گزارش جامجم از متن و حاشیه فینال عصرجدید که با درخشش هر 5 شرکتکننده همراه بود
5 ستاره سفید
27 بهمن 97 و با شروع عصر جدید، دفتر تازهای در برنامههای سیما باز شد و دوشنبه شب، فصل اول این دفتر به برگ آخر رسید. فصلی كه با واکنشهای زیادی آغاز شد، اما رفتهرفته توانست بسیاری از منتقدان را با خود همراه كند و به گواه نظرسنجیها برنامه پربیننده سازمان صداوسیما باشد. این برنامه كه فرصتی برای نمایش و رقابت استعدادها در رشتههای گوناگون بود شب عید غدیر به پایان رسید. پنج فینالیست این برنامه شامل پارسا خائف در رشته آواز ایرانی، فاطمه عبادی با هنر نقاشی با ماسه، دختران نینجا با اجرا در رشته نینجوتسو، سعید فتحیروشن با شعبدهبازی و محمد زارع با اجرای حركات آكروباتیك شب نهایی عصر جدید را رقم زدند و به كار خود در این فصل از برنامه پایان دادند. آنان یك قدم تا رسیدن به جایزه 500 میلیونی عصر جدید فاصله دارند و برای دستیابی به آن منتظر رای مردم نشستهاند؛ رایگیری تا ساعت 24 پنجشنبه ادامه دارد و پس از آن نتایجش در ویژهبرنامه اعلام نتایج نهایی فصل نخست عصر جدید عنوان میشود. شب فینال اما مثل دیگر قسمتهای عصر جدید نبود. داوران حق نظر داشتند اما رای نمیدادند، پرسشهای علیخانی از شركتكنندگان هم متفاوت بود و آنان هم با حال متفاوتتری با مخاطبان سخن میگفتند. در این میان برنامه با چند حاشیه تلخ و شیرین هم همراه بود كه در ادامه نگاه جامجم به اتفاقات شب پایانی را میخوانید.
پارسا خائف: كوچكترین شركتكنندهای است كه بهصورت انفرادی به فینال عصر جدید رسیده است. پارسا كه بهتازگی 14 ساله شده، سال گذشته برگزیده و نفر اول جشنواره ملی موسیقی جوان شده است. او برخلاف غالب همسنوسالهایش كه سبكهای پاپ، راك و رپ را دنبال میكنند، دلبسته موسیقی سنتی ایران است و آن را بهخوبی و با دانش و تسلط اجرا میكند. یكی از شگفتیهای حضور او در فینال، علاوهبر
كم سن بودنش، رشتهای است كه در آن شركت كرده. داوران عصر جدید نسبت به خوانندگان در طول این فصل سختگیری زیادی به خرج دادند و آنان معمولا شانس زیادی در مقایسه با دیگر شركتكنندگان برای آمدن به مراحل بالاتر نداشتند، اما خائف با وجود این توانست نظر كارشناسانه آریا عظیمینژاد به عنوان داور تخصصی حوزه موسیقی و دیگر اعضای هیات داوران را جلب كند و خود را به فینال برساند.
یك انتخاب سخت: پارسا در باشگاه مهارت برنامه با علی زندوكیلی كار كرد و برای اجرا نیز چند قطعه انتخابی داشت كه یكی از آنها اثری شلوغ و دشوار از همایون شجریان بود و به گفته خودش از این خواننده و سهراب پورناظری، آهنگساز قطعه برای اجرای آن اجازه گرفته است. اجرای قطعه صنما كه آواز تیتراژ فیلم سینمایی آرایش غلیظ است، بار سنگینی بود كه حنجره پارسا از پس آن برآمد. او برای فینال خود را با این چالش مواجه ساخت تا در آخرین فرصت، بالاترین درجه تواناییاش را نشان دهد. این نوجوان اردبیلی در اجرای طولانیاش علاوهبر غزل شمس، قطعات دیگری از جمله یك آواز تركی خواند.
داوران چه گفتند؟ هیات داوران اجرای او را مثبت ارزیابی كردند. عظیمینژاد هم گفت با وجود دشواری اثر، او توانست بهتر از مرحله نیمه نهایی ظاهر شود و همان چند فالشی قبل را هم نداشته باشد.
