز سرخ تقویم افغانستان
محمدحسین جعفریان کارشناس ارشد مسائل افغانستان
سلام! شرح اینکه این ستون چیست و چرا ناگاه از اینجا سر بر کرده بماند برای نوبتهای بعدی. به قول مشهدیها «دمنقدا» بدانید که هفتهای یک بار (به شرط حیات) سر و کله من در همین صفحه ذیل همین ستون پیدا خواهد شد و برایتان از افغانستان خواهم گفت. برای آنها که کنجکاوترند، تا نوبت بعدی و شرح ماجرا، همینقدر بگویم که همه چیز به یک قرار و اصرار مرحوم «روحا... رجایی» مهربان بازمیگردد.
خدایش رحمت کناد و با صالحین محشور. انشاءا...
امروز به تعبیر افغانستانیها «هجده سنبله» [شهریور] است، یکی از روزهای سرخ در تقویم این کشور. 19 سال پیش، یعنی در 18 شهریور 1380، ساعت 12 و 20 دقیقه ظهر و یک ساعتی از اذان و اقامه نماز گذشته یا نگذشته بود، احمد شاه مسعود فرمانده اسطورهای مجاهدین، معروف به «شیر دره پنجشیر» در روستای خواجه بهاءالدین استان تخار ترور شد و 15 دقیقه بعددر حالی که پیکر خونآلودش را برای انتقال به نزدیکترین بیمارستان در تاجیکستان به سمت بالگرد میبردند، در حالی که سرش بر زانوی یکی از صمیمیترین دوستان و پاهایش در آغوش حاجعمر، قدیمیترین محافظش بود، شهادتین را به زبان آورد و جان به جانآفرین تسلیم کرد.
عملیات پیچیده ترور او، کادوی اختصاصی اسامه بنلادن رهبر القاعده به ملاعمر، رهبر طالبان بود. نوعی قدرشناسی از طالبان به خاطر حمایت از بنلادن و حفظ او در خاک افغانستان باوجود تهدیدات و حملات پیاپی آمریکا و اصرار بر اخراج وی. عملیات ترور توسط دو تونسیالاصل عضو القاعده انجام شد. آنها مقیم بلژیک بودند و با گذرنامه بلژیکی به پاکستان و سپس قندهار آمدند و ماهها برای این منظور آموزش دیدند و تربیت شدند. عبدالستار دهمن و بوراوی الاوهایر، یکی کارگر رستوران در بروکسل بود و دیگری محصل دورههای آموزشی قبل از ورود به دانشگاه در شهری کوچک، نزدیک مرز فرانسه و بلژیک.
در این مجال کوتاه قصد ندارم ماجرای ترور او را موشکافی کنم، اما فهمیدن اینکه حذف مسعود آرزوی همزمان پاکستان، سعودیها، طالبان و حتی دشمنان ظاهری طالبان یعنی آمریکا و انگلستان بود، سخت نیست. به شهادت رساندن او در 9سپتامبر 2001، یعنی دو روز قبل از ماجرای 11 سپتامبر، گویای حقایق بسیاری است. آمریکاییها از پروژه القاعده برای ترور مسعود مطلع شده بودند، اما خوب میدانستند با وجود مسعود قادر به اشغال افغانستان نیستند. در آخرین ملاقات میان مسعود و رابین رافائل، معاون وزیرخارجه وقت آمریکا، او به مسعود گفت، طالبان بیشتر از 90 درصد کشور را در دست دارد. بهتر است اسلحه را زمین بگذارید و تسلیم شوید! اما مسعود با عصبانیت کلاهش را روی میز میاندازد و میگوید: اگر به قدر همین کلاه خاک در اختیار داشته باشم، در آن سنگر میسازم و علیه طالبان میجنگم. ترور مسعود آنقدر پیچیده بود که هر تازهکاری میتواند دریابد کار یک گروه و یک کشور نبود. بسیاری از شما که این سطور را میخوانید، شایعاتی را نیز در مورد او شنیدهاید. گروهی که ذکرشان رفت، جسم او را ترور کردند و گروهی نیز دانسته یا ندانسته درپی ترور شخصیت او برآمدهاند.
البته او معصوم نبود و نظیر تمام رهبران مجاهدان اشتباههایی نیز داشت. اما اگر از من که در آن سرزمین پیر شدهام و در آخرین روزهای حیات مسعود، یک ماهی را جهت ساخت سریال مستند «حماسه ناتمام» [یا شیر دره پنجشیر] در کنارش گذراندم میشنوید؛ دنیای ما برای انسانهای صادق، مکان مخوف و بیرحمی است. حتی اسطورهها نیز لزوما صادق نیستند، اما احمد شاه مسعود یک اسطوره نادر و صادق بود. یادش گرامی باد.
