شبکه رسانههای مسلط جهانی، واقعه تروریستی نیوزیلند را چگونه منعکس کردند؟
این گزارش عکس ندارد!
دهها مسلمان نمازگزار نیوزیلندی در یک حمله تروریستی به شهادت رسیدند. ساعات اولیه بامداد به وقت تهران بود که خبر این کشتار هولناک مخابره شد و به سرعت در رسانهها بازتاب پیدا کرد.
قاعدتا و بر اساس نمونههای قبلی باید کلید واژه خبرهای مربوط به این اتفاق «ترور» میبود اما این بار این کلیدواژه خیلی جدی گرفته نشد. ماجرا چه بود؟ در این گزارش نگاهی کردیم به چند حادثه تروریستی و نحوه انتشار اخبار یا به قول ما رسانهایها، دروازهبانی خبر در این وقایع تروریستی.
جای خالی «کلیدواژه»ها
اول به سراغ همین ماجرای اخیر میرویم. «حمله مسلحانه به دو مسجد در نیوزیلند ۴۹ کشته بهجا گذاشت» این تیتری است که بیبیسی فارسی برای این ماجرا انتخاب کرد، تیتری که در آن از کلمه «تروریست» که بار معنایی منفی دارد و موضع رسانه نسبت به واقعه را روشن میکند استفاده نشده است. ممکن است بگوییم مشی این رسانه در همه موارد قبلی همینطور بوده اما خب با بررسی چند نمونه مشابه متوجه میشویم که اینطور نیست. در کشتار لندن، کلمه «تروریست» در تیتر به کار رفته است. رسانههایی مانند رادیو فردا، العربیه و یورونیوز هم همین شیوه خبررسانی را انتخاب کردند. حالا این را بگذارید در کنار عکسهایی که از این اتفاق در رسانههای جریان اصلی منتشر شد. در مرور عکسها و تصاویری که از آن منتشر شده اثری از تصاویری که عواطف انسانی را تحریک کند نیست. عکسهایی که با دیدن بدون پیشزمینه آنها هیچ مخاطبی متوجه نمیشود که آیا با یک فاجعه در این ابعاد مواجه است یا با یک ماجرای جنایی معمولی. تنها تصاویری از دور که غالب آنها با حضور ماموران پلیس است منتشر شده و عکس عامل جنایت نیز شطرنجی شده است؛ یک پوشش تصویری کاملا معمولی و سرد برای یک فاجعه خیلی عمیق و دردناک که احساسات بسیاری را جریحهدار کرد.
رنگباختن یک توهین
با تحریک عواطف عمومی
12 نفر در ماجرای حمله به دفتر مجله شارلی ابدو کشته شدند. این هم از آن اتفاقهایی بود که واکنشهای بسیاری با خود همراه داشت تا جایی که در نماز جمعه تهران، خطیب جمعه این اتفاق را محکوم کرد ولی در مرور آن اتفاق با تصاویر و پوشش خبری از جنس دیگری مواجه هستیم. در جستوجوی تصاویر و خبرها با حجم بسیار زیادی از محتوای رسانهای اعم از خبر در قالبهای صوتی و تصویری در کنار عکسهایی از اصل اتفاق روبهرو هستیم. تا جایی که «بیبیسی» یک هفته پس از اتفاق اصلی یک گزارش با تیتر «حمله به شارلی ابدو؛ یک هفته گذشت» تلاش میکرد موضوع را داغ نگه دارد. عکسهایی که از این اتفاق در یک جستوجوی ساده اینترنتی به دست میآید عکسهایی است که عواطف و احساسات انسانی را درگیر میکند و هر بینندهای را نسبت به اتفاقی که گروهی عامل آن بودند، منزجر! در حالی که همگان ماجرای توهین این نشریه به مقدسات مسلمین را فراموش کردند و حتی طیفی از مسلمین برای این جنایت شمع روشن کردند.
این مدیریت هوشمندانه و دروازهبانی خبر در انتشار تصاویر وقتی خود را نشان میدهد که سایر رسانهها میخواهند از عکسهای این واقعه برای اخبار خود استفاده کنند. هیچ عکسی که در آن نشانی از قربانیان، احساسات اطرافیان آنها یا نشانههایی از جنایت باشد به جز یک عکس (که در صفحه یک دیروز جامجم هم کار شد) پیدا نمیشود و در عوض تصاویر گوناگونی از خدماترسانی نیروهای امدادی و حضور مقتدرانه پلیس در عرصه وجود دارد.