چرا خائف؟ پارسا هم بر صدایش تسلط دارد و هم اجرا و برقراری ارتباط با مخاطب را بلد است. او از آن دست شركتكنندگانی است كه از همان ابتدا رایهای بالایی برای خود جمع كرد و طرفدار آذری، فارسیزبان و... زیاد دارد. كمسنی او و گرایشاش به آواز دشوار ایرانی و استعداد واضح او در این زمینه میتواند نام پارسا را به عنوان برنده فصل اول عصر جدید ثبت كند.
اگر برنده شدی...؟ او عنوان كرد در صورت برنده شدن جایزه 500 میلیونی آن را صرف تهیه آلبومی از قطعات اجراییاش در عصر جدید و كارهای تازه خواهد كرد.
استعداد ناب 40 ساله
سعید فتحیروشن: منتالیست و شعبدهباز متولد سال 59 است كه كارش را از كودكی آغاز كرده و در این سالها در چند برنامه تلویزیونی حضور داشته اما با عصر جدید شناخته شد.
یك قصه پررمز و راز: چهارمین اجرای فینال عصر جدید را سعید فتحی روشن رقم زد. او اینبار هم داوران و تماشاگران را انگشت به دهان كرد، اما در جایی از اجرا نیز خطای كوچكی داشت كه سیدبشیر حسینی متوجه آن شد ولی فتحی روشن با خونسردی از پس كنترل شرایط برآمد و از توضیح این اشتباه گذشت. هر چند این خطا، میان اجرایی كه برای مخاطب سراسر معما بود نمیتواند مساله مهمی باشد. او مثل همیشه برای شعبدهاش قصه ساخته بود، بازی كرد و داوران را در نمایشش بازی داد و این مهمترین عامل جذابیت كار اوست. فتحی روشن، ملقب به كریس آنجل ایرانی علاوه بر تسلط به رشته اصلی كه آن را دنبال میكند، فن بیان و بازیگری هم خوب میداند و از این مهارتها هم در راستای كارش بهره میبرد. او ذهنخوانیها و شعبدههایش را در دل قصه تعریف و غالبا داوران را هم در روایت این قصه دخیل میكند. این شركتكننده در فینال داوران را به مهمانی شام دعوت كرد، قصهای پرمجهول از مرگ گفت، دست بشیر حسینی را گرفت به اتاقی تاریك برد و با افزودن نمایش به كارش هیجان داد.
چرا فتحی روشن؟ كسانی خواستند راز و رمز این شركتكننده متفاوت كه كسی سر از كارش درنمیآورد را آشكار كنند، اما او در ویدئویی به شبهات پاسخ داد. تبحر او در هنر متمایزش میتواند این شركتكننده را به قهرمانی برساند. او همچنین بعد از اجرای تاثیرگذار با مردم سخن گفت. فتحی روشن با چشمانی كه اشك در آن حلقه زده بود ابراز امیدواری كرد كه دیگر هیچ استعدادی مثل او دیر كشف نشود. او اضافه كرد به خاطر سنش مثل دیگران فرصتی برای دوباره شركت كردن در عصر جدید ندارد.
داوران چه گفتند؟ اجرای فتحی روشن نیز مثل دیگر اجراها با نظر مثبت داوران همراه بود و آنان اقراركردند كه باز از این شركتكننده رو دست خوردهاند. علیخانی هم به تصورات خندهدار برخی
از سعید اشاره كرد و گفت، بعضی فكر میكنند سعید در كلبهای چوبی زندگی میكند و سوار بر جارو خود را به اینور و آنور میرساند، در صورتیكه ما با او سفر رفتیم. سعید مثل خود ماست و با دانستن علم فیزیك، شیمی، روانشناسی و... این كارها را انجام میدهد.
اگر برنده شدی...؟ او اعلام كرد در صورت برنده شدن 500 میلیون و ایستادن در جایگاه نفر اول، اعتبارنامه تخصصیاش را صرف آموزش دیگران و همچنین بهبود كار و دانش خود میكند؛ علاوه بر آن بخشی از جایزهاش را در راه كمك كردن به شخصی بهنام علی كه اولین آموزگار شعبده او بوده است و این روزها حال و روز خوشی ندارد، صرف میكند. فتحی روشن همچنین اعلام كرد، در صورت نیاز و درخواست شركتكنندهای همرشته خود در فصل بعدی عصر جدید، به او برای بهبود كیفیت كارش كمك مالی خواهد كرد.
صبور و استوار
دختران نینجا: این گروه متشكل از دختران جوانی است كه به سرپرستی فریبا فرجیپور، رشته ورزشی نینجوتسو را دنبال میكنند.