خدایش رحمت کناد و با صالحین محشور. انشاءا...
امروز به تعبیر افغانستانیها «هجده سنبله» [شهریور] است، یکی از روزهای سرخ در تقویم این کشور. 19 سال پیش، یعنی در 18 شهریور 1380، ساعت 12 و 20 دقیقه ظهر و یک ساعتی از اذان و اقامه نماز گذشته یا نگذشته بود، احمد شاه مسعود فرمانده اسطورهای مجاهدین، معروف به «شیر دره پنجشیر» در روستای خواجه بهاءالدین استان تخار ترور شد و 15 دقیقه بعددر حالی که پیکر خونآلودش را برای انتقال به نزدیکترین بیمارستان در تاجیکستان به سمت بالگرد میبردند، در حالی که سرش بر زانوی یکی از صمیمیترین دوستان و پاهایش در آغوش حاجعمر، قدیمیترین محافظش بود، شهادتین را به زبان آورد و جان به جانآفرین تسلیم کرد.
عملیات پیچیده ترور او، کادوی اختصاصی اسامه بنلادن رهبر القاعده به ملاعمر، رهبر طالبان بود. نوعی قدرشناسی از طالبان به خاطر حمایت از بنلادن و حفظ او در خاک افغانستان باوجود تهدیدات و حملات پیاپی آمریکا و اصرار بر اخراج وی. عملیات ترور توسط دو تونسیالاصل عضو القاعده انجام شد. آنها مقیم بلژیک بودند و با گذرنامه بلژیکی به پاکستان و سپس قندهار آمدند و ماهها برای این منظور آموزش دیدند و تربیت شدند. عبدالستار دهمن و بوراوی الاوهایر، یکی کارگر رستوران در بروکسل بود و دیگری محصل دورههای آموزشی قبل از ورود به دانشگاه در شهری کوچک، نزدیک مرز فرانسه و بلژیک.
در این مجال کوتاه قصد ندارم ماجرای ترور او را موشکافی کنم، اما فهمیدن اینکه حذف مسعود آرزوی همزمان پاکستان، سعودیها، طالبان و حتی دشمنان ظاهری طالبان یعنی آمریکا و انگلستان بود، سخت نیست. به شهادت رساندن او در 9سپتامبر 2001، یعنی دو روز قبل از ماجرای 11 سپتامبر، گویای حقایق بسیاری است. آمریکاییها از پروژه القاعده برای ترور مسعود مطلع شده بودند، اما خوب میدانستند با وجود مسعود قادر به اشغال افغانستان نیستند. در آخرین ملاقات میان مسعود و رابین رافائل، معاون وزیرخارجه وقت آمریکا، او به مسعود گفت، طالبان بیشتر از 90 درصد کشور را در دست دارد. بهتر است اسلحه را زمین بگذارید و تسلیم شوید! اما مسعود با عصبانیت کلاهش را روی میز میاندازد و میگوید: اگر به قدر همین کلاه خاک در اختیار داشته باشم، در آن سنگر میسازم و علیه طالبان میجنگم. ترور مسعود آنقدر پیچیده بود که هر تازهکاری میتواند دریابد کار یک گروه و یک کشور نبود. بسیاری از شما که این سطور را میخوانید، شایعاتی را نیز در مورد او شنیدهاید. گروهی که ذکرشان رفت، جسم او را ترور کردند و گروهی نیز دانسته یا ندانسته درپی ترور شخصیت او برآمدهاند.
البته او معصوم نبود و نظیر تمام رهبران مجاهدان اشتباههایی نیز داشت. اما اگر از من که در آن سرزمین پیر شدهام و در آخرین روزهای حیات مسعود، یک ماهی را جهت ساخت سریال مستند «حماسه ناتمام» [یا شیر دره پنجشیر] در کنارش گذراندم میشنوید؛ دنیای ما برای انسانهای صادق، مکان مخوف و بیرحمی است. حتی اسطورهها نیز لزوما صادق نیستند، اما احمد شاه مسعود یک اسطوره نادر و صادق بود. یادش گرامی باد.
تیتر خبرها
-
کتابهایی درباره سینما
-
آلکنـــو به ایـــــران میآید؟
-
یک عــاشـــقانــه ناآرام
-
کمک مومنانه ۱۰۰۰ میلیاردی شد
-
چگونه «مجری» شویم؟
-
سیاست تحقیر حداکثری
-
حتی یک آمریکایی نباید در عراق بماند
-
روزگار سیاه طلای سرخ
-
آبادی به شرط تخريب
-
چالش مرگ در دریا
-
برای شناختنم با من بدو
-
خودبرتربینی آمریكاییها
-
آداب کرونایی
-
روز سرخ تقویم افغانستان