راهنمایی برای والدین؛ مواجهه نوجوانمان با ناهنجاریهای شبکههای اجتماعی را چطور مدیریت کنیم؟
ایستگاه موقت
اگر در خانه نوجوانی دارید عجیب نیست که او تمایل به سمت افراد و تفکراتی داشتهباشد که در پی برهمزدن نظم استاندارد زندگی هستند. فضای مجازی و اینستاگرام برای این نسل حکم انداختن کوله و سفرکردن به اطراف دنیا را دارد. کلماتی که در موتور جستوجو تایپ میکنند پا و چشم آنهاست برای رفتن و گشتن و تجربهکردن. ممکن است فالوئر افراد عجیبی شود که شما درکی از آنها ندارید، مانند امثال تتلو، پویان مختاری، ساشا سبحانی و... شاید نوجوانتان یکی از همان تتلیتیهاست؛ همانهایی که طرفدار پروپاقرص تتلو هستند، لایوهای شبانه و استوریهایش را با دقت میبینند، در چالشهایش شرکت و آهنگها و تکیهکلامش را زمزمه میکنند. تتلو یکی از پدیدههای عجیبوغریب این روزهاست. عجیبتر از تتلو، طرفداران او به نام تتلیتیها و فالوئرهایش هستند. حجم بالای استفاده از کلمات رکیک در صحبتها و اشعار تتلو و محتوای مستهجن آنها و همچنین رفتارهای عجیبش که در هیچ چارچوب اخلاقی و اعتقادی جا ندارد بیشتر باعث میشود این سوال پررنگ گردد که چرا طرفدارن تتلو که بیشتر از نوجوانان هستند اینطور در پی او روانند و با بستهشدن صفحهاش از آدرسی به آدرس دیگر او را فالو میکنند؟
زهرا صالحی نیا / روزنامه نگار
اگر انیمشن اینسایداوت (InsideOut ) را دیده باشید (و اگر ندیدهاید حتما ببینید) آخرهای فیلم که همهچیز به خوبی و خوشی تمام شده بود، صحنهای داشت که یک دکمه جدید به صفحه احساسات درون مغز شخصیت اصلی انیمیشن اضافه میشود، یک دکمه بزرگ قرمز با علامت خطر؛ دکمهای که حتی احساسات خود شخصیت هم از آن سردرنمیآوردند و با تعجب و ترس به آن نگاه میکردند، فکر میکنید نام آن دکمه قرمز بزرگ خطرناک چه بود؟ بلوغ!
بلوغ و نوجوانی به اندازه آن دکمه، ترسناک و بزرگ و قرمز و عجیب و پر از سردرگمی است، آنقدر که گاهی خود نوجوان آشفته و سردرگم به این فکر میکند که الان، دقیقا در این لحظه چرا این مقدار از احساسات متناقض را
تجربه میکند.
اگر فرزند نوجوان دارید و هر روز که نه، هر ساعت این سوال را از خود میپرسید که «چرا ما اینطوری نبودیم؟!» پس یک سفر کوتاه به گذشته داشته باشید، خاطرات و احساسات نوجوانی خود را بازخوانی کنید، عشق اول نوجوانی، خشمهای ناگهانی و عصیانهای هرروزه.
اگر سعی کنید یک لیست از این خاطرات آن دوران بنویسید کمتر این سوال بیجواب و اساسا نادرست را در مغز خود تکرار میکنید.
روزی میرسد که فرزندتان از خواب بلند میشود و دنیا را طور دیگر میبیند. هر اتفاقی یک محرک قوی برای او میشود. هورمونها در بدن او بیداد میکنند. احساساتش در سطحیترین حالت ممکن قرارمیگیرد و احوالات روحیاش مانند هوای بهاری میشود.
تمام قوانین جهان را نقد میکند و مانند روزهای ابتدایی که فرزندتان شروع به صحبت کردهبود، سرشار از سوال میشود، شاید نه به شیرینی آن دوران چون پیکان اتهام او به سمت همه دنیاست، مخصوصا شما.
