فقیر عاشق

گفت‌وگو با سید محمد صادق قاضی طباطبایی درباره زنده‌یاد علامه طباطبایی

فقیر عاشق

 لغت‌نامه معین، کلمه «علامه» را دانشمند و بسیار دانا معنی کرده است. در تصور ما دانشمند کسی است که زندگی ویژه‌ای دارد و از همه دقایق زندگی‌اش استفاده می‌کند برای کشف و پیدا کردن آنچه در هستی پنهان است و به چشم ما نمی‌آید. علامه طباطبایی که امروز سالروز درگذشتش است، مردی بسیار دانا بوده که همه عمر تفکر کرده تا به حکمت دست پیدا کند و تفسیر المیزان ثابت می‌کند به آنچه می‌خواسته رسیده‌است. حکیمان و دانشمندان به نظر ما دست نیافتنی هستند و به سادگی نمی‌توان به آنها دسترسی پیدا کرد. اما به گفته آقای سید محمد صادق قاضی طباطبایی، پسر عموی علامه طباطبایی، این دانشمند در دسترس بوده برای آنها که در پی حکمت و دانش بودند. شاگردان زیادی داشته که از میان آنها می‌توان به آیت‌ا... خامنه‌ای، شهید مطهری، شهید بهشتی و آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی اشاره کرد.
اما نکته مهم درباره زندگی علامه طباطبایی شاید این باشد که ایشان همه عمر را در فقر گذراند، از کودکی تا بزرگسالی. برای خودش قواعدی داشت که مهم‌ترینش این بود که یک ریال از پول خمس و زکاتی را  که به دستش می‌رسید خرج زندگی خودش نمی‌کرد و آن را به نیازمندان می‌داد. فقر باعث شد او در ایام جوانی که برای تحصیل به نجف رفته بود به تبریز برگردد، چون نمی‌توانست برای همسر و خانواده خود خانه بگیرد یا مخارج آنها را تامین کند. به ایران برگشت و 10سال از تحصیل عقب ماند.
بازمانده از تحصیل
قاضی طباطبایی درباره کودکی علامه طباطبایی می‌گوید: ولادتش در محله شادآباد تبریز بود. پدرش را در پنج سالگی از دست داد و مادر را در 9 سالگی. یعنی در کودکی یتیم کامل شد. به اتفاق برادرش آقا سید محمد حسن الهی‌طباطبایی که او هم از بزرگان بود تحت تربیت آیت‌ا... آقاسید محمدباقر قاضی‌طباطبایی، پدر اولین امام‌جمعه تبریز که شهید شد، قرار می‌گیرد. دروس ابتدایی را در مدرسه طالبیه تبریز سپری کرد. آن زمان دروس ابتدایی قرآن، گلستان، بوستان، انوار سهیلی و... بود. در سال1304 شمسی برای تحصیل عازم نجف شد به اتفاق جمعی از جمله برادرش و مرحوم آیت‌ا... آقاسید حسین‌طباطبایی. وقتی به نجف رفت همراهان ایشان در حجرات مدرسه به‌خصوص مدرسه قوام ساکن شدند. علامه طباطبایی چون متاهل بود در نجف خانه‌ای اجاره کرد، اما با مشکلات معیشتی مواجه شد به گونه‌ای که نمی‌توانست اجاره خانه بدهد. همسر ایشان از نزدیکان آیت‌ا... آقا سید علی قاضی بود. مشکلات معیشتی باعث شد سال 1314 علامه طباطبایی به تبریز برگردد و نزدیک به 10سال در همان منطقه شادآباد به زراعت پرداخت که همیشه از  این دوره به دوره‌ای یاد می‌کرد که به بطالت گذشت، بطالت نه به معنی بیکاری و بیعاری بلکه به این معنی که از تحصیل علم بازماند.
یا فهم یا مرگ
از علامه طباطبایی نقل است اوایل تحصیل هر چه می‌خواندم چیزی نمی‌فهمیدم. یک روز به خداوند عرض کردم، خدایا یا فهم یا مرگ. همین باعث شد انوار الهی به ایشان برسد و فهم و درکشان وارد فاز دیگری شود.ایشان همه مراودات با اهل غیر علم را به صفر رساند و شبانه‌روز بیشتر از شش ساعت نمی‌خوابید و مدام در حال تحقیق و مطالعه بود. وقتی بار دوم به نجف رفت درجه اجتهاد گرفت و به قم برگشت و در کوچه یخچال قاضی، خانه‌ای بسیار محقر اجاره کرد که دو اتاق داشت. ایشان با مرحوم آیت‌ا... خمینی (ره) همسایه بودند. در همین زمان تدریس در مسجد سلماسی را شروع کرد که امام راحل هم در همین مسجد درس می‌داد. ایشان درس اخلاق و مرحوم علامه تفسیر و فلسفه درس می‌داد که مورد نقد هم بود و برخی از آیت‌ا...ها ایراد می‌گرفتند که تفسیر فقط در اختیار معصوم است و فلسفه هم مخصوص یونان است و شما چرا باید درباره فلسفه صحبت کنید. برخی از کلاس‌های ایشان تعطیل شد همچنان که برخی از کلاس‌های اخلاق امام خمینی(ره) که در مدرسه فیضیه برگزار می‌شد، تعطیل شد. علامه طباطبایی بعد از برگشت به قم شاگردان بزرگی را تربیت کردند بیشتر آنها از شخصیت‌های موثر در انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بودند که از میان آنها می‌توان به شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید مطهری، مرحوم علامه حسینی و... اشاره کرد که آقای دینانی هم از شاگران ایشان است که بحمدا... در قید حیات هستند.
کرامات علامه
مرحوم علامه از جوانی اهل عرفان، حکمت و دانش بود اما اینها هرگز ایشان را مغرور نکرد و چنان می‌زیستند که اگر کسی ایشان را در کوچه و خیابان می‌دید تصور می‌کرد طلبه‌ای ساده است. من سال 1343 در زندان قصر بودم و هم‌بند آیت‌ا... طالقانی و مرحوم بازرگان و دکتر سحابی. پدرم به همراه علامه طباطبایی به ملاقات من آمدند. زندان قصر یک در بزرگ داشت به سمت خیابان که هنوز هم هست و یک در کوچک داشت و افرادی که برای ملاقات می‌آمدند از این در باید وارد می‌شدند تا تفتیش بدنی شده و بعد وارد بندها شوند. پدرم متوجه می‌شود که یک طلبه جوان مقداری از اعلامیه‌های امام (ره) را همراه دارد. به او می‌گویند این‌کار خطرناک است. پدرم اعلامیه‌ها را از طلبه جوان می‌گیرد و می‌گوید اگر قرار است کسی بازداشت شود، بهتر است من باشم. علامه طباطبایی هم شاهد این ماجراست. نوبت تفتیش به پدرم که می‌رسد، مامور بدون این‌که ایشان را تفتیش کند اجازه عبور می‌دهد. بعدها که پدرم فوت کرد و ما نوشته‌های ایشان را می‌خواندیم به یک مطلب رسیدیم که ایشان نوشته بود باور دارد که این مصونیت یکی از کرامات همراهی با علامه طباطبایی بوده است. مرحوم علامه دانشمند بزرگی بودند اما همه عمر را صرف تفسیر قرآن کردند و وارد فعالیت اجتهاد نشدند وگرنه ایشان بزرگ‌ترین مجتهد زمان خود بودند. اواخر عمر به بیماری پارکینسون و آلزایمر دچار شدند. آیت‌ا... حسن جوادی‌آملی که از شاگردان ایشان بود، در خاطره‌ای ذکر کردند وقتی از ایشان درباره یک آیه قرآن سوال کردند، مرحوم علامه، آیه مورد نظر را به یاد نیاوردند. ایشان صاحب کرامت و بزرگی بود اما وقتی بیمار شدند، مریضی را حکمت خداوند دانستند و به نظرم خودشان نخواستند که از کرامات برای رفع بیماری استفاده کنند وگرنه برای ایشان درخواست شفا و اجابت آن از طرف خداوند کار دشواری نبود. ایشان که قرآن را در 20 جلد به زبان عربی تفسیر کرده بودند حتما مرتبت بالایی نزد صاحب قرآن داشتند اما تقدیر خداوند را قبول کردند.


