دنیای تعامل دوسویه
اصولا نوجوانه روی صحبتش با خود نوجوانها بوده اما در این صفحه که تازه داریم راهش میاندازیم، قرار است حرفهایی بزنیم که بد نیست ببرید به پدر و مادرهایتان هم نشان بدهید. این بار هم میخواهیم بگوییم که به مادر، پدر و نوجوان در دنیای تعامل دوسویه چه میگذرد و چه باید بکنند. همین اول کار عذر میخواهیم بابت ادبیات کمی متفاوتمان. آخرش میفهمید چرا.
دنیای تعامل
در دنیایی که پدر و مادر برای شناخت آینده نزدیک و دور ما کمک و یارمان باشند، چیزی سخت و غریبه نیست. چون یاران با فاصله چند سال و رویهای نزدیک به ما، همین روزها را تجربه کردهاند و مسیر را یک بار پیش رفتهاند. از دید یک نوجوان، همراهی مادر یا پدر و هممسیر شدن آنها برای گذر از دوران نوجوانی، میتواند یکی از بهترین خاطرات زندگی باشد. اما نکته مهمتر برای پدر و مادرهاست. این که بخواهند و بدانند برای این همراهی نوجوان خود را آماده کنند. برایش از شیرینیها و سختیهای مسیر بگویند و از دنیای پرتلاطمش پیشزمینه ذهنی بسازند و در تجربههای اول گامهای او، پشتیبانش باشند. چه کسی است که این دو را نخواهد؟ همه دوست دارند فرزندی داشته باشند. فرزندی که از جدا بودن از مادر و پدر آزرده خاطر میشوند. پس باید برای حفظ کردن این پل میان دو طرف رابطه کاری کرد.
حرف از «رابطه درست» آن هم بین والد و نوجوان به میان آمد. از دوست بودن آنها. از پل میان این دو اما از راز مگوی این پل رابط صحبتی نشد. حتما پیش آمده که کسی گفته باشد: «ما با فرزندمان خیلی دوست هستیم. رابطه خیلی خوبی داریم و برای همه چیز خود را محرم همدیگر میدانیم.» در حالی که مدت زمان زیادی نمیگذرد و از همین مادر و پدر، اختلاف با نوجوانشان را میبینیم و اولین سؤال که در ذهنمان میآید این است که: «پس چه شد؟ اینها که میگفتند ما دوستیم!»
با ورق زدن صفحات اکسپلورر اینستاگرام به صحنههای زیادی برمیخوریم که شاید برای بخشی از نوجوانان جالب و برای والدین خندهدار باشد. همراهی والدین در اتفاقاتی که از منظر مسائل مختلف مورد تایید نیست. عرف، اخلاق، جامعه، اقتصاد و... مثلا دوستیهای به ظاهر خیلی صمیمی که در خطاهای نوجوانان نیز خود را شریک میکنند و نه تنها تاثیر مثبتی ندارند بلکه شتاب دهنده انجام خطای او هستند.
بدون شک مادر و پدرهایی که چنین نگاهی به ارتباط با فرزندشان دارند، درگیر یک چالش بزرگ خواهند شد. آنها جایگاه پدری و مادری خود را از دست خواهند داد. تا جایی که بود و نبودشان برای نوجوان فرق خاصی نمیکند. این که صرفا با تعریف «دوستی» رابطه تنظیم شده باشد، تقلیل دادن شأن پدر و مادر است. این هم نتیجه نداشتن تعادل در رابطه به منظور تربیت صحیح است. پدر و مادر همانقدر که باید با فرزندشان دوست باشند، باید جایگاه تذکر و تنذیر هم داشته باشند. برخی اوقات حتی جدیتی در کلام و رفتار باید خرج کنند که شاید ظاهری شبیه خشونت به خود بگیرد، حال آنکه از جنس خشونت نیست! از جنس دلسوزی، مادرانگی و پدرانگی است.
