نمایشگاه نقاشی ناصر عزیزی تا 27 خرداد در گالری آریانا برپاست
لذت تماشای پیــدای نــاپیــدا
آنتوان سنت اگزوپری در داستان ماندگار «شازده كوچولو» میگوید: آنچه اصل است از دیده پنهان است. به اعتقاد این نویسنده، حقیقت معنای مستتری است كه در نگاه اول به چشم نمیآید و درك و تماشای آن نیازمند جستوجو است و درنهایت هر كس به اندازه تلاشی كه برای یافتن و درك كردن، صرف میكند از حقیقت سهم میبرد. با این تعبیر هر اثر هنرمندانهای، حاوی حقیقتی است كه در پس پوسته ظاهری و در لایههای زیرین، دیده شدن و مورد كشف قرار گرفتن را انتظار میكشد.
از این نوع حقایق در آثار ناصر عزیزی، هنرمند معاصری كه این روزها مجموعه سه دهه آثارش را در گالری آریانا به تماشا گذاشته، بسیار دیده میشود با این تفاوت كه رسیدن به حقیقت مستتر در هر نقاشی و معناهای مورد نظر این هنرمند بهسادگی میسر نمیشود و همچون بسیاری از هنرمندان همعصرش اصراری ندارد كه حقیقتش را عریان و عیان به تماشا
بگذارد.
رنگ و لعاب نقاشیها و اندازه و ابعاد هر تابلو به قدری مخاطب را در نگاه اول درگیر و مسحور میكند كه برداشتن گامهای بعدی برای ورود به جهان هنرمند به فراموشی سپرده میشود. برای عدهای، دست كم در نگاه اول، نقاشیهای عزیزی صرفا كاركرد زیباییشناسانه دارند و به منظور حظ بصری خلق شدهاند. با چنین نگاه خامدستانهای، آثار عزیزی چیزی نیست جز تابلوهای دكوراتیو و زیبایی كه راهی به دیار اصالت و معنا ندارد، اما برای آنكه هنر مشاهده كردن دارد، هر نقاشی دستكم توانمندی نقاش و تسلط او را در طراحی، ترسیم آناتومی، تركیببندی و تكنیكهای رنگآمیزی، نورپردازی و ایجاد پرسپكتیو بروز میدهد و برای مخاطبی كه از این نیز فراتر میرود و درجستوجوی معناست، نشانههایی از اندیشه و جهان هنرمند در هر اثر قابل ردیابی
است.
فریاد رنگهای سرخ، اندوه و گرفتگی رنگهای تیره، پرسپكتیوهای وهم آلود، شدت خطوط مورب، همهمه و آشوب بافتها و انبوه چهرههای انسانی و اشكال گیاهی و حیوانی كه لابهلای وسعت سطوح و نرمی فرمها پنهان شدهاند، از جهان هنرمند سخن میگویند. چه كسی ممكن است به این بخش از آثار عزیزی راه پیدا كند، پیداهای ناپیدای او را در نقاشیهایش ببیند و با هنر مشاهده کردن بیگانه باشد؟
در پس پشت هر اثر میتوان شدت ضربات سرخ به روحهای انسانی را دید یا تیرگیهای وهمانگیزی كه زمین، مادر هستی را در برگرفته یا شكوه معصومانه حیواناتی كه به هر دلیل لكهدار شدهاند و بسیاری چیزهای دیگر را.
شاید در میان هنرمندان امروز، بیشتر از هر چیزی بتوان نقاشیهای ناصر عزیزی را به اشعار سهراب سپهری مانند دانست؛ چرا كه هر دو هنرمند باور دارند که «وجود گرسنگی تماشای شقایق را شدیدتر میكند». عزیزی نیز به جای فریاد كردن درد و آشوب و اندوه، زیبایی را به تماشا میگذارد و سرسختانه میكوشد انسان امروزی را به شستن چشمهای غبار گرفته، دعوت كند به این امید كه شاید به خودش، به هستی و زیستگاهش جور دیگری نگاه كند؛ جوری انسانیتر، شریفتر و مهربانتر.
