ماجرای  یک سرود 40 ساله

در سالروز گرامیداشت نیروی دریایی ارتش نگاهی انداختیم به سرود «خلبانان ملوانان» كه حدود 4 دهه از عمرش می‌گذرد و هنوز در ذهن مردم زنده است

ماجرای یک سرود 40 ساله

می‌توانی دستت را بگذاری روی خطوط نقشه و مرزها را با انگشت‌هایت لمس كنی، می‌توانی به این فكر كنی كه نگهداشتن هر وجب از كشوری كه حالا در آن زندگی می‌كنیم چه دشواری‌ها داشته و دارد. بعد هم بیت درخشان دكتر مهدی حمیدی شیرازی در شعر «در امواج سند» را با خود مرور كنی: به پاس هر وجب خاكی از این ملك/ چه بسیار است، آن سرها كه رفته! مرزهای ایران هر چند بیشتر زمینی‌اند اما مرزهای آبی هم شاهرگ‌های حیاتی هستند كه از شمال تا جنوبش را در بر گرفته‌اند. از خزر تا عمان و خلیج فارس. آسمان بالای سرمان هم، آسمانی كه در دور تا دور مرزهایمان است، مرزهای هوایی سرزمین ایران را شكل داده و این همه در جهان ناامنی كه در آن زندگی می‌كنیم، نیازمند مراقب و نگهبانی بسیار است. امروز كه سالروز نیروی دریایی ارتش است، رفته‌ایم سراغ سرودی كه در ذهن بسیاری از ما با خاطره سال‌ها دور گره خورده است. یك سرود حماسی با ریتمی نسبتا آرام، یعنی درست برخلاف آنچه از یك سرود حماسی انتظار داریم. سرود «خلبانان ملوانان» ساخته فیروز برنجان یك اثر حماسی خاص و به یاد ماندنی است كه درست عكس مسیر اغلب سرودهای حماسی پیش رفته است؛ ریتمش نه تند است و نه كوبنده، اما همجواری حماسه و ریتمی نسبتا ملایم در كنار یكدیگر كه نتیجه خوبی داشته است.

به تاریخ اولین روز جنگ
حالا جالب است بدانید این سرود در چه روزی ساخته شده و چه فاصله كوتاهی بین شكل‌گیری ایده و اجرای آن وجود داشته است. رادمنش درباره ساخت این قطعه این‌طور می‌گوید: «۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ جمشید نجفی منزل ما مهمان بود و من مشغول نوشتن نت قطعه‌ای بودم كه باید فردای آن روز در رادیو ضبط می‌شد.»
او ادامه می‌دهد: «همان موقع از حمله عراق به ایران باخبر شدیم. به علت نزدیكی خانه ما به فرودگاه، صدای مهیب انفجاری را شنیدیم و مثل همه همسایه‌ها به پشت بام رفتیم. بهت زده ایستاده بودم كه با دست اشاره كردم و بلند گفتم «پرواز كن!» جمشید گفت چی؟! گفتم هیچی، شما فقط فردا در رادیو حضور داشته باش. تا صبح روز بعد، شعر و آهنگ «خلبانان» را ساختم و تنظیم كردم و به سازمان رفتم. آن زمان خودم عضو شورای موسیقی سازمان بودم. سرود را به همكاران دیگرم نشان دادم و آنها هم استقبال كردند. تصمیم به ضبط گرفتیم. این قطعه توسط اركستر بزرگ رادیو و اركستر آذربایجانی در استودیو ۸ رادیو اجرا شد.»


خواننده‌ای كه شاید به نام نشناسیم
جمشید نجفی خواننده قطعه خلبانان، ملوانان است. او هم در خوانندگی این قطعه توانسته اجرای خوبی ارائه كند و در ذهن‌ها ماندگار شود، هر چند شاید خیلی‌ها به نام نشناسندش، اما همین كه از سرود مورد نظر حرف بزنیم خیلی‌ها برایمان از خلبانان، ملوانان و روزهایی كه آن را شنیده‌اند، خواهند گفت.
او این سرود را یكی از بهترین و تاثیرگذارترین كارهایش می‌داند و می‌گوید: بهترین خاطرات من در روزهایی كه موسیقی رواج چندانی نداشت این است كه این سرود تاثیر بسیاری در روند موسیقی‌های حماسی و دفاع مقدس داشته است.
او ادامه می‌دهد: در ملاقات‌هایی كه با بسیاری از خلبانان كشورمان داشته‌ام همیشه از انرژی‌بخش بودن این قطعه هنگام انجام عملیات‌ها سخن گفته‌اند و به دلیل این‌كه این آهنگ با دو زبان فارسی و آذری اجرا شده تصور می‌كنم تاثیرگذاری بسیاری روی مخاطبان داشته است. جای تم‌هایی با مضامین حماسی و دفاع مقدس در موسیقی امروز كشورمان به‌شدت احساس می‌شود.



یك سرود فارسی- آذری
سرود خلبانان ملوانان را همان‌طور كه گفتیم فیروز برنجان كه البته نام هنری‌اش بابك رادمنش است، ساخته. او بیش از 40 سرود انقلابی را آهنگسازی كرده كه این یكی حسابی در ذهن‌ها ماندگار شده است. ناگفته نماند كه این هنرمند پدر سامی یوسف است، خواننده جوانی كه در جهان اسلام هواداران بسیاری دارد. ترانه كار را هم شخصا سروده و به خوانندگی جمشید نجفی با همراهی گروه كر و اركستر صدا و سیما ضبط شده است.  برنجان ترانه این كار را به دو زبان فارسی و تركی سروده و بخشی از كار را خواننده و گروه كر به زبان مادری این آهنگساز و ترانه‌سرای اهل تبریز می‌خوانند. خواننده كار هم اصالتا آذری است و تركیب این دو نفر فضای جالبی را ایجاد كرده است. موسیقی‌ای كه برای سرود در نظر گرفته شده هم درونمایه‌های موسیقی آذری را دارد و درست زمانی هم تولید می‌شود كه بیشترین تاثیر را بر جامعه دارد، درست در روزهایی كه سایه شوم حملات صدام بر سر ایران می‌افتد و همه پا در این مسیر می‌گذارند تا در جنگی غالب شوند كه جهان آتشش را افروخته و نباید در آن وجبی از خاك كشور به دست دشمن بیفتد.
در نهایت سادگی
می‌گویند سادگی بهترین مد جهان است، چون هیچ‌وقت از مد نمی‌افتد! راست می‌گویند دیگر. نمونه‌اش همین سرودی است كه از آن حرف می‌زنیم و عمری حدودا 40 ساله دارد. موسیقی ساده، كلام ساده و ریتمی آشنا و گوشنواز كه برای یك سرود تا به امروز حیاتی 39‌ساله را فراهم كرده است.
می‌توان این اثر را سرودی با چند دهه عمر دانست و هنوز هم با شنیدنش حتی نسل تازه و آنهایی كه تجربه دوران جنگ را ندارند هم می‌توانند با ریتمش ارتباط برقرار كرده و بخش‌های فارسی‌اش را به راحتی و ناخودآگاه در حافظه خود نگه دارند. مگر یك سرود خوب چه می‌خواهد جز این موارد؟