بازگشت به عصر یخبندان

مروری بر عملکرد نگران‌کننده وزنه‌برداری ایران که روز‌به‌روز از دوران اوج فاصله می‌گیرد

بازگشت به عصر یخبندان

المپیك 2020 نزدیك است اما این‌بار دیگر خبر از مدال‌های رنگارنگ پولادمردان وزنه‌برداری ایران در این آوردگاه بزرگ نیست. ایران به‌واسطه حكم محرومیت فدراسیون جهانی، فقط با دو وزنه‌بردار می‌تواند در المپیك توكیو حاضر باشد و از آن بدتر این‌كه حتی برای داشتن دو وزنه‌بردار آماده و سرپنجه، كه شانس كسب مدال باشند هم تردیدهای زیادی وجود دارد. روزی كه فدراسیون جهانی تصمیم گرفت كشورهای پردوپینگ وزنه‌برداری را با محرومیت از حضور در المپیك مواجه كند، خیلی‌ها نسبت به كاهش سهمیه وزنه‌برداری ایران واكنش نشان دادند. با این حال این تصمیم فقط دامنگیر ما نبود. تیم‌های بزرگی چون روسیه و قزاقستان كه بیش از 20 دوپینگی در ده سال اخیر داشتند، فقط اجازه پیدا كردند یك سهمیه در المپیك داشته باشند و برای ایران و چند كشور دیگر كه طی یك دهه اخیر، بیش از ده دوپینگی داشتند نیز این سهمیه دو نفر است. با این حال و در شرایط كنونی وزنه‌برداری ایران، حتی نمی‌توان با اطمینان از كسب همین دو مدال هم در المپیك توكیو حرف بزند. سهراب مرادی مصدوم است، كیانوش رستمی‌ساز خودش را می‌زند، سعید علی‌حسینی از اردو كنار گذاشته شده، علی داوودی فاصله زیادی با مدال المپیك دارد و بقیه نفرات هم از اوزان غیرالمپیكی هستند. در واقع دست وزنه‌برداری ایران خالی‌تر از همیشه است. حداقل در 12ـ 10 سال اخیر شرایطی مشابه شرایط امروز وزنه‌برداری را شاهد نبودیم و این نگرانی وجود دارد كه مبادا به عصر یخبندان، یعنی سال‌های قبل از حضور ایوانف در وزنه‌برداری ایران برگردیم.