اینکه یک تروریست نژادپرست بتواند در روز روشن نزدیک به 80 نفر از اهالی یک کشور را به خاک و خون بکشد بیش از هر چیز نشان از ضعف نهادهای مسؤول آن کشور دارد، اما در حادثه نیوزیلند با مدیریت اخبار و تصاویر و انتشار گسترده حضور پلیس در صحنه، آنچه بیشتر به مخاطب القا می شود تسلط نیروهای امنیتی این کشور بر ماجراست، نه برعکس!
11 سپتامبر و اشکهای نیویورکیها
یازده سپتامبر 2001 دو هواپیما خود را به برجهای دوقلوی تجارت جهانی کوبیدند و هولناکترین خبر قرن اخیر را در ابتدای آن رقم زدند و به سراسر جهان مخابره کردند. حملهای که باعث شد پس از آن موجی از اسلامهراسی در جهان به راه افتد و میلیونها نفر در افغانستان و عراق به بهانه مبارزه با تروریسم و در انتقام این حمله جان خود را از دست دهند. باز هم انسانهایی بیگناه مورد حمله قرار گرفتند و قربانی شدند. شاید اغلب ما تصویر اشکهای نیویورکیها را حین ریزش برجهای تجارت جهانی در خاطر داشته باشیم. حتی ممکن است ما نیز همراه با آنها از این اتفاق متاثر شده باشیم. تصاویری دلخراش از جانباختگان در کنار انسانهای نگرانی که خبری از نزدیکان خود که در برجها بودند ندارند. تصاویری که نشان میداد عدهای خود را از طبقات فوقانی برج به پایین پرت میکردند تا از دود و آتش جان سالم بهدر برند. تصاویری که مخاطب را در همذاتپنداری با آنها همراه میکرد و باز هم رسانهها توانستند دستهای پشت پرده سیاستمداران را مخفی کنند و آنچه دوست دارند را به مخاطبان نشان دهند.
قاعدتا و بر اساس نمونههای قبلی باید کلید واژه خبرهای مربوط به این اتفاق «ترور» میبود اما این بار این کلیدواژه خیلی جدی گرفته نشد. ماجرا چه بود؟ در این گزارش نگاهی کردیم به چند حادثه تروریستی و نحوه انتشار اخبار یا به قول ما رسانهایها، دروازهبانی خبر در این وقایع تروریستی.
جای خالی «کلیدواژه»ها
اول به سراغ همین ماجرای اخیر میرویم. «حمله مسلحانه به دو مسجد در نیوزیلند ۴۹ کشته بهجا گذاشت» این تیتری است که بیبیسی فارسی برای این ماجرا انتخاب کرد، تیتری که در آن از کلمه «تروریست» که بار معنایی منفی دارد و موضع رسانه نسبت به واقعه را روشن میکند استفاده نشده است. ممکن است بگوییم مشی این رسانه در همه موارد قبلی همینطور بوده اما خب با بررسی چند نمونه مشابه متوجه میشویم که اینطور نیست. در کشتار لندن، کلمه «تروریست» در تیتر به کار رفته است. رسانههایی مانند رادیو فردا، العربیه و یورونیوز هم همین شیوه خبررسانی را انتخاب کردند. حالا این را بگذارید در کنار عکسهایی که از این اتفاق در رسانههای جریان اصلی منتشر شد. در مرور عکسها و تصاویری که از آن منتشر شده اثری از تصاویری که عواطف انسانی را تحریک کند نیست. عکسهایی که با دیدن بدون پیشزمینه آنها هیچ مخاطبی متوجه نمیشود که آیا با یک فاجعه در این ابعاد مواجه است یا با یک ماجرای جنایی معمولی. تنها تصاویری از دور که غالب آنها با حضور ماموران پلیس است منتشر شده و عکس عامل جنایت نیز شطرنجی شده است؛ یک پوشش تصویری کاملا معمولی و سرد برای یک فاجعه خیلی عمیق و دردناک که احساسات بسیاری را جریحهدار کرد.
