تازهترین آمار در رابطه با اشتغال به کار فارغالتحصیلان نشان میدهد جایگاه علوم انسانی چندان خوب نیست؛ سراغ چند رشته تحصیلی مرتبط با مقولات فرهنگ رفتهایم تا ببینیم وضع چقدر خراب است
بیکارهای بافرهنگ!
شاید بگویید حالا توی این شرایط بغرنج شیوع کرونا که کرکره مراکز آموزشی و بهویژه مراکز آموزش عالی پایین است و همین که بتوانیم جان سالم بهدر ببریم هنر کردهایم، چه اهمیتی دارد در این دانشگاههای تقریبا تعطیل چه میگذرد و چه فرقی میکند بازار کار کدام رشته تحصیلی داغتر است و تنور کدامیک کامل سرد شده است، اما خب، زندگی جریان دارد؛ دانشجوها و استادها پای لپتاپهایشان دارند کار را ادامه میدهند و این همه دانشآموز امیدوار صبح را تا شب توی کتابهای درسیشان میگذرانند که از سد کنکور بگذرند و بروند دانشگاه. هیچچیز در این میان متوقف نشده است. کرونا از رمقمان انداخته و خیلی از فعالیتها را کمرنگتر کرده اما اینکه همچنان به آینده بچهها و جوانان امیدوار باشیم، وظیفهای همگانی است. لابد بارها شنیدهاید که تحصیل در فلان رشته دانشگاهی آینده شغلی دارد و فلان رشته آخر و عاقبتش بیکاری است. توصیهها را میشنوید، تحقیق و بررسی میکنید و به این نتیجه میرسید که مثلا نان در وکالت یا مهندسی است و عایدی رشتههایی مثل فلسفه یا ادبیات خربزه است که از قدیم گفتهاند آب است. همواره اینگونه بوده که کسانی که در رشتههای فرهنگی تحصیل میکردهاند، به عنوان دانشجویانی از همهجا بیخبر فرض میشدهاند. اتهام نخست آنها این بوده که به رشتههایی گرایش دارند که ذهنی پویا و چالشی نمیطلبند و محصلانشان هم نیاز به ضریب هوشی بالا و ممارست و تلاش چندانی ندارند. واحدهای درسیشان طوری تنظیمشده که در شب امتحان و با چندساعت مطالعه از جنس حفظکردنی سر و تهش با نمرهای مناسب هم میآید. بدتر از این اتهامها این است که از همان زمان تحصیل در مقطع متوسطه به دانشجویان رشته انسانی میگفتند بچه تنبل! میگفتند و هنوز هم البته میگویند بچههای انسانی محصلانیاند که برای فرار از ریاضی و فیزیک و هندسه و آمار و انتگرال و اعداد و ارقامِ پیچیده به گل و بلبل روی میآورند. جدای از این اتهامها از آنجا که تصور عمومی بر این بوده که خروجی رشتههایی از این نوع، اغلب به جداول آمار بیکاران جامعه اضافه میشوند از دانشجویان علوم انسانی به عنوان آدمهایی «خوشحال» یاد شده است؛ کسانی که آینده معیشتی برایشان اهمیتی ندارد و میتوانند با مدرک لیسانس و حالا چهبسا فوقلیسانس به رانندگی تاکسیهای اینترنتی بپردازند یا منشی شرکتهای خصوص شوند. از این رشتهها اغلب بهعنوان رشتههای فرهنگیِ علوم انسانی یاد میشود؛ یعنی رشتههایی به جز حقوق و مثلا حسابداری. در این گزارش، مشخصا سراغ این رشتهها رفتهایم: برنامهریزی فرهنگی، مدیریت فرهنگی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، مطالعات فرهنگی، مطالعات فرهنگی و رسانه، فرهنگ و زبانهای باستانی، گرایش «فرهنگ مردم، آداب و رسوم و میراث فرهنگی» در ایرانشناسی و تبلیغ و ارتباطات فرهنگی. همه این رشتهها گرایشهایی از علوم اجتماعی و زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشدند. در تازهترین آماری که از وضع اشتغال فارغالتحصیلان منتشر شده، علوم انسانی با حدود 14درصد خروجی دانشجوی شاغل، جزو رشتههای پرکار تعریف شده است! اما واقعیت رشتههای تحصیلی فرهنگی در علوم انسانی و علوم اجتماعی چیست؟
اگر میخواهید علوم اجتماعی و ادبیات فارسی و اغلب رشتههای فرهنگی علوم انسانی را فقط تا کارشناسی بخوانید، با توجه به اشباعشدگی بازار کار از فارغالتحصیلان این رشتهها، بیتعارف باید گفت بیشتر میتوانید به شغلهای مشترکی فارغ از تخصصی که فراهم آوردهاید، فکر کنید؛ مانند مسافرکشی، استخدام به صورت منشی در شرکتها، دستفروشی فیلم و کتاب [که البته تا حدودی مربوط به تخصصتان هم میشود!]، نگارش پایاننامه و تحقیق برای دانشجویان مقطع ارشد نزدیک به رشتهتان [طبعا نمیخواهیم شما را به این اقدام غیرقانونی تشویق کنیم، داریم شوخی میکنیم!]، ویزیتوری، تراکتپخشکنی، نگهبانی و از این دست شغلهای کاذب. پس اگر در این رشتهها لیسانس گرفتهاید، همین الان، از خواندن باقی این گزارش صرفنظر کنید!
