سینمای ترور؛ رد خون

همه آنچه می‌خواستید درباره فیلم‌هایی مرتبط با ترور بدانید اما جرات نمی‌کردید بپرسید!

سینمای ترور؛ رد خون

ترور به عنوان بالاترین حد حذف و نگاه سلبی، معمولا اهداف و مقاصد سیاسی دارد، هرچند می‌تواند دلایل دیگری چون مذهبی و اقتصادی هم داشته باشد. اگرچه برخی ترور را محدود و منحصر به شخص خاص و معین می‌دانند و گاه آن را به نزاعی شخصی تقلیل می‌دهند و آن را از تروریسم متمایز می‌کنند، اما به نظر می‌رسد این دو مقوله، ریشه‌های مشترک دارند و ترور هم می‌تواند ابعاد و اهداف تروریستی و گسترده‌ای داشته باشد، اگر که شخص ترورکننده یا ترورشونده را نه به عنوان شخص که به عنوان نماینده یک گروه یا جریان یا جماعت بدانیم. هرچند شمول و گستردگی تروریسم و هراس‌افکنی بسیار بیشتر از ترور است و تروریست‌ها با برنامه‌ریزی و سازمان یافته، از خشونت و وحشت‌آفرینی و ترورهای مختلف برای رسیدن به اهداف و مقاصد ایدئولوژیک، مذهبی و سیاسی استفاده می‌کنند. برخی اشارات ما در این گزارش، همانقدر که به ترور خاص و معینی اشاره می‌کند، اما درعین حال ارجاعاتی به تروریسم هم دارد.

نکته مهم این‌که کشور ایران، به دلیل موقعیت ممتاز و استراتژیک و برخورداری از منابع و نعمت‌های مختلف، در طول تاریخ هم از نگاه استعماری و چنگ‌اندازی قدرت‌های خارجی شرق و غرب در امان نبود و هم به ویژه در دوره معاصر بستر حوادث سیاسی فراوانی بود که با وجود استقلال و وقوع انقلاب اسلامی ایران، همچنان با تهدیدات و دشمنی‌هایی روبه‌روست. به خصوص انقلاب سال 57 و شکل‌گیری جمهوری اسلامی، دشمنان را برای ضربه‌زدن بیشتر و براندازی حکومت جری‌تر کرد. ایجاد جنگ تحمیلی و نبرد جهانی و نابرابر برخی قدرت‌های دنیا با ایران، به دلیل بسیج همگانی و مقاومت جانانه مردم چندان جوابگوی بدخواهان نبود، بنابراین ترور و تروریسم در دستور کار قرار گرفت و از شخصیت‌های برجسته سیاسی و دینی و مذهبی کشور تا مردم مظلوم و بیگناه قربانی ترور شدند. به ویژه دهه 60 که هنوز انقلاب نوپا بود و کشور هم تقریبا همه توش و توان خود را برای دفاع و نبرد در جبهه‌ها به کار گرفته بود و خرج می‌کرد، ترورهای سازماندهی‌شده‌ای صورت گرفت تا میان حکومت و در دل مردم ترس و وحشت ایجاد و روحیه جامعه را تخریب کند تا شرایط برای از بین بردن جمهوری اسلامی فراهم شود. اگرچه به دلیل تقویت نیروی اطلاعاتی کشور و هوشمندی دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی در همه این سال‌ها به ویژه بعد از سال‌های اولیه و ملتهب دهه 60، امنیت کشور تا حدود زیادی تضمین شد و ترورها به ویژه در میان مقامات و مسوولان رده اول تا حد زیادی کاهش یافت و به صفر رسید، اما شکل و شیوه دشمنی‌ها تغییراتی کرد و کار به ترورهای اقتصادی و تحریم‌های سیاسی در سال‌های اخیر کشیده که کماکان پابرجاست و آن نبرد نابرابر گذشته با اشکال دیگری ادامه دارد. البته این به معنای برچیده شدن بساط ترور و تروریسم نیست و دشمنان به محض افزایش توانمندی‌های کشور در زمینه‌های مختلف، دوباره دست به ماشه و سلاح برای حذف و مقابله می‌برند؛ ترور نخبه‌ها و دانشمندان هسته‌ای در سال‌های اخیر در پی پیشرفت علمی و خوداتکایی کشور و ترور سردار حاج قاسم سلیمانی در پی قدرت نظامی و دفاعی و نقش تعیین‌کننده ایران در منطقه نشان می‌دهد که ایران همچنان یکی از اهداف و قربانیان ترور در جهان است. همین چند وقت پیش آماری ارائه شد که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون بیش از 17 هزار نفر ترور شده‌اند.
