هلال ماه به دور قدح اشارت کرد

هلال ماه به دور قدح اشارت کرد

حامد عسکری شاعر و نویسنده

     صبح که می آمدم توی کاسه های کوچک آبــــی خــوابـیده‌بودند. داشـــــتــــــنـــــد خـــــیـــس می‌خوردند.  گفتم حتما از این کسب تجربه‌های جدید باران دخترم است . خواسته نخود و لوبیایی خیس کند و بعد بگذارد لای دستمال کاغذی «تژ»* بزنند بعد گلدان کوچکی داشته‌باشد روی میزش. کتری را روشن کردم. تق تق جرقه‌های گاز بیدارش کرد. گفتم اینا رو تو می‌خوای بکاری ؟
گفت نه مادر خیس داده برای افطار فردا و دلم ریخت. انگار یک تسبیح عقیق دانه‌دانه شود . الان که دارم این یادداشت را می‌نویسم چندساعت دیگر باید بروم بالای پشت بام روزنامه  با بچه‌های گروه دانش دنبال هلال ماه بگردیم .
رمضان ماه عجیبی است. از آن ماه‌هایی که مفهوم زمان رنگ و لعاب بیشتری دارد . زمان این نعمت جوال خدا .. بعضی کارها عزیزند در بعضی جاها و بعضی وقت‌ها عزیزتر . بعضی قبیح‌اند، در بعضی جاها قبیح تر . رمضان از آن وقت‌هاست که زمان بُعد پیدا می‌کند . عمیق می‌شود . چندلایه می‌شود و تو می‌توانی با کمی تمرکز بیشتر روی احوالاتت طی این یک ماه، فرصت‌سوزی‌های چندین ماهه را جبران کنی ... وقتی می‌گوید فقط یک شب قدرش از هزارماه بالاتر و بهتر است یعنی تو می‌توانی یک شب عمرت را درست درک کنی و به عمقش برسی 80 سال جلو افتاده‌ای ... الان که این کلمه‌ها را شما می‌خوانید دارید توی ماه رمضان نفس می‌کشید . این لحظه‌ها را دریابیم . ماهی که خنثی‌ترین کارهایمان در آن  یعنی خوابیدن برایمان عبادت فاکتور می‌شود . تو فکر کن یک کوچولو بیشتر بندگی کنیم، چه حال خوشی منتظرمان است.
*تژ به معنای جوانه زدن است