رنگباختن یک توهین
با تحریک عواطف عمومی
12 نفر در ماجرای حمله به دفتر مجله شارلی ابدو کشته شدند. این هم از آن اتفاقهایی بود که واکنشهای بسیاری با خود همراه داشت تا جایی که در نماز جمعه تهران، خطیب جمعه این اتفاق را محکوم کرد ولی در مرور آن اتفاق با تصاویر و پوشش خبری از جنس دیگری مواجه هستیم. در جستوجوی تصاویر و خبرها با حجم بسیار زیادی از محتوای رسانهای اعم از خبر در قالبهای صوتی و تصویری در کنار عکسهایی از اصل اتفاق روبهرو هستیم. تا جایی که «بیبیسی» یک هفته پس از اتفاق اصلی یک گزارش با تیتر «حمله به شارلی ابدو؛ یک هفته گذشت» تلاش میکرد موضوع را داغ نگه دارد. عکسهایی که از این اتفاق در یک جستوجوی ساده اینترنتی به دست میآید عکسهایی است که عواطف و احساسات انسانی را درگیر میکند و هر بینندهای را نسبت به اتفاقی که گروهی عامل آن بودند، منزجر! در حالی که همگان ماجرای توهین این نشریه به مقدسات مسلمین را فراموش کردند و حتی طیفی از مسلمین برای این جنایت شمع روشن کردند.
این مدیریت هوشمندانه و دروازهبانی خبر در انتشار تصاویر وقتی خود را نشان میدهد که سایر رسانهها میخواهند از عکسهای این واقعه برای اخبار خود استفاده کنند. هیچ عکسی که در آن نشانی از قربانیان، احساسات اطرافیان آنها یا نشانههایی از جنایت باشد به جز یک عکس (که در صفحه یک دیروز جامجم هم کار شد) پیدا نمیشود و در عوض تصاویر گوناگونی از خدماترسانی نیروهای امدادی و حضور مقتدرانه پلیس در عرصه وجود دارد.
اینکه یک تروریست نژادپرست بتواند در روز روشن نزدیک به 80 نفر از اهالی یک کشور را به خاک و خون بکشد بیش از هر چیز نشان از ضعف نهادهای مسؤول آن کشور دارد، اما در حادثه نیوزیلند با مدیریت اخبار و تصاویر و انتشار گسترده حضور پلیس در صحنه، آنچه بیشتر به مخاطب القا می شود تسلط نیروهای امنیتی این کشور بر ماجراست، نه برعکس!
11 سپتامبر و اشکهای نیویورکیها
یازده سپتامبر 2001 دو هواپیما خود را به برجهای دوقلوی تجارت جهانی کوبیدند و هولناکترین خبر قرن اخیر را در ابتدای آن رقم زدند و به سراسر جهان مخابره کردند. حملهای که باعث شد پس از آن موجی از اسلامهراسی در جهان به راه افتد و میلیونها نفر در افغانستان و عراق به بهانه مبارزه با تروریسم و در انتقام این حمله جان خود را از دست دهند. باز هم انسانهایی بیگناه مورد حمله قرار گرفتند و قربانی شدند. شاید اغلب ما تصویر اشکهای نیویورکیها را حین ریزش برجهای تجارت جهانی در خاطر داشته باشیم. حتی ممکن است ما نیز همراه با آنها از این اتفاق متاثر شده باشیم. تصاویری دلخراش از جانباختگان در کنار انسانهای نگرانی که خبری از نزدیکان خود که در برجها بودند ندارند. تصاویری که نشان میداد عدهای خود را از طبقات فوقانی برج به پایین پرت میکردند تا از دود و آتش جان سالم بهدر برند. تصاویری که مخاطب را در همذاتپنداری با آنها همراه میکرد و باز هم رسانهها توانستند دستهای پشت پرده سیاستمداران را مخفی کنند و آنچه دوست دارند را به مخاطبان نشان دهند.
تیتر خبرها
-
دکمه قطع پیامکهای تبلیغاتی زیردست کیست؟
-
کلید موفقیت؛ «جوان سازی» و «مردمی سازی» حکمرانی
-
طرحهای ناتمام 97
-
فراز و فرودهای فــرهنگیِ نود و هفت...
-
سوخت و سود
-
بیسامانی در ساماندهی دستفروشان
-
سال نو کسب و کار نوین
-
دغدغه زیر رادیكال 3
-
از همان اسکناسهای لای قرآن، عیدی میدهم
-
این گزارش عکس ندارد!
-
کلید موفقیت؛ «جوان سازی» و «مردمی سازی» حکمرانی
-
کاشفان استعدادها در یک قاب