این مردم دست روی دست  نمی‌گذارند

گفت‌وگو با سیدقاسم یاحسینی، نویسنده كتاب مقاومت سوسنگرد درباره روحیه این روزهای مردم خوزستان

این مردم دست روی دست نمی‌گذارند

 مغرور، سختكوش، باهوش، مهربان، صبور، شاد و وطن‌دوست. همه اینها صفات مردم خوزستان است. همه خوبی‌ها را یكجا دارند. دوستشان داریم و وقتی به خوزستانی‌ها می‌گوییم كه چقدر خوشحالیم از این كه با آنها هموطنیم، لبخند می‌زنند، چشمانشان می‌درخشد و با آن لهجه بی‌نظیرشان حرف را عوض می‌كنند، شاید تعجب می‌كنند، ما داریم ویژگی‌های آنها را بر زبان می‌آوریم و گاهی شگفت‌زده می‌شویم كه در خون آنهاست. نه ادا درمی‌آورند و نه خودنمایی و شوآف می‌كنند.
این خوزستانی‌های عزیز این روزها در مقابله با سیل كه محاصره‌شان كرده، چنان یك‌تنه از خاكشان دفاع می‌كنند كه همه را به تحسین واداشته‌اند. ویدئوهای مردم دهلاویه كه با ابتدایی‌ترین وسیله‌ها سیل‌بند می‌سازند تا از روستای خود محافظت كنند، به ویدئوی درخشان شبكه‌های اجتماعی تبدیل شده. این مردم نازنین، بی‌اعتنا به هر چه مدیر و مسؤول دولتی و غیردولتی است، خودشان از سرزمینشان محافظت می‌كنند؛ همان كاری كه سال‌های جنگ و دفاع مقدس هم كردند. همان كاری كه در مقابله با ریزگردها و كم‌آبی و بی‌آبی هم كردند و دم برنیاوردند و نق نزدند و زندگی كردند و زندگی می‌كنند. باید مقابل این همه شرف، این ‌همه غرور و این همه صبر سر تعظیم فرود آورد. باید عكس و فیلم‌هایشان را به سراسر دنیا مخابره كرد تا جهانیان ببینند كه جنوب ایران چه مردمانی دارد، فرق نمی‌كند كه فارسی صحبت كنند یا با لهجه غلیظ عربی. آنها با جانشان، از خاكشان محافظت می‌كنند. چقدر حس خوبی است كه در خاكی زندگی كنی كه بخشی از آن متعلق به خوزستانی‌هاست.
مردمی با تمدن هزاران ساله
سید‌قاسم یاحسینی كه اصالتا برازجانی و ساكن بوشهر است، مردم خوزستان را خوب می‌شناسد. او اوایل دهه 80 تصمیم گرفت به خوزستان برود و درباره دشت‌ آزادگان و مردمش تحقیق كند و درباره آنها كتاب بنویسد. چند سفر رفت و با آنهایی كه سال‌های دفاع مقدس را تجربه كرده بودند، به گفت‌وگو نشست. نتیجه این سفرها هشت كتاب شد كه برخی از آنها چاپ شده و برخی نه. از منتشر‌شده‌ها می‌توان به گزارش به خاك هویزه، پنهان زیر باران و مقاومت در سوسنگرد اشاره كرد. لشگر آب را هم نوشت كه هنوز منتشر نشده است.
یاحسینی درباره موقعیت جغرافیایی دشت آزادگان كه دهلاویه یكی از روستاهای آن است، می‌گوید: این سرزمین بخشی از بین‌النهرین است كه از بصره شروع می‌شود و به خوزستان می‌رسد. امپراتوری عیلام در خوزستان شكل گرفت كه پایتختش سوزیانا یا همان شوش امروز است. این منطقه صاحب دست‌كم ده‌هزار سال تاریخ تمدن است. خوزستان خاك بسیار خوب و باروری دارد، اما سیل‌خیز است. در طول تاریخ بارها مورد هجوم سیل قرار گرفته، اما چون تاریخ‌نویسی ما بیشتر سیاسی است كمتر به تاریخ سیل در ایران توجه شده است. بنا به مطالعاتی كه دارم به این نتیجه رسیده‌ام كه هر 30 تا 40 سال یك‌بار سیلی مهیب خوزستان را فرامی‌گیرد. یكی از بزرگ‌ترین آنها اسفند سال 58 بود. آن زمان چون رسانه‌ها محدود بودند و شبكه‌های اجتماعی وجود نداشتند، بازتاب پیدا نكرد. كشته‌های زیادی داد كه اصلا قابل مقایسه با امروز نیست. آن زمان گروه‌های سیاسی و مردم بسیج شدند و به خوزستانی‌ها كمك كردند. در قدیم چون می‌دانستند خطر سیل بیخ گوش خوزستان است، سازه‌ها را قوی می‌ساختند. به همین دلیل سیل مثلا پل صد ساله را از بین نبرده، اما پل دو ساله همان روز اول از بین رفته. دوره عیلامی‌ها و هخامنشیان كانال آبی در خوزستان ساخته شده كه هنوز هم جای تامل دارد. هر چند سیل اخیر یكی از بی‌سابقه‌ترین سیل‌ها در تاریخ معاصر ایران است.
خود‌یاری، ریشه در تاریخ دارد
