گزارشی از پشت صحنه فصل چهارم «کودک شو» که مدتی است روی آنتن شبکهنسیم است
با ما کودک شو
اگر میخواهید به دنیای کودکیتان بازگردید یا همراه خانوادهتان در یک فضای شاد و جذاب قرار بگیرید، میتوانید به کودک شوییها بپیوندید. مسابقهای که در آن والدین و فرزندان سه تا پنج سالهشان به جای چالشهای عجیب و رقابت سرسخت و نفسگیر، فقط بازی و تفریح میکنند. در بخش دوبله، صداپیشگی انیمیشنهای خاطرهانگیز را انجام میدهند و در نهایت هم میتوانند برنده مبلغی باشند.کودک شو از سال 95 با اجرای پژمان بازغی و به کارگردانی مسعود خاکباز، تهیهکنندگی ابوذر پورمحمدی و رضا نصیری شهرضایی روی آنتن رفته و در فصل جدید علی و رضا نصیری تهیهکننده و کارگردان آن هستند و حمید گودرزی اجرای آن را برعهده گرفته و در جزئیات تغییراتی را نیز در پی داشتهاست. جامجم در یکی از روزهای سرد پاییزی به پشتصحنه این برنامه رفته و گزارشی از روند تولید این مسابقه تهیه کردهاست. ضمن اینکه با مجری و تهیهکننده و کارگردان آن هم گفتوگو کرده که خواندن آن خالی از لطف نیست. پس همراه ما باشید.
چند سالی است اهالی جنوبتهران هر روز شاهد رفت و آمد تیم سازنده کودک شو به فرهنگسرای بهمن هستند. گرچه از زمان شیوع کرونا این برنامه بدون تماشاچی ضبط میشود و از این رو سکوت نه چندان خوشایندی در فضا حاکم است، اما پیش از این فرهنگسرای بهمن میزبان خانوادههای علاقهمند بسیاری بود که به عنوان تماشاچی در برنامه حضور پیدا کرده و شور و هیجان و هیاهوی بسیاری را در این مکان ایجاد میکردند. ساعت حدود سه و نیم است که پس از هماهنگی از در اصلی وارد میشویم. سکوت همهجا را فرا گرفته و اغلب سالنهای فرهنگسرا خالی است. روزگاری در اینجا و در این ساعت میشد رفت و آمد جوانان بسیاری را دید که هر کدام برای یادگیری هنر یا ورزش مورد علاقهشان با شور و انرژی در محوطه فرهنگسرا قدم و با هم گپ میزدند. اما این روزها فقط صدای پرندگان بهخصوص
قار قار کلاغها از لابهلای شاخههای درختان شنیده میشود. حتی گربهها هم برای پیدا کردن غذا راهی مکان دیگری شدهاند. همینطور از کنار ساختمانها عبور میکنیم و به دنبال کسی میگردیم که ما را به محل ضبط راهنمایی کند. نگاهمان به اطراف است که یک باغبان را میبینیم و از او نشانی محلضبط برنامه را سوال میکنیم. در نهایت به سالن اصلی میرسیم که در انتهای محوطه قرار دارد. وارد که میشویم عوامل را میبینیم که در حال رفت و آمد به استودیو هستند. دو خانواده نیز در سالن انتظار نشستهاند و چای مینوشند. با راهنمایی یکی از عوامل وارد اتاق تهیهکننده میشویم و منتظر میمانیم. روی دیوارهای اتاق لوگوی برنامه نصب شده و همچنین یک میز و صندلی که متعلق به تهیهکننده است. پنجره اتاق باز است اما سکوت به قدری در این فضا حاکم است که فقط میتوان صدای پرندهها را شنید. یکی از بچههای تدارکات با چای وارد میشود. تهیهکننده و کارگردان هم از راه میرسند و ما برایشان درباره کاری که قرار است انجام دهیم، توضیح میدهیم. آقای نصیری کارگردان همراه پدرش که تهیهکنندگی کودکشو را به عهده دارند، ما را به داخل استودیو راهنمایی میکنند.
