گفتوگو با کارگردان و 2 بازیگر «پدر پسری»؛ مجموعهای که نتوانست مخاطبان شبکه 5 را راضی کند
اگر وقت داشتیم، بهتر میساختیم
جلسه دفاع از پایاننامه برای اغلب دانشجوها به یك كابوس ناتمام تبدیل شده. درست مثل حامد مجموعه «پدر پسری» كه ارائه پایاننامه برای او ماجراهای بسیاری را در پی داشته است. این سریال گرچه با وجود سوژه تقریبا خوبی كه داشته، میتوانست دستمایه كمدی جذابی باشد، اما به دلیل قصههای نهچندان جذاب و ناآشنایی كارگردان با فضای طنز نتوانست خروجی قابل قبولی داشته باشد. این مجموعه با برداشتی آزاد از كتاب «آخرین نشان مردی» به قلم مهرداد صدقی و به كارگردانی محمدرضا حاجیغلامی ساخته شده كه از ابتدای ماه رمضان روی آنتن شبكه پنج رفته، اما به دلیل نقاط ضعفی كه در داستان، بازیها و كارگردانی داشت، نتوانست مورد توجه قرار بگیرد و در نظرسنجی صداوسیما نیز در انتهای جدول قرار گرفت. این مجموعه كمدی به صورت اپیزودیك ساخته شده و ماجراهای پسر دانشجویی به نام حامد را روایت میكند كه در آستانه ارائه پایاننامهاش است و با اتفاقات بسیاری روبهرو میشود. ماجراهایی كه برای مخاطب امروز فاقد جذابیت است. جامجم با حاجیغلامی كارگردان، عزتا... مهرآوران بازیگر نقش پدر و محمدجواد جعفرپور بازیگر نقش حامد این مجموعه گفتوگویی داشته كه در ادامه میخوانید.
زینب علیپور طهرانی / رسانه
از نظر من مقایسه سریالها یك مقدار غلط است. به این دلیل كه میزان مخاطب شبكهها و خود شبكهها و سابقه سریالهای شبكه و زمان پخش آنها در جذب مخاطب بسیار تاثیرگذار است. ما باید متناسب با شبكه پنج و ساعتی كه پخش میشود و اینكه مدتهاست این شبكه پخش سریال نداشته و به همین دلیل مخاطب سریالهای داستانیاش را از دست داده بود و حال پس از چند سال اولین تولید داستانیاش در حال پخش است قضاوت كنیم. از طرفی این سریال با
20 درصد بودجه سریالهای دیگر و در یك فرآیند 5 ــ 4 ماهه
ساخته شده، اما سریالهای دیگر حدود
یكی دو سال پیش تولید داشتند. بنابراین این موضوعات را هم مدنظر داشته باشیم. ما در شبكه پنج این میزان مخاطب را توانستیم جذب كنیم كه به نظرم موفقیت بوده. نمیخواهم بگویم كار خیلی خوبی شده، اما در همان شبكه پنج حدود 70 درصد مخاطبانی كه سریال را دیدهاند، رضایت داشتند. اما در كل ما هم انتظار نداشتیم سریال ما در صدر جذب مخاطب قرار بگیرد.
