زندگی‌ام مثل سریال زیر تیغ است

گفت‌وگو با پسری كه ناخواسته خواهرش را كشت

زندگی‌ام مثل سریال زیر تیغ است

پسر 24 ساله فكر نمی‌كرد زمانی كه برای حرف زدن با خواهرش و آشتی دادن او با شوهرش به خانه آنها می‌رود ناخواسته دست به جنایت زده و مرگ خواهرش را رقم بزند. او در 16 ماهی كه راز جنایت را پنهان نگه داشته بود مدام عذاب وجدان داشت و حتی چندبار تصمیم به خودكشی گرفته بود. این هفته «در پشت صحنه یك جنایت» پرونده این قاتل را مرور كردیم و پای صحبت‌های او نشستیم. بازپرس پرونده هم علل وقوع این جنایت را ریشه‌یابی كرده است.
به گزارش جام‌جم، شامگاه هفتم تیر سال گذشته زن
 42 ساله‌ای در بیمارستان لقمان تهران فوت شد و خانواده‌اش مدعی بودند كه او بعد از خوردن قرص خودكشی كرده است. اما چون مرگ او مشكوك بود ساسان غلامی، بازپرس شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی پایتخت دوباره دستور داد تا پزشكی قانونی بعداز یك‌سال از این ماجرا نظر قطعی خود را درباره مرگ این زن اعلام كند. سرانجام كارشناسان نظر دادندكه آثارخفگی روی گردن این زن وجود دارد و او خودكشی نكرده بلكه به قتل رسیده است.
 همین سرنخ رسیدگی به پرونده را وارد مراحل جنایی كرد. ماموران از خانواده مقتول تحقیق كردندكه آنها مدعی شدند به مردی كه خواستگار سابق دخترشان بوده مشكوك هستند، چرا كه او اموال دخترشان را در اختیار دارد و پس نمی‌دهد و نوه‌شان را هم تلگرامی تهدید می‌كند. این مرد كه در بازار میوه و تره‌بار كار می‌كرد بازداشت شد.او در تحقیقات پلیسی مدعی شد كه با مقتول ملاقات داشته اما در مرگش نقشی نداشته است. زمانی كه ماموران روی این فرد تحقیق كردند، معلوم شد در جنایت نقشی ندارد و او آزادشد. در این مرحله پلیس احتمال داد كه این زن باید قربانی توطئه خانوادگی شده باشد و یكی از اعضای خانواده، او را به قتل رسانده باشد. بنابراین شوهر مقتول به عنوان مظنون بازداشت شد. او نیز مدعی شد كه نمی‌داند چه كسی همسرش را كشته و شاید كار اعضای خانواده همسرش باشد. در حالی كه این مرد چنین گفته‌هایی را مطرح كرد، چند روز بعد خانواده مقتول برگه‌ای را نزد بازپرس جنایی آوردند كه در آن اعلام كرده بودندكه درباره مرگ دخترشان از كسی شكایتی ندارند و دامادشان بی‌گناه است.
همین سرنخ بازپرس پرونده را برآن داشت كه قاتل پدر یا برادر مقتول است. ابتدا دستور بازداشت برادر 24 ساله مقتول راداد. او یك روز از بازداشتش در پلیس آگاهی نگذشته بود كه سكوت خود را شكست و اعتراف كرد كه ناخواسته و در جریان دعوا با خواهرش او را با دست خفه كرده و راز جنایت را به خاطر حفظ آبروی خانوادگی پنهان نگه داشته و داماد خانواده بی‌گناه است.
در جریان تحقیقات پدر خانواده كه از ماجرای قتل دخترش آگاه بود با دستور قضایی بازداشت شد. او وقتی با پسرش روبه‌رو شد برای این‌كه او روانه زندان نشود، اعتراف كردكه او دختر خود را كشته و قاتل است .اما پسر جوان وقتی با این گفته‌های پدر روبه‌رو شد گفت كه پدرش فقط ماجرا را می‌دانسته و قاتل نیست و در جریان تحقیقات قضایی ـ پلیسی دوباره اعلام كردكه خودش قاتل است و هر مجازاتی در انتظارش باشد می‌پذیرد.