ارادت به همسر
مرحوم علامه طباطبایی احترام زیادی برای همسر و دخترانش قائل بود؛ دو دختر و دو پسر. آقا سید نورالدین و آقا سید عبدالباقی پسران ایشان بودند. عبدالباقی با آقا سید مصطفی خمینی باجناق بودند و هر دو داماد آیت‌ا... آقا مرتضی حائری بودند که یلی بود در تقوا و پسر آیت‌ا... حائری موسس مدرسه فیضیه بود. همسر علامه‌طباطبایی نقل می‌کند، علامه همیشه می‌گفت که حجم زیادی از تفسیر المیزان را مدیون همسرم هستم. در خانه‌شان دو اتاق داشتند که یکی از آنها در اختیار علامه بود و در همین اتاق تفسیر المیزان را می‌نوشتند. همسر اول ایشان قمرخانم نام داشت. زمانی که ایشان فوت کرد من به یاد دارم از تشییع‌جنازه که برگشتیم منزل، علامه گریه می‌کرد. این را هم بگویم که ما پیش از این گریه علامه را فقط در مراسم روضه‌خوانی امام حسین (ع) دیده بودیم. ایشان در محلی نشسته بود که همسرش در آنجا می‌نشست. علامه امینی به علامه نزدیک شد و گفت، شما تفسیر سوره قیامت را نوشته‌اید چرا اینقدر محزون هستید؟ علامه‌طباطبایی در پاسخ گفتند: اول این‌که در محلی که همسرم می‌نشست، نشستم که جای خالی ایشان را نبینم و دوم این‌که هر برکتی که پیدا کردم مدیون همسرم هستم. ایشان تفسیر المیزان را تقدیم کرده بود به همسرش که پدر را به خواب دید که می‌گوید: چرا همه ثواب المیزان را به همسرت تقدیم کرده‌ای پس ما چی؟  بعد از فوت همسر اول با دختر آقای روزبه ازدواج کرد که آقای روزبه از موسسین مدارس علوی بود. از همسر دومش که در قید حیات هستند و بیمار، فرزندی ندارند. علامه طباطبایی بسیار خوش‌چهره بود که این میراث پدر بود. چشمان‌شان بسیار شفاف بود به‌گونه‌ای که نمی‌توانستی به چشمان ایشان نگاه طولانی‌مدت داشته باشی. آرامش ایشان بی‌نظیر بود. از جوانی سیگار می‌کشیدند؛ سیگار هما. وقتی بیمار شدند، پزشکان گفته بودند که نباید سیگار را ترک کنند چون بدنشان به نیکوتین عادت کرده اما باید کم بکشند. خوشنویس بودند و شعر هم می‌گفتند. عالم بی‌نظیری بودند و متاسفانه جوانان امروزی ایشان را کم می‌شناسند. به نظرم با شناخت سبک زندگی ایشان و روحیاتی که داشت، راه روشنی می‌توان برای زندگی ترسیم کرد.