آقای وزیر، با هنرمندان حرف بزنید!

آقای وزیر، با هنرمندان حرف بزنید!

صادق رشیدی عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگر هنر و ادبیات

فرهنگ، حوزه وسیعی است؛ چون اینجا موضوع دیگر اقتصادی نیست و بدون شک توجه و پرداختن به این حوزه مهم و سرنوشت‌ساز در مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مستلزم انتصاب مدیران و افراد شایسته‌ای است که بتوانند فارغ از گرایش‌های سیاسی، ارتقا و تحقق اهداف فرهنگی کشور را فراهم کنند و در عین حال، متخصص حوزه‌ها و بخش‌های مرتبط باشند. چرا فرهنگ وسیع است و اصلا این موضوع چه ارتباطی  به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌تواند داشته باشد؟ تاکید من بر نقش مهم، کلیدی و اثرگذار فرهنگ است که بخش‌های آن شامل هنر هم می‌شود.
به‌طور مثال در حوزه تجارت، کالایی که از آن سوی مرزها وارد کشور می‌شود، بسته‌بندی دارد. بسته‌بندی‌ها با اهداف ترویج مولفه‌های فرهنگی تولیدکنندگان انجام می‌شود و از نظر روانی تاثیر بسزایی بر تغییر ذائقه فرهنگی مردم دارد. این مثال را آوردم که بگویم گستره فرهنگ و نقش و تاثیر اجتماعی آن چقدر عمیق و حیاتی است؛ فرهنگ تجارت، فرهنگ اقتصاد، فرهنگ نشر، فرهنگ ترافیک، فرهنگ شهرنشینی و موارد متعدد.
بنابراین اگر شما امروز در کلانشهری مثل تهران شاهد بیشترین چالش‌های اجتماعی و اخلاقی هستید باید دلیل آن را در میزان توجه یک مسؤول فرهنگی به فرهنگ و مولفه‌های آن جست‌وجو کنید. فرهنگ را نباید مختص به قشر خاص دانست. همین نگاه تک بعدی باعث می‌شود ما در زندگی اجتماعی و در سطح عموم، مشکلات فرهنگی بسیاری داشته باشیم. جدی گرفتن فرهنگ و توجه به تاثیرات آن بر رفتار اجتماعی عمومی، مهم‌ترین بستر رشد اجتماعی محسوب می‌شود. نشانه‌های رشد اجتماعی و بینش فرهنگی جامعه را باید از میزان توجه یک جامعه به کتاب خوب، موسیقی خوب، فیلم خوب، تئاتر خوب و نقاشی خوب و مقولات فرهنگی جدی دیگر جست‌وجو کرد و هر میزان که گسست جامعه با هنرهای خوب و فاخر بیشتر شود، باید منتظر تبعات اجتماعی آن نیز بود. اما چنین فرآیندی به این معنا نیست که هرگونه تولید هنری می‌تواند اهداف فرهنگی ما را برآورده کند.
اتفاقا مهم‌ترین چالش فعلی ما در زمینه هنر، توسعه کمی آن نیست؛ بلکه مهم‌ترین چالش ما، رشد روزافزون و بی‌حساب و کتاب پدیده‌های مبتذل و سطحی هنری است که حتی مجوز نشر هم کسب می‌کنند. کافی است به وضعیت محتوای فیلم‌های سینمایی توجه کنید یا محتواهای برخی موسیقی‌های مبتذلی که با عنوان پاپ به خورد جامعه داده می‌شود. در مقابل کافی است به مشکلات و مشقت‌های فراوانی که پیش روی هنرمندان واقعی و اصیل ما و موسیقیدانان موسیقی ایرانی و فاخر ما وجود دارد نیز نگاه کنید. غفلت از هویت فرهنگی، تمدنی و دینی و فرهیختگی نخبگان هنر، در آینده جبران‌ناپذیر خواهد بود. جامعه ما مملو از شبه‌هنرمند و شبه‌نویسنده و شبه‌فرهیخته است و اینها محصول انتصاب مدیرانی است که بعضا با حوزه‌های تخصصی هنر آشنا یا این‌که اساسا افراد دلسوزی نبوده‌اند، دغدغه هویت و فرهنگ را نداشته‌اند و همچنین محصول مشورت نکردن با نخبگان هنری است.  
 از آنجا در تمام سطوح زندگی اجتماعی، عدالت مهم‌ترین دغدغه جامعه ما به شمار می‌رود و از آنجا که عدالت، مهم‌ترین هدف دین اسلام است، باید در حوزه فرهنگ و هنر نیز این اصل مهم اجتماعی، دینی و انسانی مورد توجه ویژه قرار بگیرد و البته مراد من از این مفهوم، صرفا ناظر بر مسائل اقتصادی نیست، زیرا بحث اقتصاد فرهنگ و هنر موضوعی است گسترده و چالش برانگیز.
عدالت صرفا یک مفهوم اجتماعی و اقتصادی نیست، بلکه از قضا عدالت فرهنگی و عدالت در مواجهه با اهالی هنر و قضاوت عادلانه در مورد این قشر فرهیخته از جمله شاخص‌های مهم در مناسبات وزیر با اهالی هنر است. هنرمندان یک جامعه، سرمایه‌های اجتماعی محسوب می‌شوند و در صورتی که از ظرفیت‌های این سرمایه اجتماعی عظیم عادلانه و سخاوتمندانه و بدون پیشداوری و قضاوت استفاده شود، بی‌شک فرهنگ رشد می‌یابد. با ارجاع به همان مفهوم عدالت می‌توان گفت، تبعیض‌های بسیار ناامیدکننده‌ای بین هنرهای والا و به اصطلاح روشنگر و نخبگانی و هنرهای نازل و سطحی وجود دارد که این شکاف و فاصله احتمالا نتیجه دو عامل بوده است: فقدان سیاستگذاری تخصصی در زمینه هنرهای اصیل و ارزشمند و بومی یا سیاست‌های نادرست در این زمینه. انتظار جامعه فرهیخته ایرانی، این است که زمینه‌های توجه به اشاعه هنرهای ایرانی مانند موسیقی، نقاشی و نمایش‌ها با برنامه‌ریزی‌های تخصصی فراهم شود و عرصه گفت‌وگو و تعامل هنرمندان برجسته هنرهای ایرانی با وزیر محترم حتی برای هنرمندان خارج از پایتخت وجود داشته باشد.