استودیوی خالی از تماشاچی
استودیو ضبط برنامه دو در دارد. ما از دری وارد میشویم که مخصوص عوامل است. به محض ورود دو کودک سه چهار ساله را میبینیم که با هدایایی که در دست دارند از استودیو خارج میشوند. کارگردان میگوید بچهها ضمن اینکه اینجا بازی میکنند، ما اسباببازی هم به آنها هدیه میدهیم. مادر یکی از بچهها با دیدن آقای نصیری به فرزندش میگوید: از عمو تشکر کن بهت هدیه داده. پسر کوچولو هم با همان بیان شیرین کودکانه تشکر میکند. از پلهها بالا میرویم و وارد فضایی میشویم که با چادر سیاه پوشاندهشده. استودیو پشتپرده قرار دارد. مجری روی استیج است و صدابردار میکروفن او را وصل میکند. پشت مجری یک ویدئو وال است و مقابل آن یک دریچه قرار دارد که شرکتکنندهها از طریق آن دریچه وارد استودیو میشوند. دو دوربین هم در آنجا قرار دارد و دو فیلمبردار که با ماسک در این مکان مستقر شدهاند. به گفته کارگردان، امروز فینال مسابقه ضبط میشود و به همین دلیل بچهها حضور ندارند. اطراف استیج چند ردیف صندلی قرار دارد که مختص تماشاچیهاست. اما به گفته کارگردان برای سلامت جان مردم متاسفانه مدتهاست این برنامه بدون تماشاچی ضبط میشود و به همین دلیل صندلیها خالی است. چهار خانم وارد استیج شده و در کنار مجری قرار میگیرند. یکی از خانمهای عوامل به سمت آنها میرود تا شال و چادر آنها را مرتب کند. کارگردان از ما میخواهد به استودیوی دیگر برویم که قرار است همسران این خانمها با هم رقابت کنند.
چالش موسیقی و صندلی
بعد از این بازی سراسر خنده و هیجان، یکی از شرکتکنندهها مجری را به این چالش دعوت میکند و حمیدگودرزی هم با خنده پاسخ او را میدهد. کارگردان کات میدهد و سه نفر از شرکتکنندهها به اتاقی میروند تا لباسهای بازی بعدی را تن کنند. شرکتکننده برنده هم از آنجا خارج میشود و رقابت بین سهنفر باقیمانده ادامه پیدا میکند.
گروه صحنه، محوطه بازی را که نزدیک به همان پلهها قرار دارد، آماده میکنند و دوربینها در جایگاه قرار میگیرند. سه شرکتکننده لباسهای عروسکی به تن میکنند و یک نفر چشمبندهای آنها را میبندد. روی چشمبندها چشمهای درشتی با حالتهای جالبی طراحی شده و لباسها هم چند سایز بزرگتر از آنهاست. با دیدن آن لباسها خنده روی لبان همه مینشیند.
با شروع ضبط موسیقی بهیادماندنی «مدرسه موشها» شنیده میشود و شرکتکنندهها با همان لباس جالب و بانمکی که دارند، با صدای موسیقی شروع به حرکت میکنند و به محض اینکه صدای موسیقی قطع میشود، روی زمین غلت میخورند. صدای همسرانشان از همان باندی که نصب شده بود از استودیوی دیگر شنیده میشود. یکباره دو پله از دکور بیرون آمده و شرکتکنندهها با راهنمایی همسرانشان باید پلهها را پیدا کرده و روی آن بنشینند.
یکی از آنها پله را پیدا کرده و میخواهد روی آن بنشیند که یکی از شرکتکنندهها که به لحاظ فیزیکی از بقیه بزرگتر است، با او کلنجار رفته و قصد دارد او را از روی پله بلند کرده و خودش روی آن بنشیند و همین باعث خنده بچههای پشت دوربین میشود. در نهایت بازی با دو شرکتکننده ادامه پیدا میکند و باز با شنیدن موسیقی آنها حرکت میکنند و با توقف صدا به دنبال پله میگردند. نکته جالب اینکه بعد از اتمام بازی بکاستیج میگیرند و مجری با شرکتکنندهها درباره حالوهوای بازی صحبت میکند. این بخش هم به پایان میرسد و شرکتکنندهها لباسهای خودشان را تن کرده و به سمت استودیو میروند تا بخش پایانی برنامه با حضور آنها ضبط شود.
