پارودیِ تاریخ و سلول‌های انفرادی

پارودیِ تاریخ و سلول‌های انفرادی

میثم امیری نویسنده

  تاریخ یکه است. هیچ چیز گذشته را نمی‌شود دستکاری کرد. می‌توان عوضی روایت کرد، ولی اصل واقعه را نمی‌توان تغییر دارد. آنچه روی داده خارج از دست تحریفگر آدم است. تاریخ مثل مرگ، چاره‌ای ندارد. شاید بعدها برای مرگ چاره‌ای پیدا کنند، ولی برای تاریخ نمی‌توانند. کرونا هم این‌طور است یا طی این هفت‌ماهه اولش همین‌طور بوده است و خارج از توانایی ما. تجربه‌های بیچاره در زندگی آدم زیاد نیست و کرونا یکی از آنهاست.
دور نباشد که کرونا شکست بخورد، ولی ظهورش مثل خاطرات گذشته بوده است؛ محتوم و فعال و قوی‌تر از آدم‌ها.
مجبورمان کرده ماسک بزنیم یا صریح‌تر آن‌که کرونا به ما اورِک (Orek) زده و نمی‌توان این واقعیت را کتمان کرد، هرچند می‌شود هنرمندانه تحریفش کرد. کرونا تصریح می‌کند در چه جهانی زندگی می‌کنیم. کرونا توصیه می‌کند دست‌هایمان را مرتب با آب و صابون بشوییم. توصیه که نه، مجبورمان می‌کند. در کشورهای پیشرفته، حدود نیمی از مردم دست‌هایشان را نمی‌شویند و یک سوم جمعیت جهان از نعمت صابون و مواد شوینده دست محرومند. ولی «خواجه تاجدار» بر اریکه است. با این حال هژمونی کرونا را کامل نپذیرفته‌ایم. با جرأت نمی‌توان گفت با شیوع کرونا ما دست‌هایمان را مرتب می‌شوییم، چون بین ابتلا و بروز بیماری به طور میانگین حدود پنج روز فاصله است و ما به‌سرعت درنمی‌یابیم کرونا گرفتنمان به خاطر دست نشستن‌مان است. اگر کرونا قوی است، نوع بشر هم یک خردورز چموش است که به این راحتی پا نمی‌دهد.
یک پژوهشگر جامعه‌شناسی نوشته است با یک ویروس مستبد و تمامیت‌خواه انگار سلطنت‌طلب طرف هستیم. برخی هم می‌گویند کرونا متوجه‌مان کرد تنها نیستیم. مثال معروف کشتی را یادآوری کرده است. بیماری هر آدم می‌تواند به طور متوسط چهار نفر دیگر را درگیر کند. اگر کسی ویر ریاضی داشته باشد می‌تواند این عددها را بسازد. فرض کنید هر نفر چهار نفر را درگیر کند. این یعنی چهار نفر، 16 نفر را درگیر می‌کنند و بعد از 16 مرحله، این عدد به چهار میلیارد می‌رسد و البته بهداشت جهانی و دولت‌ها و آدم‌ها دارند این زنجیره را قطع می‌کنند تا زمین از آدم خالی نشود. آدم هست تا مبارزه کند. آدم هست تا از بین نرود. آدم‌ها امید دارند بر کرونا غلبه کنند و این امید واهی نیست. تاریخ پیش روی‌مان است.
با یک معیار می‌توانیم بگوییم کرونا ویروسی ضداجتماعی است. اجتماعی بودن را چطور تعریف می‌کنیم؟ رفت‌وآمد. آدم‌ها با جابه‌جایی نشان می‌دهند اجتماعی هستند. آنها از جایی به جایی می‌روند. همین تصمیم یعنی مراوده حتمی است. یعنی معاشرت با دیگران ضروری است. تمامی جداول در همه کشورها در تمامی لحظه‌ها در هفت‌ماه اخیر نشان می‌دهد ترافیک به شکل محسوسی کاهش پیدا کرده است. این روند حتی در کشورهایی که هنوز نخستین مورد مشاهده نشده بود، دیده می‌شد.
