گزارش میدانی جامجم از بازار آشفته نوشتافزار كه دست بسیاری از خانوادهها را بسته است
بارِگران لوازم التحریر
بازهم بوی ماه مهر به مشام میرسد و تا یك هفته دیگر، میلیونها دانشآموز كیف به دست و كوله به دوش راهی مدارس خواهند شد. در این میان خانوادههای زیادی نیز در تكاپو هستند تا در آخرین روزهای باقیمانده به شروع سال تحصیلی، لوازم مورد نیاز فرزندشان از جمله نوشتافزار را تهیه كنند. به همین دلیل، این روزها بازار بینالحرمین در خیابان 15 خرداد كه بورس فروش نوشتافزار در پایتخت است، پر شده از خانوادههایی كه از نمایشگاه شمیم مهر كه 4 تا 11 شهریور در مصلای تهران برگزار شد، جامانده و هنوز لوازمالتحریر مورد نیاز فرزندانشان را نخریدهاند.
در خیابان 15 خرداد تهران بعد از عبور از سبزهمیدان و مسجد امام خمینی (ره)، از گذر معروف به پله نوروزخان وارد بازار بینالحرمین میشویم. دستان پدر و مادرها پر است از كیسههایی مملو از دفتر و مداد و خودكار و مدادرنگی و نوشتافزارهای جورواجور دیگر. زنی دست دختربچه خود را گرفته و راسته بازار را مغازه به مغازه پشت سر میگذارد و از فروشندگان قیمت مدادرنگیها و مدادشمعیهایشان را میپرسد. خیلی حوصله مصاحبه ندارد و فقط به همین چند جمله اكتفا میكند كه تا الان بیشتر از
500 هزار تومان خرج خرید لوازمالتحریر برای دختر پیشدبستانیاش كرده و هنوز خیلی از اقلام مورد نظرش را نخریده است.
اینجا مردم همه از گرانی لوازمالتحریر گله دارند و خیلیها احساس میكنند مغازهدارها با آنها به قول معروف دولا پهنا حساب میكنند. اما خود مغازهدارهای بازار هم از این اوضاع ناراضیاند و تاكید دارند بالا رفتن نرخ دلار، گران شدن مواد اولیه و احتكار و دلالی برخی سودجویان این صنف، قیمتها را بالا برده است؛ مثل نظر مجتبی، جوانی بیست و
چند ساله كه عمدهفروش و پخشكننده انواع نوشتافزار در یكی از پاساژهای داخل بازار بینالحرمین است و میگوید، در صنف ما تا دلتان بخواهد، دلالبازی وجود دارد و خیلی وقتها واسطهها اجناس را از شركتها میخرند و با نرخهای دلخواه خود در بازار پخش میكنند.
برچسبهای الكی
همه این مسائل باعث شده است كه قیمت انواع لوازمالتحریر بهخصوص دفتر نسبت به سال گذشته سه تا چهار برابر شود؛ موضوعی كه مجتبی نیز آن را تایید میكند.
او ریشه این اتفاق را در گرانی و كمیابی كاغذ میداند و تعریف میكند: من امروز به صحاف به اندازه 60 كارتن دفتر سفارش دادهام، اما از این تعداد، فقط 15 كارتن تحویل داده است. وقتی علتش را میپرسم، پاسخ میدهد كه كاغذ مورد نیاز او در بازار موجود نیست. در یك سال اخیر هم قیمت كاغذ بسیار بالا رفته و هم به دلیل احتكار، كاغذ مورد نیاز تولیدكنندگان دفتر بسیار كم شده است. تاثیر همه این موارد را هم امروز در چند برابر شدن قیمت دفترها میبینیم.
از سویی دیگر، براساس ادعای این مغازهدار، دولت هیچ نظارتی روی نرخگذاری لوازمالتحریر انجام نمیدهد و فقط گاهی مواقع كه گشتهای تعزیرات به بازار میآیند، تنها ایرادشان نبودن برچسب قیمت روی كالاهاست و اصلا قیمت تكتك اجناس موجود در یك مغازه را بررسی نمیكنند. مجتبی تعریف میكند كه حتی خیلی از مغازهدارها فقط برای این كه ماموران تعزیرات را از سر خود وا كنند، برچسبهای قیمت غیرواقعی روی اجناسشان میزنند. او در این زمینه خود را مثال میزند و میگوید: ببین، خود من برچسب قیمت مداد قرمز یك برند را روی مداد مشكی یك برند دیگر زدم تا فقط وقتی تعزیراتیها رد میشوند، نگویند چرا برچسب قیمت نداری. در كل خیالتان را راحت كنم، اصلا درباره قیمت نوشت افزار هیچ نظارتی روی بازار ما نیست.