صعود از پلههای پر از آب و کف
از ساختمان خارج شده و وارد ساختمان دیگری میشویم که در آنجا اتاق کودک قرار دارد.فضایی برای بچهها ایجاد شده که حین برنامه در آنجا بازی میکنند. به خاطر حضور بچهها هیچ کسی نباید با کفش وارد محوطه بازی آنها شود. یکی از عوامل هم که مسؤول کرین است، بدون کفش وارد محوطه بازی میشود و پشت دوربینش قرار میگیرد. به سایر همکاران و ما هم پاپوش داده میشود. مقابل زمین بازی بچهها یک سرسره عریض و طویل قرار دارد که یکی از عوامل در حال ریختن کف روی آنهاست. چهار نفر شرکتکننده هم با لباس و کلاه ایمنی مخصوص به رنگ آبی، زرد، قرمز و سبز وارد آن شده و منتظر یک بازی سراسر خنده هستند. قرار است آنها از روی این پلههای پر از آب و کف بالا رفته و ستارهای را که در بالای پله ها نصب شده، بردارند. به گفته یکی از بچههای صحنه، همهچیز ضدعفونی شده و ایمن است. حتی جنس پلهها نیز ابر و فوم است تا به کسی آسیبی نرسد. کنار پلهها باند بزرگی قرار دارد که شرکتکنندهها صدای همسرانشان و مجری را از طریق آن باند میشنوند. هنوز ضبط برنامه شروع نشده که یکی از شرکتکنندهها میخواهد کمی شیطنت کند که لیز میخورد و باعث خنده خودش و همه میشود. بازی آغاز میشود و هر چهار شرکتکننده تلاش میکنند از پلههای لیز با پنجههایشان بالا بروند. صدای مجری و همسران شرکتکنندهها شنیده میشود که سعی دارند با تشویقها به همسرشان امید بدهند که بتوانند از این مانع عبور کنند. اصلا یکی از ویژگیهای کودک شو همین کنار هم قرارگرفتن خانوادهها و تشویقکردن یکدیگر است. نکته بامزه این بازی این است که شرکتکنندهها میتوانند مانع بالا رفتن همدیگر از پلهها شوند. به همین دلیل هر کدام که چند پله بالا میروند، شرکتکنندههای دیگر او را میکشند و روی پلهها لیز میخورد و باعث خنده همدیگر و حتی افرادی که در پشت صحنه قرار دارند میشوند. در نهایت مجری از آنها میخواهد که با زانوهایشان تلاش کنند تا بتوانند از پلهها بالا بروند. یکی از شرکتکنندهها موفق میشود بالا برود و ستاره را برداشته و از همان بالا تا پایین لیز بخورد.
شما پیش از این هم تجربه اجرای مسابقه داشتهاید. با این حال از ویژگیهای اجرای کودکشو بگویید.
کودکشو مسابقهای است که خیلی شناختهشده و سالها بود که با اجرای آقای بازغی پخش میشد. البته «پنجستاره» هم شناختهشده بود. اما به حدت و شدتی که کودکشو بین مخاطبان تلویزیون بازخورد دارد، نبود. البته شنیدم قرار است سری جدید برنامه با اجرای آقای انصاریان پخش شود که امیدوارم موفق باشند. باید بگویم خودم خیلی علاقهمند بودم که با شبکه نسیم هم کار کنم. ضمن اینکه دوست داشتم در پروژهای کار کنم که همه چیز حسابشده و روی نظم باشد. تا اینکه کودکشو پیشنهاد شد و خوشبختانه همه چیز مرتب و منظم است و من بهعنوان مجری میتوانم با آرامش خیال کار کنم. چون همه بچهها حرفهای هستند.
منظورمان بیشتر به این جهت بود که این برنامه با اجرای پژمان بازغی شناخته شده و همین مساله کار را برای مجری دیگری سخت میکرد. شما با مسالهای روبهرو نبودید؟
خوشبختانه من با مشکلی در این زمینه مواجه نشدم. البته طبیعی است که مخاطب اجرا را با هم مقایسه میکند. به هر حال کودکشو 600 قسمت را با مجری دیگری دیده بود. اما خودم مشکلی نداشتم. چون در همان جلسات ابتدایی با آقای نصیری صحبتهایی داشتیم و نکاتی بیان شد که من را در اجرای این برنامه کمک میکرد. ضمن اینکه در گفتمانی که با هم داشتیم به یک شکل کلی در اجرا رسیدیم که خوشبختانه بازتاب خوبی بین مردم داشته است و مردم من را که میبینند مورد لطف قرار میدهند و از من سوال میکنند که چطور میتوانند وارد این برنامه شوند.