حالا کشوری با این میزان از قربانی که شاید بالاترین آمار در میان کشورهای جهان باشد، چه وظایفی برای پرداخت به این موضوع مهم و ثبت و ضبط آن دارد؟ منظور چیزی فراتر از انعکاس اخبار این جنایت بشری است که البته آن هم احتمالا به قدر کفایت نبوده است. مقصود رسانه‌های تاثیرگذاری چون سینما و تلویزیون است که می‌تواند در قالب قصه‌های مختلف و با بهره‌گیری از ظرفیت‌های دراماتیک واقعیت‌های رخ‌داده، آثار جذاب و موفق و ماندگاری خلق کنند که به جز وجه سرگرم‌کنندگی که باید ویژگی کارهای نمایشی باشد، هزاران ترور صورت گرفته را هم به شکلی هنرمندانه محکوم کنند.
توجه و اعتنای سینمای ایران به این سوژه‌های ترور و رخدادهای تروریستی، تقریبا صفر یا به شدت ناچیز و کم مقدار است. در برخی فیلم‌های دیگر که تماما رگ و ریشه داستانی دارند و پایشان در واقعیت نیست، هم خیلی به ترور نپرداخته‌ایم، یعنی درست آنجا که باید نسبت به شرایط و موقعیت کشور حساس باشیم و واکنشی هنرمندانه به ترور و وحشت‌آفرینی داشته باشیم، لطافت به خرج داده‌ایم.
انتظار می‌رود دست‌کم هنرمندان متعهد و دغدغه‌مند و البته کاربلد، حساسیت بیشتری روی مباحثی چون ترور و تروریسم داشته باشند و به چشم یک ضرورت فرهنگی به آن نگاه کنند و به سهم خود با ساخت فیلم‌هایی جذاب و هشدارگونه، قدم‌هایی برای مقابله هنرمندانه با این اعمال دهشتناک ضدبشری بردارند. برای کشوری که به جز قربانی تروربودن، خود پرچمدار مبارزه با تروریسم محسوب می‌شود، وجود بازوهای فرهنگی و هنری مناسب در این زمینه یک قوت قلب است.


پیشنهادهایی برای فیلمسازان
ترورهای فیلم نشده
در تاریخ سیاسی ایران به‌خصوص در چهار دهه گذشته، متاسفانه اتفاقات تروریستی‌ای که قابلیت دراماتیزه‌شدن داشته‌باشند، کم نبوده‌است. برخی از رویدادها یا ترورهای شخصیت‌های سیاسی به فیلم تبدیل‌شده که در این صفحه مفصل به آنها پرداخته‌ایم. اما بد نیست نگاهی داشته باشیم به برخی رخدادها یا شخصیت‌های سیاسی که می‌توان از آنها فیلم‌های جذاب و گیرا در قالب سینمای ترور ارائه داد و به هر دلیل تا امروز هیچ فیلمسازی به سراغ‌شان نرفته یا به‌صورت اجمالی اشاره‌ای به آنها داشته یا اگر هم نیتی بوده هرگز به تولید یک اثر سینمایی منجر نشده‌است.  ضمن این‌که مقوله ترور در سینما می‌تواند گاهی از منظر غیرتاریخی و در قالب یک درام معمایی یا حتی اثری روانکاوانه به تصویر کشیده شود و چه‌بسا همچون فیلم «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار بتواند در بستر یک درام عاشقانه و پرکشش ترور را روایت کند و از منظری متفاوت و البته بسیار نزدیک تروریست را نمایش دهد.
