مستقیم از زندان تا رادیو

گفت و گو با حمیدرضا خزایی پیشکسوت رادیو

مستقیم از زندان تا رادیو

 یکی از پیشکسوتان رادیوست. هم کتاب نوشته، هم تهیه‌کننده بوده و هم در دوره‌ای که دکتر حسن خجسته معاون صدای سازمان صدا و سیما بود، قائم‌مقامی او را به عهده داشت.در راه‌اندازی رادیوجبهه هم مشارکت داشته است.دیروز که با او هم‌صحبت شدم، از مبارزاتش قبل از پیروزی انقلاب گفت و سه سالی که در زندان بوده.
حمیدرضا خزایی با آن لحن مهربان و صمیمی‌اش خاطراتش را مرور می‌کند و در لابه‌لای صحبت‌هایش تاکید می‌کند که ملت ایران از خودکامگی پهلوی‌ خسته شده بودند، برای همین قیام کردند و انقلاب را با رهبری امام خمینی به پیروزی رساندند. شعار اصلی انقلاب این بود: جمهوری اسلامی؛ آری.حکومت خودکامه؛ نه.
پخش اعلامیه و زندان ساواک
آن طور که خود خزایی می‌گوید: تازه دوره سربازی را  تمام کرده بوده که دستگیر می‌شود.جرمش پخش اعلامیه‌ امام بوده که به مناسبت حرام اعلام شدن پیوستن فرهنگیان به حزب رستاخیز صادر شده بود و باید در سراسر کشور پخش می‌شد.شاه اعلام کرده بود همه فرهنگیان باید عضو رستاخیز باشند و امام خمینی آن را حرام اعلام کرده بود و خزایی هم یکی از آنهایی بود که این اعلامیه را پخش کرده و دستگیر شده بود.او را می‌برند به زندان کمیته مشترک ساواک که بعد از انقلاب تبدیل شد به موزه عبرت. می‌گوید: بازجویی و شکنجه در این زندان انجام می‌شد.حدود صد روز در این زندان بودم و بعد منتقل شدم به زندان قصر.حدود سه سال زندان بودم از سال 54 تا آبان سال 57. وقتی شاه حضور قدرتمند مردم را در 17شهریور سال 57 دید بر اثر فشار مردم به حکومت حدود هزار زندانی را آزاد کرد که یکی از آنها من بودم. بلافاصله بعد از آزادی به جمع مردم انقلابی پیوستم و خیلی جدی‌تر از قبل به مبارزاتم ادامه دادم تا 12 بهمن که امام آمد و 22 بهمن که ارتش اعلام بی‌طرفی کرد و انقلاب پیروز شد.
خزایی می‌گوید: بهمن ماه و قبل ورود امام به ایران، صدا و سیما تقریبا در دست ارتش بود؛ هم حفاظتش و هم بیشتر گوینده‌ها و مجری‌ها ارتشی بودند. روز 21 بهمن، ارتش اعلام بی‌طرفی کرد و تانک‌های ارتش و سربازها از تلویزیون و رادیو خارج شدند و این دو رسانه به دست مردم افتاد. اولین پیام انقلابی ساعت 6 بعد از ظهر از رادیو اعلام شد، آقای عدیلی با آن صدای رسایش گفت:« این صدای راستین ملت انقلابی ایران است». تهیه کننده برنامه آقای فرهنگ جولایی بود و صدابردار آقای مهدی میرعمادی. این سه نفر اولین انقلابی‌هایی بودند که اولین صدای انقلاب را به گوش مردم رساندند. آن زمان رادیو شبانه‌ روز برنامه پخش می‌کرد و مردم گوششان مدام به رادیو بود تا از اتفاقات با خبر شوند. امورات فرهنگی انقلاب را شهید مطهری مدیریت می‌کردند. بعد از 22 بهمن چند نفر از شاگردان خود را فرستادند رادیو تا کارها را سر و سامان بدهند.آقای احمد جلالی یکی از شاگردان ایشان بودند که اولین مدیر رادیو بعد از پیروزی انقلاب هم شدند. من قبل از پیروزی انقلاب در کتابفروشی کار می‌کردم و دوستانم که در شورای انقلاب بودند مرا به رادیو فرستادند. از سال 57 به مدت 37سال در رادیو خدمت کردم تا بازنشسته شدم.
زندان‌های سیاسی رژیم پهلوی
