بدعتیتازه در حقوقبینالملل
سالهاست جهان غرب میکوشد از طریق سانسور، فشار و تحریف، صدای مستقل زنان را خاموش کند و تصویری باب میل خود از جایگاه زن بسازد و هرگونه سبک زندگی و باور دیگری را ضدزن و منافی آزادی زنان نشان دهد. اما تلاش تازه برای حذف کشورهای مستقل از نهادهای بینالمللی زنگ خطر را برای همه کشورها به صدا درآورده و بسیاری از دولتها را نگران کرده و آمریکا و اقمارش سعی دارند نوعی پاکسازی سیاسی در سازمان ملل صورت داده و کشورهایی که مخالف آنها هستند را از نهادهای بینالمللی کنار بگذارند.
این اتفاق برای اولینبار با حذف روسیه از جامجهانی بهعنوان معتبرترین رویداد ورزشی رخ داد و حالا ایران قربانی همین سیاست در کمیسیون مقام زن شده است و شاید بتوان انتظار داشت دیگر کشورها در صورت مخالفت با سیاستهای واشنگتن، به بهانههای مختلف کنار گذاشته شوند. این رویکرد بیتردید به جایگاه سازمان ملل متحد ضربه زده و این نهاد را تبدیل به عمله سیاستهای ایالات متحده خواهد کرد. نهادی که همین حالا نیز اعتبار چندانی نداشته و از این به بعد نیز با سرعت بیشتری دچار بحران مشروعیت خواهد شد.
آمریکا و متحدانش به بهانه واهی بیتوجهی ایران به حقوق زنان و نیز اغتشاشات اخیر در برخی شهرهای کشور، این رای را صادر کردهاند. این دولتها هرچند بهخوبی علل واقعی شکلگیری این آشوبها را میدانند و به نقش خود در کارگردانی آن واقفند، ولی حالا که اعتراضات خیابانی فروکش کرده، سعی میکنند تا دیر نشده، از نمد آن برای خود کلاهی ببافند و پروژه انزوای ایران را کامل کنند.
این همه در حالی است که حتی اگر ادعای آمریکا و ۲۸دولت موافق اخراج ایران از کمیسیون مقام زن درباره بیتوجهی کشورمان به حقوق زن درست باشد، سؤال اینجاست که آیا نمیشود با استدلالی مشابه، آمریکا را به دلیل راهانداختن دهها جنگ و ترور و آشوب و کودتا و ناامنی در جهان، از شورای امنیت سازمان ملل اخراج کرد؟ آیا با استدلالی مشابه، نباید دولتهای اروپایی را به دلیل نقض حقوق مهاجران و قتلعام عمدی آنها در دریاها و شکنجه اردوگاهی این افراد، از آژانس پناهندگان سازمان ملل حذف کرد؟ آیا با همین استدلال، دولتهایی که به بهانه تحریم، ارسال دارو به ایران را ناممکن و جان دهها بیمار ایرانی را تهدید کردهاند، جایی در شورای حقوق بشر سازمان ملل دارند؟ روشن است که اگر بنابر اخراج اعضای کمیسیونهای تخصصی سازمان ملل به دلیل عملکرد نامناسب در موضوع کمیسیون باشد، صفی طولانی از اخراجها در دستورکار قرار خواهد گرفت و در این صورت بعید است ایران در اولویت چنین برخورداری قلمداد شود. بنابراین روشن است ادعای مغایرت عملکرد ایران با سازوکارهای دفاع از حقوق زن، تنها بهانهای برای پروژه ایرانستیزی بوده و هدف طراحان این رایگیری مهار قدرت ایران در عرصههای بینالمللی است تا به زعم خود کشورمان را وادار به امتیازدهی کنند. تهران تاکنون بارها نشان داده است تسلیم چنین فشارهایی نخواهد شد و رایگیری اخیر نیز جز بیاعتبار شدن نهادهای بینالمللی و سیاسی شدن موضوع مهم حقوق زنان، آورده دیگری نخواهد داشت.
آمریکا و متحدانش به بهانه واهی بیتوجهی ایران به حقوق زنان و نیز اغتشاشات اخیر در برخی شهرهای کشور، این رای را صادر کردهاند. این دولتها هرچند بهخوبی علل واقعی شکلگیری این آشوبها را میدانند و به نقش خود در کارگردانی آن واقفند، ولی حالا که اعتراضات خیابانی فروکش کرده، سعی میکنند تا دیر نشده، از نمد آن برای خود کلاهی ببافند و پروژه انزوای ایران را کامل کنند.
این همه در حالی است که حتی اگر ادعای آمریکا و ۲۸دولت موافق اخراج ایران از کمیسیون مقام زن درباره بیتوجهی کشورمان به حقوق زن درست باشد، سؤال اینجاست که آیا نمیشود با استدلالی مشابه، آمریکا را به دلیل راهانداختن دهها جنگ و ترور و آشوب و کودتا و ناامنی در جهان، از شورای امنیت سازمان ملل اخراج کرد؟ آیا با استدلالی مشابه، نباید دولتهای اروپایی را به دلیل نقض حقوق مهاجران و قتلعام عمدی آنها در دریاها و شکنجه اردوگاهی این افراد، از آژانس پناهندگان سازمان ملل حذف کرد؟ آیا با همین استدلال، دولتهایی که به بهانه تحریم، ارسال دارو به ایران را ناممکن و جان دهها بیمار ایرانی را تهدید کردهاند، جایی در شورای حقوق بشر سازمان ملل دارند؟ روشن است که اگر بنابر اخراج اعضای کمیسیونهای تخصصی سازمان ملل به دلیل عملکرد نامناسب در موضوع کمیسیون باشد، صفی طولانی از اخراجها در دستورکار قرار خواهد گرفت و در این صورت بعید است ایران در اولویت چنین برخورداری قلمداد شود. بنابراین روشن است ادعای مغایرت عملکرد ایران با سازوکارهای دفاع از حقوق زن، تنها بهانهای برای پروژه ایرانستیزی بوده و هدف طراحان این رایگیری مهار قدرت ایران در عرصههای بینالمللی است تا به زعم خود کشورمان را وادار به امتیازدهی کنند. تهران تاکنون بارها نشان داده است تسلیم چنین فشارهایی نخواهد شد و رایگیری اخیر نیز جز بیاعتبار شدن نهادهای بینالمللی و سیاسی شدن موضوع مهم حقوق زنان، آورده دیگری نخواهد داشت.