 شهید صیاد شیرازی: زندگی فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای عالی دفاع ملی و شهادت او می‌تواند یک فیلم سینمایی قابل اعتنا باشد به‌خصوص از این بابت که صیاد شیرازی در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح سازمان مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل در خانه‌اش و در مقابل چشم‌های فرزندش ترور شد و مسؤولیت ترور او را زنی به‌نام زهره قائمی برعهده داشت.
 اسدا.. لاجوردی: داستان زندگی یک رئیس زندان، مردی که امورات معروف‌ترین زندان ایران، یعنی اوین را برعهده داشته و در تاریخ سیاسی ایران شخصیت مهمی محسوب می‌شده، می‌تواند برای ساخت یک فیلم پرکشش از گونه معمایی یا حتی درام خانوادگی جذاب و دیدنی باشد. اسدا... لاجوردی، رئیس زندان اوین شهریور سال 1377 به دست اعضای گروهک منافقین به شهادت رسید.
 ترور اعضای حزب جمهوری‌اسلامی: شهادت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر دهه 60 ایران یعنی حجت‌الاسلام باهنر و شهید رجایی و نیز جمع کثیری از اعضای حزب جمهوری در ساختمان سرچشمه نزدیک به مجلس شورای اسلامی نیز از آن مواردی است که به شکل مستقیم دستمایه تولید هیچ فیلمی نبوده و در برخی آثار تلویزیونی ازجمله سریال «شاپرک» ساخته سیدجلال اشکذری و در برخی فیلم‌های محمدحسین مهدویان به‌عنوان خطوط فرعی داستان گذرا پرداخته شده‌است.
 حمله تروریستی به مجلس و حرم مطهر: در سال 96 چند نفر از نیروهای داعش حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر امام‌خمینی(ره) داشتند که از زوایای مختلف قابل پرداخت است.
 مهدی عراقی: درباره این عضور و پایه‌گذار حزب موتلفه‌اسلامی، یک مجموعه مستند چهارقسمتی به نام «مهدی عراقی را بکش»، ساخته‌شده اما زندگی و شهادت او این قابلیت را دارد که به یک اثر سینمایی بدل شود. شهید عراقی به همراه فرزندش حسام به دست گروه رادیکال فرقان در 4 شهریور ۱۳۵۸ ترور شد.
 شهید مطهری: در برخی فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی ازجمله «معمای شاه»، ترور شهید مطهری را دیده‌ایم یا به آن اشاره شده است اما از زندگی این استاد فلسفه اسلامی و معلم نام‌آشنای تاریخ ایران هیچ فیلم مستــــــــــــــــــــــــــــقلی تا امروز ســــــــاخته نشده‌ است.
 سردار قاسم سلیمانی:  اگرچه در فیلم بادیگارد، سربسته و مبهم به سردار نامدار انقلاب پرداخته‌شده اما فرماندهی چون سردارسلیمانی، زندگی و رشادت‌هایش و نیز جایگاهش به عنوان یک قهرمان ملی و مذهبی ایجاب می‌کند که سینمای ترور ایران، فیلمی درباره زندگی و شهادتش داشته‌باشد.



سینمای جهان
نام فیلم: تولد یک ملت
کارگردان: دیوید وارک گریفیث
سال ساخت: 1915
مکث: در این فیلم صامت که از آن به عنوان یکی از نژادپرستانه‌ترین فیلم‌های سینمای جهان یاد می‌کنند، صحنه ترور آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا به دست جان ویلکس بوث را می‌بینیم. نقش لینکلن را جوزف هنابری و نقش ویلکس بوث را رائول والش (کارگردان مشهور) بازی کرد. فیلم لینکلن ساخته اسپیلبرگ و با بازی دانیل دی لوئیس هم سکانس ترور رئیس جمهور آمریکا را نشان می‌دهد.
نام فیلم: جی اف کی
کارگردان: الیور استون
سال ساخت: 1991
مکث: ماجرای ترور جان اف کندی، سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا به قدری دراماتیک و سینمایی است و ابعاد مختلفی دارد که چند بار سینماگران سراغ آن رفته‌اند. اما موفق ترین و مشهورترین فیلم همین جی اف کی است که کوین کاستنر نقش اصلی آن را بازی می‌کرد. فیلم جکی ساخته پابلو لارائین و با بازی ناتالی پورتمن هم از فیلم‌های متاخر در این زمینه است.