دفتر گرانی باز است
«در یك سال گذشته، یعنی دقیقا از شهریور پارسال تا شهریور امسال، قیمت كاغذ بیشتر از هفت برابر شده است.» این را حامد، مغازهدار دیگری در راسته بازار بینالحرمین كه نماینده یك برند تولیدكننده دفتر است، تعریف میكند و میگوید آنها سال گذشته هر بند (500 برگ) كاغذ 70 گرم تولید اندونزی را 70 هزار تومان میخریدهاند و امروز قیمت همان بند كاغذ به 520 هزار تومان رسیده است.
او هم مثل مغازهدار قبلی، مهمترین علت افزایش قیمت دفتر را نوسانات ارزی سالهای اخیر میداند، اما توضیح میدهد با بالا رفتن نرخ دلار، قیمت كاغذ هم با آن بالا رفت، اما وقتی دلار اندكی پایین آمد، قیمت كاغذ تغییر محسوسی نكرد. حامد میگوید حتی دستگیر كردن تعدادی از احتكاركنندگان كاغذ نیز تاثیر قابل توجهی روی قیمت این كالا نگذاشت و همه اینها باعث شد قیمت دفترهایی كه آنها تولید میكنند نسبت به سال گذشته حداقل سه برابر شود. به عنوان مثال، قیمت دفتر 50 برگ سیمی آنها پارسال 1800 تومان بود و امسال به 6000 تومان رسیده یا مثلا قیمت دفتر 80 برگ سیمی آنها سال گذشته 2600 تومان بود و اكنون این دفتر را به قمیت 8000 تومان میفروشند.
حامد این را هم به صحبتهایش اضافه میكند كه چون كاغذ ایرانی باكیفیت در بازار موجود نیست، آنها ناچارند كاغذ مورد نیاز برای تولید دفترهایشان را از واردكنندگان بخرند. این افراد نیز كاغذهای باكیفیت با ارز آزاد را از كشورهایی مثل چین، مالزی و اندونزی وارد میكنند.
البته به گفته این مغازهدار، دولت هم مقداری كاغذ با نرخ دولتی وارد بازار كرده و آن را به تولیدكنندگان دفتر داده است، اما چون ضخامت این كاغذها پایین بوده، تولیدكنندگان نتوانستهاند دفترهای باكیفیتی را با استفاده از آنها تهیه كنند و با این كه قیمت دفترهای دولتی پایینتر است، اما مردم استقبال چندانی از آنها نمیكنند.
دروغ دفتر دولتی
این روزها راسته لوازم تحریریهای بازار بزرگ تهران آنقدر غلغله است که وقتی در آن حركت میكنید باید دائم مراقب باشید تنهتان به تنه دیگر رهگذران نخورد یا پایتان لابهلای انبوه كارتنها و زبالههای دیگری كه بعضی افراد بیملاحظه در گوشه و كنار بازار رها كردهاند، گیر نكند.
در این میان، پای مغازههای تكفروشی كه اجناس متنوعتری از بقیه دارند، بیشتر شلوغ شده و خیلی از كاسبان آن وقت سر خاراندن هم ندارند. اما بازهم مرتضی، جوانی سی و چند ساله كه از شدت خستگی كار، عصبی است و دائم در میان مصاحبه پلكهایش میپرد، راضی به گفتوگو میشود به این شرط كه از قول او بنویسم: «دروغ است كه میگویند دفتر دولتی در بازار عرضه شده، 11 ماه است مسؤولان صنف ما وعده آن را میدهند، اما كجاست؟ من كه دست هیچ مغازهداری دفتر دولتی ندیدهام.»
او معتقد است كاغذ استفادهشده در همه دفترهای موجود در بازار، با ارز آزاد وارد كشور میشود و همین مساله باعث چند برابر شدن قیمت دفتر شده است. مرتضی توضیح میدهد كه امروز، علاوهبر كاغذ، جلد و سیم به كار رفته در دفترهایمان هم وارداتی است یا اگر خود جنس وارداتی نباشد، مواد اولیه بهكاررفته در آن خارجی است. این مغازهدار تاكید میكند كه با توجه به این مسائل،حتی نمیتوانیم سیم مفتول دفاتر یا رنگ روی جلدهای گلاسه را خودمان تولید كنند.
