سکوت وقیحانه کاخسفید در قبال قتل معلم سیاهپوست آمریکایی توسط پلیس
جورج فلوید به توان 2
طی روزهای اخیر، فیلم مربوط به قتل یک شهروند سیاهپوست آمریکایی دیگر توسط پلیس این کشور در شبکههای اجتماعی آمریکا و دیگر کشورهای دنیا در حال پخش شدن است. با اینکه حداقل دو هفته از این حادثه تلخ میگذرد، پلیس فدرال، کاخسفید و فراتر از آن، نهادهای ظاهرا حقوقبشری مانند کمیته حقوقبشر سازمان مللمتحد ترجیح داهاند در قبال آن سکوتی وقیحانه در پیش بگیرند تا بلکه خشم جهانیان به مانند ماجرای جورج فلوید گریبانگیر ناظم سرمایهداری و سازمانهای حامی و پیرو آن نشود!
کنان اندرسون، معلم سیاهپوست ۳۱ ساله آمریکایی پس از دستگیری از سوی پلیس لسآنجلس آمریکا، به دلیل خشونت بیش از حد پلیس و استفاده از شوکر و صدمه شوک الکتریکی به قلبش کشته شد. او هنگام دستگیری به پلیس میگوید میخواهید من را هم مثل جورج فلوید بکشید و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت. حادثه سوم ژانویه امسال اتفاق افتادهاست. این معلم آمریکایی از اعضای اصلی و پایهگذار جنبش «جان سیاهان مهم است» بود. گفتنی است از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۸ بیش از ۳۰ هزار و ۸۰۰ شهروند آمریکایی بر اثر اعمال خشونت بیش از حد پلیس آمریکا کشته شدهاند.
... و دوباره نژادپرستی سیستماتیک!
همان گونه که بارها عنوان شدهاست، نژادپرستی سیستماتیک تبدیل به چارچوب عملیاتی آشکار پلیس آمریکا در قبال رنگینپوستان شدهاست. سال 2020 پس از قتل جورج فلوید توسط پلیس آمریکا شاهد شکلگیری موجی گسترده از اعتراضات ضد نژادپرستی در این کشور و دیگر نقاط جهان بودیم. در آن زمان، دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا که خود نیز از اصلیترین و رسمیترین حامیان برتری نژادی سفیدپوستان بر رنگینپوستان بود، با معترضان به نژادپرستی در آمریکا سختترین برخورد ممکن را کرد. حتی ترامپ از ارتش این کشور خواست کنترل خیابانهای کشور را در دست گیرد و به معترضان مستقیما شلیک کند. جو بایدن که در آن زمان رقیب انتخاباتی ترامپ محسوب میشد، تلاش کرد خود و حزب متبوعش را نماد «صیانت از حقوق رنگینپوستان» قلمداد کند. بایدن با هدف جذب آرای سیاهپوستان در ایالات مهم و سرنوشتساز(که میتوانستند معادلات انتخاباتی را به ضررجمهوریخواهان تغییر دهند) با خانواده جورج فلوید دیدار کرد و نسبت به قتل فرزندشان و مواجهه پلیس با این سیاهپوست آمریکایی ابراز تاسف کرد.
نسخه مشترک نژادپرستی برای 2 حزب آمریکا
ما در تحلیل وقایع آمریکا، با نوعی «نژادپرستی سیستماتیک» و «تبعیض نهادینه شده» مواجه هستیم. اگرچه بسیاری از رسانههای غربی سعی در تقلیل اعتراضات نژادپرستانه به دوگانه کاذب «دموکرات-جمهوریخواه» درآمریکا دارند اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. فارغ از تحلیلهای هیجانی و تبلیغاتی برخی رسانههای هضم شده در جریان قدرت در آمریکا، میبینیم اکثر تحلیلهای جامعهشناسانهای که در این خصوص ارائه میشود، ناظر بر همین اعتراض ساختاری جوامع غربی نسبت به بیعدالتی بوده و مؤلفهها و فرضیات ضعیف و بدون پشتوانه در خصوص هیجانی بودن اعتراضات ضد نژاپرستانه را زیر سؤال میبرد. در زمانی که ماجرای قتل جورج فلوید به وقوع پیوست، اعتراضات سیاهپوستان و حتی همراهی برخی سفیدپوستان آمریکایی با آنها، بیانگر خشم جامعه این کشور از نژادپرستی نهادینهشده در این کشور محسوب میشد. اکنون، قتل کنان اندرسون به وضوح نشان میدهد چنین وقایعی منبعث از ساختار نژادپرستانه آمریکاست که در دوران قدرت دو حزب سنتی این کشور (دموکراتها و جمهوریخواهان) ایجاد و تقویت شدهاست. در این معادله، دموکراتها نیز به اندازه جمهوریخواهان مقصر هستند.