همانطور كه گفتید ساخت مجموعه طنز در تلویزیون و خنداندن مخاطب كار سختی است و نیاز به تخصص دارد. شما كه تجربه كار در چنین ژانری را نداشتید، چرا كارگردانی این مجموعه را پذیرفتید؟
من پیش از این سریال، تجربه ساخت فیلم كوتاه و سینمایی داشتم، اما تجربه كار طنز نداشتم. با این حال فكر میكنم در این كار در حوزه كارگردانی خیلی ناموفق نبودیم. لذا وقتی این كار به من پیشنهاد شد احساس نكردم كه از عهدهاش برنمیآیم. با این وجود اولین تجربه سریالسازی من به طور ناگهانی اتفاق افتاد، چون قرار نبود این سریال را من بسازم. شبكه تصمیم گرفت تغییری ایجاد كند و تهیهكننده و كارگردان به طور ناگهانی عوض شدند. به همین دلیل ما پیشتولید كوتاهی برای این كار داشتیم. البته نگارش فیلمنامه انجام شده بود و حدود 20 روز بعد از ورود من به كار تصویربرداری را آغاز كردیم. به ما اعلام شد ممكن است سریال برای ماه رمضان روی آنتن برود و ماجرای كرونا هم پیش آمد و شرایط كار برای ما فشردهتر و سختتر شد. ضمن اینكه ساخت كار طنز در تلویزیون بسیار سخت است و نیاز به تخصص دارد. اصولا كار طنز و بهخصوص طنز موقعیت در تلویزیون بسیار سخت است و نیاز به آدمهایی دارد كه در این زمینه تخصص داشته باشند. شاید به همین دلیل است كه كمتر كارگردانی به این سمت و سو میآید. تجربیات من هم بیشتر رئال بوده و كار طنز نساخته بودم و همین كار را برای من سختتر هم میكرد. البته كه دوستان همه تلاش كردند و همدل شدند و ماندند تا با وجود كرونا همچنان تولید را ادامه بدهیم.
فكر نمیكنید بازیها و دیالوگها در سریال تا حدی اغراق شده یا به قول معروف گلدرشت است؟
با توجه به نوع متنی كه نوشته شده بود و روایتی كه در قصهها وجود داشت، كاراكترها در داستان دست به حركتهایی میزدند كه به صورت طبیعی خیلی اتفاق نمیافتد، احساس كردیم نیاز به بازی غلو شده هست و برای اینكه به شكلی جلوه كند كه مخاطب هم متوجه این موضوع شود كه با طنز موقعیت روبهرو است، شكل بازیها را به گونهای در نظر گرفتیم كه این باور در مخاطب هم به وجود بیاید. ممكن است در بعضی جاها از كنترل خارج شده و غلو بازی بیشتر شده باشد.
موضوع اینجاست كه قصهها هم اغلب داستانهای جذابی نیستند!
شرح وظایف كارگردانی كه با متن درگیری ندارد و در نگارش متن هم شراكتی ندارد، بیشتر در حوزه دكوپاژ و فضاسازی و بازیگرفتن است. در این كار متنها نوشته شده بود و من بعد وارد كار شدم. ضمن اینكه ایدهها از یك كتاب برداشته شده. كلیت كتاب هم تا جایی كه من اطلاع دارم، طنز خاصی نوشته شده كه از ابتدا هم مشخص بود كه احتمال داشت مخاطب با این نوع كار ارتباطی كه مد نظر ما بود را شاید نتواند بگیرد. اما شاید اگر زمان بیشتری داشتیم و میتوانستیم روی متنها كار و بازنویسی كنیم نتیجه بهتری میگرفت. البته به این موضوع هم توجه كنید كه نوع كار به همین شكل نوشته شده بود.
حامد، كاراكتر اصلی مجموعه شماست. برای انتخاب بازیگر این نقش كه قطعا مهمترین شخصیت سریال شماست، چه معیارهایی را در نظر داشتید كه به این بازیگر رسیدید؟
انتخاب نقش حامد سختترین و مهمترین بخش كار بود، چون به نوعی روایتگر داستانهای سریال است. خاطرم هست آقای جعفرپور را در دوران كودكی در فیلم رضا میركریمی دیده بودم و بازیاش را دوست داشتم. بازیاش را در مجموعه «هیولا» هم دیدم. برای نقش حامد هم دنبال بازیگری بودم كه با وجود اینكه پایاننامه فوقلیسانسش را میگذراند، اما چهرهاش خیلی جوانتر باشد. البته كه حامد قصه ما توانایی خوبی هم در بازی دارد.