نام فیلم: روز شغال
کارگردان: فرد زینه‌مان
سال ساخت: 1973
مکث: فرد زینه مان کارگردانی بود که تقریبا از فیلمسازی در همه ژانرها سربلند بیرون آمده است. او در فیلمی سیاسی و درباره ترور هم موفق عمل می‌کند و روز شغال یکی از مشهورترین‌ها و بهترین نمونه‌ها در این زمینه است. ادوارد فاکس در این فیلم نقش آدمکشی با اسم مستعار شغال را بازی می‌کند که اجیر می‌شود تا ژنرال دوگل، رئیس جمهور فرانسه را در سال 1966
ترور  کند.
نام فیلم: ترور تروتسکی
کارگردان: جوزف لوزی
سال ساخت: 1972
مکث: قصه، ماجرای ترور لئون تروتسکی، متفکر مخالف استالین به دست فرانک جکسون بود. قتل هم که می‌دانید به وسیله تیشه کوهنوردی انجام شد. نقش تروتسکی را ریچارد برتون و نقش جکسون را هم آلن دلون بازی کرد.
نام فیلم: کارلوس
کارگردان: الیویه آسایاس
سال ساخت: 2010
مکث: این فیلم قصه ایلیچ رامیرز سانچز معروف به کارلوس شغال، تروریست و مزدور مشهور ونزوئلایی را روایت می‌کند. نکته جالب این‌که نقش اصلی فیلم را هم بازیگری ونزوئلایی و تقریبا همنام شخصیت واقعی بازی می‌کند: ادگار  رامیرز.
نام فیلم: والکری
کارگردان: برایان سینگر
سال ساخت: 2008
مکث: برخی افسران آلمان نازی تصمیم می‌گیرند هیتلر را ترور کنند و کنترل کشور را به دست بگیرند، اما این عملیات ناکام می‌ماند. می‌گویند تام کروز به دلیل شباهتش به کلاوس فون اشتافنبرگ، طراح ترور هیتلر برای بازی در این فیلم انتخاب شد.
 نام فیلم: پدرخوانده
کارگردان: فرانسیس فوردکاپولا
سال ساخت: 1972
مکث: پدرخوانده، ترور کم ندارد و مافیایی‌ها با بهانه یا بی‌بهانه برای حذف هم هفت تیر می‌کشند، اما هیچ کدام از ترورها به زیبایی و جذابیت ترور دون ویتو کورلئونه (مارلون براندو) نیست؛ البته ترور ناکام می‌ماند و به نتیجه نمی‌رسد اما یک بار دیگر سکانس را مرور کنید و از ظرایف سینمایی آن لذت ببرید.


سینمای ایران
 ماجرای نیمروز
محمدحسین مهدویان در دو فیلم ماجرای نیمروز و ماجرای نیمروز؛ رد خون به ترور و تروریسم می‌پردازد و ابعاد مخوف و هراس‌آفرین آن را به ملموس‌ترین شکل ممکن پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. محور فیلم اول، ترورهای دهه ملتهب 60 است که طی آن مجاهدین خلق یا گروهک تروریستی منافقین، دست به شهادت برخی مقامات ارشد کشوری در ایران همچون آیت ا... بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی کشور و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی و اعضای این حزب زدند. البته به جز این عملیات تروریستی، گروهک منافقین اعمال تروریستی دیگری هم برای وحشت‌آفرینی در کشور انجام دادند و اقدام به ترور مردم بی‌گناه هم کردند. مهدویان تمرکز اصلی را روی تلاش‌های شبانه‌روزی سازمان اطلاعات سپاه برای مبارزه با منافقین می‌گذارد و ما بیشتر اثرات این ترورها و التهاب فضا را به طور غیرمستقیم و به واسطه واکنش‌ها و اقدامات ماموران می‌بینیم. البته گاهی اعمال تروریستی منافقین را هم مستقیم و بدون پنهانکاری مشاهده می‌کنیم؛ نمونه بارز آن سکانس ترور مردم در ماجرای نیمروز بود، همچنین آن صحنه اقدام جنایتکارانه منافقین در خیابان که منجر به زخمی شدن (شاید هم کشته‌شدن) دختربچه‌ای می‌شود و کمال (هادی حجازی‌فر) او را در