نگاهتان به اجرای کودکشو مثل ایفای یک نقش جدید است یا سعی کردهاید در اجرا خودتان باشید؟
میتوانم بگویم حمید گودرزی آمده که خودش هم کودک شود. ما از این منظر به کار نگاه کردیم و سعی نکردم نقش بازی کنم. البته همانطور که میدانید خودم تجربه کار کودک را با مجموعه «دانی و من» داشتم و از این نظر با چنین فضایی ناآشنا نیستم. خودم هم به بچهها علاقه دارم و اولین کار من در حوزه کودک بود.
با این حال بعد از مجموعه دانی و من شرایط مهیا نشده بود که باز هم در زمینه کودک کار کنید.
نه، متاسفانه فرصت نشده بود. اما خوشحالم که شرایط به گونهای مهیا شد که در یکی از برنامههای پرمخاطب تلویزیون حضور داشته باشم.
با این حساب خودتان هم علاقهمند هستید که فرصتی پیدا کنید و یکی از چالشهای کودکشو را تجربه کنید؟
اتفاقا بیکار که میشوم، خودم هم بازی میکنم و تا جایی که امکان داشته باشد، چالشها را تجربه میکنم.
نظرتان درباره بازیها چیست؟
به نظرم بعضی از آنها ساده و بعضی بسیار سخت است. اما هیجان خوبی دارد و من را به دوران کودکی میبرد و برایم جالب است. خوشبختانه خانوادهها هم دوست دارند و از بازی در این چالشها لذت میبرند.
خودتان پیش از اینکه مجری برنامه باشید، بیننده آن بودید؟
اتفاقا به آقای نصیری هم گفتم زمانی که صبحها از خواب بیدار میشدم و فرصت داشتم، بازپخش کودکشو را میدیدم و دوست داشتم. به نظرم موسیقی و رنگها و نور خوبی دارد که برای صبحها خیلی خوب است و به قولی دل آدم اول صبحی باز میشود و شور و نشاط خوبی به مخاطب میدهد.
مخاطبان برنامه را بیشتر بچهها میدانید یا خانوادهها؟
فکر میکنم مخاطب کودکشو بزرگترها هستند. به نوعی نام برنامه همین پیام را دارد که کودک شو. یعنی بزرگترها میآیند که کودک شوند و بچهها میآیند که جایزه بگیرند و خوشحال شوند و بازی کنند و شاهد رقابت پدر و مادرهایشان باشند تا ببینند کدامشان بیشتر
کودک میشود.
در این روزها استرس بیماری باعث نشده تمرکزتان در اجرا بههمبخورد؟
بههرحال بیتاثیر نیست. اما هم فضای بزرگی در استودیو داریم و تماشاچی حضور ندارد و اینکه همگی رعایت میکنیم تا هیچکدام بیمار نشویم.
دغدغه و کار اصلی شما بازیگری است و اجرای یک برنامه روتین فرصتی برای حضور در پروژه دیگری نمیدهد. با این حال همچنان ترجیح میدهید اجرای این برنامه را برعهده بگیرید یا ممکن است شما هم مثل آقای بازغی از برنامه جدا شوید؟
یکی از علاقهمندیهای امروزم اجرای کودکشو است و تا زمانی که برنامه ادامهدار باشد و از من بخواهند و مردم هم دوست داشته باشند من همچنان مجری آن خواهم بود.
حضور هنرمندان، تنفسی در برنامه
بازگشت پس از 6 ماه
فصل سوم کودکشو بعد از 200قسمت که تمام شد، هم مردم نیاز به استراحت داشتند و هم گروه تولید تا بتواند خودش را احیا کند و فضاها را تغییر بدهد و ایدههای نو داشته باشد. بنابراین حدود شش ماه روی آنتن نبودیم و اواخر اسفند سال گذشته تولید فصل چهارم را آغاز کردیم و قرار است تا نوروز سال 1400 هم روی آنتن باشیم. البته در ایام نوروز، فینال برنامه را داریم که به پایان فصل چهارم ختم میشود. برای ادامهدار شدن و فصل پنجم هم همه چیز منوط به نظر مدیران است، اما فکر میکنم پتانسیل ادامهدار شدن را داشته باشد.
