رباتهای آقای ایشی گورو
ایشی گورو نویسنده بزرگی است ولی در میان خوانندگان ایرانی، آنقدر که باید و شاید، مقبول نیفتاده است. البته شاید این مساله بهدلیل محبوبیت عجیبوغریبی است که هاروکی موراکامی در ایران پیدا کرده است و به حکم دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند، دو نویسنده ژاپنی در دل خواننده ایرانی نمیگنجد. البته از این هم نباید غفلت کرد که ایشی گورو بیشتر به اعتبار اسم، ژاپنی است و باید او را تمام و کمال، بریتانیایی محسوب کرد.ایشی گورو نویسندهای است بهروز، به سوژههایی اقبال نشان میدهد که انسان امروز درگیر آنهاست و در کتاب تازهاش
«کلارا و خورشید» در این بهروز بودن، کمی پیشرفت هم کرده است و «بهفردا» شده است. این کتاب، تصویری از دنیای آیندهای را در برابر چشمان ما قرار داده است که در آن رباتهای مجهز به هوش مصنوعی، همنفس و همراه انسانها، در جامعه حضور دارند. تخیل قدرتمند یک نویسنده توانسته است جهانی کامل و وسیع را در برابر ما قرار دهد که هنوز اتفاق نیفتاده است (و کسی چه میداند شاید هیچوقت هم اتفاق نیفتد). ارتباط میان انسان و ماشین، از زمانی که فناوری رشد شتابان خود را در جهان مدرن آغاز کرد، همیشه مورد توجه دانشمندان رشتههای مختلف مانند جامعهشناسان و فیلسوفان علم بوده است اما هنرمندان هم همواره به این موضوع حساسیت نشان داده و سعی کردهاند در رمانها و فیلمهایی که نگاهی پیشبینانه و پیشگویانه دارند، دنیایی را در برابر چشمان ما قرار دهند که در آن، عمدتا انسانها مقهور ماشین شدهاند. دنیایی که در آثاری همچون «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» شاهکار سینمایی استنلی کوبریک یا «دنیای قشنگ نو» رمان مهم آلدوکس هاکسلی میبینیم، دنیایی است که فناوریهای شگفتانگیز، انسان را از مفهوم مشخص و تعریفشده آن خارج کرده است و رابطه میان انسان با انسان و انسان با ماشین اساسا دچار تغییر شده است.
اما در کلارا و خورشید نگاه به فناوری، برخلاف اسلافش تیره و تلخ نیست. او در فناوری پیشروی آینده هم رگههایی از ارزشهای انسانی میبیند. رباتهایی که در ذهن او خلق شدهاند برخلاف رباتهایی که در فکر بسیاری از نویسندگان دیگر خلق شدهاند، درصدد سلطه بر نوع بشر نیستند، به سمتوسوی شیطانی و شر گرایش ندارند و جهان را از مفاهیمی چون عشق و ایثار خالی نمیکنند. رباتهای ایشی گورو، دلبسته میشوند و برای نجات صاحب خود ایثارگری میکنند. این نگاه، نگاهی ویژه است و ایشی گورو را در میان بسیاری از نویسندگان داستانهای پیشبینانه و آخرالزمانی برجسته و ممتاز میکند.