فرضیهای که ابطال شد
شعارهای مطرح شده در جریان اعتراضها و خشم بروز یافته در آنها به خوبی نشان میدهد اعتراضات ضدنژادپرستانه در آمریکا معطوف به منازعات ظاهری و روبنایی سیاسی در این کشور نیست. به عبارت بهتر، حضور یک حزب مشخص در مسند قدرت، در اصل مطالبه مردم آمریکا و خصوصا رنگینپوستان مبنی بر عبور از تبعیض سیستماتیک و خشونت نژادی در این کشور نخواهدبود. نکته مهمتر، به تعمیم این نژادپرستی سیستماتیک در کشورهای اروپایی و تثبیت آن در این کشورهای پرادعا باز میگردد. در فرانسه، آلمان، انگلیس و بسیاری از کشورهای دیگر نیز شاهد همین تبعیض ساختاری هستیم. دستگاه قضایی فرانسه ضمن اعمال بیعدالتی مطلق در پرونده «آداما ترائوره» جوان سیاهپوستی که سال 2016 توسط پلیس فرانسه و در بازداشتگاه به قتل رسید، علت مرگ وی را حمله قلبی در بازداشتگاه دانست. همین مسأله خشم رنگینپوستان را در فرانسه برانگیخت. اکنون، افسران متهم فرانسوی، بدون هیچگونه مزاحمتی مشغول ادامه فعالیت خود در اداره پلیس کشورشان هستند.
در کشور آلمان نیز گروههای نئونازیست، ملیگرایان افراطی و مهاجر ستیزان در ذیل گروههای سیاسی مانند حزب جایگزینی برای آلمان یا جنبش پگیدا مانور میدهند و هیچ کس جلودار آنها نیست. تنها در سال گذشته میلادی، بیش از 1500 حمله نژادپرستانه در آلمان رخ دادهاست. بنابراین، این نژادپرستی سیستماتیک در اروپا نیز قابل رویت است. لازم است میان نژادپرستی حاکم بر آمریکا و اروپا نوعی پیوستگی ایجاد شود. همانگونه که محرز است، آمار حملات نژادپرستانه در کشورهای اروپایی علیه رنگینپوستان همچنان در حال افزایش است. در این خصوص، دستگاههای امنیتی و دولتهای غربی باید بابت ایجاد زمینه مساعد برای فعالیت گروههای نژادپرست و افراطی در کشورهایشان پاسخگو باشند.
محمد علیزاده - گروه بینالملل... و دوباره نژادپرستی سیستماتیک!
همان گونه که بارها عنوان شدهاست، نژادپرستی سیستماتیک تبدیل به چارچوب عملیاتی آشکار پلیس آمریکا در قبال رنگینپوستان شدهاست. سال 2020 پس از قتل جورج فلوید توسط پلیس آمریکا شاهد شکلگیری موجی گسترده از اعتراضات ضد نژادپرستی در این کشور و دیگر نقاط جهان بودیم. در آن زمان، دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا که خود نیز از اصلیترین و رسمیترین حامیان برتری نژادی سفیدپوستان بر رنگینپوستان بود، با معترضان به نژادپرستی در آمریکا سختترین برخورد ممکن را کرد. حتی ترامپ از ارتش این کشور خواست کنترل خیابانهای کشور را در دست گیرد و به معترضان مستقیما شلیک کند. جو بایدن که در آن زمان رقیب انتخاباتی ترامپ محسوب میشد، تلاش کرد خود و حزب متبوعش را نماد «صیانت از حقوق رنگینپوستان» قلمداد کند. بایدن با هدف جذب آرای سیاهپوستان در ایالات مهم و سرنوشتساز(که میتوانستند معادلات انتخاباتی را به ضررجمهوریخواهان تغییر دهند) با خانواده جورج فلوید دیدار کرد و نسبت به قتل فرزندشان و مواجهه پلیس با این سیاهپوست آمریکایی ابراز تاسف کرد.