حضور هنرمندان همراه با خانواده
ما از حضور هنرمندان بهعنوان تنفس در برنامه استفاده کردیم. وگرنه در شاکله برنامه ما نبود و در واقع نمکی بود که بهواسطه حضور هنرمندان چند قسمتی را بهعنوان ویژهبرنامه میرفتیم. ضمن اینکه استخراج اطلاعاتی که از هنرمندان در برنامههای دیگر میشود، ما در کودک شو این کار را نمیکردیم و به دنیای کودکی خودشان و خانوادهشان میپرداختیم. اگر دقت کرده باشید خیلیها به ما افتخار دادند و با خانوادهشان وارد برنامه شدند. به عنوان مثال پسر خانم کمند امیرسلیمانی تا به حال در هیچ برنامهای حضور پیدا نکرده بود، اما به کودک شو آمد. مردم در آن ویژهبرنامه با زندگی خانوادگی هنرمندان آشنا میشدند. برای نوروز هم یکسری برنامه داریم که فکر میکنم برای مردم جذاب باشد.
تلفیق دنیای کودکان و بزرگترها
در کودک شو هم نمایش شادیها و جذابیتهای دنیای کودکان را میبینیم و هم همراه با پدر و مادرها دنیای کودک شو را تجربه میکنیم. از قسمت اول هم ساختار برنامه به گونهای بود که به نظر ما خلأ آن در برنامههای تلویزیونی احساس میشد. چون ما همیشه یا برنامهای را مختص بزرگترها میساختیم یا برنامههایی مختص کودکان. حتی آقای قناد که از پیشکسوتان این عرصه هستند به ما گفتند شما با این برنامه دنیای کودکان و بزرگترها را به هم رساندید. کاری که ما سالها میخواستیم انجام بدهیم، اما نشد. خوشبختانه کودک شو طبق آمار صداوسیما جزو چهار برنامه پرمخاطب تلویزیون محسوب میشود و به این جایگاه رسیدن کار سختی بود. زمانی که کرونا نبود، از پدربزرگها و مادربزرگهای بالای 70سال در برنامه ما حضور پیدا میکردند تا بچههای سه چهار ساله؛ بنابراین سعی کردیم حلقه اتصال دنیای کودکان و بزرگترها باشیم.
سنجش میزان شناخت بزرگترها و کودکان
ما در این برنامه چهار اصل داریم که آیتمها بر همین اساس طراحی میشود. در آیتم اول شناخت پدرها و مادرها نسبت به فعالیتهای فیزیکی کودکانشان را به چالش میکشیم. نه اینکه بگوییم کدام کودک بهتر است. کودک در برنامه ما بازی میکند و ما از والدینش سؤال میکنیم که توانایی فیزیکی کودکش را میشناسد یا نه. یعنی کودکشان چند توپ را میتواند، بیندازد. پس رقابت بین بچهها نیست. بین پدرها و مادرهاست. در آیتم دوم بزرگترها را کودک میکنیم و برایشان بازیهای مختلفی را ترتیب میدهیم. آیتمی هم بهعنوان «دوبله شو» داریم که میخواستیم با این آیتم بزرگترها برای بچهها با تقلید صدا داستانسرایی کنند. آیتم دیگری برای شناخت همسران از یکدیگر داریم که درباره علایق یا انتقادهایشان میگویند. در آیتم آخر هم که درباره شناخت و علایق کودکانشان است، سؤالاتی را از کودکان میپرسیم و سپس از والدین تا بدانیم چقدر شناخت دارند.
قهرمان «کودک شو» مردم هستند
از آنجا که قهرمان کودک شو مردم هستند، این برنامه سالها میتواند روی آنتن باشد. به همین خاطر شما در تلویزیونهای دنیا هم میبینید که بعضی برنامهها سالهای بسیاری روی آنتن هستند، چون قهرمان آن مردم هستند. البته ما به لحاظ روانشناسی، شناخت کودک و بازی درمانی سعی کردهایم آیتمها را طراحی کنیم. در این 600برنامه هیچ کارشناسی را پیدا نمیکنید که از برنامه ایراد گرفته باشد و بگوید کاری که شما انجام میدهید اشتباه است، چون تیم محتوایی قوی پشت این کار وجود دارد. ما هر هفته درباره موضوعات مهم کودکان صحبت میکنیم و راهکار هم به بزرگترها میدهیم. بنابراین چند کارشناس کنار هم قرار گرفتهاند تا این برنامه شکل بگیرد. میتوانم بگویم ما در کودک شو سعی کردهایم به دنیای کودکان احترام بگذاریم. ضمن اینکه بازیهای آپارتمانی به آنها یاد میدهیم تا موبایل را کنار بگذارند و بازی کنند. خوشبختانه این تاثیر را هم بین مخاطبان دیدهایم. ما برنامهسازها همیشه دنبال ایدههای خوب هستیم. بنابراین نظرات مردم و حتی انتقادها هم میتواند در تصمیمگیریهای ما مؤثر باشد. از آنجا که سلامت و جان مردم هم برایمان اهمیت دارد، حضور آنها را بهعنوان تماشاچی حذف کردیم. خوشبختانه ما تنها برنامهای هم هستیم که در این شرایط بیمار نداشتیم. تنها برنامهای هم هستیم که در این شرایط تماشاچیها را برای حفظ جان خودشان حذف کردیم.