فكر میكنید ما به ازای شخصیت حامد اصلا در جامعه وجود دارد كه جوانها بتوانند با این شخصیت ارتباط برقرار كنند؟
اگر قرار بود كاراكتری كه ما میسازیم خیلی واقعی و
ما به ازای واقعی داشته باشد، باید به سمت رئال اجتماعی میرفتیم. اما در طنز موقعیت و به این شكلی كه مدنظر ما بود، كاراكتری داشتیم كه به واقعیت نزدیك بود. من فكر میكنم جوانی در این سن و سال ممكن است چنین اتفاقاتی برایش رخ بدهد. در بازخوردهایی هم كه داشتیم، خیلیها گفتند چقدر حامد شبیه ماست. اما به این معنی نیست كه ما كاراكتر واقعی را تعریف كردیم. اما یك ویژگی را در حامد لحاظ كردیم. اینكه در مواجهه با هر اتفاقی احترام پدر و مادر و در كل خانواده را حفظ میكند. شاید این موضوع خیلی واقعی نباشد. اما هدف ما این بود كه احترام حامد به خانواده تحت هر شرایطی وجود داشته باشد.
عدهای معتقدند «پدر پسری» كپی «لیسانسهها» است. نظر شما در این باره چیست؟
من فكر نمیكنم كار ما كپی «لیسانسهها» باشد. اگرچه كه من خودم بیننده آن مجموعه بودم و كار را دوست داشتم. البته طبیعی است كه هر دفتر فیلمسازی با یك گروه خاصی همكاری میكنند. بنابراین حضور تعدادی از بازیگران آن سریال در كار ما هم طبیعی است. حتی احتمال حضور بیشتر بازیگران آن سریال در كار ما هم وجود داشت. در شرایطی هم كار را شروع كردیم كه انتخاب بازیگر سخت بود. كرونا هم شرایط را سختتر كرد.
منظورم صرفا حضور بازیگران مشابه نیست. حتی در بازیها هم این شباهت دیده میشود.
من فكر نمیكنم بازیها خیلی مشابه باشد، اما به هر حال هر كدام از این دوستان بازی خاص خودشان را دارند و به عنوان مثال از آقای مهران رجبی نمیتوان انتظار بازی دیگری داشت. همین بازیگران شاید در كار بعدی همینگونه بازی كنند و این تصور برای شما به وجود بیاید كه شبیه به «پدر پسری» بازی كردهاند. با این حال من احساس میكنم تفاوتهایی بهخصوص در بازی آقای مهرآوران وجود دارد.
بنابراین تا به امروز و در مقایسه با سریالهای دیگر فكر میكنید مخاطب سریال شما را دوست دارد؟
به لحاظ كیفی خودم دوست داشتم كار باكیفیتتری بسازم. البته كه سریال ما اصلا قابل مقایسه با سریالهای شبكههای دیگر نیست. نكته مهمتر اینكه در ابتدا قرار بود كار در استودیو ساخته شود كه به لوكیشن تبدیل شد. البته كه ما لوكیشنهای بیرونی بسیاری مثل دانشگاه، كافیشاپ و پارك هم در سریال داریم. بنابراین فرآیند پیشتولید تا به امروز حدود چهار ماه طول كشیده كه اصلا قابل مقایسه با سریالهای دیگر نیست. با این حال من انتظار این همه استقبال را از طرف مخاطب نداشتم و فكـــــر نمیكردم با توجه به شرایطی كه گفتم و همچنین شبكهای كه پخش میشود، تا این حد مورد توجه قرار بگیرد. گرچه طنز موقعیت كمكم مخاطب خودش را پیدا میكند.
اما همانطور كه پیش از این هم گفتم این سریال در رتبه آخر نظرسنجی قرار دارد.
به هر حال این موضوع را در نظر داشته باشید كه سریال ما از شبكه سراسری پخش نمیشود و شبكه پنج استانی است. در تلویزیون طنز موقعیت كار كردن هم كار سختی است. چون همانطور كه گفتم مردم ما خودشان طناز هستند و از این جهت خنداندن آنها كار سختی است. ضمن اینكه شرایط كار ما اصلا قابل مقایسه با سریالهای دیگر نیست.
مخاطب سریال شما نوجوانها و جوانها هستند یا خانوادهها؟
مخاطب سریال ما خانوادهها هستند. اما مخاطبانی كه دوران دانشجویی را گذراندهاند، بیشتر ارتباط برقرار كردهاند و با حامد همذاتپنداری میكنند.