مرتضی همچنین درباره علت گرانی دیگر لوازمالتحریر نیز اینطور توضیح میدهد: «علاوهبر دفتر، قیمت خودكار و اجناس دیگر هم چند برابر شده است، حتی اجناس ایرانی. علت آن هم فقط افزایش نرخ مواد اولیه نیست. ببینید وقتی در مملكتمان همه چیز، از مواد غذایی گرفته تا دیگر موارد مورد نیاز خانوادهها گران شده، طبیعی است كه تولیدكننده و فروشنده لوازمالتحریر هم تا حد ممكن روی قیمت اجناسشان بكشند تا بتوانند هزینههای ضروری زندگی خانواده خود را هرطور شده تامین كنند.»
خرید با اولویت
نزدیك غروب است و بازار رو به تعطیلی، اما مردم هنوز دست از سر مغازهداران برنداشتهاند. كارگرها یكی یكی گاریهایشان را به گوشهای قفل و زنجیر میكنند و دستفروشهای پرتعداد بازار بینالحرمین هم كمكم بساطشان را جمع میكنند. چند خانواده كه به نظر فامیل یكدیگر هستند و همگی باهم برای خرید به بازار آمدهاند، روی سكویی در حاشیه بازار نشستهاند تا كمی به پاهای خستهشان استراحت بدهند.
در بین آنها آقا و خانم دهقانی همانطور كه خریدهایشان را ورانداز میكنند، میگویند كه امسال به خاطر چند برابر شدن قیمت لوازمالتحریر، فعلا فقط مواردی را كه واجبتر بوده برای فرزند كلاس چهارمیشان خریدهاند و میخواهند بقیه موارد را در طول سال تحصیلی تهیه كنند.
با این حال، آنها تعریف میكنند كه برای خرید هفت دفتر 50 تا صد برگ، پنج خودكار، یك پاككن، یك مدادتراش، یك جامدادی پارچهای، یك بسته مدادرنگی و دو مداد مشكی 163 هزار تومان هزینه كردهاند. این درحالی است كه به گفته آقای دهقانی، آنها سال گذشته برای خرید همه نوشتافزار مورد نیاز فرزندشان كه بسیار بیشتر از این موارد بوده، كمتر از 60 هزار تومان هزینه كردهاند. خانم دهقانی این را هم به صحبتهای همسرش اضافه میكند كه چند برابر شدن قیمت لوازمالتحریر كاری كرده كه خیلی از خانوادهها مثل آنها خریدهایشان را مدیریت كنند و از خرید خیلی از اجناس غیرضروری و فانتزی برای فرزندشان چشمپوشی کنند.
بیرون راسته بازار بینالحرمین، زنی میانسال همراه دختر جوان و نوه خود روی سكوی مقابل یك آبمیوهفروشی در حاشیه خیابان
15 خرداد نشستهاند تا هم كمی خستگی دركنند و هم فرصتی برای حساب و كتاب خریدهای انبوهشان داشته باشند. زن میانسال تعریف میكند همه اجناسی كه خریدهاند تمام لوازمالتحریر مورد نیازشان در طول یك سال تحصیلی نیست، چراكه آنها توان خرید همه این موارد را به صورت یكجا نداشتند و به همین دلیل، فعلا به خرید اجناس ضروریتر بسنده كردهاند. زیرا قیمت بیشتر لوازمالتحریر مورد نیازشان سه تا چهار برابر پارسال شده است.
دختر جوان او هم مثل مادرش از گرانیها گلایه دارد و میگوید امسال به خاطر گرانیها اولین بار است كه ناچار شدهاند برای خرید نوشتافزار به بازار بزرگ بیایند تا شاید جنسهای ارزانتر را اینجا پیدا كنند كه البته قیمت جنسهای اینجا هم خیلی بیشتر از حد تصورشان بوده و حتی قیمتهای این بازار هم آنها را راضی نكرده است.
این زن جوان البته تاكید دارد كه در هر صورت قیمتهای بازار بینالحرمین هرچه باشد، از قیمت مغازههای سطح شهر پایینتر است و به همین دلیل به خانوادههایی كه میخواهند نوشتافزار مورد نیازشان را با قیمتهای پایینتر بخرند، توصیه میكند در فرصت باقی مانده سری هم به این بازار بزنند.
كمی بعد از رفتن این مادر و دختر، اندك اندك آفتاب نیز غروب میكند و اندك كاسبهایی كه مغازههایشان باز بود نیز كركره مغازهای خود را پایین میكشند.