تصور کنید بیماری که حاضر به استفاده از روشهای درمان نباشد. تکلیف پزشک مسئولیت پذیری که برای سلامت انسانها قسم خورده تا تمام تلاشش را در این مسیر خرج کند، چیست؟ اگر با قربان صدقه رفتن و مدارا با سلیقه بیمار کار پیش نرفت چه؟ حال آنکه پیشرفت بیماری به شکل نگران کنندهای برای او مشهود است و تنها راه درمان او، درمان تهاجی است.
همانطور که پزشک، مسئول ارائه بهترین مسیر برای درمان بیمار است، پدر و مادر نیز در مسیر تربیت فرزند، مسئولیت خطیری دارند. در این راه علاوه بر مهر، محبت و دوستی، ابزارهای دیگری هم وجود دارد. همانقدر که خشونت فیزیکی و بدزبانی برای تربیت سم است، مهر و محبت خارج از قاعده هم مثل آب و غذای فراتر از نیاز است و رشد فرزند را دچار کجروی و انحراف میکند. چه بسا بسیاری از نوجوانانی که رفتارهای افراطی از والدین خود دیدهاند و از این موضوع ناراضیاند ولی نمیدانند چه راه حلی را در پیش بگیرند.
اما خوب است بدانیم اگر نوجوان هستیم و برای رشد و تعالی خود دلسوز، بهتر است اولیا را بهعنوان معتمدترین افراد خود انتخاب کنیم و اگر پدر و مادری هستیم که نگران تربیت فرزندمانیم، همراهی با او را فراموش نکنیم. قفل این تعامل دو سویه فقط با یک کلید باز میشود، آن هم «زبان مشترک» است. زبان مشترک مادر و پدر و نوجوان! یادمان باشد که متعادل نگهداشتن تعامل هم که به تلاش دو طرفه نیاز دارد؛ رکن اساسی استفاده از این شاهکلید است. پس برای این تعامل دو سویه و حفظ تعادل در روابط، هم والدین و هم نوجوان باید بکوشند با راهنمایی پذیرش و تمرین، فردی مسئولیتپذیر، اهل مشورت، صادق و شجاع که توانایی تشخیص خیر و شر و انتخاب خیر را دارد، تحویل فردای روشن جامعه شود. در این مسیر هم بعد از پدر و مادر، فقط خود نوجوان است که نقش نیروی محرکه این موتور را بازی میکند.راستی چون قرار بود این متن را پدر و مادرها بخوانند، زبانش این مدلی شد.
یک فضولی معنادار در چت یک پدر و دختر
سلام بابا جان. خوبی؟ نگرانت شدم. چرا هنوز به خانه نیامدی؟
سلم. تا 20 مین دیگه خونم.
دخترم این روزها زودتر به خانه بیا. اوضاع خیابونها خوب نیست. نگرانت میشم.
نگرانی برای چی؟ هیچ خبری نیست. من بلدم از خودم محافظت کنم بابا. دوباره گیر نده. دارم میام دیگه.
شما جوونها خامید. نمیدونید من چی میگم. خاطرات دوران نوجوونی ما رو اگه بشنوی، قبول میکردی که نباید خیلی به جامعه اعتماد کنین.
خدا رو شکر روزی سه بار صبح و ظهر و شب تعریفشون میکنین همه رو حفظم. ولی کاش باور کنی دوره زمونه فرق کرده!
تاکسی سوار نشو. اگر سوار شدی جلو بنشین. میخوای بیام دنبالت؟ کجایی الان؟
وای بابا چرا خو؟ مگه من هر روز خودم نمیام این مسیرو؟ دارم میام. بای.
دختر خالهات رو نگاه کن. با باباش میآید و با باباش برمیگرده. مراقبت کن. منتظرتم.
آره دلت خوشهها. اون باجناق محترمت بهخاطر بچش نیست که میره و میاد. اون طرز لباس پوشیدنشه. اون طرز رفتارشه. چیه همش قاطی بچههاست. اون دخترخاله بدبخت منم دل خوشی از باباش نداره. اون رفاقت شوهرخالههم ارزونی خودش. چیه شورش و درآورده؟ اصلا دوست ندارم شبیه اون بشی. من میخوام خودم مستقل باشم تو رفت و آمد.
این چه مدل صحبت کردنه بابا؟ مؤدب باش. حرف ناشایستم نزن!