خانههای «کودک شو» در مناطق محروم
اگر خدا بخواهد و کرونا تمام شود، دوست داریم که برای پدربزرگها و مادربزرگها هم چالشهایی را مناسب با سنشان طراحی کنیم. البته به عنوان تماشاچی قبل از کرونا حضور داشتند، اما این ایده را داریم که برای آنها هم بازی طراحی کنیم. حتی ایدهای برای بچههای خاص داریم که امیدوارم بتوانیم در ویژهبرنامه این ایده را اجرایی کنیم. یا اینکه برای خانوادههای تکسرپرست هم ایدههایی داریم که اگر شرایط مهیا شود، اجرایی میکنیم. هدف ما این است که از قالب یک برنامه تلویزیونی خارج شویم و خانههای کودک شو را سراسر ایران و به خصوص مناطق محروم داشته باشیم تا بتوانیم امکاناتی را که بچههای دور از پایتخت دارند، برایشان مهیا کنیم. البته که در سیل آققلا هم پویشی را راهاندازی کردیم و اسباببازیها را جمعآوری کردیم و به دستشان رساندیم. چون احساس میکردیم بچهها نادیده گرفته شده بودند. برای کرونا هم دوست داریم پویشی راهاندازی کنیم تا به آنها توجه بیشتری شود.
از بازغی به گودرزی
ما 88قسمت از این فصل را با پژمان بازغی رفتیم و به احترام ماه محرم و صفر ضبط نداشتیم و بعد از آن آیتمها، دکور و بازیها را تغییر دادیم تا برای مردم تکرار نشود. ضمن اینکه مجری هم تغییر کرد و آقای گودرزی در کودک شو همراهمان شد. زمانی که آقای بازغی مجری کودک شو شد، بهجز رامبد جوان و مهران مدیری در «خندوانه» و «دورهمی»، ما جزو نخستین برنامههایی بودیم که از بازیگر به عنوان مجری در برنامه دعوت کردیم که البته همان زمان عدهای مخالف و عدهای هم موافق بودند. اما ما نمیخواستیم صرفا به دلیل بازیگر بودن و محبوبیت از یک بازیگر دعوت کنیم. فاکتورهایی که برای انتخاب مجری داشتیم باعث شد در بین گزینههایی که داشتیم به آقای بازغی برسیم، اما اواسط این فصل آقای بازغی به خاطر بازی در سریال و به خواست و انتخاب خودشان نتوانستند همراه ما باشند. آقای گودرزی هم پیش از این بهعنوان مهمان به برنامه آمده بود و من جنس اجرا و مهربانی را که با کودکان داشته باشد در وجود او دیده بودم. تجربه کار کودک هم داشت و به نوعی تنها گزینهای بود که برای این برنامه مناسب بود و با فاکتورهای ما همخوانی داشت. نکته دیگر اینکه برنامه را دیده بود و آشنایی داشت و از همه مهمتر اینکه تمام وقتش را برای کودک شو گذاشت و بدون تمرین توانست اجرای قابل قبولی داشته باشد.
-
نمایش کرونا با زبان اصلی
-
پرونده آهنگهای ماندگار تلویزیون
-
بودجه منهای جامعه
-
غلط اردوغان
-
پرونده حقوقی 99 بسته نشده است
-
با ما کودک شو
-
آتش در کاروان
-
جهادی خسته نمیشود
-
بیرانوند: از مردم ایران انرژی گرفتم
-
8میلیارد انسان در صف چند میلیون واکسن
-
زندگی را به آینده موکول نکنیم
-
بلندپروازی های اردوغانی
-
تعیین دستمزد باید توافقی باشد
-
بودجه غیرقابل پذیرش
-
هر كجا مرز كشیدند شما پل بزنید