در ستایش  «مقام صبر»

گفت‌وگو با همسر شهید احمدی روشن درباره روحیه بردباری

در ستایش «مقام صبر»

«صبرکن» این جمله دو کلمه‌ای را همه ما از کودکی بسیار شنیده‌ایم؛ در خانه، مدرسه، محل کار، نانوایی، مطب دکتر و ... انگار به دنیا آمده‌ایم که همین دو کلمه را تمرین کرده و بزرگ شویم و بعد برویم، اما واقعیت این است که زندگی با صبر کار هر کسی نیست، هر قدر هم که به ما بگویند و توصیه‌اش کنند. شاید به دلیل همین دشواری درصبر کردن است که امروز را روز جهانی «صبر» نامگذاری کرده‌اند. در روز صبر با فاطمه بلوری کاشانی، همسر دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن هم صحبت شدم تا از تجربه‌اش در این باره بگوید. 9 سال قبل در 21 دی ،همسرش را مقابل خانه‌اش به شکل ناجوانمردانه‌ای ترور و شهید کردند. کاشانی هفت سال با شهید احمدی روشن زندگی کرده بود . حاصل این زندگی یک پسر است و کلی خاطره و حس خوب از زندگی مشترک با مردی دارد که حالا همسرش می‌گوید او یکی از خالص‌ترین آدم‌ها بود و برای همین شهادت نصیبش شد. کاشانی در مقطع دکترای شیمی در دانشگاه شریف تحصیل می‌کند. گویا تصمیم دارد تا جایی که می‌تواند، راه همسرش را ادامه دهد.

