جای بهار خالی نیست

جشن‌های پاییزه چگونه مردم را عاشق پاییز می‌کند؟

جای بهار خالی نیست

پاییز همه را عوض می‌کند. خاصیت فصل تغییر رنگ همین است که ما را هم با خودش عوض کند. برای بعضی، فصل بعدازظهرهای کم نور و دلگیر و بارانی است و برای بعضی فصلی عاشقانه و دلنشین. اگر عشق پاییز هستید حتما علاقه مشترک دیگری با عشاق پاییز دارید. پاییزی‌ها یک ژانر دیگری برای خودشان هستند. عشق پاییز تازگی‌ها مد شده است. در شعر و ادبیات، پاییز نماد رفتن، جدایی و دلتنگی است. مولوی پاییز را نابودگر زیبایی‌ها لقب داده بود و فروغ آن را فصل اندوه و مرگ می‌دانست.گرچه همیشه اخوان ثالثی بوده که آن را پادشاه فصل‌ها بداند، اما محبوبیت آنچنانی در فرهنگ ما که آغاز بهار را جشن می‌گیریم، نداشت. چرا پاییز ما را عوض می‌کند؟ چرا حال دیگری در پاییز داریم؟ اصلا لازم نیست به تقویم و نارنجی برگ‌ها نگاه کرد. پاییز حال و هوای دیگری دارد. وقتی از سبزی بهار و گرمی تابستان رد شده‌ایم، تغییر رنگ پاییزی روی بوم ذهن ما هم می‌نشیند و پر می‌شود از نارنجی و قرمز و پالت رنگ‌های پاییزی. برگ‌ها اواخر پاییز یک جوری خودکشی می‌کنند و همین دلیل نارنجی شدنشان است. اساس کار در واقع به نور و گرماست. برای این‌که انرژی خورشید در گیاه به انرژی شیمیایی تبدیل شود یک‌سری رنگ سبز در گیاه وجود دارد به نام کلروفیل. کلروفیل با سرمای هوا در گیاه کاهش پیدا می‌کند و جایش را به کارتنویید می‌دهد که رنگ نارنجی و قرمز دارند. گیاه و طبیعت با این تغییر رنگ به مصاف زمستان می‌روند. برگ‌ها می‌میرند تا گیاه زنده بماند و بتواند در خواب زمستانی و دور از خورشید، منابعش را تأمین کند. پاییز گرچه در ادبیات و ذهن‌ها کمی غمبار است اما زمان بسیاری از جشن‌هاست و عاشقان بسیاری دارد. روان‌شناسان در تحلیل علاقه‌مندان به پاییز معتقدند عشق به پاییز ریشه در کودکی هر فردی دارد و نوستالژی عامل مهمی در تبلور عشق به پاییز است. بازگشت به مدرسه و جشن‌های پاییزی از اتفاقاتی است که پاییز را در ذهن بسیاری محبوب کرده است. از نظر بیولوژیکی، دمای سردتر واکنش‌های گرمی را برمی‌انگیزد. سرما باعث می‌شود انسان‌های بیشتری به فیلم‌های گرم و احساسی تمایل پیدا کنند. در واقع وقتی دمای بیرون پایین‌تر است، ما احساس نزدیکی بیشتری به دیگران می‌کنیم. انگلیسی‌ها به پاییز Cuffing season می‌گویند. در معنای لغوی به معنای فصل دست بندی است اما منظور از cuffing در واقع دست در دست هم شدن و نزدیک شدن است. البته همه دیوانه پاییز نیستند. برخی دیگر از دیدن برگ پاییزی و کدو تنبل افسرده می‌شوند. این افراد دچار اختلال SADاختلال عاطفی فصلی هستند و از ترس زمستان نمی‌توانند از تعطیلات و رنگ‌آمیزی پاییزی لذت ببرند. به‌جز دارندگان این اختلال، پاییز برخلاف ظاهرش، فصل جشن و شکرگزاری در اکثر دنیاست. جشن‌هایی عجیب و غریب و نارنجی که دلخوشی اصلی پاییزی‌هاست.