ناشایست؟ کلمه ناشایست رو آخرین بار خود فردوسی استفاده کرد. من اصلا حرفاتو متوجه نمیشم.
والا منم نمیفهمم تو چی میگی.
منم همینطور!
محدث تکفلاح
در دنیایی که پدر و مادر برای شناخت آینده نزدیک و دور ما کمک و یارمان باشند، چیزی سخت و غریبه نیست. چون یاران با فاصله چند سال و رویهای نزدیک به ما، همین روزها را تجربه کردهاند و مسیر را یک بار پیش رفتهاند. از دید یک نوجوان، همراهی مادر یا پدر و هممسیر شدن آنها برای گذر از دوران نوجوانی، میتواند یکی از بهترین خاطرات زندگی باشد. اما نکته مهمتر برای پدر و مادرهاست. این که بخواهند و بدانند برای این همراهی نوجوان خود را آماده کنند. برایش از شیرینیها و سختیهای مسیر بگویند و از دنیای پرتلاطمش پیشزمینه ذهنی بسازند و در تجربههای اول گامهای او، پشتیبانش باشند. چه کسی است که این دو را نخواهد؟ همه دوست دارند فرزندی داشته باشند. فرزندی که از جدا بودن از مادر و پدر آزرده خاطر میشوند. پس باید برای حفظ کردن این پل میان دو طرف رابطه کاری کرد.
حرف از «رابطه درست» آن هم بین والد و نوجوان به میان آمد. از دوست بودن آنها. از پل میان این دو اما از راز مگوی این پل رابط صحبتی نشد. حتما پیش آمده که کسی گفته باشد: «ما با فرزندمان خیلی دوست هستیم. رابطه خیلی خوبی داریم و برای همه چیز خود را محرم همدیگر میدانیم.» در حالی که مدت زمان زیادی نمیگذرد و از همین مادر و پدر، اختلاف با نوجوانشان را میبینیم و اولین سؤال که در ذهنمان میآید این است که: «پس چه شد؟ اینها که میگفتند ما دوستیم!»
با ورق زدن صفحات اکسپلورر اینستاگرام به صحنههای زیادی برمیخوریم که شاید برای بخشی از نوجوانان جالب و برای والدین خندهدار باشد. همراهی والدین در اتفاقاتی که از منظر مسائل مختلف مورد تایید نیست. عرف، اخلاق، جامعه، اقتصاد و... مثلا دوستیهای به ظاهر خیلی صمیمی که در خطاهای نوجوانان نیز خود را شریک میکنند و نه تنها تاثیر مثبتی ندارند بلکه شتاب دهنده انجام خطای او هستند.
بدون شک مادر و پدرهایی که چنین نگاهی به ارتباط با فرزندشان دارند، درگیر یک چالش بزرگ خواهند شد. آنها جایگاه پدری و مادری خود را از دست خواهند داد. تا جایی که بود و نبودشان برای نوجوان فرق خاصی نمیکند. این که صرفا با تعریف «دوستی» رابطه تنظیم شده باشد، تقلیل دادن شأن پدر و مادر است. این هم نتیجه نداشتن تعادل در رابطه به منظور تربیت صحیح است. پدر و مادر همانقدر که باید با فرزندشان دوست باشند، باید جایگاه تذکر و تنذیر هم داشته باشند. برخی اوقات حتی جدیتی در کلام و رفتار باید خرج کنند که شاید ظاهری شبیه خشونت به خود بگیرد، حال آنکه از جنس خشونت نیست! از جنس دلسوزی، مادرانگی و پدرانگی است.
تصور کنید بیماری که حاضر به استفاده از روشهای درمان نباشد. تکلیف پزشک مسئولیت پذیری که برای سلامت انسانها قسم خورده تا تمام تلاشش را در این مسیر خرج کند، چیست؟ اگر با قربان صدقه رفتن و مدارا با سلیقه بیمار کار پیش نرفت چه؟ حال آنکه پیشرفت بیماری به شکل نگران کنندهای برای او مشهود است و تنها راه درمان او، درمان تهاجی است.
