در پیوستن به کنوانسیون‌های  جدید بیشتر تأمل کنیم

الهام امین‌زاده، معاون حقوقی سابق رئیس‌جمهور در گفت‌وگو با‌جام‌جم:

در پیوستن به کنوانسیون‌های جدید بیشتر تأمل کنیم

این روزها نیویورک میزبان نشست مجمع عمومی سازمان ملل برای گرامیداشت روز بین‌المللی چند جانبه‌گرایی و دیپلماسی برای صلح است و این در حالی است که کشور میزبان، بزرگ‌ترین خطر برای صلح جهانی است و همیشه سعی کرده با یکجانبه‌گرایی، نظرات خود را بر سایر کشورها تحمیل کند. نمونه این اقدام را در تصمیمات و مواضع اخیر کاخ سفید مشاهده می‌کنیم. علاوه بر اقدامات یکجانبه‌ای که کاخ سفید در دوره ترامپ انجام می‌دهد به نظر می‌رسد آمریکا در سال‌های اخیر همواره تلاش کرده از سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی نیز در راستای اهداف یکجانبه خود بهره گیرد و این نهادها به ابزاری برای پیشبرد اهداف غرب و آمریکا تبدیل شده اند. در گفت‌وگو با الهام امین‌زاده، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل حقوقی به راهکار مقابله با رویکردهای یکجانبه آمریکا و نقشی که پیوستن به کنوانسیون‌ها و نهادهای بین‌المللی در راستای تحقق اهداف یکجانبه‌گرایانه آمریکا دارد، پرداخته‌ایم.

   سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا در دوره‌های مختلف باعث اقداماتی از سوی سیاستمداران این کشور برای اعمال فشار بر دولت‌ها و ملت‌هایی شده که در مقابل رویکردهای سلطه‌جویانه آمریکا ایستادگی کردند. به نظر شما چه شیوه و رویه‌ای را برای مقابله با این سیاست می‌توان در پیش گرفت؟
این مساله کاملا به رویکرد ما بستگی دارد. از این جهت که می‌خواهیم برخورد فعال یا رویکرد انفعالی داشته باشیم. طبعا در چنین شرایطی باید دیپلماسی عمومی به کمک دیپلماسی خارجی بیاید. استفاده از دیپلماسی‌های فرهنگی، هنری و علمی در این زمینه می‌تواند موثر باشد و به موازات دیپلماسی رسمی که محدوده مشخصی دارد کار را پیش ببرد. معرفی ترامپ به عنوان تاجر که صرفا منافع خود را پی می‌گیرد و همچنین ضررهایی که مردم آمریکا از به‌کارگیری این سیاست نصیب‌شان می‌شود باید برجسته‌سازی شود. از سویی دیگر باید به این نکته نیز تاکید کرد که ایران در شرایط مختلف و براساس سیاست گفت‌و‌گو و مفاهمه‌ای که در پیش گرفته تاکنون از در تعامل با غرب درآمده و به خاطر صلح و امنیت بین‌الملل با این قدرت‌ها وارد مذاکره شده است. نمونه آن پذیرش توافق برجام بود که البته تعهدات طرف مقابل به وقوع نپیوست و عملی نشد. انتقال این مفاهیم و واقعیت‌ها به جهانیان و ملت‌های دنیا کار جدی می‌طلبد. طبعا در چنین عرصه‌‌ای همه کشورها یکسان نیستند. برخی از دولت‌ها با تحریم‌های آمریکا علیه ایران همراه شدند و مثلا به‌جای خرید نفت به دنبال جایگزین هستند و یا کشورهایی هستند که میزان تولید و فروش نفت خودشان را تا آنجا بالا می‌برند که هم قیمت‌های نفت بالا نرود و هم با نبود ایران مشکلی از جهت تهیه نفت برای دنیا ایجاد نشود. این کشورها هم باید مورد خطاب ما باشند. بالاخره بسیاری از دولتمردان آمریکایی که در گذشته سیاست یکجانبه‌گرایی را در دنیا اعمال می‌کردند دوره‌شان گذشته و ایران همچنان پایدار مانده است و دولتمردانی که همچنان به این سیاست تکیه دارند باید بدانند که تا چه میزان می‌توانند به این سیاست ادامه دهند و چگونه می‌خواهند با ایران وارد تعامل شوند. از سوی دیگر مساله بی‌نیازی و غنایی که رهبر انقلاب هم مورد تاکید قرار دادند باید مورد توجه قرار گیرد. مقام معظم رهبری در صحبت دیروزشان به این نکته اشاره کردند که در چنین فضایی باید اثبات کنیم که بدون نفت و با بهره‌گیری از سایر ابزارهای اقتصادی و توانمندی‌های داخلی قادر به زندگی و بقا هستیم.
