طعم گس مهر در ماه آذر

در اولین روز بازگشایی مدارس برای همه مقاطع تحصیلی دانش‌آموزان، والدین و مدیران مدرسه‌ها دغدغه‌های خاص خود را داشتند

طعم گس مهر در ماه آذر

باران به پیشواز دانش‌آموزان آمده و کوچه‏‌ و خیابان‎ها را آب و جارو کرده‌است. روی دیوار مدارس هم تا چشم کار می‌کند پیام‎های خوشامدگویی برای دانش‌آموزان نصب شده‌است.‌ دیروز در اولین روز آخرین ماه پاییز در بسیاری از مدارس به روی دانش‌آموزان مقاطع ابتدایی و متوسطه اول باز شد. اتفاقی که حدود دو هفته پیش برای دانش‌آموزان مقطع دوم متوسطه رقم خورده بود‌‌. هرچند که به گفته معاون آموزش متوسط وزارت آموزش و پرورش تا دیروز حدود 105‌مدرسه مجوز بازگشایی را در سطح کشور دریافت کرده‌اند اما تا پایان هفته مدارس باقی‌مانده نیز‌ مجوز بازگشایی را دریافت می‎کنند. در روز اول برگزاری کلاس‎های حضوری به چهار مدرسه، امام حسین‌(ع) یک، مدرسه ابتدایی و متوسطه اول میثاق، در محله تهرانسر، مدرسه مریم در محله میرداماد و مدرسه مقطع ابتدایی و متوسطه اول سیدالشهدا‌(ع)‌ در محله اکباتان رفتیم تا با دانش‌آموزان، والدین و اولیای مدارس درباره این اتفاق صحبت کنیم‌. بسیاری از والدین و اولیای مدارس نگران رعایت پروتکل‌های بهداشتی بودند. برخی دانش‌آموزان نیز از این‌که مدارس بازگشایی شده خوشحال بودند و عده‌ای نیز نگران حضوری برگزار شدن امتحانات بودند در این بین آنچه نگران‌کننده به نظر می‌رسد رعایت پروتکل‌ها از سوی دانش‌آموزان مقطع ابتدایی به‌خصوص کلاس‌ اولی‌هاست، دانش‌آموزان بازیگوشی که به این مهم کمتر توجه می‌کنند.

  بی‌خبری برخی والدین

 ساعت 7 صبح است و بلوار یاس محله تهرانسر از همیشه شلوغ‌تر است، دانش‌آموزان زیادی همراه والدین‌شان راه مدرسه امام حسین‌(ع)‌ یک را در پیش گرفته‌اند. دانش‎آموزان مقطع ابتدایی با لباس‎های فرم، کوله‏پشتی‏شان را روی شانه انداخته‎اند و خوشحال در باران روز اول آذرماه به سمت مدرسه قدم برمی‎دارند. جلوی مدرسه امام حسین(ع)‌ مادری ایستاده است و به دانش‎آموزان کوچک با تردید نگاه می‏کند. از دانش‌آموزان می‎پرسد: «به شما اطلاع داده بودند که باید در کلاس حضوری شرکت کنید؟» می‎گوید که پسرش در مقطع سوم ابتدایی درس می‎خواند و از دیروز منتظر است تا به او اطلاع دهند در مدرسه حاضر شود. با این وجود اما هیچ‌کدام از اولیای مدرسه از او نخواستند که به صورت حضوری در کلاس‎ها حاضر شود بنابراین این مادر صبح زود به مدرسه آمده تا ببیند پسربچه‏اش را باید به مدرسه بیاورد یا نه. او می‏گوید: «پسرم از زمانی که شنیده باید در مدرسه آموزش حضوری ببیند خیلی خوشحال است.» به همین دلیل است که پسربچه‏اش دیشب از خوشحالی نخوابید و صبح زود هم بیدار شد و لباس فرمش را پوشید. مادر میانسال می‏گوید اگر باران نمی‎بارید او را با خود به مدرسه می‎آورد. این را می‎گوید و به داخل مدرسه می‏رود و بعد از مدتی خوشحال بازمی‌گردد. او توضیح می‏دهد که پسرش را باید برای دو روز دیگر آماده حضور در مدرسه کند.
 برای مادری که چتر روی سرش گرفته و به مدرسه سیدالشهدای اکباتان آمده‌است زیر باران ، در مدرسه حاضر شدن خوشحال‏کننده نیست. او توضیح می‏دهد که نمی‎دانسته باید دخترش را به مدرسه بیاورد یا نه. به همین دلیل صبح زود به مدرسه آمده تا از اولیای مدرسه زمان حضور دختر کلاس دومی‎اش را بپرسد. این مادر از باران و ترافیک صبحگاهی عصبانی است و می‏گوید: «ای کاش مدیران مدرسه، روز و زمان دقیق حضور دانش‎آموزان در مدرسه را در یک جدول زمانبندی در کانال‏های مدارس اطلاع‏رسانی می‏کردند.»
 زن با دقت همه جا را نگاه می‎کند. نگاهش را از دیوارها به کف راهروها و بعد به حیاط مدرسه می‏برد و با دقت همه جا را بررسی می‎کند. حتی برای لحظه‎ای می‎ایستد و به کار کردن بابای پیر مدرسه نگاه می‎کند تا ببیند پیرمرد چطور زمین را تی می‎کشد و با دستمال نرده‎ها را گردگیری می‎کند. می‎گوید هنوز مطمئن نیست که فرزندش را برای آموزش حضوری به مدرسه بفرستد یا نه. روز بعد دختر کلاس دومی‎اش باید در آموزش حضوری شرکت کند. از ناظم مدرسه هم درباره زمان‎های ضدعفونی‎کردن می‌پرسد. ناظم به او توضیح می‎دهد هر روز فقط یک‌بار همه کلاس‌ها ضدعفونی می‎شوند و به این مادر اطمینان می‎دهد اولیای مدرسه همه پروتکل‏های بهداشتی را رعایت می‎کنند. با این وجود اما زن نگاهی موشکافانه به دیوارها می‎اندازد و راهش را می‏کشد که برود. ناظم مدرسه میثاق پشت سرش می‎گوید: «آموزش حضوری برای فرزندتان بهتر است.» زن اما شنیده و نشنیده مدرسه را ترک می‎کند.