روزی میرسد که اراده میکند که تمام قوانین جهان را زیرپا بگذارد و سوالش این است چرا حتی آب خوردن از شیشه آب داخل یخچال هم قانون خاص خودش را دارد؟ و قوانین برای اون فقط از جهت شکستن و به سخره گرفتن و تغییر دادن، کارایی دارد، چرا؟ خاطرات خود را مرور کنید، دنیای تکراری امروز با قوانین فراموششده، تازه و شفاف مقابل دیدگان نوجوانتان ظاهر شده و او در خود قدرت تغییر همهچیز را حس میکند.
فصل دوم ترس:
ترس، سوخت چرخه معیوب والدین و نوجوان است. ترس، بیاعتمادی میآورد و بهجای محبت، دلنگرانی و درک و فهم مشترک مینشیند. ترس باعث میشود حتی مشکل اصلی دیده نشود. نوجوانتان یکی از هواداران تتلوست و هربار که سرش را در گوشی میکند و هدفون به گوشش میزند (که دفعات زیادی هم هست) ترس در شما اوج میگیرد و ناگهان فریاد میزنید، تحقیر میکنید و منع یا تهدید میکنید.
آیا این موقعیت ترسناک است؟ از نظر بسیاری از والدین پاسخ آری است، اما اگر به همان دکمه بزرگ قرمز فکرکنید شاید شرایط از یک بحران بزرگ تربیتی بدون راهحل به یک شرایط گذار تبدیل شود، مثل تمام شرایط نوجوانی خودتان و حتی والدین شما. مرزهای استقلال و قانون شکنی یک نوجوان تا کجاست؟ بگذارید در جای خالی بنویسیم بینهایت، اینطور میتوانیم معادله را سادهتر
حل کنیم.
تتلو مرزهای اخلاق و ادب و قوانین حاکم بر اجتماعات انسانی را میشکند و مسخره میکند، بدون هیچ مرزی در لایو زنده حرف میزند و باکی از توهین و تحقیر و افترا به هیچ فردی ندارد. موقعیت جذابی نیست؟ اگر از نگاه یک نوجوان ببینیم این میزان از بیپروایی جذاب است.
نوجوان مثل شما به ماجرا نگاه نمیکند، او آدمی را میبیند که محدودیتی برای خودش قائل نیست و هیچ قانونی را بر نمیتابد پس با جذب شدن به سمت او، خود را نیز در گروه افراد بیپروا دستهبندی میکند، میل به اعمال شجاعانه در این سن بالاست، اگر شما تعریف درستی از شجاعت به فرزندتان ارائه ندهید او معنای دیگری را جایگزین معنای اصیل
شجاعت میکند.
به همراه فرزندتان به دنبال انسانهای شجاع بگردید، حتی انسانهای ترسوی تاریخ را بشناسید و تفاوتشان را پیدا کنید. ورزشها و تفریحات جسورانه را انتخاب کنید مثل پرش از ارتفاع. این مدل تخلیههای حسی باعث آرامش روحی و جسمی نوجوان میشود و میتوانید در فضای آرامتری گفتگو کنید.
فصل سوم؛ هویت:
پیدا کردن هویت یکی از مهمترین جستوجوهای زمان نوجوانی است، اگر به نتیجه نرسد و یا پایان درستی نداشته باشد، سالهای بعدی عمر فرد در بلاتکلیفی و سردرگمی میگذرد. هویت فردی و اجتماعی، هویت دینی، شجرهنامه، وطن، خانواده، شغل، کائنات، خدا، زمین و غیره در دسته هویت قرار میگیرند.
شاید به نظر بیاید اگر این جستجو در دوره بعدی زندگی اتفاق میافتاد مسیر سادهتر و نتیجه بهتری داشت اما خاصیت دوره نوجوانی شکستن استروتایپها یا کلیشههای ذهنی است که باعث میشود نوجوان در پی پاسخ سوالاتش برود و هر پاسخی را به سادگی نپذیرد، در این مسیر ممکن است به ایستگاههایی مانند تتلو هم برسد.
تتلو یک ایستگاه موقت است اگر والدین رسمی و جدیش نکنند. بله دقیقا والدین. هویت نوجوان اگر در مبارزه شکل بگیرد برای رسیدن به امنیت به سوی هر پناهگاهی میرود، در این جستوجوی هویتی شما یار و یاور او هستید نه ساربان او. شاید لازم است کنار او بنشینید، حتی در خلوت خودتان علائقش را بررسی کنید و بعد برنامهای برای مسیرش طراحی کنید، فکرکنید چه سوالی در پس ذهن فرزندتان باعث شده به سمت موجی مثل موج تتلو تمایل داشته باشد.