    رویه‌ای که سیاستمداران کاخ سفید در عرصه یکجانبه‌گرایی در پیش گرفتند از سوی سایر شرکای سیاسی و اقتصادی این کشور و همچنین قدرت‌های بزرگی چون روسیه و چین با مخالفت روبه‌رو شده است. اول این‌که علت انتخاب چنین سیاستی از سوی تیم دونالد ترامپ چیست؟ و دیگر آن‌که آنها چقدر از اقدامات خود نتیجه لازم را گرفته‌اند و به اهداف مدنظرشان دست یافتند؟
ترامپ و تیم او اهداف متفاوتی اعم از کوتاه مدت، میان‌مدت و درازمدت را دنبال می‌کنند. پیگیری اهداف کوتاه‌مدت آنها بستگی به 20ماه آتی و اتمام دوره ریاست‌جمهوری ترامپ دارد. او در طی این 20ماه می‌خواهد با همان فرمان تهدید و ارعاب و تحریم و خارج شدن از همه تعهدات و اسناد و توافقات به مسیر خود ادامه دهد. ترامپ با این شیوه درصدد است نمونه بدیعی را در عرصه سیاست خارجی از خود نشان دهد. مشخص است که این رفتار برای حضور وی در انتخابات دوره بعد و بازارگرمی‌های انتخاباتی است. در عین حال هدف بلندمدت آمریکا همواره مقابله با انقلاب ایران و حتی تغییر نظام جمهوری اسلامی بوده است.  این رویه‌ای است که در طول 40سال گذشته از سوی آمریکا اعمال شده و ملت ما طی این سال‌ها شاهد بمب‌گذاری‌ها، اقدامات تروریستی، جنگ‌های نظامی، اقتصادی و فرهنگی متعدد بودند. طبعا جمهوری اسلامی ایران نیز در این روند راه خود را پیدا کرده و با این ترفندها هم بیگانه نیست. مهم‌ترین مانع برای تحقق اهداف چندگانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران توجه به توصیه رهبر انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی است و ای کاش جدی‌تر به این توصیه توجه و در سیستم‌های سیاستگذاری و اجرای کشور نهادینه می‌شد. اگر پیام اقتصاد مقاومتی با جدیت بیشتری مورد اهتمام قرار می‌گرفت، طبعا ما در شرایط کنونی بیش از گذشته می‌توانستیم مانع تحقق اهداف آمریکا از فشار بر ملت ایران باشیم.
   بحث یکجانبه گرایی قدیمی آمریکا منسوخ شده اما آنها در تلاشند مدل یکجانبه گرایی را در قالب‌های جدیدی پیاده کنند و یکی از ابزارها برای تامین اهدافشان بهره گیری از نظامات و نهادهای بین المللی از جمله سازمان ملل است. بسیاری از طرح‌های ضد ایرانی با محتوای حقوق بشری و .... با همین رویکرد اعمال می‌شود. به نظر شما نوع واکنش ایران به این مساله با توجه به عضویت در برخی از این نهادها و سازمان‌های بین‌المللی چگونه می‌تواند باشد؟
کسانی که طرفدار حضور ما در ترتیبات و سازمان‌های بین المللی هستند همواره این تصور را داشتند که عضویت ما در این سازمان‌ها باعث کاهش فشار روی ایران می‌شود. ولی غافل از این بودند که بالاخره این 40 سال اثبات کرد رژیم خاص بین‌المللی علیه ایران شکل گرفته است. کسانی که طرفدار الحاق حداکثری کشورمان در سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی هستند همیشه می‌گفتند در این سازمان‌ها بسیاری از کشورهای آسیایی، مسلمان و ضعیف حضور دارند و ایران هم می‌تواند عضوی از این سازمان‌ها باشد. در صورتی که درباره مسائلی مثل ان.پی.تی
و برخی دیگر از مناسبات بین‌المللی مسائل هسته‌ای، حقوق بشری و ... سازوکار خاص و شدیدی  اعمال می‌شود. به هر صورت ما وارد برخی سازمان‌ها شدیم و عضویت آن را پذیرفتیم و شاید خروج از آنها به مصلحت نباشد. اما در مورد برخی سازمان‌های بین‌المللی دیگر باید در شورای عالی امنیت ملی مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد و عضویت یا عدم عضویت کشور در این نهادها از سوی متخصصان ارزیابی شود. در عین حال حضور ما در برخی از این ترتیبات بین‌المللی و ادامه این روند به یک جنگ دیپلماسی می‌ماند. تداوم این وضعیت و دفاع از منافع کشور صرفا با تکیه بر دیپلماسی رسمی اتفاق نخواهد افتاد. باید در بسیاری از عرصه‌ها و مجامع بین‌المللی از دیپلمات‌های قدر، معتقد و توانمندی بهره گرفت تا با استفاده از تمامی ابزارهای حقوقی و سیاسی از منافع کشورمان دفاع کنند. در این زمینه بهره‌گیری از دیپلماسی عمومی و استادان دانشگاه و چهره‌های توانمند هنری و فرهنگی برای حفظ جایگاه ایران در این عرصه‌ها می‌تواند بسیار موثر باشد.