تلاش برای اجرای پروتکل‌های بهداشتی

 وارد سالن مدرسه میثاق‌محله تهرانسر که می‏شویم این خطوط زردی که روی زمین کشیده شده و فاصله‏گذاری اجتماعی را نشان می‏دهد اول از همه به چشم می‏آید. سرویس‌بهداشتی این مدرسه تمیز است و صابون مایع‏‌ هم به اندازه کافی هست. یکی از دانش‌آموزان این مدرسه که در مقطع هشتم درس می‏خواند می‏گوید که برای ورود به کلاس درس کارت واکسیناسیون آنها بررسی می‏شود. هرچند که این دختر دانش‎آموزان توضیح می‏دهد که در کلاس 9نفره‏شان دو نفر از دانش‎آموزان واکسن تزریق نکرده‎‏اند و یکی از دوستانش هم فقط یک دوز واکسن را تزریق کرده است. بااین‌حال در کلاس بزرگ آنها دانش‏آموزان با فاصله زیاد از هم پشت نیمکت‏ها می‏نشینند.  در مدرسه سیدالشهدای اکباتان دستگاه ضدعفونی‏کننده در راهروها نصب شده است تا هر دانش‎آموزی قبل از ورود و خروج از کلاس درس دست‎های خود را ضدعفونی کند. سرویس‎های بهداشتی مقاطع ابتدایی و مقاطع متوسطه اول در این مدرسه از همدیگر جداست.
 دانش‏آموز کلاس هفتم مدرسه مریم در محله میرداماد توضیح می‎دهد که با کلاس‎های درس بزرگ تنها پنج تا شش دانش‎آموز در هر کلاس درس حاضر می‎شوند. به همین دلیل است که رعایت فاصله‏گذاری اجتماعی در این مدرسه به‌خوبی رعایت می‎شود. این دختر نوجوان البته خود ماسک به صورت ندارد. بعد از تمام شدن حرف‎هایش دو سه دختر نوجوان دیگر از کلاس بیرون می‏آیند. دو نفرشان ماسک‎هایشان را زیر چانه گذاشته‎اند و نزدیک به هم راه می‏روند. بعد اما زمانی که یکی از اولیای مدرسه را می‎بینند ماسک‎شان را بالا می‎‏دهند و از هم فاصله می‎گیرند.  در هیچ مدرسه‏ای، در هیچ‌کدام از چهار مدرسه‏ای که ما به آنها سر زدیم بوفه مدارس باز نبود  و دانش‎آموزان در زنگ‎های تفریح از خوراکی‎هایی که مادرشان برای آنها تدارک دیده بود استفاده می‎کردند.