آغوش می‌گیرد و درخواست آمبولانس می‌کند؛ این تصویر، موقع عملیات تروریستی اهواز هم با یکی از عکس‌های واقعی آن حادثه مقایسه شد و خیلی‌ها به اهمیت ماجرای نیمروز برای انعکاس قربانیان ترور - که ایران در همه این سال‌ها با آن درگیر بوده- صحه گذاشتند. ماجرای نیمروز؛ رد خون هم در ابعاد وسیع‌تری به تروریسم می‌پردازد و با تمرکز بر عملیات مرصاد و مقابله با گروهک تروریستی منافقین ساخته شد. البته به جز این، سکانس‌های مرتبط با ترور هم در فیلم وجود دارد؛ یکی نفوذ کمال و محمدحسین شادکام (امیرحسین هاشمی) به بغداد برای ترور عباس زریباف (حسین مهری) فرمانده عملیات فروغ جاویدان (اسم عملیات از نگاه منافقین) که البته با ناکامی همراه است و دیگری هم ترور مسعود (مهدی زمین‌پرداز) از ماموران اطلاعات در خیابان، بعد از اعتماد دوباره‌ای که به وحید نظری (امیراحمد قزوینی) دوست منافق به ظاهر توابش می‌کند.
 بادیگارد
ابراهیم حاتمی‌کیا در بادیگارد، همگام با تغییر زمانه حرکت می‌کند و بنا به ضرورت، جبهه نبرد را تغییر می‌دهد و سنگرها به جای مناطق مرزی در دل همین شهر و در داخل کشور برپا می‌شود، آن هم برای حفاظت از دانشمندان جوان هسته‌ای. ترور، نقش مهمی در پیشبرد قصه دارد و چالش‌های دراماتیک ایجاد می‌کند. فیلم که اساسا با ترور نافرجام دکتر صولتی (محمود عزیزی)، معاون رئیس جمهور شروع می‌شود که حاج حیدر ذبیحی (پرویز پرستویی)، مسوول تیم حفاظت او را زیر سوال می‌برد و سکانس‌های پایانی فیلم هم به ترور میثم زرین (بابک حمیدیان) دانشمند جوان هسته‌ای اختصاص دارد که این بار هم ناکام می‌ماند، منتهی بی‌حرف و حدیث و با جانفشانی حیدر. موقع ساخت و نمایش فیلم، اشاراتی به شباهت گریم پرویز پرستویی با چهره سردار قاسم سلیمانی مطرح بود و این‌که حاتمی کیا به خاطر ارادتش به حاج قاسم، تعمدا این شباهت را ایجاد کرده است. حالا باتوجه به شهادت سردار در پی عملیات تروریستی آمریکایی‌ها، پیوندهای تماتیک بادیگارد و شخصیت فرمانده برجسته ایرانی بیشتر هم شده است.
یک سال قبل از بادیگارد، بهروز افخمی هم فیلم دیگری درباره ترور دانشمندان هسته‌ای ساخت؛ فیلمی به نام روباه با بازی حمید گودرزی و جلال فاطمی که به موفقیت دست پیدا نکرد.
 سیانور
این فیلم یکی از مشخص‌ترین و نمونه‌ای‌ترین فیلم‌های ایران درباره ترور و جریان قتل و حذف سیاسی است. بهروز شعیبی با فیلمنامه‌ای از مسعود احمدیان، سراغ یکی از مهم‌ترین روزهای فعالیت سازمان مجاهدین خلق می‌رود؛ یعنی اختلافات اساسی و کلیدی میان اعضای رده بالای سازمان همچون تقی شهرام و مرتضی صمدیه لباف و مجید شریف واقفی. وقتی لیلا زمردیان همسر شریف واقفی به مرکزیت سازمان خبر می‌دهد که مجید همچنان به اسلام پایبند است و می‌خواهد راهش را از افکار و اهداف دیگر جدا کند، نقشه ترور او را می‌کشند و وحید افراخته و سیدمحسن خاموشی این نقشه را عملی می‌کنند. سکانس ترور شریف واقفی (بهروز شعیبی) در فیلم زیباست و در یک روز بارانی اتفاق می‌افتد؛ او که تمایلی به استفاده از سلاح ندارد در رخدادی خارج از کادر و با شلیک دو گلوله کشته می‌شود و ما فقط افتادن عینکش در جوی آب را می‌بینیم. موسیقی بهزاد عبدی که نوایی شبیه سوت دارد، حس و حال این سکانس را تقویت می‌کند.