خزایی درباره فضای زندان‌های سیاسی دوره پهلوی می‌گوید:زندانی‌های سیاسی از دیگر زندانی‌ها جدا بودند. زندان کمیته مشترک ساواک برای سیاسی‌ها بود و زندان اوین هم کاملا مختص سیاسی‌ها. یکی از بندهای زندان قصر هم برای سیاسیون بود که الان موزه شده است. شکنجه در این زندان‌ها رواج داشت و خیلی هم سخت بود. جدا از این که شلاق می‌زدند و می‌سوزاندند، یک دستگاهی هم داشتند که به آپولو معروف بود. آن را روی سر زندانی‌ها می‌گذاشتند، آپولو باعث می‌شد صدای داد و فریاد زندانی‌ها موقع شکنجه شنیده نشود. یکی از معتبرترین کتاب‌ها که درباره زندان‌های سیاسی و شکنجه‌‌ها نوشته شده مربوط به آقای عزت‌شاهی است. او آنقدر شکنجه شده بود که همه می‌شناختنش. مثل یک تکه گوشت روی تختش افتاده بود و معمولا از بدنش خون جاری بود، هر زندانی را که می‌‌خواستند تهدید کنند، می‌گفتند بلایی که سر عزت‌شاهی آوردیم، سرت می‌آوریم.
یکی از فیلم‌های خوبی که درباره زندان‌‌های رژیم پهلوی ساخته شده، فیلم بایکوت است. فضای این فیلم به فضای زندان‌‌های آن زمان خیلی نزدیک است. ما در زندان کتاب می‌خواندیم؛ کتاب‌هایی که خانواده‌ها در زمان ملاقات برایمان می‌آوردند.برخی از کتاب‌‌ها مثل کتاب‌های دکتر شریعتی ممنوع بود اما خانواده‌ها جلد آنها را تغییر می‌دادند و به ما می‌رساندند. روزنامه هم برای مطالعه به ما می‌دادند اما بخش‌‌های سیاسی و حساسش را قیچی می‌کردند که ما نخوانیم و ندانیم بیرون از زندان چه خبر است. مبارزان زیادی در زندان‌‌های شاه بر اثر شکنجه شهید شدند. تعداد زیادی اعدام شدند و خون همان‌ها بود که انقلاب را به پیروزی رساند.ما هرگز نباید شهدای انقلاب را از یاد ببریم. کسانی که با جان و دل به گفته‌های امام خمینی گوش دادند و اوامر ایشان را اطاعت کردند تا انقلاب پیروز شد.
روزی که امام آمد
حمیدرضا خزایی درباره روز 12 بهمن و ورود امام به ایران می‌گوید:برای این روز شورای انقلاب، کمیته استقبال را تشکیل داده بود. من هم جزو این کمیته بودم و در حوزه شهرری فعال بودم.حدود 500 نفر از انقلابیون شهرری محافظت از مسیر حرکت امام در این منطقه را به عهده داشتند. همه چیز تحت کنترل بود. هر چند جمعیت آنقدر زیاد بود که امام نتوانستند در شهرری توقف کنند؛ اما مسأله خاصی پیش نیامد. هجوم مردم و استقبال از ایشان در بهشت زهرا (س) خیلی زیاد بود که دیگر از کنترل خارج شده بود. اما در منطقه شهرری توانستیم مسیر خودروی بلیزر  حامل امام را باز کنیم که حرکت کرده و به سمت بهشت زهرا برود. خزایی می‌گوید: به نظرم باید خاطرات دوران انقلاب مدام مرور شود تا نسل جدید هم با آن اتفاقات و آدم‌هایی که باعث شدند انقلاب به پیروزی برسد، آشنا شوند. شبکه‌های خارجی مثل بی بی سی و من و تو، مستندهایی پخش می‌کنند یا گفت و گوهایی ترتیب می‌دهند که واقعیت رژیم پهلوی را بازگو نمی‌کنند. رسانه‌های داخلی باید واقعیت رژیم پهلوی را به مردم و به خصوص نسل جوان بگویند. این که این رژیم در اوج خودکامگی بود و همین باعث سقوطش شد. مردم ایران برای آزادی و استقلال در سایه دین اسلام انقلاب کردند و پیروز شدند و برای حفظ آن هشت سال با دشمن جنگیدند. مردم ما لیاقت بهترین‌ها را دارند، امیدوارم بزودی با درایت مسوولان مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم حل شود؛ چون ایران شریف‌ترین مردم را دارد که لایق بهترین زندگی هستند.