مردودی کلاس‌اولی‌ها در اجرای پروتکل‌ها

 حرف دل یکی از معلمان مدرسه سیدالشهدای اکباتان است: «رعایت پروتکل‎های بهداشتی برای کلاس‌اولی‏‎ها امکان‌پذیر نیست.» او توضیح می‏دهد زمانی که دانش‏آموزان در کلاس درس حاضر می‎شوند نگرانی از رعایت پروتکل‎های بهداشتی وجود ندارد چراکه با فاصله از هم پشت نیمکت‎های کلاس می‏نشینند و هم این‌که معلم در کلاس درس مراقب‌شان است. مشکل اما زمانی شروع می‏شود که دانش‏آموزان در زنگ تفریح از کلاس درس بیرون می‎آیند و با دوستان‌شان معاشرت می‎کنند. در آن زمان است که هیچ‌کدام‌شان ماسک نمی‎زنند و نزدیک به هم بازی می‎کنند.
 پسرک حواسش به خودش نیست. ماسکش را زیر چانه گذاشته است و با دوست کوچک کلاس‌اولی‎اش حرف می‎زند. بغلش می‏کند یا این‌که  با مشت‎های کوچکش به بازوها و دست‎هایش می‏کوبد. معلم کلاس به او و دوستش هشدار می‏‎دهد که ماسک‎هایشان را به صورت بزنند و از هم فاصله بگیرند. پسرک گوش می‎دهد بعد اما زمانی که معلم سر برمی‎گرداند دوباره از نو بازی و شیطنتش را شروع می‏کند. معلم جوان کلاس اول می‏گوید: «اگر تعداد دانش‎آموزان بیشتر شود اصلا نمی‎توانیم مراقب رعایت پروتکل‎های بهداشتی باشیم.» به همین دلیل است که مدیر مدرسه او، مدرسه امام‌حسین(ع)‌ یک تنها اجازه حضور 10 دانش‎آموز کلاس‌اولی را در کلاس درس می‎دهد با وجود این اما اگر این معلم جوان مراقب دانش‏آموزان نباشد دانش‎آموزان شیطان بی‏توجه به پروتکل‎های بهداشتی با هم بازی می‎کنند، ماسک‌ها را از صورت برمی‎دارند و حتی خود را روی زمین می‌‎اندازند.
 زن حواسش به گوشی همراهش است. می‎گوید پنج دقیقه دیگر زنگ‌تفریح دانش‏آموزان کلاس‌اولی به صدا درمی‎آید. از رعایت پروتکل‎های بهداشتی که می‌پرسیم با اعتمادبه‌نفس می‏گوید که دخترش دستکش به دست دارد و می‎داند که ماسک هم باید به صورت بزند. او نگران نیست. توضیح می‏دهد که چند بار با دخترش در خانه رعایت پروتکل‎های بهداشتی را تمرین کرده است. زنگ تفریح کلاس که به صدا درمی‎آید راهروهای خالی به یک‌باره پر و حدود 20 دانش‎آموز کلاس‌اولی وارد راهرو می‎شوند. همه نزدیک به هم راه می‏روند و حتی سه نفرشان ماسک به صورت ندارند. یکی‏‎شان دستش را می‏‎زند به چشم‏هایش. یکی دیگر لقمه نان از دستش می‎افتد بعد اما نان را از زمین برمی‎دارد و به دهان می‎گذارد. زن به یکباره بلند می‎شود و رو به دختری که ماسکش را زیر چانه گذاشته و دانش‎آموز ریزنقش کوچکی را بغل کرده است می‎گوید: «نباید ماسکت را زیر چانه بگذاری... دستکش‌ات کجاست؟» دختربچه کوچک با چشمانی متعجب مادرش را نگاه می‎کند.