نیاز پشت این تمایل را بررسی کنید، شاید این نیاز و فکر اصیلتر از آنچه که شما فکر میکنید باشد. تتلو خود را فردی دورافتاده از وطن و ظلم و سختی کشیده معرفی کرده، شرایط رسانهای هم به این تفکر دامن زده.
احتمال دارد اعتقادی که پشت توجه فعلی فرزندتان به تتلو است از اعتقاد به حمایت از فردی مظلوم بیاید. اگر اینطور باشد شما میتوانید فرزندتان را به سمت شناخت مبارزه حقیقی و شناخت انسانهای تبعیدی بزرگ تاریخ راهنمایی کنید. یا حتی این رفتار حمایتی او را در مسیر کار خیری هدایت کنید، البته بدون اجبار و اصرار تنها با قرار گرفتن در کنار او و جبههای که در آن میجنگد. بیوگرافیخوانی و دیدن فیلمهای بیوگرافی در این دوران به نوجوان شما دید عمیقتری نسبت به مبارزه میهد.
درک نیازهای جسمی و روحی نوجوان باعث میشود شما علت تمایل او به دیدن صفحاتی مانند تتلو را درک کنید، فردی بیپروا از تمایلات جنسی، تفریحات و علائقش میگوید، آنهم مسائلی که سادهتر از آن را فرزندتان در خانه امکان و موقعیت مطرح کردن ندارد.
والدین از ابتدای تولد محل امن فرزندان بودند اما ناگهان در نوجوانی و در سختترین شرایط ممکن روحی و جسمی، والدین سایه خود را از فرزندان دریغ میکنند. سوالات و احساسات نوظهور نوجوان به علتهای نادرستی مثل حیا و ادب نادیده گرفته میشود. این نادیدهگرفته شدن باعث سرکوب نیاز و سوال نمیشود، بلکه نوجوان در جای دیگری به دنبال پاسخ خود میگردد و آغوش این صفحات هم که همیشه باز است.
فصل چهارم؛ ذائقه:
نمیشود که غذای خانواده همواره شور باشد و بعد از بچه تازه به غذا افتاده بخواهیم که دست به نمک نزند، سبکزندگی و انتخابهای خانواده روی ذائقهفرزندان تاثیر مستقیم دارد، نمیشود که شما تا به حال هیچ موسیقی فاخری در خانه و در کنار خانواده نشنیده باشید و لذتش را با فرزندتان شریک نشده باشید و بعد به او بابت شنیدن موسیقی تتلو ایراد بگیرید. هر ذائقهای نیاز به تربیت دارد، اگر تمایل فرزند شما به شنیدن موسیقی است که از نظر شما نه ارزش موسیقیایی دارد و نه ارزش ادبی، آستین بالا بزنید و چندقلم آلبوم حسابی پیدا کنید، برنامه کنسرت بچینید، دوست و رفیق موسیقیشناس و نوازنده پیدا کنید و گپوگفت درباره موسیقی راه بیندازید.
شب شعر پیدا کنید و حتی پیشقدم شوید برای راهاندازی انجمن شعر یا ادبی برای نوجوانان. نمیشود که درخواستی از فرزندتان داشته باشید که برای آن هیچ سرمایهگذاری نکردهاید، باید دانهای کاشته شود تا گلی جوانه بزند.
پیشنهادهایی برای گذر از این مرحله
پروژه والدفرزندی:
فرزندتان هر روز شما را به چالش میکشد، کل تفکرات و عقاید و رفتارهای شما را بررسی میکند، از همین خصیصه بارز نوجوانی میتوانید در موارد دیگر نیز استفاده کنید، شما هم او را به چالش بکشید، البته نباید این چالش بویی از تحقیر یا توهین و حتی درس و نصیحت بدهد. شاید لازم باشد نوجوانتان با سازوکار جدی این دنیا آشنا شود، چرخه اقتصادی را بشناسد و بداند که هیچ گربهای محض رضای خدا موش نمیگیرد و هر آسایشی بهایی دارد. جستوجو پیرامون نحوه درآمدزایی بسیاری از صفحات اینستایی میتواند نتایج جذابی داشته باشد؛ صفحاتی که جیب صاحبانشان را از طریق تبلیغات و لاتاری و اسپانسرهای مختلف
پر میکنند و فقط برای خوشگذرانی ما نیست. درواقع راهی است برای پر کردن جیب سرمایهگذاران اصلیشان.