از دیدگاه شما صبر چه معنایی دارد؟
صبر مراتب و گونه‌های مختلفی دارد. اما برای خانواده شهدا صبر هم در مصیبت است و هم برای رضای خدا. درواقع به نظرم صبر مقام بالای رضایت خداوند است. این‌که راضی باشی به تقدیری که خدا برایت رقم‌زده است.
 قبل از شهید شدن آقای روشن چه تفسیری از صبر داشتید که بعد از ازدواج با ایشان این اتفاق برای شما افتاد؟
اتفاقات مختلفی در زندگی برای ما رخ می‌دهد که شکل گرفتاری و مصیبت دارد، از بیماری و بی‌پولی گرفته تا مرگ عزیزان. به نظرم آدم تا با گرفتاری روبه‌رو نشود، نمی‌تواند درباره آن قضاوت کند. وقتی با مشکلی روبه‌رو می‌شویم ،خداوند صبر و تحمل آن را هم به ما می‌دهد. فقط رمز موفقیت این است که در مواجهه با گرفتاری و مشکل، ناسپاسی و ناشکری نکند. ظرفیت آدم‌ها قبل از دچار شدن با گرفتاری، بالا می‌رود. خدا آدم‌ها را یکباره با مصیبت روبه‌رو نمی‌کند.
 یعنی مرتبه ایمان قبل از صبر است؟
نمی‌توانیم بگوییم هر کس مؤمن و باایمان است، صبور هم هست. به نظرم اگر صبر در مسیر درست باشد، ایمان را قوی‌تر می‌کند. آدم‌هایی هستند که به نظر ما زیاد هم مؤمن و مذهبی نیستند، اما صبوری‌شان زیاد است. صبر و ایمان مکمل
هم هستند.
 شاید اتفاقی برای ما رخ دهد که منتهی به ایمان بیشتر ما شود؟
بله! شاید آدمی در رفاه کامل باشد هم زیبا باشد هم پولدار، هم‌خانواده داشته باشد، هم مقام و...اما خداوند او را دچار مصیبتی می‌کند تا بیدار شده و به خدا ایمان بیاورد و به راه راست هدایت شود.
 این روزها و در دوره کرونا این دعا را زیاد می‌شنویم که خدایا ما را با بیماری و مرگ عزیزانمان امتحان نکن. تجربه از دست دادن عزیز را اما شما داشته‌اید...
آدم‌ها دوست ندارند بد بمیرند. نمی‌گویم با بیماری مردن بد است، چون روایت داریم کسانی که با بیماری از این دنیا می‌روند، بخشیده می‌شوند و بعد می‌میرند. به نظر من بهترین مرگ، مرگی است که شهدا انتخاب می‌کنند. می‌توانیم دعا کنیم که خدایا ما یا اطرافیانمان را با بیماری از دنیا نبر، اما می‌توانیم دعا کنیم که خدایا شهادت را نصیب ما کن. شهدا همیشه زنده هستند. عالمان تا سنی زنده هستند، اما شهدا تا ابد زنده‌اند و هرگز نمی‌میرند و فراموش نمی‌شوند.
 شما بعد از شهادت آقای روشن به این دیدگاه رسیدید؟
بازندگی و راه و رسم شهدا آشنا بودم. همیشه از خدا می‌خواستم همسری به من بدهد که شبیه شهدا باشد.
 برای خودتان هم‌چنین دعایی می‌کنید؟
بله حتماً. امیدوارم اما هر آدمی بهتر خودش را می‌شناسد و می‌داند که لایق شهادت هست یا نه. همان‌طور که شهید حاج قاسم سلیمانی گفته‌اند تا انسانی شهید زندگی نکند، شهید نمی‌میرد. اما دعا می‌کنیم، هرچند برایمان محال است. خدا را چه دیده‌ای شاید خدا ما را هم در مسیر شهادت قرارداد.
 بارزترین خصلت آقای روشن چه بود که شهادت نصیبشان شد؟
به نظرم بارزترین ویژگی همه شهدا اخلاص آنهاست. اخلاص خصلتی نیست که همه بتوانند به آن برسند. یعنی همه کارهایت برای خدا باشد و بنده‌های خدا برایت اولویت نباشند. کارهای شهید تهرانی مقدم فقط برای خدا بود. شهید سلیمانی این‌همه کار برای مسلمانان دنیا انجام دادند ،ولی ما چقدر از این کارها خبرداریم؟ شاید صدسال دیگر هم متوجه کارهای خدا پسندانه ایشان نشویم، چون هرگز برای فخرفروشی و خودپسندی از فعالیت‌هایش سخن نمی‌گفتند. حتی آن بچه 13 ساله که در جنگ شهید شد هم به کمال اخلاص رسیده بود که شهید شد.
 فرق بین صبر و تحمل چیست؟
تحمل برای رضای خدا، نامش صبر است. مثلاً دچار بیماری شده‌ای حالا اسمش را بگذاریم کرونا. دو هفته باید تحملش کنی تا دوره‌اش تمام شود. اگر در این مدت مدام نق بزنیم که خدایا چرا من؟ و... این می‌شود تحمل که دوره را هم برایمان سخت و طولانی می‌کند، اما اگر بیماری را به‌حساب امتحان خداوند بگذاریم و این‌که دچار این بیماری شده‌ام که گناهانم بخشیده شود و مسیر تازه‌ای در زندگی‌ام باز شود، یعنی دارم صبوری می‌کنم. اگر بپذیریم هر آدمی با چالشی امتحان می‌شود، صبرمان بیشتر خواهد شد. واقعیت این است باور این‌که به این دنیا آمده‌ایم تا امتحان شویم و رشد کنیم، سخت است. صبوری بر دشواری‌ها و گرفتاری‌ها سخت است. خدا در قرآن می‌فرماید، ما انسان را در رنج آفریده‌ایم. اما این نوع آفرینش فقط برای این است که ما رشد کنیم و به مرحله بالاتری برویم، اما متأسفانه این را به ما آموزش نمی‌دهند. در مدارس خیلی کم روی این موضوع کار می‌کنند. درحالی‌که موضوع امتحان‌ها و چالش‌های خداوند و صبوری و رسیدن به مرحله بالاتر اساسی‌ترین موضوعی است که باید علما و دانشمندان درباره آن بسیار بگویند و به‌صورت متمرکز در مدارس، دانشگاه‌ها و رسانه‌ها روی آن کار و ترویج شود.
 در دوره فناوری، شتاب آدم‌ها بیشتر شده انگار به تنها چیزی که فکر نمی‌کنند، صبر است.
فناوری باعث شتاب شده، اما به نظرم آنچه بیشترین آسیب را در این دوره به ما می‌زند، کمبود معنویت و غفلت از شکرگزاری و سپاسگزاری از خداوند است. نسل قبل ما یعنی پدر و مادرهایمان خیلی بیشتر دچار گرفتاری‌های روزمره زندگی بودند، اما مدام خدا را شکر می‌گفتند. اصلاً آسایش و امکانات ما را نداشتند، اما ناسپاس هم نبودند. هر چه به دستشان می‌رسید چه کم چه زیاد، خدا را شکر می‌کردند ولی ما امروزه همه‌چیز داریم و مدام بیشتر هم می‌خواهیم و با قناعت بیگانه شده‌ایم. برای همین دائم استرس داریم،اضطراب بیشتر به دست آوردن. توقع‌مان بالا رفته. من نمی‌گویم برای زندگی بهتر و رفاه و آسایش تلاش نکنیم، اما زیاده‌خواهی موضوعش فرق می‌کند. ما می‌توانیم میزان خواسته‌های‌مان را کنترل کرده، بکوشیم و در کنارش صبر را هم تمرین کنیم. صبر هم ذاتی و ژنتیکی است و هم آموختنی. برخی ذاتاً صبورند و برخی با چالش‌ها و امتحان‌هایی که در مسیر زندگی برایشان پیش می‌آید، کم‌کم یاد می‌گیرند صبور باشند یا بهتر بگویم انتخاب می‌کنند که صبور باشند و برای رفع گرفتاری یا تحمل دوره سختی و فراغ، صبوری کنند. صبری که با یاد خداست و باعث ارتقای
ایمان می‌شود.