نکته جالب این‌که در همان سال سیانور (94)، فیلم دیگری با همان حال و هوا و با موضوع گروهک تروریستی منافقین ساخته می‌شود به اسم امکان مینا به کارگردانی کمال تبریزی. اما فیلم باوجود نامزدشدن در بیشتر رشته‌ها در سی‌و‌چهارمین جشنواره فیم فجر که با شگفتی برخی منتقدان همراه بود، فیلم موفقی نیست. به جز قصه فیلم که در ارتباط با ماهیت تروریستی منافقین است، نکته خاص قابل اشاره صحنه ترور و کشتن جاوید، سرکرده گروهک در فیلم به دست میناست و مهم‌تر آن که در پس‌زمینه از ضبط صوت، سخنرانی یکی از سران گروهک پخش می‌شود که راه حل مقابله با جمهوری اسلامی را ترور و بمباران می‌داند.
 دستنوشته ها
هرچقدر نویسندگی و کارگردانی بهروز افخمی در روباه بازخورد مثبتی نداشت، اما نویسندگی او در فیلم دستنوشته‌ها در سال65 نتیجه بهتری داشت. این فیلم به کارگردانی مهرزاد مینویی و با بازی جلیل فرجاد که به گروه و تشکیلات تروریستی می‌پردازد، قصه فردی به نام حسین معتمد را روایت می‌کند که از گروه جدا شده، اما سران تشکیلات دستور ترور معتمد را می‌دهند. در این فیلم، کلیشه حذف مهره‌های سوخته در چنین گروه‌هایی مطرح می‌شود که در واقعیت هم بسیار اتفاق می‌افتد.
 از فریاد تا ترور
احتمالا تنها فیلم سینمایی ایران است که بدون رودربایستی و تعارف، واژه ترور را در عنوان خود دارد. فیلمی محصول سال 59 و ساخته منصور تهرانی که مضمونی انقلابی داشت و یکی از محورهای آن، قصه ترور رئیس دادرسی ارتش است. آن ترانه مشهور یار دبستانی من در تیتراژ این فیلم استفاده شد.
 تیرباران
یکی از مشهورترین فیلم‌های سینمای ایران درباره ترور همین فیلم به کارگردانی علی اصغر شادروان و با بازی مجید مجیدی است. قصه، روایت سینمایی ماجرای واقعی ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر ایران در زمان حکومت پهلوی بود که به دست اعضای هیات موتلفه اسلامی همچون سیدعلی اندرزگو و محمد بخارایی انجام شد.  
 گزارش یک قتل
این فیلم به کارگردانی محمدعلی نجفی هم اگرچه از کلمه قتل در عنوان خود استفاده کرده، اما می‌توان عمل ارتکابی در فیلم را ترور خواند؛ چون حذفی که در قصه اتفاق می‌افتد (کشته شدن کیمرام به دست کلالی) انگیزه‌های مشخص سیاسی دارد.
 قلاده‌های طلا
داستان این فیلم جنجالی و پرحاشیه ابوالقاسم طالبی که سراغ حوادث پس از انتخابات 88 در ایران می‌رود، با نقشه ترور سیدمحمد خاتمی نامزد احتمالی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری آغاز می‌شود که دستگاه‌های اطلاعاتی دشمن آن را طراحی کرده‌اند. نقشه با هوشیاری سیستم امنیتی ناکام  می‌ماند و همین عدم موفقیت، مخالفان را وادار به خرابکاری‌های دیگری می‌کند. طالبی سال‌ها قبل هم در یکی از فیلم‌های دیگرش به نام ویرانگر سراغ ماجرای ترور رئیس‌جمهور وقت، آیت ا... هاشمی رفسنجانی رفت که طبیعتا آن هم در قصه فیلم ناکام ماند و درست در لحظه قبل از شلیک، سروکله قهرمان فیلم، جمشید هاشم‌پور پیدا شد.