   علاوه بر سازمان‌ها، برخی کنوانسیون‌ها هم شرایط مشابه دارند و به نوعی موقعیت را برای اعمال سیاست‌های غرب و بویژه آمریکا علیه ایران فراهم کرده و می‌کنند. پیوستن به این کنوانسیو‌ن‌ها هم طرفداران و مخالفانی دارد. از نظر شما رویکرد مناسب برای مواجهه با چنین کنوانسیو‌ن‌هایی چیست؟ آیا می‌شود در شرایط فعلی جایگزین‌های دیگری را برای آنها پیدا کرد؟
کسانی که طرفدار پیوستن به این کنوانسیون‌ها مثل سی‌.اف.تی یا پالرمو که در ارتباط با اف.ای.تی.اف
 مطرح است هستند طبعا باید دلایل خود را ارائه دهند. بالاخره ما از 42 الزام
اف‌.ای.تی.اف به 38 مورد آن عمل می‌کنیم. حتما دلیلی دارد که به این چند مورد که اتفاقا قوانین متناظر داخلی هم درباره آن به تصویب رسیده عمل نکردیم. مسائلی مثل تروریسم و پولشویی از جمله این مواردند. حال در شرایطی که هر روز با بهانه‌ای یکی از نهادهای رسمی کشور مورد تحریم قرار می‌گیرد اگر بخواهیم نظارت این کنوانسیون را برای موارد باقی مانده بپذیریم طرفداران پیوستن به این کنوانسیون باید توضیح دهند که در صورت قبول ایران برای عضویت در این ترتیبات چه راهکارهای تامینی وجود دارد تا نهادهای رسمی کشور مورد تحریم قرار نگیرند. موافقان باید بگویند که الحاق ایران آیا خطری را متوجه نهادهای داخلی کشور نخواهد کرد؟ البته تاکنون استدلال قانع‌کننده‌ای در این باره شنیده نشده است. البته این استدلال‌ها هم از سوی موافقان و هم از سوی مخالفان باید عقلانی باشد و نگاه به آینده داشته باشد و منافع و مضار الحاق این کنوانسیون‌ها را در نظر بگیرد.  
   در بخشی از حوزه‌ها و نهادهای بین‌المللی شاهد هستیم که عملا نسبت به بسیاری از اتفافات ضد حقوق بشری مثل رفتاری که رژیم عربستان در پیش گرفته است چشم پوشی می‌شود و در نقطه مقابل به بهانه‌های مختلف انگ ضدیت با حقوق بشر به ایران زده می شود. به نظر می‌رسد که اساسا رویه این سازمان‌ها اتخاذ این شیوه دوگانه و سکوت در مورد برخی از کشورها و شدت عمل در مورد ایران است.
بالاخره عضویت ما در این سازمان‌ها و نوع واکنش ما در صورت تداوم این حضور واجد مقدماتی است که بخشی را در پاسخ قبلی به آن اشاره کردم. به هر صورت در صورت ادامه حضور تنها شیوه‌ای که در پیش روی ما وجود دارد همین حداقل‌هایی است که باید با جنگ حقوقی، دیپلماسی و سیاسی بتوانیم در عرصه از آن استفاده کنیم. منتهی گاهی در برخی از مواقع با سکوت از کنار آن می‌گذریم و صرفا وزیر امور خارجه نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد. طبعا عکس‌العمل به تنهایی کافی نیست و باید از منابع و توانمندی‌های مختلف استفاده کنیم و نباید تنها به اقدام دولت بسنده کرد بلکه پیروزی در این کارزار عزمی عمومی را می‌طلبد. وقتی موقعیت مناسبی را برای جمع کردن استادان فرهیختگان این عرصه و ایده پردازی در این زمینه فراهم نکردیم نباید انتظار داشته باشیم که بتوانیم از این ظرفیت‌ها بهره کافی را ببریم.