فوق لیسانس؛ زرنگید؟
خیلی ناامید نباشید، اگر دو سال دیگر دندان روی جگر بگذارید و مقدار معتنابهی هم پول خرج کنید [البته اگر مفتخر به حضور در دانشگاههای آزاد هستید]، میتوانید به روزنههای امیدی چشم بدوزید. البته همچنان چیزی تضمینشده نیست و اشتغال به همه مشاغلی که امکان جذب شما را دارند، کاملا به زرنگی شما بستگی دارد.
جامجم قصد دارد بداند اگر رشتههای فرهنگی را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه دادید و مدرکبهدست از در دانشگاه خارج شدید، برای پیدا کردن شغلهایی مربوط به تخصصتان به کجاها میتوانید سری بزنید و از شغلی که خواهید داشت چه درآمدی میتوانید کسب کنید.
دکترا؛ اوهوم!
یک پله اگر بالاتر بروید، آن وقت است که رشته با رشته فرقی ندارد؛ در واقع برای کسانی که در رشتههایشان دکترا میگیرند، اغلب شغلی تضمینشده موجود است: اخذ مدرک دکترا، یاور استادشدنتان است. یعنی اول دکتر میشوید بعد استاد. اما هیچ تضمینی نیست که اگر دکتر شدید استاد بمانید!
البته استاد داریم تا استاد. اگر توانستید با مدرک دکترا عضو هیأتعلمی دانشگاه شوید، نانتان در روغن است و با 24 ساعت تدریس در هفته تا 15میلیون هم حقوق میگیرید اما اگر نتوانید عضو این هیأتها شوید، شما تنها یک استاد حقالتدریس به حساب میآیید و شاید با 36 ساعت تدریس در هفته، سهمیلیون هم دستتان را نگیرد.
حالا سری بزنیم به برخی مصادیق این گزارش. از بین رشتههای فرهنگی، کدامیک، فرصت شغلی دارند و با چه درآمدی؟
ایرانشناسی (میراثفرهنگی، فرهنگ مردم و ...): شما با فراغت از تحصیل در گرایش میراثفرهنگی رشته ایرانشناسی، اگر بخواهید دقیقا در تخصصتان مشغول به کاری رسمی شوید تنها یک راه دارید و آن هم فعالیت در سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است. البته مدتهاست از آزمون استخدام در این سازمان خبری نیست.
برنامهریزی، مدیریت، و مطالعات فرهنگی: سه رشته برنامهریزی فرهنگی، مدیریت فرهنگی و مطالعات فرهنگی ظاهرا پراقبالترین رشتههای فرهنگی در میان آگهیهای استخدامند. یکی از نهادهایی که چندسال یکبار آگهی میدهد و از فارغالتحصیلان این رشتهها دعوت به همکاری میکند، آستان قدس رضوی است. چندسال پیش این نهاد از مجموع این سه رشته، 19 نفر را جذب کرد. از آنجا که فارغالتحصیلان هر ساله این سه رشته چندان بیشتر از این تعداد استخدامی نیست، میتوانید به کار در مشهد فکر کنید با حقوق احتمالا پنجمیلیونتومانی. اگر در مشهد زندگی نمیکنید، میتوانید محل زندگیتان را تغییر دهید، در آزمون استخدامی آستان قدس که معلوم نیست چندسال یکبار برگزار میشود شرکت کنید، و اگر از مراحل مصاحبه و گزینش هم با سلامتی بیرون بیایید، با این کار زندگی کنید.