همانطور که پزشک، مسئول ارائه بهترین مسیر برای درمان بیمار است، پدر و مادر نیز در مسیر تربیت فرزند، مسئولیت خطیری دارند. در این راه علاوه بر مهر، محبت و دوستی، ابزارهای دیگری هم وجود دارد. همانقدر که خشونت فیزیکی و بدزبانی برای تربیت سم است، مهر و محبت خارج از قاعده هم مثل آب و غذای فراتر از نیاز است و رشد فرزند را دچار کجروی و انحراف میکند. چه بسا بسیاری از نوجوانانی که رفتارهای افراطی از والدین خود دیدهاند و از این موضوع ناراضیاند ولی نمیدانند چه راه حلی را در پیش بگیرند.
اما خوب است بدانیم اگر نوجوان هستیم و برای رشد و تعالی خود دلسوز، بهتر است اولیا را بهعنوان معتمدترین افراد خود انتخاب کنیم و اگر پدر و مادری هستیم که نگران تربیت فرزندمانیم، همراهی با او را فراموش نکنیم. قفل این تعامل دو سویه فقط با یک کلید باز میشود، آن هم «زبان مشترک» است. زبان مشترک مادر و پدر و نوجوان! یادمان باشد که متعادل نگهداشتن تعامل هم که به تلاش دو طرفه نیاز دارد؛ رکن اساسی استفاده از این شاهکلید است. پس برای این تعامل دو سویه و حفظ تعادل در روابط، هم والدین و هم نوجوان باید بکوشند با راهنمایی پذیرش و تمرین، فردی مسئولیتپذیر، اهل مشورت، صادق و شجاع که توانایی تشخیص خیر و شر و انتخاب خیر را دارد، تحویل فردای روشن جامعه شود. در این مسیر هم بعد از پدر و مادر، فقط خود نوجوان است که نقش نیروی محرکه این موتور را بازی میکند.راستی چون قرار بود این متن را پدر و مادرها بخوانند، زبانش این مدلی شد.
یک فضولی معنادار در چت یک پدر و دختر
سلام بابا جان. خوبی؟ نگرانت شدم. چرا هنوز به خانه نیامدی؟
سلم. تا 20 مین دیگه خونم.
دخترم این روزها زودتر به خانه بیا. اوضاع خیابونها خوب نیست. نگرانت میشم.
نگرانی برای چی؟ هیچ خبری نیست. من بلدم از خودم محافظت کنم بابا. دوباره گیر نده. دارم میام دیگه.
شما جوونها خامید. نمیدونید من چی میگم. خاطرات دوران نوجوونی ما رو اگه بشنوی، قبول میکردی که نباید خیلی به جامعه اعتماد کنین.
خدا رو شکر روزی سه بار صبح و ظهر و شب تعریفشون میکنین همه رو حفظم. ولی کاش باور کنی دوره زمونه فرق کرده!
تاکسی سوار نشو. اگر سوار شدی جلو بنشین. میخوای بیام دنبالت؟ کجایی الان؟
وای بابا چرا خو؟ مگه من هر روز خودم نمیام این مسیرو؟ دارم میام. بای.
دختر خالهات رو نگاه کن. با باباش میآید و با باباش برمیگرده. مراقبت کن. منتظرتم.
آره دلت خوشهها. اون باجناق محترمت بهخاطر بچش نیست که میره و میاد. اون طرز لباس پوشیدنشه. اون طرز رفتارشه. چیه همش قاطی بچههاست. اون دخترخاله بدبخت منم دل خوشی از باباش نداره. اون رفاقت شوهرخالههم ارزونی خودش. چیه شورش و درآورده؟ اصلا دوست ندارم شبیه اون بشی. من میخوام خودم مستقل باشم تو رفت و آمد.
این چه مدل صحبت کردنه بابا؟ مؤدب باش. حرف ناشایستم نزن!
ناشایست؟ کلمه ناشایست رو آخرین بار خود فردوسی استفاده کرد. من اصلا حرفاتو متوجه نمیشم.
والا منم نمیفهمم تو چی میگی.
منم همینطور!
محدث تکفلاح
تیتر خبرها