نقشه‌های ماهواره‌ای نشان می‌دهد این ویروس ضداجتماعی به نفع محیط‌زیست بوده و زمین نفسی کشیده. فیلم‌هایی را هم دیده‌ایم از حضور حیوانات گریزان از انسان که به شهرها آمده بودند. شهود به کنار، در بهار امسال تراکم دی‌اکسید نیتروژن به‌شدت پایین آمده است. اجتماعی بودن در دوران جدید با از بین رفتن محیط‌زیست همسان بوده است. این دست تناقض‌ها در دوره کرونا پیش آمده، ولی ما آدم‌ها عطای جهان سالم‌تر یا هوای پاک‌تر را به لقای اجتماعی بودن و پیشرفت کردن بخشیده‌ایم. ترجیح می‌دهیم دیگی که برای ما نمی‌جوشد...
کرونا ضداجتماعی است، چون کرونا کرونایی می‌سازد. یک فاکتور جداساز دیگر مثل ایدز که محصول دوران ماست. بعدتر معلوم می‌شود مردم چه معامله‌ای با کرونایی می‌کنند. آنها دست‌کم یک انگ اجتماعی دریافت می‌کنند؛ افزون بر این که نمی‌دانیم آینده زندگی یک کرونایی چطور خواهد بود. یک سال بعد یا 10 سال بعد چطور خواهد بود.‌ زمان، آدمی هیچ‌وقت نمی‌داند با زمان چه کند. ممکن است سندرم برگردد؟ ممکن است بر طول عمر فرد اثر بگذارد؟ همه اینها باعث می‌شود مردم با احتیاط با کرونایی‌ها برخورد کنند. افسانه زودتر از واقعیت علمی با باورهای مردم بازی می‌کند. مردم هیچ‌گاه با یک ایدزی هم‌غذا نمی‌شوند با این که می‌دانند ایدز تنها از راه خون منتقل می‌شود. این باور در جوامع شفاهی مثل ما جدی‌تر خواهد بود. مستندات علمی به‌سادگی جای «می‌گویند»ها را نمی‌گیرند. این قضیه این‌قدر جدی است که سازمان جهانی بهداشت پروتکل آستیگما و آستیگمازدایی منتشر کرده است. تصریح کرده است از واژه‌هایی که حس منفی در مخاطب ایجاد می‌کند، استفاده نکنیم؛ کلمه‌هایی مثل همین کرونایی یا قربانیان کرونا یا موارد مشکوک یا ناقل ویروس و...
کرونا فاصله اجتماعی درست کرده است. اسم را دارید؟ فاصله اجتماعی. یعنی تو و من برای این که زنده بمانیم باید از هم فاصله بگیریم. اجتماعی را به  آن اضافه کرده‌اند تا لابد از زهر فاصله کم کنند، از ترفندهای بشر چموش. نتایج نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد بیشتر از ۹۰ درصد مردم می‌دانند که نباید به هم نزدیک شوند، ولی مردم به هم نزدیک می‌شوند؛ چرا؟ شاید نگران از دست دادن جایگاه‌شان در صف هستند. شاید نگران از دست دادن جایگاه رفاقت‌شان هستند. شاید هم کله‌شق هستند و نمی‌خواهند باج بدهند. انسان موجود اجتماعی مغروری است. غرور یعنی عمل نکردن به دانسته‌هایی که می‌دانیم باید به آنها عمل کنیم. افزون بر این، سلول انفرادی هنوز هم یک شکنجه موثر شناخته می‌شود؛ راهبرد ویروس شریر.
کرونا ضداجتماعی است، چون ماسک را به صورتمان زده‌اند. سنتی‌ها در جلسه خواستگاری یا آشنایی چه کار می‌کنند؟ ممکن است دختر خانم یا آقا پسر یک لحظه ماسک‌شان را کنار بگذارند تا صورتشان را ببینیم. مردم معمولا بر مبنای صورت، زیبایی را داوری می‌کنند. اما چرا سنتی‌ها؟ مدرن‌ها هم برای معاشرت و ارتباط به مشکل خورده‌اند. هیچ‌کس نمی‌تواند همیشه کیت‌های تشخیص کرونا را در جیبش داشته باشد.
کرونا داستانی درست می‌کند تا دوباره پژوهشگران روان‌شناسی اجتماعی دست به کار شوند و چیزهایی مثل آستیگمای گافمن بنویسند. گافمن می‌خواهد هشدار دهد آدم‌هایی که «هویت اجتماعی‌شان» تباه شده، «داغ ننگی» بر پیشانی خود حس می‌کنند؛ گافمن به فکر چاره‌اندیشی است. او از ایدز مثال می‌آورد. مورد تازه یعنی کرونا از ایدز همه‌گیرتر و داغش عمیق‌تر است.