حامد كه خیلی جوان به اصطلاح پاستوریزه و شاید بتوان گفت باورناپذیری است!
از ابتدا قرار ما بر این بود كه «پدر پسری» یك كار آبرومندانه و شریف باشد. یعنی قرار نبود هر نوع شوخی و هر دیالوگی را داشته باشیم. هم در فیلمنامه و هم سرصحنه این اتفاق افتاد. بنابراین سعی كردیم از شوخیهایی كه برای خانواده مناسب نباشد، پرهیز كنیم. بههمین دلیل از ابتدا قرار بر این بود كه حامد تحت هر شرایطی احترام بزرگترها و بهخصوص پدرش را نگهدارد. شاید به همین دلیل حامد برای شما شخصیت پاستوریزهای است.
حامد برای مخاطب باورپذیر است
از تجربه حضور در یك مجموعه اپیزودیك طنز مناسبتی بگویید.
من پیش از این كار هم تجربه سریال مناسبتی «امروز، فردا» را در دهه 80 در شبكه دو داشتم كه تولید آن مجموعه هشت ماه طول كشید. در سریال «جلالالدین» هم نقش كودكی مولانا را بازی كرده بودم. البته این كار بسیار فشرده بود و ما فكر میكردیم مثل همه پروژههای دیگر كار ما هم متوقف شود كه نشد. به هر حال نگرانی كرونا وجود داشت. اما با وجود تبلیغات كمی كه نسبت به سایر سریالها داشت، اما خوشحالم كه مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. خودم هم كلیت سریال را دوست دارم و فكر میكنم اتفاقاتی كه در این سریال وجود دارد ممكن است در هر خانوادهای بیفتد و از این نظر داستانها ملموس است. برای اینكه بتوانم طنز كار را هم خوب دربیاورم، از كمكهای كارگردان و آقای مهرآوران استفاده كردم.
كتاب «آخرین نشان مردی» را پیش از حضور در این كار مطالعه كرده بودید؟
من آشنایی با این كتاب نداشتم. اما در پیش تولید با كارگردان درباره آن خیلی صحبت و روی نكات كلیدی داستان كار كرده بودیم.
نقش حامد هم در سریال شما با حامد در كار «هیولا»ی مدیری شباهتهای بسیاری دارد!
شاید این حامد با حامد «هیولا» نقاط اشتراكی داشته باشند، اما هیچ ربطی به هم ندارند. هر دو درسخوان و مودب هستند، اما حامد «پدر پسری» میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بكشد و همچنین میخواهد به خانوادهاش ثابت كند كه دیگر بزرگ شده و شخصیت مستقلی دارد. اما در سریال «هیولا» خیلی ابله و ساده بود.
شما به نسبت بازیگران دیگر این مجموعه جوانتر و كمتجربهتر هستید. برایتان كار در كنار بازیگران پیشكسوت و باتجربه سخت نبود؟
من 9 سال داشتم كه در فیلم «شكارچی شنبه» كنار آقای نصیریان بازی كردم و بازی در كنار با تجربهها اتفاق تازهای برای من نبود. البته كه خودم هم خیلی سخت نمیگیرم و سعی میكنم از تجربیات و راهنماییهای بزرگترها و باتجربهها در كار استفاده كنم. گرچه در این كار احساس میكردم در كنار خانوادهام هستم.
طنز، خنده را جاودانه میکند
چطور به كارگردانی كه نخستین سریالش را میساخت اعتماد كرده و با او همكاری كردید؟
البته ایشان تجربههای كارگردانی پیش از این سریال هم داشتند و موفق هم بوده و جوایزی هم به خاطر كارهایی كه ساخته كسب كرده. یعنی در یك كار پیوسته و سریال نگاه سینمایی داشته. در هر صورت ژانری كه برای این سریال انتخاب كرده آنقدر از یك كار سینمایی دور نیست. ممكن است كه اولین تجربه سریالش باشد، اما اولین كارگردانیاش نیست و در این زمینه باتجربه است. بسیار كارگردان با حوصلهای است و برای كاری كه انجام میدهیم خیلی خوب با همه ارتباط برقرار میكند. بنابراین كار كردن با ایشان كار بسیار خوب و راحتی است. چون دریچههایی را به روی ما باز میكند و نگاه طنز و كمدیاش یك نگاه نو است و رفتارهای بسیار تند كه نشان میدهد سریال نباید در یك حالت و ریتم آرام قرار بگیرد و این پشت سر هم قرار گرفتن شخصیتها میتواند نشانههای این باشد كه این كارگردان در آینده میتواند سریالهای خیلی بهتری را بسازد. ضمن اینكه یادمان باشد هر كارگردانی دوست دارد سناریوی درست به دستش برسد تا بتواند درستتر كار كند. در هر صورت با هر مشكلاتی كه وجود داشت، توانست یك كار خوب را با شخصیتهای مختلف و هدایتهای درست به مردم نشان بدهد.