 سرب
در این فیلم مشهور و تحسین‌شده مسعود کیمیایی هم ترورهایی اتفاق می‌افتد؛ قتل‌ها و سوءقصدهایی با نیت‌های سیاسی و اختلافات میان صهیونیست‌ها و یهودیانی که مخالف صهیونیسم هستند و راهشان را از آن جدا کرده‌اند. قتل یعقوب به دست یزقبل و ترور نافرجام دانیال با فداکاری نوری، صحنه‌های تروریستی سرب هستند.
 سناتور
وقتی استوار حقگو (فرامرز قریبیان) متوجه دست داشتن سناتور در ورود و توزیع هروئین می‌شود و پیگیری او هم در دستگاه‌های حکومت پهلوی به جایی نمی‌رسد، شخصا دست به اعمال قانون می‌زند؛ ترور سناتور آن هم در سمینار مبارزه با اعتیاد. لحظه شلیک قریبیان احتمالا به قدری برای مهدی صباغ زاده و غلامرضا موسوی (کارگردان و تهیه‌کننده) اهمیت داشته که بخش مهمی از پوستر فیلم را هم در آن سال‌ها به خود اختصاص داد.
 ناخدا خورشید
این فیلم درخشان ناصر تقوایی که برداشت آزادی از داشتن و نداشتن ارنست همینگوی است هم نسبتی با ترور دارد؛ یکی این‌که ناخدا خورشید در بخشی از فیلم، چند مرد را که در ترور حسنعلی منصور نقش داشتند، به آن سوی آب می‌رساند. دومی (و سومی ) هم که علنا می‌بینیم صحنه‌های ترور و به قتل رساندن خواجه ماجد (سرمایه‌دار و مرد ذی‌نفوذ منطقه) و مباشرش به دست تبعیدی‌هاست.
 کمیته مجازات
این فیلم که سال 77 اکران شد، درواقع خلاصه قسمت‌هایی از سریال هزاردستان علی حاتمی است. ماجرا هم که همان شکل‌گیری انجمن مجازات برای ترور شخصیت‌هایی است که از دید این کمیته و انجمن به کشور خیانت می‌کنند. ترور رئیس سازمان غله، ترور متین‌السلطنه مدیر روزنامه عصر جدید و ترور کفیل شعبه تأمینات از جمله ترورهایی است که در این فیلم می‌بینیم. همچنین این کمیته در قصه، قصد ترور خان مظفر، عامل اصلی استعمار در ایران را هم داشت که او با پرداخت وجهی برای کمک به انجمن جان خود را می‌خرد.
 2 فیلم درباره گروهک تروریستی
«شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار و روز صفر به کارگردانی سعید ملکان هم از جمله فیلم‌هایی است که سراغ جریان تروریسم رفتند و قصه گروهک جندا... را روایت کردند.
 سینماحقیقت
فیلم «ترور سرچشمه» به کارگردانی محمدحسین مهدویان یکی از مطرح‌ترین فیلم‌های مستند درباره ترور است. مهدویان که در ماجرای نیمروز هم سراغ ترورهای دهه 60 رفته بود و به ویژه ترور شهید بهشتی و همراهانش را دستمایه قصه قرار داده بود، اینجا همه تمرکز روایتش را روی حادثه تروریستی هفتم تیر می‌گذارد و زوایای مختلف ماجرا را در گفت‌وگو با چهره‌های مختلف سیاسی می‌کاود.
«مهدی عراقی را بکش» ساخته عبدالرضا نعمت‌اللهی هم یکی از مهم‌ترین فیلم‌های مستند سینمای ایران با موضوع ترور است؛ حاج مهدی عراقی از اعضای گروه فداییان اسلام و هیات‌های موتلفه اسلامی بود و در ترور حسنعلی منصور نقش داشت، خود سال‌ها بعد همراه پسرش به دست گروه ضدانقلاب فرقان ترور شد.