بلك لایت: دختران نینجا در ابتدای اجرای فینال خود از بلك لایت استفاده و به گونهای مبارزات نمادین خود را مرموزتر كردند و به آن جذابیت بیشتری بخشیدند. حركات آنها مانند دویدن روی سر همدیگر و... تازه بود و كار آنان را از شباهت با اجراهای گذشتهشان متفاوت میكرد. این گروه كه به گفته خودشان فرصت چندانی برای تمرین نداشتند، توانستند اجرای استانداردی ارائه دهند. اجرا البته با حادثه همراه بود و موجب مصدومیت دو نفر از اعضای این گروه شد، مصدومیتی كه تا پایان، كسی متوجه آن نشد.
چرا دختران نینجا؟ بهتر است بگوییم چرا كه نه؟! این گروه از اولین اجرایشان در عصر جدید طرفداران زیادی پیدا كردند. آنان چه بهخاطر مهارت و روحیه جنگندهشان و چه به دلیل تازگی حركاتشان در قاب تلویزیون مورد تقدیر قرار گرفتند. حضور دخترانی با این شمایل در تلویزیون سابقه نداشته است و علیخانی نیز چند روز پیش در نشست خبری برنامه این موضوع را اعلام كرد و آن را گام مهمی برای سیما، شبكه و عصر جدید دانست.
داوران چه گفتند؟ داوران مثل همیشه اجرای دختران نینجا را پسندیدند، آنها و علیخانی از شرایط دشوار تمرین دختران و نداشتن باشگاهی استاندارد در محل زندگیشان گفتند. همچنین حسینی از مثال نقض دختران نینجا درباره انگارههای كلیشهای منفی در مورد كار گروهی زنان گفت. ارشا اقدسی، بدلكار و بازیگر نیز از جمله كسانی بود كه به عنوان مربی در باشگاه مهارت با بچهها كار كرده بود و او نیز با حاضر شدن روی صحنه از كار گروه تعریف كرد.
اگر برنده شدی...؟ فریبا فرجیپور، سرپرست گروه دختران نینجای ایران كه از استان البرز در این رقابت شركت كردهاند، گفت در صورت اول شدن بخشی از این جایزه را برای آموزش دختران دیگر صرف میكند تا شرمنده متقاضیانی كه خواستار یاد گرفتن این هنر رزمی هستند، نباشد. او بیان كرد كارشان را به شهرهای دیگر میبرد و شرایط آموزش را در آنجا هم فراهم خواهد كرد.
طعم ماسه با عسل
فاطمه عبادی: هنرمند نقاش اهل بندر ماهشهر، فارغالتحصیل گرافیك و زاده سال 68 است. او را بهواسطه طرحهای زنده و سریعش با ماسه، پنجه طلایی میخوانند. عبادی نمونه كسانی است كه چالش را به فرصت بدل كرده، او با ماسه نقاشی میكند. ماسه یادآور ساحل و دریاست ولی برای خوزستانیها معنای دیگری هم دارد. آنان در بیشتر ایام سال با گرد و خاك دست و پنجه نرم میكنند و هوایشان علاوه بر اكسیژن، افزودنیهایی مثل ماسه و... هم دارد. اینگونه است كه میتوان از هنر عبادی خوانش دیگری هم داشت و گفت كار او با توجه به ریشهها و اصالتش خواه ناخواه ادامه دارد و با كشیدن نقاشی روی سن عصر جدید پایان نمییابد. این هنرمند در نخستین نقاشیاش در برنامه همین موضوع هوای اهواز را دستمایه قرار داد و البته شعاری كه روی كارش نوشت، با انتقاد داوران همراه بود.
قصه یك قلب: ماسههای روی شیشه راوی قصه اهدای یك قلب و امتداد یك آدم در كالبد دیگری و در نتیجه بقای یك نسل بودند. عبادی همچنین در نقاشی خود نقش مادر را پررنگ كرده بود و در نهایت با حضور همسر و فرزندش روی سن از تاثیر مادر بودن خود برای انتخاب این سوژه و اهمیت پرداختن به جایگاه مادر گفت.
چرا عبادی؟ او هر چه رفت در كارش یك قدم جلوتر گذاشت و در فینال سوژهای را برگزید كه احساسات بسیاری را برانگیخت. به همین دلیل میتوان انتظار داشت هنر او در نقاشی آن هم با ابزاری غیرمعمول و همچنین تواناییاش در قصهگویی، در كنار فضای احساسی كه با دعوت از شخصیتهای حقیقی نقاشیاش روی سن ایجاد كرد، میتوانند او را به جایگاه برتر برسانند.