مردم معمولا به طنزهای كلامی عادت دارند و با طنز موقعیت كمتر ارتباط برقرار میكنند. بنابراین فكر میكنید مخاطب با توجه به ضعفهایی كه در این سریال وجود دارد، با كار شما ارتباط برقرار كرده؟
در هر صورت هم طنز كلامی و هم طنز موقعیت را تماشاگر دوست دارد. برای اینكه ذات انسانی ذات خندیدن و شادمان شدن است و طنزی كه هنرپیشه موقعیتهای مختلف را به وجود میآورد، برای تماشاگر خیلی باارزش است تا طنزهای كلامی كه در ادبیات ما هم زیاد است. یعنی یكی شروع به گفتن میكرد و بقیه میخندیدند. اما این كلام را تبدیل به رفتار كردند و از حوزه طنز بیرون نرفتند. من فكر میكنم «پدر پسری» از آن طنزهایی باشد كه تماشاگر میتواند با آن ارتباط برقرار كند. اما باید ببینیم نوع طنزی كه در رفتار ما هست، چقدر با نگاه تماشاگر آشناست كه من فكر میكنم خیلی آشناست. اما در شرایطی قرار داریم كه تماشاگر بهسختی خودش را برای خندیدن رها میكند. یادمان باشد كه طنز یك خنده اندیشیده شده است. طنز و كمدی تفاوتشان در این است كه كمدی میخواهد بخنداند. اما طنز نیاز به تفكر دارد. اول برای چه میخندد و بعد وقتی پاسخ این سوال از طریق كار برای تماشاگر مشخص شد، حالا یك خنده جاودانه است. خندهای است كه همراه زندگی تماشاگر همیشه باشد و خاصیت طنز این است كه خنده را جاودانه كند.
فكر نمیكنید بازی شما در «پدر پسری» تا حد زیادی شبیه نقشتان در «لیسانسهها» است؟
ما آنقدر تنوع زندگی نداریم كه تنوع شخصیت داشته باشیم. ولی تا جایی كه برای بازیگر امكان دارد میتواند به بازیاش تنوع بدهد، اما این تنوع باید به قدری باشد كه باورپذیر باشد. در «لیسانسهها» من آدم پولداری بودم و غرور ثروت من را به بازی دیگری میكشاند. اما در اینجا یك كارمند بازنشستهای هستم كه بسیار عصبی است و این عصبیت من در اینجاست كه خودش را نشان میدهد. خودم احساس میكنم خیلی با نقشی كه در «لیسانسهها» بازی كردم، متفاوت است. ضمن اینكه دو كارگردان من را در كار هدایت كردند كه هر كدام شیوه و سبك خودشان را دارند.
-
ایستگاه موقت
-
نگاه كن كه ببینی شكسته بالی ما را
-
جبهه انقلاب را گسترش دهید یارگیری کنید، حذف نکنید
-
حراج هویت
-
طرح تکراری برای مبارزه با قاچاق لوازم خانگی
-
اگر وقت داشتیم، بهتر میساختیم
-
من نبودم، دستم بود!
-
رمزگشایی اذان به افق علم نجوم
-
تشکلهای دانشجویی؛ ثروتی عظیم در اختیار دانشگاهها و دانشجویان
-
سرش را در دامان حضرت زینب(س) گذاشت و برگشت