    2دهه با تلخ و شیرین وزنه‌برداری
 احیای وزنه‌برداری با ایوانف

وزنه‌برداری ایران تقریبا به كما رفته بود كه پزشك و مربی تیم ملی وزنه‌برداری بلغارستان به ایران آمد: یوردان گئورگی ایوانف. مردی كه بدون تجربه سرمربیگری به ایران آمد؛ اما نسلی كه به وزنه‌برداری ایران معرفی كرد، ایران را به قله وزنه‌برداری جهان رساند. حسین رضازاده، حسین توكلی، شاهین نصیری‌نیا، مرحوم محمدعلی فلاحتی‌نژاد، محمدحسین برخواه و كوروش باقری، وزنه‌بردارانی بودند كه ایوانف بلغاری به جامعه وزنه‌برداری ایران معرفی كرد.
 اولین طلا
سه سال زمان صرف شد تا شاگردان ایوانف اولین مدال طلای خود را در سخت‌ترین شرایط توسط شاهین نصیری‌نیا به‌دست آوردند (سال 1999) و سال بعد در المپیك 2000 سیدنی ۲ طلا به دست آوردیم: حسین توكلی و حسین رضازاده. یك‌چهارمی كورش باقری و یك پنجمی سیدمهدی پانزوان هم به دست آمد.
 جدایی ایوانف
بعد از این درخشش، اختلاف نظرها، راه ایوانف را از ایران جدا كرد. علی مرادی، رئیس وقت فدراسیون وزنه‌برداری معتقد بود ایوانف را شبانه از ایران بیرون كردند.
 روزهای بعد از ایوانف
بعد از ایوانف، سرمربیگری تیم ملی وزنه‌برداری به افراد زیادی رسید كه هیچ یك نتوانستند موفقیت را به ما هدیه كنند. مدد نصیری (پدر شاهین) و دیمیتری اسلاو آمدند؛ اما یك مربی بلغار دیگر به نام استویچف ما را به المپیك 2004 برد كه حضور او هم فایده‌ای نداشت. در المپیك 2004 آتن فقط یك طلا آوردیم كه قابل پیش‌بینی بود: طلای حسین رضازاده.
 بازگشت فاجعه‌بار ایونف
وقتی دیدند وزنه‌برداری ایران بدون ایوانف كاری از پیش نمی‌برد، دوباره تلاش كردند مربی بلغار را به ایران برگردانند. گفته شده علی كفاشیان كه آن روزها در معاون ورزشی و امور فدراسیون‌های سازمان تربیت بدنی بود، مسؤول برگشت ایوانف شد و او را برگرداند؛ غافل از آنكه این مربی دیگر آن مربی سابق نیست.
اولین اقدام ایوانف كشیدن قلم قرمز روی نام شاگردان قدیمی‌اش بود! كوروش باقری، شاهین نصیری‌نیا، محمدحسین برخواه (سرمربی فعلی تیم ملی وزنه‌برداری) و مرحوم محمدعلی فلاحتی‌نژاد تعدادی از این اخراجی‌ها بودند.
.... و دوپینگ
در آخرین سال ریاست علی مرادی بر فدراسیون وزنه‌برداری (در دوره اول) و در زمان سرمربیگری ایوانف در تیم ملی وزنه‌برداری ایران، یك فاجعه بزرگ اتفاق افتاد. اواخر سال 2006 میلادی، ماموران وادا (آژانس بین‌المللی مبارزه با دوپینگ) در تهران كه گفته می‌شد برای گرفتن آزمایش دوپینگ از دوچرخه‌سواران ایران راهی كشورمان شده بودند، بدون خبر قبلی و سرزده وارد اردوی تیم ملی وزنه‌برداری ایران شدند. ماحصل این بازدید سرزده، مثبت اعلام شدن آزمایش دوپینگ 9 قهرمان ایرانی بود و در این میان فقط تست حسین رضازاده منفی اعلام شد كه در آن برهه حرف و حدیث‌های خاص خود را به همراه داشت. نتیجه این فاجعه، جریمه‌ای سنگین برای ورزش ایران بود: پرداخت 400 هزار دلار جریمه نقدی و محرومیت دو ساله 9 نفر از بهترین وزنه‌برداران كشورمان. وزنه‌بردارانی كه گفته شد قربانی دارودرمانی ایوانف شده‌اند. شاهین نصیری‌نیا، محمدحسین برخواه و سعید علی حسینی بزرگ‌ترین اسامی در میان این 9 قربانی بودند.
 المپیك جنجالی
المپیك 2008 با حرف و حدیث‌ها و حاشیه‌های فراوانش و غیبت عجیب حسین رضازاده برگزار شد و به پایان رسید. وزنه‌برداری ایران در دوره گذار، افتی عجیب را تجربه كرد تا سرانجام تیم را به حسین رضازاده دادند. آن روزها فدراسیون در اختیار بهرام افشارزاده بود. مردی كه طی سال‌های 2007 تا 2009، برای 30 ماه ریاست وزنه‌برداری را در اختیار داشت. آن روزها هدایت تیم ملی را بهمن زارع به دست گرفت. رضازاده هم مدیر تیم‌های ملی شد و سپس به جای افشارزاده بر مسند ریاست فدراسیون نشست و همزمان سرمربی تیم ملی هم شد.
 دوپینگ دوباره
در سال 2009 اما باز هم شاهد اتفاقات ناگواری بودیم. باز هم دوپینگ چند وزنه‌بردار نامی ایران مثبت اعلام شد كه مهم‌ترین آنها سعید علی‌حسینی بود.
 روزهای خوب با باقری

سال 2010 كه هدایت تیم ملی وزنه‌برداری به كوروش باقری سپرده شد، دوباره آفتاب به آسمان وزنه‌برداری ایران تابید. در المپیك، جهانی، قهرمانی آسیا و... درخشیدیم آن هم بدون دوپینگ. اوج درخشش تیم ملی وزنه‌برداری با كورش باقری در المپیك 2012 لندن بود. بهداد سلیمی (طلا)، نواب نصیرشلال (بعدها نقره‌اش به طلا تبدیل شد)، سجاد انوشیروانی (نقره)، سعید محمدپور (بعدها پنجمی‌اش طلا شد) و كیانوش رستمی (كه بعدها برنزش به نقره تبدیل شد) درخشان‌ترین عملكرد تیم ملی وزنه‌برداری را در تاریخ المپیك‌ها رقم زدند. موفقیت‌ها و مدال‌های رنگارنگ ما در روزهای باقری اما یك روز تمام شد. بعد از المپیك 2012، وزنه‌برداران با سرمربی تیم دچار مشكل شده و گفتند تا زمانی كه كوروش باقری هست برنمی‌گردند. اگرچه باقری در جهانی 2013 هم با وزنه‌برداران جوان به سومی جهان رسید، اما بلافاصله بعد از آن مجبور شد از تیم ملی جدا شود. بعد از كنار رفتن باقری، رضازاده هدایت تیم ملی را به‌دست بهمن زارع و سید هادی پانزوان سپرد و زارع و پانزوان دو نام آشنا در دنیای مربیگری وزنه‌برداری بودند.
 بازگشت مرادی

علی مرادی سال 2014 به فدراسیون وزنه‌برداری برگشت. اولین اقدام او تغییر در تیم ملی وزنه‌برداری بود. او به جای زارع، ترجیح داد حسین توكلی سرمربی تیم ملی باشد، اما خیلی زود تصمیمش برگشت و سجاد انوشیروانی را سرمربی تیم ملی كرد. مرادی بعد از المپیك ریو سكان هدایت تیم ملی را به محسن بیرانوند سپرد و بعد هم به محمدحسین برخواه برای سرمربی تیم ملی اعتماد كرد. مردی كه در مسابقات جهانی تایلند هم هدایت تیم ملی را به‌عهده داشت و نتیجه این همه تغییرات در سال منتهی به المپیک کاملا مشهود است. ظاهرا عصر یخبندان دوباره شروع شده است.