خانم کمالی! دعاگویتان بودم
شام غریبان سیدالشهداست، گوشه حرم حضرت زینب نشستهام غرق در بهت و تماشایم، چراغهای آفتابی و مهتابی رنگ را خاموش كردهاند، چراغ
ال ایدیهای شلنگی قرمز كه دور قاب و ستونهای كاشی كاریهای رواق و حیاط كار شده، روشن است. غم و غربت از در و دیوار شره میكند. عود عربی روشن كردهاند و آبدارخانه حرم قهوه عربیكا نذری میدهد .گله گله نظامیها از فاطمیون و زینبیون و ایرانیها و پاكستانیها با لباس پیكسلی نشستهاند و سر پایین انداخته اند و دل سپرده اند به نوحه عربی محزونی كه از باندهای حرم پخش میشود و فقط واحسینایش را میفهمم. از سنگینی فضا استخوان دردم . یك مودم همراه سوری در جیب دارم، آخرهای باتریاش است. یك لحظه روشنش میكنم، ببینم دانیال و محمدرضا كجایند، آنها سیمكارت دارند، پیام میدهم كه كجا نشستهام و پیدایم كنند، نت كه وصل میشود نوتیفها هوریز میكنند. یك پیام یقهام را میگیرد: هتاكی بازیگر سینما و تلویزیون به سیدالشهدا... یك عكس اسكرین شات گرفته شده از پیج اینستاگرامش است! میخوانم دوباره سه باره چند باره، میروم توی اینستاگرام سرچش میكنم، مییابمش كامنتها اكثرا تقبیحش كردهاند و مذمتش. زل میزنم به گنبد زیر نورهای سرخ و غمبار. دندان كرم خوردهام را میمكم دندان قروچه میروم، عصبانی نیستم، یك چیز عادی است كه هر سال محرم عدهای در فشانی كنند در باب این دستگاه با جبروت، چیز تازهای نیست. اینكه خانم بازیگر به آقای مظلومان جهان بگوید دختری كه مرتكب خودكشی شده از تو مظلومتر است، بیشتر از سر جهل و كم خردی است تا عناد و حسین ستیزی. خیلی باید بیچاره باشی یكی را كه خودكشی كرده از حسین شهید مظلومتر بدانی. در مقاتل هست كه پیكر نیمه جان حسین در گودال بود، 17 نفر تك تك رفتند كه كار را یكسره كنند حسین علیهالسلام باهاشان حرف زد و گفت تو یكی نه تو برگرد توكه پدرت پدرم را دوست داشت، تا اینكه نوبت به شمر رسید و...
میدانید خانم كمالی میشد یك یادداشت بنویسم با قلمی خشنتر و برندهتر و جسورتر ... ننوشتم و به آفریننده قلم سوگند در حرم حضرت زینب دعایتان كردم، شما و همه آنهایی كه از سر جهل و نه عناد با این خاندان كنایه ورزی میكنند و مثلا خیلی روشنفكرند! عناددارها حسابشان با ابوفاضل است، نه كه من از شما مومن ترم و
امام حسینیتر كه اگر اینگونه بیندیشم خاك بر دهنم، دعاكردم حب حسین یك كاری با دلتان بكند كه گنبدش را كه ببینید اشك مهمان چشمهایتان شود. امیدوارم عشق حسین یك كاری با دلتان بكند كه خواب و قرار از دلتان ربوده شود. خانم صبا كمالی من در دمشق شب شام غریبان در حرم حضرت زینب خیلی برایتان دعاكردم.
ال ایدیهای شلنگی قرمز كه دور قاب و ستونهای كاشی كاریهای رواق و حیاط كار شده، روشن است. غم و غربت از در و دیوار شره میكند. عود عربی روشن كردهاند و آبدارخانه حرم قهوه عربیكا نذری میدهد .گله گله نظامیها از فاطمیون و زینبیون و ایرانیها و پاكستانیها با لباس پیكسلی نشستهاند و سر پایین انداخته اند و دل سپرده اند به نوحه عربی محزونی كه از باندهای حرم پخش میشود و فقط واحسینایش را میفهمم. از سنگینی فضا استخوان دردم . یك مودم همراه سوری در جیب دارم، آخرهای باتریاش است. یك لحظه روشنش میكنم، ببینم دانیال و محمدرضا كجایند، آنها سیمكارت دارند، پیام میدهم كه كجا نشستهام و پیدایم كنند، نت كه وصل میشود نوتیفها هوریز میكنند. یك پیام یقهام را میگیرد: هتاكی بازیگر سینما و تلویزیون به سیدالشهدا... یك عكس اسكرین شات گرفته شده از پیج اینستاگرامش است! میخوانم دوباره سه باره چند باره، میروم توی اینستاگرام سرچش میكنم، مییابمش كامنتها اكثرا تقبیحش كردهاند و مذمتش. زل میزنم به گنبد زیر نورهای سرخ و غمبار. دندان كرم خوردهام را میمكم دندان قروچه میروم، عصبانی نیستم، یك چیز عادی است كه هر سال محرم عدهای در فشانی كنند در باب این دستگاه با جبروت، چیز تازهای نیست. اینكه خانم بازیگر به آقای مظلومان جهان بگوید دختری كه مرتكب خودكشی شده از تو مظلومتر است، بیشتر از سر جهل و كم خردی است تا عناد و حسین ستیزی. خیلی باید بیچاره باشی یكی را كه خودكشی كرده از حسین شهید مظلومتر بدانی. در مقاتل هست كه پیكر نیمه جان حسین در گودال بود، 17 نفر تك تك رفتند كه كار را یكسره كنند حسین علیهالسلام باهاشان حرف زد و گفت تو یكی نه تو برگرد توكه پدرت پدرم را دوست داشت، تا اینكه نوبت به شمر رسید و...
میدانید خانم كمالی میشد یك یادداشت بنویسم با قلمی خشنتر و برندهتر و جسورتر ... ننوشتم و به آفریننده قلم سوگند در حرم حضرت زینب دعایتان كردم، شما و همه آنهایی كه از سر جهل و نه عناد با این خاندان كنایه ورزی میكنند و مثلا خیلی روشنفكرند! عناددارها حسابشان با ابوفاضل است، نه كه من از شما مومن ترم و
امام حسینیتر كه اگر اینگونه بیندیشم خاك بر دهنم، دعاكردم حب حسین یك كاری با دلتان بكند كه گنبدش را كه ببینید اشك مهمان چشمهایتان شود. امیدوارم عشق حسین یك كاری با دلتان بكند كه خواب و قرار از دلتان ربوده شود. خانم صبا كمالی من در دمشق شب شام غریبان در حرم حضرت زینب خیلی برایتان دعاكردم.
تیتر خبرها
-
ترامپ چگونه بی«جان» شد ؟
-
33میلیارد دلار درجیب واردکنندگان
-
«خانواده»؛ محور تولیدات رسانه ملی
-
بارِگران لوازم التحریر
-
هندســـــه ایســـــتادگی
-
فصل پرچالش «فردوس»
-
دختر آبی، نهنگ آبی، موج آبی
-
«خانواده»؛ محور تولیدات رسانه ملی
-
دختر آبی، نهنگ آبی، موج آبی
-
مسـألهای به نــام کاسبــان چالش
-
نیچه، ژیـان، پیشــی ناز و دیگران
-
خانم کمالی! دعاگویتان بودم