بازاریها میروند و رفتگرها میآیند تا زبالههای باقیمانده از یك روز شلوغ كاری را جمع كنند. چه سخت است كار آنها با این حجم از زباله و چه سختتر است كار مردمی كه باید برای خرید لوازمالتحریر مورد نیاز كودكانشان دائم یك چشمشان به جیب خود باشد و یك چشمشان به قیمت نوشتافزارهای پرزرق و برق و جورواجور.
500 هزار تومان خرج خرید لوازمالتحریر برای دختر پیشدبستانیاش كرده و هنوز خیلی از اقلام مورد نظرش را نخریده است.
اینجا مردم همه از گرانی لوازمالتحریر گله دارند و خیلیها احساس میكنند مغازهدارها با آنها به قول معروف دولا پهنا حساب میكنند. اما خود مغازهدارهای بازار هم از این اوضاع ناراضیاند و تاكید دارند بالا رفتن نرخ دلار، گران شدن مواد اولیه و احتكار و دلالی برخی سودجویان این صنف، قیمتها را بالا برده است؛ مثل نظر مجتبی، جوانی بیست و
چند ساله كه عمدهفروش و پخشكننده انواع نوشتافزار در یكی از پاساژهای داخل بازار بینالحرمین است و میگوید، در صنف ما تا دلتان بخواهد، دلالبازی وجود دارد و خیلی وقتها واسطهها اجناس را از شركتها میخرند و با نرخهای دلخواه خود در بازار پخش میكنند.
برچسبهای الكی
همه این مسائل باعث شده است كه قیمت انواع لوازمالتحریر بهخصوص دفتر نسبت به سال گذشته سه تا چهار برابر شود؛ موضوعی كه مجتبی نیز آن را تایید میكند.
او ریشه این اتفاق را در گرانی و كمیابی كاغذ میداند و تعریف میكند: من امروز به صحاف به اندازه 60 كارتن دفتر سفارش دادهام، اما از این تعداد، فقط 15 كارتن تحویل داده است. وقتی علتش را میپرسم، پاسخ میدهد كه كاغذ مورد نیاز او در بازار موجود نیست. در یك سال اخیر هم قیمت كاغذ بسیار بالا رفته و هم به دلیل احتكار، كاغذ مورد نیاز تولیدكنندگان دفتر بسیار كم شده است. تاثیر همه این موارد را هم امروز در چند برابر شدن قیمت دفترها میبینیم.
از سویی دیگر، براساس ادعای این مغازهدار، دولت هیچ نظارتی روی نرخگذاری لوازمالتحریر انجام نمیدهد و فقط گاهی مواقع كه گشتهای تعزیرات به بازار میآیند، تنها ایرادشان نبودن برچسب قیمت روی كالاهاست و اصلا قیمت تكتك اجناس موجود در یك مغازه را بررسی نمیكنند. مجتبی تعریف میكند كه حتی خیلی از مغازهدارها فقط برای این كه ماموران تعزیرات را از سر خود وا كنند، برچسبهای قیمت غیرواقعی روی اجناسشان میزنند. او در این زمینه خود را مثال میزند و میگوید: ببین، خود من برچسب قیمت مداد قرمز یك برند را روی مداد مشكی یك برند دیگر زدم تا فقط وقتی تعزیراتیها رد میشوند، نگویند چرا برچسب قیمت نداری. در كل خیالتان را راحت كنم، اصلا درباره قیمت نوشت افزار هیچ نظارتی روی بازار ما نیست.
دفتر گرانی باز است
«در یك سال گذشته، یعنی دقیقا از شهریور پارسال تا شهریور امسال، قیمت كاغذ بیشتر از هفت برابر شده است.» این را حامد، مغازهدار دیگری در راسته بازار بینالحرمین كه نماینده یك برند تولیدكننده دفتر است، تعریف میكند و میگوید آنها سال گذشته هر بند (500 برگ) كاغذ 70 گرم تولید اندونزی را 70 هزار تومان میخریدهاند و امروز قیمت همان بند كاغذ به 520 هزار تومان رسیده است.