نسخه مشترک نژادپرستی برای 2 حزب آمریکا
ما در تحلیل وقایع آمریکا، با نوعی «نژادپرستی سیستماتیک» و «تبعیض نهادینه شده» مواجه هستیم. اگرچه بسیاری از رسانههای غربی سعی در تقلیل اعتراضات نژادپرستانه به دوگانه کاذب «دموکرات-جمهوریخواه» درآمریکا دارند اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. فارغ از تحلیلهای هیجانی و تبلیغاتی برخی رسانههای هضم شده در جریان قدرت در آمریکا، میبینیم اکثر تحلیلهای جامعهشناسانهای که در این خصوص ارائه میشود، ناظر بر همین اعتراض ساختاری جوامع غربی نسبت به بیعدالتی بوده و مؤلفهها و فرضیات ضعیف و بدون پشتوانه در خصوص هیجانی بودن اعتراضات ضد نژاپرستانه را زیر سؤال میبرد. در زمانی که ماجرای قتل جورج فلوید به وقوع پیوست، اعتراضات سیاهپوستان و حتی همراهی برخی سفیدپوستان آمریکایی با آنها، بیانگر خشم جامعه این کشور از نژادپرستی نهادینهشده در این کشور محسوب میشد. اکنون، قتل کنان اندرسون به وضوح نشان میدهد چنین وقایعی منبعث از ساختار نژادپرستانه آمریکاست که در دوران قدرت دو حزب سنتی این کشور (دموکراتها و جمهوریخواهان) ایجاد و تقویت شدهاست. در این معادله، دموکراتها نیز به اندازه جمهوریخواهان مقصر هستند.
فرضیهای که ابطال شد
شعارهای مطرح شده در جریان اعتراضها و خشم بروز یافته در آنها به خوبی نشان میدهد اعتراضات ضدنژادپرستانه در آمریکا معطوف به منازعات ظاهری و روبنایی سیاسی در این کشور نیست. به عبارت بهتر، حضور یک حزب مشخص در مسند قدرت، در اصل مطالبه مردم آمریکا و خصوصا رنگینپوستان مبنی بر عبور از تبعیض سیستماتیک و خشونت نژادی در این کشور نخواهدبود. نکته مهمتر، به تعمیم این نژادپرستی سیستماتیک در کشورهای اروپایی و تثبیت آن در این کشورهای پرادعا باز میگردد. در فرانسه، آلمان، انگلیس و بسیاری از کشورهای دیگر نیز شاهد همین تبعیض ساختاری هستیم. دستگاه قضایی فرانسه ضمن اعمال بیعدالتی مطلق در پرونده «آداما ترائوره» جوان سیاهپوستی که سال 2016 توسط پلیس فرانسه و در بازداشتگاه به قتل رسید، علت مرگ وی را حمله قلبی در بازداشتگاه دانست. همین مسأله خشم رنگینپوستان را در فرانسه برانگیخت. اکنون، افسران متهم فرانسوی، بدون هیچگونه مزاحمتی مشغول ادامه فعالیت خود در اداره پلیس کشورشان هستند.
در کشور آلمان نیز گروههای نئونازیست، ملیگرایان افراطی و مهاجر ستیزان در ذیل گروههای سیاسی مانند حزب جایگزینی برای آلمان یا جنبش پگیدا مانور میدهند و هیچ کس جلودار آنها نیست. تنها در سال گذشته میلادی، بیش از 1500 حمله نژادپرستانه در آلمان رخ دادهاست. بنابراین، این نژادپرستی سیستماتیک در اروپا نیز قابل رویت است. لازم است میان نژادپرستی حاکم بر آمریکا و اروپا نوعی پیوستگی ایجاد شود. همانگونه که محرز است، آمار حملات نژادپرستانه در کشورهای اروپایی علیه رنگینپوستان همچنان در حال افزایش است. در این خصوص، دستگاههای امنیتی و دولتهای غربی باید بابت ایجاد زمینه مساعد برای فعالیت گروههای نژادپرست و افراطی در کشورهایشان پاسخگو باشند.
تیتر خبرها