دولت روحانی كمترین تجربه و شناخت را از غرب داشت
علیرضا شیخ عطار سفیر پیشین كشورمان در آلمان
ما در روابط خود با كشورها هیچگاه ریشههای دشمنی و حتی دوستی را دقیق بررسی نكردهایم تا بتوانیم بر اساس آن كشورها را رتبهبندی و روابط خود را تنظیم كنیم. علت اصلی این نقیصه در عملكرد دولت فعلی نیز در كنار برخی نكات مثبت آن، دشمنشناسی ناكافی و ناقص دولت آقای روحانی بوده است. درحالی غرب یك مجموعه تفكر است كه اساسا با پدیده انقلاب اسلامی دچار مشكل بوده و علت این اختلاف نیز در ریشه فكری ماست. تفكر غرب مبتنی بر سكولاریسم و جدایی دین از سیاست و نقش ندادن به دین در زندگی اجتماعی است درحالیکه اساس تعالیم اسلام پایه حركات فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی است.
بنابراین ما هیچگاه نمیتوانیم به غرب اعتماد كنیم اما نه به این معنی حالا كه نمیتوانیم اعتماد كنیم پس جنگ به راه بیندازیم،چراكه جنگ مربوط به مرحله آخر است اما وقتی قرار است در موارد خاصی با آنها بهصورت تاكتیكی و نه استراتژیك توافق كنیم، باید یادمان بماند طرف مقابل دشمن است و مبانی فكری یكدیگر را قبول نداریم.
اشتباهی كه دولت آقای روحانی مرتكب شد، این بود كه گمان كردند میتوانند از آمریكا و غرب حسن نیت بگیرند درحالیکه در این موضوع سادگی كردند.غربیها از همه بهتر میدانند كه ما در چه مرحلهای از پیشرفت هستهای قرار داریم و از سوی دیگر وقتی بالاترین مقام مذهبی و مرجع ما تأکید دارد استفاده از سلاح هستهای حرام است و بازرسیها نیز این نکته را نشان داده، آنها دیگر متوجه شدهاند ایران به دنبال این موارد نیست اما با اینحال این موضوع را بهانه میكنند كه شكافها را عمق ببخشند. باوجوداین در این بازه زمانی سه اتفاق خوب رخ داد؛ اتفاق نخست این بود كه رهبر انقلاب چارچوبها را مشخص كردند و اتفاق دوم طرحی بود كه مجلس ارائه کرد و كاملا مشروعیت نوع مذاكرات را مشخص كرد تا دیگرکسی باسلیقه و باورهای شخصی خود رفتار نكند و اتفاق سوم اینکه آمریكاییها و سه كشور غربی هم در این مذاكرات نشان دادند به دنبال اصلاح نیستند.
همچنین یكی از خواستههای ایران، رفع تحریم و درعینحال تعهد دادن آمریكاییها برای عدم خروج از برجام مانند دوره ترامپ بود، لذا باید با معاهده برجام مانند دیگر معاهدات بینالمللی رفتار میشد اما آمریكا حاضر به دادن چنین تعهدی هم نشد، ازاین رو،این خود نشانهای است كه نشان میدهد چرا نمیتوان به آمریكا اعتماد كرد. در مذاكرات وین صرفا قرار بود برجام احیا شود اما طرف مقابل اعلام كرد باید مذاكرات منطقهای و موشكی نیز به مذاكرات اضافه شود، بنابراین این هم نكته دیگری است كه نشان داد نمیتوان به غرب اعتماد كرد.
یک زمانی قرار است مذاکرات جدیدی آغاز شود که باید گفت برجام تمام و ما برجام دو میخواهیم اما وقتی اروپاییها میگویند ما میخواهیم کاری کنیم که آمریکا به برجام بازگردد، دیگر نمیتوانند محتوا را تغییر دهند و باید به همان برجام بازگردند نه یک برجام جدید، بنابراین این مواضع نشان میدهد که به هیچ وجه غرب قابل اعتماد نیست و از این رو رهبر انقلاب هوشمندانه این تذکر را به دولت بعدی دادند كه نهتنها درزمینه مذاكرات هستهای بلكه در هر پروژه اقتصادی و هر نوع تعامل با غرب باید بدانیم ما بهطور ایدئولوژیك و فلسفی با غرب دچار زاویه هستیم و نمیتوانیم بر مبنای اعتماد به آنها حركت كنیم و باید بر اساس محاسبه پیش برویم.
مسؤولان دولت در سال ۹۲ به پیشنهاد خیرخواهان گوش ندادند درحالیکه همین موارد فعلی ازجمله قطعیت نقض عهد از سوی غرب و آمریكا به دولت گفته و تأکید شد متن برجام بهگونهای است كه بهراحتی میتواند نقض شود اما افرادی كه بسیار به خود اعتماد داشتند، معتقد بودند در ایران هیچكس بهاندازه آنها آمریكا را نمیشناسد اما تجربه تاریخی نشان داد آنها كمترین تجربه را داشتند.