او هم مثل مغازهدار قبلی، مهمترین علت افزایش قیمت دفتر را نوسانات ارزی سالهای اخیر میداند، اما توضیح میدهد با بالا رفتن نرخ دلار، قیمت كاغذ هم با آن بالا رفت، اما وقتی دلار اندكی پایین آمد، قیمت كاغذ تغییر محسوسی نكرد. حامد میگوید حتی دستگیر كردن تعدادی از احتكاركنندگان كاغذ نیز تاثیر قابل توجهی روی قیمت این كالا نگذاشت و همه اینها باعث شد قیمت دفترهایی كه آنها تولید میكنند نسبت به سال گذشته حداقل سه برابر شود. به عنوان مثال، قیمت دفتر 50 برگ سیمی آنها پارسال 1800 تومان بود و امسال به 6000 تومان رسیده یا مثلا قیمت دفتر 80 برگ سیمی آنها سال گذشته 2600 تومان بود و اكنون این دفتر را به قمیت 8000 تومان میفروشند.
حامد این را هم به صحبتهایش اضافه میكند كه چون كاغذ ایرانی باكیفیت در بازار موجود نیست، آنها ناچارند كاغذ مورد نیاز برای تولید دفترهایشان را از واردكنندگان بخرند. این افراد نیز كاغذهای باكیفیت با ارز آزاد را از كشورهایی مثل چین، مالزی و اندونزی وارد میكنند.
البته به گفته این مغازهدار، دولت هم مقداری كاغذ با نرخ دولتی وارد بازار كرده و آن را به تولیدكنندگان دفتر داده است، اما چون ضخامت این كاغذها پایین بوده، تولیدكنندگان نتوانستهاند دفترهای باكیفیتی را با استفاده از آنها تهیه كنند و با این كه قیمت دفترهای دولتی پایینتر است، اما مردم استقبال چندانی از آنها نمیكنند.
دروغ دفتر دولتی
این روزها راسته لوازم تحریریهای بازار بزرگ تهران آنقدر غلغله است که وقتی در آن حركت میكنید باید دائم مراقب باشید تنهتان به تنه دیگر رهگذران نخورد یا پایتان لابهلای انبوه كارتنها و زبالههای دیگری كه بعضی افراد بیملاحظه در گوشه و كنار بازار رها كردهاند، گیر نكند.
در این میان، پای مغازههای تكفروشی كه اجناس متنوعتری از بقیه دارند، بیشتر شلوغ شده و خیلی از كاسبان آن وقت سر خاراندن هم ندارند. اما بازهم مرتضی، جوانی سی و چند ساله كه از شدت خستگی كار، عصبی است و دائم در میان مصاحبه پلكهایش میپرد، راضی به گفتوگو میشود به این شرط كه از قول او بنویسم: «دروغ است كه میگویند دفتر دولتی در بازار عرضه شده، 11 ماه است مسؤولان صنف ما وعده آن را میدهند، اما كجاست؟ من كه دست هیچ مغازهداری دفتر دولتی ندیدهام.»
او معتقد است كاغذ استفادهشده در همه دفترهای موجود در بازار، با ارز آزاد وارد كشور میشود و همین مساله باعث چند برابر شدن قیمت دفتر شده است. مرتضی توضیح میدهد كه امروز، علاوهبر كاغذ، جلد و سیم به كار رفته در دفترهایمان هم وارداتی است یا اگر خود جنس وارداتی نباشد، مواد اولیه بهكاررفته در آن خارجی است. این مغازهدار تاكید میكند كه با توجه به این مسائل،حتی نمیتوانیم سیم مفتول دفاتر یا رنگ روی جلدهای گلاسه را خودمان تولید كنند.
مرتضی همچنین درباره علت گرانی دیگر لوازمالتحریر نیز اینطور توضیح میدهد: «علاوهبر دفتر، قیمت خودكار و اجناس دیگر هم چند برابر شده است، حتی اجناس ایرانی. علت آن هم فقط افزایش نرخ مواد اولیه نیست. ببینید وقتی در مملكتمان همه چیز، از مواد غذایی گرفته تا دیگر موارد مورد نیاز خانوادهها گران شده، طبیعی است كه تولیدكننده و فروشنده لوازمالتحریر هم تا حد ممكن روی قیمت اجناسشان بكشند تا بتوانند هزینههای ضروری زندگی خانواده خود را هرطور شده تامین كنند.»
خرید با اولویت
نزدیك غروب است و بازار رو به تعطیلی، اما مردم هنوز دست از سر مغازهداران برنداشتهاند. كارگرها یكی یكی گاریهایشان را به گوشهای قفل و زنجیر میكنند و دستفروشهای پرتعداد بازار بینالحرمین هم كمكم بساطشان را جمع میكنند. چند خانواده كه به نظر فامیل یكدیگر هستند و همگی باهم برای خرید به بازار آمدهاند، روی سكویی در حاشیه بازار نشستهاند تا كمی به پاهای خستهشان استراحت بدهند.