داوران چه گفتند؟ سیدبشیر حسینی حسابی با اجرای عبادی متاثر شد و اشك ریخت. دیگر داوران هم نظر مثبتی نسبت به كار او و انتخاب سوژهاش داشتند و بدون هیچگونه نظر نقادانهای تنها به ارائه تحلیل برای روشنتر شدن زوایای پنهان اجرای این شركتكننده بسنده كردند.
اگر برنده شدی...؟ فاطمه عبادی گفت اگر برنده 500 میلیون تومان شود، این جایزه را صرف گسترده كردن آموزشگاهش میكند و در واقع با توسعه كار خود ضمن اشتغالزایی برای عدهای، پذیرای تعداد بیشتری از علاقهمندان به نقاشی میشود.
حاشیهای كه همسنگ اجرا جذاب بود: در پایان اجرا ، عبادی گفت این قصه را از روی واقعیت كشیده است. او بیان كرد از عصر جدیدیها قصه مادری را شنیده كه حاضر شده قلب دختر مرگ مغزی شدهاش را به مردی اهدا كند. سپس مادر پریسا، اهداكننده قلب و رامین دریافت كنندهای كه حدود 18 سال است با قلب پریسا زندگی میكند روی سن آمدند. دختر رامین هم آمد، نام او را به خاطر زنده نگهداشتن یاد پریسا، پریسا گذاشته بودند. حضور این دو خانواده، حرفهای آنان و لحظهای كه مادر، پریسای كوچك را درآغوش كشید، لحظههای ماه عسل گونهای را در فضای استودیو و برای مخاطبان ایجاد كرد. این فضا همانقدر كه دوستداران خود را داشت، نگاه منتقدان را نیز جلب كرد.
رهایی در اوج
محمد زارع: متولد 78 و از آن آدمهای متفاوت است. او كه در دوران راهنمایی مدرسه و تحصیلات را رها كرده، پا در راه عشق و علاقهاش گذاشته و در رشته ورزشی جذاب و پرخطر حركات آكروباتیك به حرفهایترین سطح رسیده است.
تو میتوانی: این جوان كم حرف و متمایز از هم سنوسالهایش در اجرای نیمه نهایی حسابی خود را نشان داد و از آنجا در دل مخاطبان بیش از پیش جا خوش كرد. اجرای او به كمك دوستش پوریا، اجرایی پرخطر بود كه نیاز به جسارت فراوانی داشت، اما توانست آن را به بهترین شكل به ثمر برساند. در مرحله نهایی نیز او با دستان خالی و به مدد رفقایش سازهای را طراحی و ساخته بود تا به اجرایش رنگ و لعاب تازهای بدهد. زارع همچنین در حین اجرا دكلمهای ضبط شده را پخش كرد كه جملات انگیزشی آن فضای دلچسبی به كار داد.
چرا زارع؟ اجرای فینال این پسر كم حرف با ظاهر و فكری متفاوت، مثل همیشه پرمخاطره، دشوار و جذاب بود. او روی رنجر دوار و با فاصلهای زیاد از سطح زمین راه رفت و كارهای تازهای انجام داد. اجرای پرهیجان او و همچنین تحلیل مثبت داوران از شخصیتش عوامل مهمی است كه میتواند او را به سكوی نخست برساند.
داوران چه گفتند؟ اجرای او با كار ویژه و نمادینی هم همراه بود. زارع در لحظات پایانی كار خود، وقتی روی یكی از دستسازههای خود میان زمین و هوا معلق بود، موهای خودش را كوتاه كرد. كاری كه سیدبشیر حسینی آن را نشانی از رهایی او از تعلقات دنیوی و بریدن از خاك عنوان كرد. دیگر داوران هم او را پسری متفاوت خواندند كه تنها به هدفش چشم دوخته است و دیگر تعلقات برایش حكم حاشیه را دارند.
اگر برنده شدی...؟ او در پاسخ به پرسش علیخانی در مورد برنامهریزیاش برای بردن جایزه پاسخ جالبی داد و گفت به چیزی كه ندارم فكر نمیكنم. این آكروباتیككار شیرازی در لحظههای پایانی برنامه هم برخلاف سایر شركتكنندگان از مردم تقاضای رای نكرد و گفت: به خاطر اینكه این مدت مثل آدم حرف نمیزدم عذرمیخواهم!