بزرگان برای حل مشكل پیش‌قدم شوند
در این پرونده شاهد این هستیم كه برادری مرتكب قتل خواهری شده كه مادر خانواده و صاحب دو فرزند بوده است. مقتول اختلاف ‌هایی با شوهرش داشته ودر صدد جدایی از او بوده، در این گیرو دار سر و كله عشقی قدیمی وخواستگار سابق پیدا می‌شود و ابراز علاقه‌ای میان آن دو شكل می‌گیرد. تلاش‌های خانواده هم برای منصرف كردن زن جوان از ازدواج با عشق قدیمی بی نتیجه می‌ماند.
گاهی در این‌گونه پرونده‌ها كه یكی از اعضای خانواده به قتل می‌رسد، پدر یا برادر نقش اجراكننده جنایت را دارند كه در این پرونده برادر دست به قتل زده است.
گاهی دیده می‌شود فرد به‌خاطر مشكلات یا نبود رضایتمندی در زندگی تصمیم برای جدایی دارد، اما خانواده به‌خاطر وجود فرزندان مشترك در آن زندگی سعی در مصالحه دارند و نمی‌خواهند این جدایی ‌ها انجام گیرد، چه بسا ممكن است همین روند جدا نشدن فرد باعث تبعات و مشكلات بعدی شده  و حتی به جنایت ختم شود.
در برخی پرونده‌ها اگر فرد به‌خاطر ناسازگاری‌هایی كه در زندگی با شوهر یا همسرش دارد، جدا شود، آسیب‌پذیری كمتری را طرفین در زندگی متحمل می‌شوند. در این پرونده برادر مقتول مرتكب جنایت شده و طبق قانون او در برابر اتهام مباشرت در قتل عمدی قرار گرفته است كه مجازات آن قصاص است.
 مجازات قصاص زمانی منتفی می‌شود، كه والدین مقتول و فرزندان مقتول به عنوان
 ولی دم ،قاتل را ببخشند و عامل جنایت در دادگاه از جنبه عمومی جرم محاكمه شود. براساس قانون مجازات سه تا ده سال حبس برای وی در نظر گرفته می‌شود اما اگر متهم پرونده بخشیده نشود طبق قانونی در برابر حكم قصاص قرار می‌گیرد.
چه بهتر است كه خانواده‌ها وقتی مشكلی برایشان رخ می‌دهد بزرگی از خانواده یا فامیل در حل مشكل پیشقدم شود و آن را حل كند تا باعث نشود دامنه این اختلاف و درگیری‌ها سبب رقم خوردن جنایتی شود. 