با یاحسینی درباره اعراب خوزستان صحبت می‌كنم كه این روزها همه پیگیرشان هستند تا ببینند چگونه با كمترین امكانات مقابل سیل می‌ایستند. این محقق و نویسنده می‌گوید: یكی از مشكلات امروز كشور ما كه ریشه در سیاست‌های دیكتاتوری رضاخان دارد این است كه دولت متولی همه امور شده و این توقع را در مردم به وجود آورده كه دولت باید همه كارها را سروسامان بدهد. درصورتی‌كه پیش از این ودر طول تاریخ مردم خودشان تا جایی كه امكان داشت مراقب خودشان بودند و در اتفاقاتی مانند سیل و زلزله خودشان دست به كار می‌شدند. سیل‌های اخیر آن‌قدر وسیع و عمیق است كه دولت به‌تنهایی نخواهد توانست از عهده آن برآید. مردم می‌دانند باید دست به كار شوند، سیل‌بند بسازند و هشدارها را جدی بگیرند. مردم خوزستان دقیقا می‌دانند باید خودشان از اموال، زمین كشاورزی، خانه، روستا و شهرهایشان محافظت كنند. مردم خوزستان به‌شدت وطن‌دوست هستند. آنها در زمان بلایا و مشكلات، چنان با هم متحد می‌شوند كه همه را شگفت‌زده می‌كنند. این را زمان جنگ همه دیدند و به یاد دارند. مردم سوسنگرد، دشت آزادگان، بستان، خرمشهر و... تا نیروهای نظامی به خوزستان برسند مثل شیر از سرزمین‌شان دفاع كردند. خوزستانی‌ها به‌شدت متكی به خود هستند. آنها صاحب تمدن ده هزار ساله‌اند و همین‌‌ها بودند كه نوشتن و خواندن را به آریایی‌ها یاد دادند و آنها را متمدن كردند. مردمی با این عقبه تاریخی، لنگ دولت و كمك‌های دیگران نمی‌ماند. می‌داند اگر دست به كار نشود احشام، مزرعه، نخلستان، خانه و... خود را از دست می‌دهد.
غیرت ستودنی
یاحسینی می‌گوید: مردم خوزستان ارتش قدرتمند عراق را زمینگیر كرد. این مردم با چنین غیرت، منتظر كمك دیگران نمی‌ماند. وقتی عراقی‌ها با صدها تانك وارد دشت آزادگان شدند، مردم دو سد را منفجر كردند و دشت پر از آب شد و ماشین نظامی عراق به گل نشست. شرح این اتفاق را در كتاب لشگر آب روایت كرده‌ام. حالا همین مردم، لشكر شده‌اند و دارند با آبی كه سیل شده، مبارزه می‌كنند.  به یاحسینی می‌گویم مردم باهوشی هستند، دقیقا می‌دانند چگونه باید با ابتدایی‌ترین وسایل سیل‌بند بسازند. این محقق می‌گوید: هوش در خوزستانی‌ها ژنتیك است. این مردم سه خصوصیت بارز دارند، هوش، مهربانی و همبستگی. اجداد مردم خوزستان قرن‌ها قبل زیگورات‌هایی ساخته‌اند كه انسان امروزی را به شگفتی وامی‌دارد. صدها كیلومتر زمین را حفر كرده‌اند تا به مزارعشان آب برسانند. آنها با مدنیت آشنا بوده‌اند و خوزستانی‌ها امروز  از هوش اجداد خود بهره‌مند هستند. بسیار سختكوشند، آنها فقط به خودشان چشم دوخته‌اند به همین دلیل زانوی خودشان را می‌گیرند و بلند می‌شوند. چون سختكوشند، صبور هم هستند. آنها ریشه در خاك غنی خود دارند.به درخت نخل می‌مانند. نخل در تشنگی و كم آبی میوه‌ای می‌دهد به نام خرما؛ شیرین و مقوی. مردم خوزستان مانند نخل‌ها سربلندند. مصائب آنها را مانند فولاد آبدیده كرده است با همه اینها گلایه نمی‌كنند. آب، نان و هوا اولین نیازهای بشر است، اما گاهی مردم خوزستان حتی همین نیازهای اولیه را هم ندارند. اما صبر می‌كنند، چنان مغرورند كه دم برنمی‌آورند و از كسی چیزی نمی‌خواهند تا جایی كه بتوانند تلاش می‌كنند خودشان نیازهایشان را برطرف كنند. این مردم ریشه در خاك خوزستان دارند برای همین هرچقدر سختی‌ها زیاد باشد، از سرزمینشان مهاجرت نمی‌كنند.
هلهله شادی بعد از غم
به یاحسینی می‌گویم، مردم شادی هم هستند. كوچك‌ترین روزنه امید، هلهله شادیشان را به آسمان می‌برد. شادی آنها بعد از ساخت سیل‌بند و محافظت از روستایشان همه جا منتشر شد. این نویسنده می‌گوید: عرب‌های خوزستان، همان اندازه كه مغرور و سختكوشند، شاد هم هستند. عروسی‌ها و جشن‌هایشان را تماشا كنید، هلهله‌هایشان بی‌نظیر است. زن و مرد، بچه و سالمند همه دركنار هم هستند. اتحادشان بی‌نظیر است، چشم به راه كمك هیچ‌كس نمی‌مانند، باورشان این است كه بعد از خدا خودشان حافظ جان و مال و سرزمینشان هستند.