جشن فرار از مرده‌ها
هالووین که بدون هیچ دلیلی در ایران مشهور شده، با دلایل جالبی در کشورهای مسیحی جا افتاده است. روزهای خاصی در سال هستند که برای یادبود درگذشتگان اختصاص داده شده‌اند. یکی از این روزها روز All Saint Day است که در واقع جشنی است برای به سعادت رسیدن اموات در بهشت. عده‌ای خرافاتی معتقد بودند روح مردگان تا این روز در زمین سرگردان است و سپس به بهشت می‌رسد. به همین دلیل این باور وجود داشت که شب قبل از روز همه قدیسین، این روح‌های سرگردان آخرین فرصت را در زمین دارند تا اگر حساب و کتابی هست به آن برسند و از دشمنان‌شان انتقام بگیرند. برای فرار از انتقام مرده‌ها این رسم ایجاد شد که مردم خودشان را گریم کنند و تغییر چهره بدهند تا توسط روح انتقامجو خفت نشوند و هویت‌شان پنهان بماند.
در جشن نارنجی هالووین، کودکان بر اساس دکور خانه‌ها می‌فهمند در کدام خانه را بزنند. شب هالووین، بچه‌ها با لباس‌های گوناگون خود سراغ همسایه‌ها رفته و در ازای دریافت شکلات و شیرینی یک آهنگ یا جوک اجرا می‌کنند. احتمالا عبارت Trick or Treat را در فیلم‌های هالووینی شنیده باشید که مفهوم آن تقریبا با این مضمون است که یا به من شکلات بده یا شیطنت می‌کنم. البته همان‌طور که گفته شد، دکور خانه‌ها به کمک بچه‌ها می‌آید تا احیانا مزاحم همسایه‌هایی که چشم دیدن نیم‌وجبی‌ها را ندارند، نروند. اگر خانه‌ای در بیرون محوطه‌اش کدوی تراشیده شده و تزئینی گذاشته باشد یا آشنای شما باشد، می‌توانید در آن خانه را به امید چند شکلات بزنید. این‌که چقدر شکلات و با چه کیفیتی نصیب کودک شود به هنر طراحی گریم و طراحی لباس آنها بستگی دارد.
نارنجی شدن هالووین و تزئین آن با کدو، ریشه در ایرلند دارد. ایرلندی‌ها حدود سال۱۵۰۰، سنت تراشیدن کدو و شمع گذاشتن داخل آن را به ایالات متحده آوردند. داستان از این قرار است: در فرهنگ عامه ایرلندی فردی به نام Jack O Lanten یا جک فانوس آهنگری بوده که با شیطان معامله می‌کند تا هرگز روح او را نگیرد. جک خسیس نماد فریب دادن شیطان است و چون در داستان محکوم به سرگردانی ابدی روی زمین می‌شود، شیطان تکه زغال سنگی به او می‌دهد. جک یک شلغم را می‌تراشد و زغال را داخل آن می‌گذارد و به‌عنوان فانوس استفاده می‌کند. فانوس جک این روزها نه شلغم دارد و نه زغال سنگ! وقتی مهاجران ایرلندی در آمریکا با کدو آشنا شدند و فهمیدند تراشیدن آن کار ساده‌تری است و فانوس بهتری می‌سازد، شکل تزئینات این جشن پاییزی برای همیشه نارنجی شد.