هر مخاطب میتواند به اندزه جستجو، کشف و شهود و دریافت خودش از آثار عزیزی لذت ببرد؛ برای یکی این لذت به حظ بصری محدود میشود و برای مخاطبی دیگر عمیقتر میشود و به معناهای مد نظر هنرمند اتصال پیدا میکند.
علاقمندان به تماشای این آثار تا 27 خرداد فرصت دارد به گالری آریانا در خیابان فیاضی (فرشته) مراجعه کنند.
از این نوع حقایق در آثار ناصر عزیزی، هنرمند معاصری كه این روزها مجموعه سه دهه آثارش را در گالری آریانا به تماشا گذاشته، بسیار دیده میشود با این تفاوت كه رسیدن به حقیقت مستتر در هر نقاشی و معناهای مورد نظر این هنرمند بهسادگی میسر نمیشود و همچون بسیاری از هنرمندان همعصرش اصراری ندارد كه حقیقتش را عریان و عیان به تماشا
بگذارد.
رنگ و لعاب نقاشیها و اندازه و ابعاد هر تابلو به قدری مخاطب را در نگاه اول درگیر و مسحور میكند كه برداشتن گامهای بعدی برای ورود به جهان هنرمند به فراموشی سپرده میشود. برای عدهای، دست كم در نگاه اول، نقاشیهای عزیزی صرفا كاركرد زیباییشناسانه دارند و به منظور حظ بصری خلق شدهاند. با چنین نگاه خامدستانهای، آثار عزیزی چیزی نیست جز تابلوهای دكوراتیو و زیبایی كه راهی به دیار اصالت و معنا ندارد، اما برای آنكه هنر مشاهده كردن دارد، هر نقاشی دستكم توانمندی نقاش و تسلط او را در طراحی، ترسیم آناتومی، تركیببندی و تكنیكهای رنگآمیزی، نورپردازی و ایجاد پرسپكتیو بروز میدهد و برای مخاطبی كه از این نیز فراتر میرود و درجستوجوی معناست، نشانههایی از اندیشه و جهان هنرمند در هر اثر قابل ردیابی
است.
فریاد رنگهای سرخ، اندوه و گرفتگی رنگهای تیره، پرسپكتیوهای وهم آلود، شدت خطوط مورب، همهمه و آشوب بافتها و انبوه چهرههای انسانی و اشكال گیاهی و حیوانی كه لابهلای وسعت سطوح و نرمی فرمها پنهان شدهاند، از جهان هنرمند سخن میگویند. چه كسی ممكن است به این بخش از آثار عزیزی راه پیدا كند، پیداهای ناپیدای او را در نقاشیهایش ببیند و با هنر مشاهده کردن بیگانه باشد؟
در پس پشت هر اثر میتوان شدت ضربات سرخ به روحهای انسانی را دید یا تیرگیهای وهمانگیزی كه زمین، مادر هستی را در برگرفته یا شكوه معصومانه حیواناتی كه به هر دلیل لكهدار شدهاند و بسیاری چیزهای دیگر را.
شاید در میان هنرمندان امروز، بیشتر از هر چیزی بتوان نقاشیهای ناصر عزیزی را به اشعار سهراب سپهری مانند دانست؛ چرا كه هر دو هنرمند باور دارند که «وجود گرسنگی تماشای شقایق را شدیدتر میكند». عزیزی نیز به جای فریاد كردن درد و آشوب و اندوه، زیبایی را به تماشا میگذارد و سرسختانه میكوشد انسان امروزی را به شستن چشمهای غبار گرفته، دعوت كند به این امید كه شاید به خودش، به هستی و زیستگاهش جور دیگری نگاه كند؛ جوری انسانیتر، شریفتر و مهربانتر.
هر مخاطب میتواند به اندزه جستجو، کشف و شهود و دریافت خودش از آثار عزیزی لذت ببرد؛ برای یکی این لذت به حظ بصری محدود میشود و برای مخاطبی دیگر عمیقتر میشود و به معناهای مد نظر هنرمند اتصال پیدا میکند.
علاقمندان به تماشای این آثار تا 27 خرداد فرصت دارد به گالری آریانا در خیابان فیاضی (فرشته) مراجعه کنند.