چه کسی میگوید پول بد است؟
این ممکن است سوال نوجوان شما باشد. پول بد نیست در صورتی که چرخه بهدست آوردن پول چرخه سالمی باشد و مهمتر از همه من و زمان و عمر من کالای فروشی این صفحات نباشند. همین مسیر برای رسیدن به پاسخ میتواند یک پروژه جدی شناخت سازوکار بازار تبلیغات باشد و روشی برای نزدیکتر شدن به فرزندتان.
یک کار گروهی/ خانوادگی برای درک بهتر پشت پرده اقتصادی و درآمدزایی این صفحات طراحی کنید، در این مسیر فرزندتان با مفاهیم مالی و ارزش پول آشنا میشود، شما میتوانید او را با مفاهیم مهمتری مانند روزی حلال، کسب طیّب و احکام معامله در اسلام نیز آشنا کنید. اگر شما برنامهای برای رشد فرزندتان در نظر نداشته باشد، او از رشد دست نمیکشد اما ممکن است مسیر رشدش مسیر طیب و سالمی نباشد.
اپوزیسیون بودن همیشه مد است
مخالف بودن با هر جریانی در این سن مد است، پس عجیب نیست که فرزندتان توجه به فردی مثل تتلو داشته باشد؛ تتلو با همه چیز مخالف است، بیدلیل و سرسختانه، فرزندتان هم همین مخالفت را میخواهد و هرکس مقابل او بایستد در واقع مقابل قهرمانی ایستاده که میخواهد یکتنه دنیا را از حیث دیکتاتورها پاک کند!
فرزندتان را در موقعیت حمله قرار ندهید، شرایط را به سمتی نبرید که او حس قهرمانی یکه و تنها در میدان مبارزه علیه ظلم و ستم را داشته باشد، سن نوجوانی سن آرمانگرایی است، به همراهش بهدنبال آرمان اصیلی بگردید، برای او زمینهای فراهم کنید که با آرمانهای جدی انسانی آشنا شود و انسانهای آرمانگرا را بشناسد، چرا که در غیراینصورت قهرمان او تتلویی میشود که از پشت دوربین موبایل برای دیگران خط و نشان میکشد.
حاجقاسم میگفت «آن دختر کمحجاب هم دختر ماست.» چند پله بالاتر رفتن باعث میشود جامع تر ببینید، در هر صورت این پسر و دختر نوجوان، فرزند شماست و باید بپذیرید که او در حال پیدا کردن خود است و به احتمال خیلی زیاد سلیقهای متفاوت از شما خواهد داشت، طور متفاوتی از شما فکر و حتی زندگی خواهد کرد، مسأله این است که این را بپذیرید که او در حال تبدیل شدن به انسانی مستقل است و شما در این مسیر باید او را یاری کنید.
مهمترین وظیفه شما انتقال درست ارزشهای اصیل خانوادهتان در بستری امن و آرام است، مهر و محبت همیشه کلید مشکل است، فرزندتان باید حس و انگیزه و هدف شما را درک کند، باید دلنگرانی صادقانه مادرانه/پدرانه شما را با جان و دل حس کند تا در به روی شما بگشاید و شما را بپذیرد. رابطه پرمهر و امن والدین با نوجوان بهترین و قویترین محافظ او مقابل شرایط جدید پیشرویش است.
-
ایستگاه موقت
-
نگاه كن كه ببینی شكسته بالی ما را
-
جبهه انقلاب را گسترش دهید یارگیری کنید، حذف نکنید
-
حراج هویت
-
طرح تکراری برای مبارزه با قاچاق لوازم خانگی
-
اگر وقت داشتیم، بهتر میساختیم
-
من نبودم، دستم بود!
-
رمزگشایی اذان به افق علم نجوم
-
تشکلهای دانشجویی؛ ثروتی عظیم در اختیار دانشگاهها و دانشجویان
-
سرش را در دامان حضرت زینب(س) گذاشت و برگشت