بوقلمونی که زنده می‌ماند
تا به حال از عفو ریاست‌جمهوری چیزی شنیده‌اید؟ محکومان و مجرمانی که سابقه شیطنت سیاسی هم دارند، از این نوع عفو استفاده می‌کنند. در کشورهایی مثل ایالات متحده این حکم قضایی ارزش بالایی برای محکومان امنیتی و مالیاتی دارد. از این‌که رئیس‌جمهور یک بوقلمون را هم عفو کند، تعجب نکنید. شاید در سال‌های گذشته اخباری از ترامپ یا اوباما شنیده باشید که اواخر ماه نوامبر و در جشن پاییزی شکرگزاری Thanksgiving یک بوقلمون را عفو می‌کنند تا کشته و خورده نشود. بوقلمون خوش شانس خیلی بیشتر از بقیه رفقایش زنده می‌ماند.
جشن پاییزی شکرگزاری از مهم‌ترین جشن‌های پاییزه است. برای خیلی‌ها مهم‌تر از کریسمس و جشن‌هایی مذهبی است چرا که یک تعطیلات سکولار به حساب می‌آید. همان‌طور که از نامش پیداست، جشن شکرگزاری برای قدردانی از نعمات و فصل برداشت خوب است. شکرگزاری، یک جور جشن برداشت محصول است که کشاورزان و دامداران در قدیم آن را توسعه دادند. اولین جشن‌های شکرگزاری به سال‌های ۱۶۲۰ برمی‌گردد. غیر از تک بوقلمونی که در پناه رئیس‌جمهور می‌ماند، بقیه بوقلمون‌ها در سفره شام حاضر می‌شوند. خوردن بوقلمون از سنت‌های اصلی روز شکرگزاری است. رژه روز شکرگزاری هم از آیین‌های محبوب است که اگر کسی آن را از نزدیک نبیند، حتما رژه را از تلویزیون دنبال می‌کند.
روز شکرگزاری از شلوغ‌ترین روزهای پاییزی سال است و پیدا کردن بلیت و البته بوقلمون، کار دشواری است و از چند هفته قبل باید هماهنگی‌های این روز را انجام داد. این روز، روز تهیه غذا برای خیریه‌ها و فقرا هم هست و داوطلبان بسیاری در دنیا سعی می‌کنند با کار در گرمخانه‌ها و رستوران‌های پذیرای بی‌خانمان‌ها به کمک همدیگر بروند.



آلمان‌ها و داستان عاشقانه جو
اگر فوتبالی باشید و در تورنمنتی شاهد پیروزی آلمان‌ها بوده باشید، تعدادی فوتبالیست را در پایان بازی می‌بینید که با پاتیل‌های بزرگ آبجو دنبال یکدیگر می‌دوند و آبجو روی سر هم خالی می‌کنند. رابطه بین آلمان‌ها و آبجو مثل رابطه ما ایرانی‌ها با چای است. انگار موتور منظم آلمان‌ها فقط با آبجو کار می‌کند و اگر این نوشیدنی از آنها گرفته شود، در بیشتر جشن‌ها و مهمانی‌هایشان کاری جز زل زدن به همدیگر ندارند. آبجو آنقدر برای آلمان‌ها مهم است که در بازگشت نیروهایشان از افغانستان چند تن آبجو پایگاه‌های خود را با پرواز اختصاصی بازگرداندند و تجهیزات جنگی و سلاح‌هایشان را برای طالبان جا گذاشتند.
جشنی پاییزه در آلمان وجود دارد به نام Oktoberfest. آلمان‌ها در این جشن نشان می‌دهند سرمای هوا و پاییز هیچ‌گونه تاثیری در آبجوخوری آنها ندارد. این جشن از سال ۱۸۱۰ آغاز شد. در آن سال به عنوان جشن عروسی سلطنتی برای یک شاهزاده باواریایی شروع و بلافاصله به یک جشنواره بین‌المللی پاییزی تبدیل شد. هر ساله از سپتامبر تا اکتبر این جشن برگزار می‌شود که بزرگ‌ترین آن در مونیخ است. مونیخی‌ها هر ساله میزبان شش‌تا هفت میلیون تماشاگر هستند که مقادیر دیوانه‌واری آبجو در یک روز مصرف می‌کنند. البته نوشیدن حجم زیاد آبجو خیلی صحنه‌های شیرینی برجا نمی‌گذارد و کمبود توالت عمومی در کشورهای اروپایی، پیاده‌رو و خیابان را به دستشویی تبدیل می‌کند. آلمانی‌ها سعی کرده‌اند در سال‌های اخیر این جشن را خانوادگی‌تر برگزار کنند و چند نوع رژه و موسیقی به آن اضافه کرده‌اند و این جشن پاییزه را با خوردن سوسیس‌های اصیل آلمانی و چوب شور به پایان می‌رسانند.