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی و فرهنگ و زبانهای باستانی: اگر فارغالتحصیل رشتههای تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی یا فرهنگ و زبانهای باستانی هستید، اصلا سراغ آگهیهای استخدام دولتی نروید. نتیجه جستوجوی دعوت به همکاری از فارغالتحصیلان این دو رشته در سایتهای معتبر آگهی استخدام دولتی و خصوصی مثل استخدامداتکام یا استخدامیداتکام، بسیار ناامیدکننده است: «موردی یافت نشد!» حتما شنیدهاید که میگویند سرنوشت شغلی فارغالتحصیلان رشتههای تاریخ یا زبانهای مربوط به آن مثل زبانهای باستانی، تنها با تدریس همان تخصصی که دارید گره خورده است و حتما هم میدانید که فوقلیسانس، اصلا مدرک کافی و مناسبی برای تدریس در دانشگاهها نیست. مگر اینکه راضی شوید به دانشگاههای آزاد یا پیام نور مناطق دورافتاده بروید و تازه اگر این رشتهها را در چارت آموزشی و ظرفیتهای پذیرششان داشته باشند، به صورت حقالتدریس با حقوق ماهانه حداکثر سهمیلیون تومان، استاد شوید!
تبلیغ و ارتباطات فرهنگی، مطالعات فرهنگی و رسانه: اگر علاقهمند به نقد ادبی یا مطالعات فرهنگی باشید، احتمالا اسم حسین پاینده، مترجم و منتقد ادبی را شنیدهاید که ترجمهها و تألیفهایی هم در حوزه مطالعات فرهنگی دارد. یا اگر دل در گرو پژوهش در حوزه رسانه دارید، احتمالا نام ناصر فکوهی و یکدو کتابی را که درباره مطالعات فرهنگی در باب رسانهها ترجمه کرده، دیدهاید. آیا مثالهای دیگری به یاد میآورید؟ اگر مدت مدیدی فکر کنید شاید دو سه نفری را بتوانید به این فهرست دونفره اضافه کنید. این خود نشاندهنده این است که کارتان زار است! البته شاید بگویید با این دو مدرک میتوان در بخشهای مختلف رسانههای عمومی مشغول به کار شد. اما بسی خیال باطل! شما همین الان بلند شوید و به روزنامهها سری بزنید تا متوجه شوید در آنها فقط تجربه را میخرند و کسی از شما مدرک رشته ارتباطات و روزنامهنگاری هم نمیخواهد چه برسد به این دو رشته با گرایش خاصتر.
سالهاست بحث بر سر اینکه خروجی دانشگاهها باید متناسب با نیاز بازار کار باشد ادامه دارد. به عبارت دیگر، بحث بر سر این است که اگر جامعه نیاز به کارشناس فرهنگی در فلان حوزه، یا متخصص در طب فلان نمیخواهد، خب دانشجو نپذیرید در آن رشتهها و گرایشها. خب، میدانیم که در این میان یکی از بهترین وضعیتهای شغلی مربوط به خدمات امنیتی و نظامی است، زیرا دانشگاههای نظامی و دانشکدههای افسری معمولا به شرط خدمت، دانشجو میپذیرند. از سویی میدانیم که چنین قاعدهای را نمیتوان برای همه رشتههای تحصیلی وضع کرد. مثلا در رابطه با همین رشتههای فرهنگی که در این گزارش ازشان حرف زدیم، نمیتوان چنین قاعدهای را به عنوان قاعده اجرا کرد. چرا که علاقهمندان به رشتههای تحصیلی مرتبط با مقولات فرهنگی چه بسا بدون دورنمایی از اشتغال به حرفهای نزدیک با مطالعاتشان وارد این رشتهها میشوند و انتظاری از مسؤولان برای اینکه به فکر مشاغلی مرتبط با تحصیلات برای آنها باشند ندارند، اما با این حال، این، وظیفه را از دولت ساقط نمیکند که به تناسب بین تعداد فارغالتحصیلان این رشتهها و نیاز بازار کار بیندیشد و سر این قیف را تنگتر از این نکند.
-
آی مردم تا همیشه وقت نداریما!
-
گفتوگوی پدر و پسری با خسروانجم
-
عملیات خنثیسازی تحریم با رمز سلیمانی
-
رشد مثبت، سفره منفی
-
جشن خداحافظی هكرها برای ترامپ
-
بیکارهای بافرهنگ!
-
شناسنامه ایرانی برای تندر 90
-
«نوعی دیگر» به نوعی دیگر!
-
مترو در ایستگاه اوراق
-
این طلسمهای لعنتی
-
بزرگداشت مردمی
-
نشست وزرایخارجه کشورهای عضو برجام اول دی ماه
-
راهکارهای ملی برای خنثیسازی اثر تحریمها
-
خطرات خوشبینی به بایدن