بنابراین ما هیچگاه نمیتوانیم به غرب اعتماد كنیم اما نه به این معنی حالا كه نمیتوانیم اعتماد كنیم پس جنگ به راه بیندازیم،چراكه جنگ مربوط به مرحله آخر است اما وقتی قرار است در موارد خاصی با آنها بهصورت تاكتیكی و نه استراتژیك توافق كنیم، باید یادمان بماند طرف مقابل دشمن است و مبانی فكری یكدیگر را قبول نداریم.
اشتباهی كه دولت آقای روحانی مرتكب شد، این بود كه گمان كردند میتوانند از آمریكا و غرب حسن نیت بگیرند درحالیکه در این موضوع سادگی كردند.غربیها از همه بهتر میدانند كه ما در چه مرحلهای از پیشرفت هستهای قرار داریم و از سوی دیگر وقتی بالاترین مقام مذهبی و مرجع ما تأکید دارد استفاده از سلاح هستهای حرام است و بازرسیها نیز این نکته را نشان داده، آنها دیگر متوجه شدهاند ایران به دنبال این موارد نیست اما با اینحال این موضوع را بهانه میكنند كه شكافها را عمق ببخشند. باوجوداین در این بازه زمانی سه اتفاق خوب رخ داد؛ اتفاق نخست این بود كه رهبر انقلاب چارچوبها را مشخص كردند و اتفاق دوم طرحی بود كه مجلس ارائه کرد و كاملا مشروعیت نوع مذاكرات را مشخص كرد تا دیگرکسی باسلیقه و باورهای شخصی خود رفتار نكند و اتفاق سوم اینکه آمریكاییها و سه كشور غربی هم در این مذاكرات نشان دادند به دنبال اصلاح نیستند.
همچنین یكی از خواستههای ایران، رفع تحریم و درعینحال تعهد دادن آمریكاییها برای عدم خروج از برجام مانند دوره ترامپ بود، لذا باید با معاهده برجام مانند دیگر معاهدات بینالمللی رفتار میشد اما آمریكا حاضر به دادن چنین تعهدی هم نشد، ازاین رو،این خود نشانهای است كه نشان میدهد چرا نمیتوان به آمریكا اعتماد كرد. در مذاكرات وین صرفا قرار بود برجام احیا شود اما طرف مقابل اعلام كرد باید مذاكرات منطقهای و موشكی نیز به مذاكرات اضافه شود، بنابراین این هم نكته دیگری است كه نشان داد نمیتوان به غرب اعتماد كرد.
یک زمانی قرار است مذاکرات جدیدی آغاز شود که باید گفت برجام تمام و ما برجام دو میخواهیم اما وقتی اروپاییها میگویند ما میخواهیم کاری کنیم که آمریکا به برجام بازگردد، دیگر نمیتوانند محتوا را تغییر دهند و باید به همان برجام بازگردند نه یک برجام جدید، بنابراین این مواضع نشان میدهد که به هیچ وجه غرب قابل اعتماد نیست و از این رو رهبر انقلاب هوشمندانه این تذکر را به دولت بعدی دادند كه نهتنها درزمینه مذاكرات هستهای بلكه در هر پروژه اقتصادی و هر نوع تعامل با غرب باید بدانیم ما بهطور ایدئولوژیك و فلسفی با غرب دچار زاویه هستیم و نمیتوانیم بر مبنای اعتماد به آنها حركت كنیم و باید بر اساس محاسبه پیش برویم.
مسؤولان دولت در سال ۹۲ به پیشنهاد خیرخواهان گوش ندادند درحالیکه همین موارد فعلی ازجمله قطعیت نقض عهد از سوی غرب و آمریكا به دولت گفته و تأکید شد متن برجام بهگونهای است كه بهراحتی میتواند نقض شود اما افرادی كه بسیار به خود اعتماد داشتند، معتقد بودند در ایران هیچكس بهاندازه آنها آمریكا را نمیشناسد اما تجربه تاریخی نشان داد آنها كمترین تجربه را داشتند.
تیتر خبرها
-
پرسپولیس پنج، بقیه هیچ!
-
یک تجربه گران
-
نوستالژیبازی با قصههای غیرایرانی
-
رادیو؛ مجری آموزشهای همگانی حقوقی
-
همهچیز درباره یک طرح پرحاشیه
-
فهمیدم رقبایم از کره دیگری نیامدهاند
-
رسانهملی در همه تولیداتش به پیشرفتهای کشور توجه دارد
-
از کارگاه چرمدوزی تا ساختمان جامجم
-
دولت روحانی كمترین تجربه و شناخت را از غرب داشت
-
مدیحهای برای یک جاسوس