مرد جوان به اتهام قتل زن مورد علاقهاش محاكمه شد
جنایت بهخاطر كیف پر از پول
محاكمه مرد جوان به اتهام قتل زن مورد علاقهاش، در حالی در دادگاه كیفری یك استان تهران برگزار شد كه او در این جلسه منكر اتهامات قبلی خود شد.
به گزارش خبرنگار جامجم، آبان 94، فرزند مرضیه هنگامی كه به خانه شان در محله مجیدیه برگشت، پیکر بیجان مادرش را در اتاق خواب دید. كشف جسد زن جوان كه مرضیه نام داشت در حالی كه خفه شده بود، حكایت از یك جنایت خاموش داشت.
تلاش ماموران برای یافتن ردی از قاتل آغاز شد و در نخستین گام تماسهای مقتول مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه بررسی نشان داد، فردی ناشناس با مرضیه در ارتباط بوده است. با ردیابی تماسهای فرد ناشناس، آن فرد كه بهادر نام دارد، بهعنوان اولین مظنون پرونده دستگیر شد.
بهادر به قتل مرضیه اقرار كرد و گفت: از مدتی قبل با مرضیه ارتباط داشتم و روز حادثه هم به خانه اش رفته بودم. همان موقع بود كه چشمم به یك كیف پر از پول افتاد و وسوسه شدم به خاطر سرقت از كیف پولش، او را به قتل برسانم. برای همین با دستانم خفهاش كردم و از محل متواری شدم، اما قبل از فرار پول و گوشی تلفن همراه او را هم سرقت كردم.
با اقرار صریح متهم، پرونده با صدور كیفرخواست به اتهام مباشرت در قتل عمدی برای بهادر، به شعبه دوم دادگاه كیفری استان تهران ارسال شد.
دیروز متهم پرونده همراه اولیایدم در دادگاه حاضر شدند. در ابتدای جلسه رسیدگی اولیایدم یعنی پدر و مادر و فرزند مرضیه خطاب به دادگاه گفتند: در صورتی كه متهم دیه را تهیه كند، از قصاص او گذشت خواهیم كرد. در غیر این صورت خواستار قصاص هستیم.
در ادامه بهادر در برابر قاضی زالی در دفاع از اتهام خود گفت:من اتهامم را قبول ندارم. روز حادثه همراه یكی از دوستانم به نام شهروز به خانه مرضیه رفتیم. هیچ ارتباطی هم از قبل با مقتول نداشتم. شهروز چند باری با گوشی تلفن همراه من به مقتول زنگ زده بود و آن روز هم به من گفت یك نفر میخواهد برای كمك به او یخچالی را از طبقه اول خانهاش به طبقه دوم منتقل كنیم. من هم برای كمك با شهروز همراه شدم. به خانه مرضیه كه رسیدیم، متوجه شدم شهروز و مرضیه از قبل همدیگر را میشناختند. وقتی یك لحظه از اتاق خارج شدم و برگشتم، دیدم شهروز آن زن را خفه كرده است. تهدیدم كرد اگر چیزی به كسی بگویم من را میكشد.
قاضی زالی:الان شهروز كجاست؟
متهم به قتل: فرار كرده و به تركیه رفته است.
قاضی زالی: چرا این اظهارات را در بازجوییهای قبلی نگفته بودی؟اگر قتل كار تو نبود چرا چنین اتهام سنگینی را گردن گرفته بودی؟
متهم به قتل: شهروز پسرم را گروگان گرفته و مرا تهدید كرده بود اگر به خواسته او عمل نكنم و قتل را گردن نگیرم، پسرم را میكشد.
قاضی زالی: ماجرای گروگانگیری پسرت را به پلیس اطلاع دادی؟
متهم به قتل: خیر. چون از شهروز میترسیدم.
پس از آخرین دفاعیات متهم به قتل، قضات دادگاه ختم جلسه رسیدگی را اعلام كردند. رای دادگاه بعد از مشورت قضات صادر خواهد شد.
به گزارش خبرنگار جامجم، آبان 94، فرزند مرضیه هنگامی كه به خانه شان در محله مجیدیه برگشت، پیکر بیجان مادرش را در اتاق خواب دید. كشف جسد زن جوان كه مرضیه نام داشت در حالی كه خفه شده بود، حكایت از یك جنایت خاموش داشت.
تلاش ماموران برای یافتن ردی از قاتل آغاز شد و در نخستین گام تماسهای مقتول مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه بررسی نشان داد، فردی ناشناس با مرضیه در ارتباط بوده است. با ردیابی تماسهای فرد ناشناس، آن فرد كه بهادر نام دارد، بهعنوان اولین مظنون پرونده دستگیر شد.
بهادر به قتل مرضیه اقرار كرد و گفت: از مدتی قبل با مرضیه ارتباط داشتم و روز حادثه هم به خانه اش رفته بودم. همان موقع بود كه چشمم به یك كیف پر از پول افتاد و وسوسه شدم به خاطر سرقت از كیف پولش، او را به قتل برسانم. برای همین با دستانم خفهاش كردم و از محل متواری شدم، اما قبل از فرار پول و گوشی تلفن همراه او را هم سرقت كردم.
با اقرار صریح متهم، پرونده با صدور كیفرخواست به اتهام مباشرت در قتل عمدی برای بهادر، به شعبه دوم دادگاه كیفری استان تهران ارسال شد.
دیروز متهم پرونده همراه اولیایدم در دادگاه حاضر شدند. در ابتدای جلسه رسیدگی اولیایدم یعنی پدر و مادر و فرزند مرضیه خطاب به دادگاه گفتند: در صورتی كه متهم دیه را تهیه كند، از قصاص او گذشت خواهیم كرد. در غیر این صورت خواستار قصاص هستیم.
در ادامه بهادر در برابر قاضی زالی در دفاع از اتهام خود گفت:من اتهامم را قبول ندارم. روز حادثه همراه یكی از دوستانم به نام شهروز به خانه مرضیه رفتیم. هیچ ارتباطی هم از قبل با مقتول نداشتم. شهروز چند باری با گوشی تلفن همراه من به مقتول زنگ زده بود و آن روز هم به من گفت یك نفر میخواهد برای كمك به او یخچالی را از طبقه اول خانهاش به طبقه دوم منتقل كنیم. من هم برای كمك با شهروز همراه شدم. به خانه مرضیه كه رسیدیم، متوجه شدم شهروز و مرضیه از قبل همدیگر را میشناختند. وقتی یك لحظه از اتاق خارج شدم و برگشتم، دیدم شهروز آن زن را خفه كرده است. تهدیدم كرد اگر چیزی به كسی بگویم من را میكشد.
قاضی زالی:الان شهروز كجاست؟
متهم به قتل: فرار كرده و به تركیه رفته است.
قاضی زالی: چرا این اظهارات را در بازجوییهای قبلی نگفته بودی؟اگر قتل كار تو نبود چرا چنین اتهام سنگینی را گردن گرفته بودی؟
متهم به قتل: شهروز پسرم را گروگان گرفته و مرا تهدید كرده بود اگر به خواسته او عمل نكنم و قتل را گردن نگیرم، پسرم را میكشد.
قاضی زالی: ماجرای گروگانگیری پسرت را به پلیس اطلاع دادی؟
متهم به قتل: خیر. چون از شهروز میترسیدم.
پس از آخرین دفاعیات متهم به قتل، قضات دادگاه ختم جلسه رسیدگی را اعلام كردند. رای دادگاه بعد از مشورت قضات صادر خواهد شد.
تیتر خبرها