دق کنیم رواست
علیرضا رأفتی روزنامهنگار
داشتم فکر میکردم چه شد که به اینجا رسیدم؟ به جایی که خبر فقط برایم یک گزاره است. انگار خبر فقط چند جمله و چند عکس است، بی آن که به واقعهای حقیقی اشاره کند. شاید دلیلش این باشد که به خاطر شغلم مجبورم اخبار هر روز همه دنیا را از نقلهای مختلف پیگیری کنم. شاید به خاطر این باشد که ما اینقدر با اخبار بد محاصره شدهایم که دیگر عادت کردهایم. یا شاید خواندن و دیدن خبر مثل خواندن کتاب و دیدن فیلم تبدیل به تفریح شده است. چند روز پیش هم مثل همیشه صفحات خبرگزاریها را بالا و پایین میکردم و اخبار را میخواندم. خبرگزاری رویترز عکسی را منتشر کرده بود از یک مرد هندی که لباس سفیدش لکه لکه از خون سر و صورتش سرخ شده و روی زمین افتاده و سرش را بین دست گرفته و بین تعدادی چماق به دست محاصره شده که دورهاش کردهاند و با هر چه در دست دارند میزنندش. از خودم خجالت کشیدم که در نگاه اول به این فکر کردم که عکاس چه قابی بسته و چه لحظهای را ثبت کرده و چقدر در دل حادثه بوده. بعد که به خودم آمدم این سوال ذهنم را درگیر کرد که چه شد که من به اینجا رسیدم؟
به امیرالمومنین (علیه السلام) خبر دادند سپاهیان معاویه ریختهاند شهر انبار و حسان بن حسان را کشتهاند و... البته آن موقعها خبر به معنی یک گزاره نبود. خبر، یک واقعه بود. گفتند سپاهیان معاویه به صغیر و کبیر اهالی انبار رحم نکردهاند. خانهها را غارت کردهاند. خلخال از پای زن مسلمان بیرون کشیدهاند... امیرالمومنین برآشفت و فورا اصحاب را جمع کرد که خطبهای ایراد کند و فرمان جهاد بدهد. رفت بالای منبر و برآشفته گفت: «به من خبر داده اند که بعضی از مردان آنها به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که معاهد بوده (و باید جان و مال و ناموسش در پناه اسلام محفوظ بماند) وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههای آنها را از تنشان بیرون آورده، در حالی که هیچ وسیله ای برای دفاع از خود، جز گریه و التماس کردن نداشته اند ... اگر به خاطر این حادثه دردناک، مسلمانی از روی تأسف دق کند و بمیرد ملامت نخواهد شد، بلکه از نظر من شایسته و سزاوار است.» من همچنان اخبار کشتار و آزار مسلمانان هند را از خبرگزاریها میبینم. اخبار سوزاندن مساجد و منازل و زنده سوزاندن مسلمانان را و فکر میکنم خبر یعنی واقعه؛ واقعهای که اگر از شنیدن آن دق کنیم رواست.
به امیرالمومنین (علیه السلام) خبر دادند سپاهیان معاویه ریختهاند شهر انبار و حسان بن حسان را کشتهاند و... البته آن موقعها خبر به معنی یک گزاره نبود. خبر، یک واقعه بود. گفتند سپاهیان معاویه به صغیر و کبیر اهالی انبار رحم نکردهاند. خانهها را غارت کردهاند. خلخال از پای زن مسلمان بیرون کشیدهاند... امیرالمومنین برآشفت و فورا اصحاب را جمع کرد که خطبهای ایراد کند و فرمان جهاد بدهد. رفت بالای منبر و برآشفته گفت: «به من خبر داده اند که بعضی از مردان آنها به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که معاهد بوده (و باید جان و مال و ناموسش در پناه اسلام محفوظ بماند) وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههای آنها را از تنشان بیرون آورده، در حالی که هیچ وسیله ای برای دفاع از خود، جز گریه و التماس کردن نداشته اند ... اگر به خاطر این حادثه دردناک، مسلمانی از روی تأسف دق کند و بمیرد ملامت نخواهد شد، بلکه از نظر من شایسته و سزاوار است.» من همچنان اخبار کشتار و آزار مسلمانان هند را از خبرگزاریها میبینم. اخبار سوزاندن مساجد و منازل و زنده سوزاندن مسلمانان را و فکر میکنم خبر یعنی واقعه؛ واقعهای که اگر از شنیدن آن دق کنیم رواست.
تیتر خبرها
-
آمار پایین كرونا در آمریكا و اروپا واقعی نیست
-
نهال امید و عافیت
-
معضل توزیع
-
مینیبوس مهربانی
-
طلاب در خط مقدم كرونا
-
دعای گوشهنشینان بلا بگرداند
-
كنسرت كرونا در كانادا
-
150 دقیقه دفاع در برابر 11 پزشك جنایی
-
دق کنیم رواست
-
قدردانی نمایندگان مجلس از اقدام رسانه ملی برای آموزش دانشآموزان
-
مردم «توزیع» میخواهند