خون خواهر بی‌گناهم گرفتارم کرد
 24 ساله است و هنوز نمی‌تواند باور كند كه ناخواسته دست به قتل خواهرش زده است. عذاب وجدان 16 ماه گریبانش را گرفته بوده و از ترس حفظ آبروی خانواده راز قتل را پنهان نگه داشته بود. او به پهنای صورت اشك می‌ریخت و زیر لب می‌گفت ای كاش آن روز خانه خواهرم نمی‌رفتم كه او بمیرد و اكنون مهر قاتل شدن برپیشانی‌ام حك شود. خانواده‌ام و دو خواهرزاده‌ام را داغدار كردم. این عذاب هیچ‌وقت برایم پایانی ندارد.
چه كاره هستی؟
در فرش فروشی پدرم كار می‌كنم.
ازدواج كردی؟
عقد كرده‌ام و اگر این جنایت رخ نمی‌داد به خانه بخت می‌رفتم، اما نمی‌دانم با فاش شدن این ماجرا همسرم پای قول و قرارمان می‌ماند یا نه.
با خواهرت اختلاف داشتی؟
نه. او از من بزرگ‌تر بود.خیلی دوستش داشتم و به او احترام می‌گذاشتم.
پس چرا او را كشتی؟
نمی‌خواستم او را بكشم. همه چیز در یك لحظه اتفاق افتاد.
از شب جنایت بگو.
خواهرم و شوهرش دچار اختلاف شده و حتی خواهرم درخواست طلاق داده بود. شوهرش- كه پسر عمویمان هم هست-خواهرم را دوست داشت و نمی‌خواست به‌خاطر دو فرزند دخترشان از هم جدا شوند، اما خواهرم ساز‌جدایی می‌زد. آن روز خواهرم به خانه پدری‌مان آمد. شوهرش هم آمد و قرار شد كه آن دو را آشتی دهیم و خواهرم سر زندگی‌اش بازگردد، اما او به محض دیدن شوهرش ناراحت شد و به خانه‌شان در شهرك ولیعصر بازگشت.
بعد چه شد؟
من هم سوار خودرویم شده و دنبال او راه افتادم تا این‌كه ساعت 7 شب به خانه‌اش رسیدم. در زده و وارد شدم. 15 دقیقه با هم حرف زدیم و از او خواستم به این درگیری و دعوا با شوهرش پایان دهد و به‌خاطر بچه‌ها دیگر حرف طلاق را پیش نكشد و عشق قدیمی‌اش را هم فراموش كند. او مدام فریاد می‌زد و دعوایمان بالا گرفت. می‌ترسیدم همسایه‌ها متوجه شوند و صدایش را بشنوند و بفهمند او می‌خواهد طلاق بگیرد. دست راستم را روی دهانش گرفتم تا صدایش آرام گیرد و فریاد نزند كه یكدفعه حالش بد شده و كف اتاق افتاد. هر كاری كردم بیدارنشد، ترسیدم و فراركردم.
 بعد از قتل كجا رفتی؟
به سمت خانه حركت كردم و تلفنی موضوع بیهوشی خواهرم را به پدر و دامادمان گفتم و خواستم برای نجات او به خانه‌اش بروند كه آنها به سرعت خودشان را به خانه او رساندند و خواهرم را به بیمارستان بردند اما خیلی دیر شده و فوت كرده بود.
چرا خواهرت قصد جدایی داشت؟
مدتی بود با شوهرش اختلاف داشت و از سوی دیگر بعد از سال‌ها، خواستگار سابقش را دیده و همین باعث شده بود كه بخواهد زودتر طلاق بگیرد و با او ازدواج كند.
خواستگار خواهرم، سه ماه قبل از مرگ خواهرم به مقابل مغازه پدرم آمد و لپ‌تاپی كه عكس و فیلم‌های او و خواهرم در آن بود را نشان داد و مدام تهدیدمان می‌كرد كه باید خواهرم جدا شود و با او ازدواج كند ما هم از این مرد شكایت كردیم اما چون شاهد نداشتیم پرونده مختومه شد.
شاید اگر پای این مرد به زندگی خواهرم باز نمی‌شد او اكنون زنده بود و من قاتل نمی‌شدم.
فكر می‌كردی بازداشت شوی؟
بله. همیشه كابوس دستگیری‌ام را داشتم و حالا كه بازداشت شده و اعتراف كرده‌ام از عذاب وجدانم كم شد.
چرا تسلیم نمی‌شدی؟
خیلی ترسیده بودم و به آبروی خانواده‌ام فكر می‌كردم و همین باعث می‌شد راز جنایت را پنهان كنم.
قصد فرار داشتی؟
نه، فقط می‌خواستم خودم را بكشم تا از عذاب وجدان خلاص شوم. حتی سه بار خواستم از پنجره، خودم را به بیرون بیندازم و خودكشی كنم كه جرات پیدا نكردم.
در این مدت خواب خواهرت را دیدی؟
چند بار. مدام به من نگاه می‌كرد و سرش را پایین می‌انداخت و من در خواب التماس می‌كردم مرا ببخشد و حلالم كند.
فیلم می‌بینی؟
گاهی اوقات.
زندگی تو مثل كدام فیلم شده؟
مثل سریال زیر تیغ كه مردی ناخواسته باعث مرگ همكارش شد .من هم خواستم كاری كنم كه خواهرم فریاد نزند و صدایش را همسایه‌ها نشنوند كه دستم را روی دهانش گذاشتم و باعث مرگ او شدم.
چه حكمی در انتظارت است؟
اگر والدینم و خواهرزاده‌هایم رضایت ندهند، قصاص می‌شوم و زندگی‌ام برای همیشه نابود می‌شود. از آنها می‌خواهم مرا ببخشند.
از اعدام می‌ترسی؟
بله. اما هر چه خدا برایم مقدركند را می‌پذیرم.
اگر زمان به عقب برمی‌گشت؟
هیچ‌وقت به خانه خواهرم نمی‌رفتم.
خون مقتول دامان قاتل را می‌گیرد؟
این جمله واقعی است و خون خواهر بیگناهم سرانجام مرا گرفتار كرد.