در بین آنها آقا و خانم دهقانی همانطور كه خریدهایشان را ورانداز میكنند، میگویند كه امسال به خاطر چند برابر شدن قیمت لوازمالتحریر، فعلا فقط مواردی را كه واجبتر بوده برای فرزند كلاس چهارمیشان خریدهاند و میخواهند بقیه موارد را در طول سال تحصیلی تهیه كنند.
با این حال، آنها تعریف میكنند كه برای خرید هفت دفتر 50 تا صد برگ، پنج خودكار، یك پاككن، یك مدادتراش، یك جامدادی پارچهای، یك بسته مدادرنگی و دو مداد مشكی 163 هزار تومان هزینه كردهاند. این درحالی است كه به گفته آقای دهقانی، آنها سال گذشته برای خرید همه نوشتافزار مورد نیاز فرزندشان كه بسیار بیشتر از این موارد بوده، كمتر از 60 هزار تومان هزینه كردهاند. خانم دهقانی این را هم به صحبتهای همسرش اضافه میكند كه چند برابر شدن قیمت لوازمالتحریر كاری كرده كه خیلی از خانوادهها مثل آنها خریدهایشان را مدیریت كنند و از خرید خیلی از اجناس غیرضروری و فانتزی برای فرزندشان چشمپوشی کنند.
بیرون راسته بازار بینالحرمین، زنی میانسال همراه دختر جوان و نوه خود روی سكوی مقابل یك آبمیوهفروشی در حاشیه خیابان
15 خرداد نشستهاند تا هم كمی خستگی دركنند و هم فرصتی برای حساب و كتاب خریدهای انبوهشان داشته باشند. زن میانسال تعریف میكند همه اجناسی كه خریدهاند تمام لوازمالتحریر مورد نیازشان در طول یك سال تحصیلی نیست، چراكه آنها توان خرید همه این موارد را به صورت یكجا نداشتند و به همین دلیل، فعلا به خرید اجناس ضروریتر بسنده كردهاند. زیرا قیمت بیشتر لوازمالتحریر مورد نیازشان سه تا چهار برابر پارسال شده است.
دختر جوان او هم مثل مادرش از گرانیها گلایه دارد و میگوید امسال به خاطر گرانیها اولین بار است كه ناچار شدهاند برای خرید نوشتافزار به بازار بزرگ بیایند تا شاید جنسهای ارزانتر را اینجا پیدا كنند كه البته قیمت جنسهای اینجا هم خیلی بیشتر از حد تصورشان بوده و حتی قیمتهای این بازار هم آنها را راضی نكرده است.
این زن جوان البته تاكید دارد كه در هر صورت قیمتهای بازار بینالحرمین هرچه باشد، از قیمت مغازههای سطح شهر پایینتر است و به همین دلیل به خانوادههایی كه میخواهند نوشتافزار مورد نیازشان را با قیمتهای پایینتر بخرند، توصیه میكند در فرصت باقی مانده سری هم به این بازار بزنند.
كمی بعد از رفتن این مادر و دختر، اندك اندك آفتاب نیز غروب میكند و اندك كاسبهایی كه مغازههایشان باز بود نیز كركره مغازهای خود را پایین میكشند.
بازاریها میروند و رفتگرها میآیند تا زبالههای باقیمانده از یك روز شلوغ كاری را جمع كنند. چه سخت است كار آنها با این حجم از زباله و چه سختتر است كار مردمی كه باید برای خرید لوازمالتحریر مورد نیاز كودكانشان دائم یك چشمشان به جیب خود باشد و یك چشمشان به قیمت نوشتافزارهای پرزرق و برق و جورواجور.
تیتر خبرها
-
ترامپ چگونه بی«جان» شد ؟
-
33میلیارد دلار درجیب واردکنندگان
-
«خانواده»؛ محور تولیدات رسانه ملی
-
بارِگران لوازم التحریر
-
هندســـــه ایســـــتادگی
-
فصل پرچالش «فردوس»
-
دختر آبی، نهنگ آبی، موج آبی
-
«خانواده»؛ محور تولیدات رسانه ملی
-
دختر آبی، نهنگ آبی، موج آبی
-
مسـألهای به نــام کاسبــان چالش
-
نیچه، ژیـان، پیشــی ناز و دیگران
-
خانم کمالی! دعاگویتان بودم