دیار باقی، بهانه همیشگی
رفتگان و اموات، نقش بسیاری در خیلی از جشن‌های پاییزی دارند. اگر اهل کارتون دیدن باشید، کمپانی دیزنی یکی از این جشن‌ها را به زیبایی معرفی کرده است. در کارتونی که برخلاف خیلی دیگر به اهمیت خانواده و پدر و مادر می‌پردازد، با روز مردگان یا Dia de los muertos آشنا شده‌اید. کارتون کوکو Coco جشن روز مردگان را به عنوان جشنی برای احترام به خانواده و عزیزان رفته از دنیا معرفی می‌کند.
اگرچه در نگاه اول ممکن است تصور از این جشن کمی تاریک و غمبار باشد اما جالب اینجاست که روز مردگان در مکزیک و کشورهای برگزارکننده روز سرگرم‌کننده و شادی است. این جشن رنگارنگ، ریشه در فرهنگ آزتک دارد و در مورد اهمیت زندگی است. بزرگ‌ترهای خانواده، محراب‌هایی را به یاد عزیزان درگذشته می‌سازند و غذاها و نوشیدنی‌های مورد علاقه متوفی را در آن قرار می‌دهند. گل و شمع و لباس از دیگر تزئین‌کننده‌های محراب مخصوص جشن هستند. گورستان‌ها در این روز کاملا زنده و پر از جمعیت هستند، زیرا تمامی اعضای خانواده برای ادای احترام به آنجا آمده‌اند. جشن پاییزی مردگان در سراسر آمریکای لاتین جشن گرفته می‌شود.



جشنی برای سوختن آتش‌افروز
اگر ۵ نوامبر در بریتانیا باشید، مراسمی شبیه چهارشنبه‌سوری خودمان می‌بینید. یک جشن بزرگ که فقط مخصوص بزرگ‌ترها یا بچه‌ها نیست و همه گروه‌های سنی در آن شرکت دارند. جشن آتش‌بازی پاییزی در نوامبر به‌شدت محبوب است و از کوچک‌ترین روستا تا بزرگ‌ترین شهرها فعالانه در آن شرکت می‌کنند. جمع‌های این‌گونه در انگلستان به‌ندرت پدید می‌آید و آتش‌بازی نوامبر از معدود مواردی است که شاید چشم همسایه‌ها به هم روشن شود. بزرگ‌ترها از نوشیدنی و غذا لذت می‌برند و گهگاهی مراقب فرزندشان هستند که آتش نگیرد.
جشن آتش‌بازی در نوامبر به یاد آتش‌بازی ناکام گروهی افراطی برگزار می‌شود. گروهی کاتولیک در سال ۱۶۰۵ برای ترور پادشاه پروتستان انگلیس(جیمز اول) و روی کار آوردن یک پادشاه پروتستان توطئه کردند. گای فاکس، سرباز کاتولیکی بود که در این توطئه شرکت داشت. نام این توطئه، توطئه باروت است که قرار بود کل پارلمان بریتانیا و پادشاه را خاکستر کند. اوایل نوامبر، فاکس حین نگهبانی از انبار باروت دستگیر شد و نقشه لو رفت. از آن سال به بعد و در ۵ نوامبر مردم بریتانیا مجسمه‌های گای‌فاکس را درست می‌کنند تا در روز آتش‌بازی بسوزانند.