 ترس از مدرسه و تغییر دوستان

 درست جلوی مدرسه ابتدایی پسرانه امام‌حسین(ع)‌ یک، پسربچه کوچکی ایستاده است و گریه می‏کند. پدرش با او حرف می‎زند: «باید به مدرسه بروی. نمی‎شود که در خانه بمانی.» پسربچه کوچک اما دلش رضا نمی‎دهد به حضور در مدرسه. پدر تعریف می‏کند پسرش دانش‎آموز کلاس اول ابتدایی است و در حدود دو ماهی که آموزش در مدارس شروع شده فقط یک بار در مدرسه حاضر شده است. پدرش توضیح می‎دهد صبح زود با خواهش و تمنا پسرش را به مدرسه آورده است. با وجود این، اما او از حضور در مدرسه می‏ترسد و دوست ندارد در مدرسه بماند. باران روی سر پسربچه می‏ریزد و با اشک‎هایی که صورتش را پوشانده، یکی می‏شود.
صدای فریاد دانش‏آموزان دختر در راهروی باریک مدرسه میثاق شنیده می‏شود. همه‏ یک صدا فریاد می‏زنند: «سین مثل سبد... سین مثل سالاد» زن چادرش را سفت زیر چانه گرفته و حواسش به کلاس درس است. با نگرانی می‎گوید: «می‏شنوید صدای دانش‎آموزان را؟ صدای دختر من در بین این صداها نیست.» این مادر توضیح می‏دهد دخترش بسیار خجالتی است و در زنگ‌های تفریح و حضور در کلاس درس نمی‎تواند با دوستانش ارتباط برقرار کند. گوشه‎ای می‎ایستد و در جمع حاضر نمی‏شود. او توضیح می‏دهد اگر کلاس‎های درس به صورت حضوری برگزار می‎‏شد، دخترش راحت‎تر می‏توانست با دوستانش ارتباط برقرار کند.
زیر چشم‎های دختر نوجوان پر از جوش است.‌ دختر لاغراندام دانش‎آموز کلاس ششم مدرسه، مریم محله میرداماد است. می‎گوید  رفتار دوستانش تغییر کرده. توضیح می‏دهد بسیاری از دوستانش را از پیش‎دبستانی می‏شناسد و حتی با آنها از کودکی بزرگ شده با وجود این حس و حال کلاس‎های حضوری سنگین است. او می‎گوید بسیاری از دوستانش تغییر رفتار داده‎اند و نمی‎تواند با آنها ارتباط برقرار کند. این دختر نوجوان توضیح می‏دهد: «بعد از دو سال طبیعی است که دوستانم تغییر رفتار بدهند. مدت زمان زیادی در مدرسه نبوده‎اند.» این دانش‎آموز کلاس ششمی ادامه می‎‏دهد حالا حرف خیلی از دوستانش را نمی‎فهمد. هرچند به نظرش رفتار خودش هم تغییر کرده است.




امتحان حضوری و کاهش احتمال تقلب

 زن آرام ایستاده گوشه حیاط مدرسه سیدالشهدا(ع)‌ و نگاه می‏کند به دختر کوچکی که در حیاط تنها بالا و پایین می‎پرد. خوشحال است که بعد از مدت‎ها دخترش در مدرسه حاضر می‎شود. می‏گوید دخترش کلاس دوم است و سال گذشته آموزش را به صورت غیرحضوری و آنلاین یاد گرفته است. اوادامه می‌دهد: «به همین دلیل است که درک درستی از حضور در مدرسه ندارد. نمی‎داند قوانین مدرسه و نقش ناظم و مدیر چیست و چطور با آنها‎ رفتار کند.» او اما خوشحال است که مدارس باز شده. توضیح می‎دهد دختربچه کوچکش با حضور در مدرسه می‎فهمد باید با بزرگ‌ترها چطور رفتار کند و در روابطش پیشرفت می‎کند. این را که می‎گوید، چشمانش می‎خندد. ازپشت ماسک هم می‎شود فهمید  لبخند عمیق و رضایت‏بخشی به لب دارد.
 زن کیفش را بغل کرده و روی صندلی نشسته است. می‎گوید پسرش کلاس سوم ابتدایی است و حالا باید به‌صورت حضوری در کلاس حاضر شود. این مادر توضیح می‎دهد پسرش برای حضور درمدرسه لحظه‌شماری می‏کرد،چراکه با آموزش حضوری راحت‏تر می‎تواند درس بخواند. او از پسر دیگرش که در مقطع نهم درس می‏خواند هم می‏گوید. از این که تا قبل از آموزش آنلاین ریاضی‏اش عالی بود بعد اما ریاضی پسر نوجوانش افت شدیدی پیدا کرد. با برگزاری کلاس‎های درس اما حالا فرزندان او می‏توانند اشکالات درسی را به‌راحتی از معلمشان بپرسند.
 دانش‎آموز کلاس هفتمی مدرسه سیدالشهدا (ع) از حضور در کلاس درس ناراحت است. او در  اولین روز حضورش در مدرسه امتحان علوم دارد. ناراحتی این دختر نوجوان از این است که دو ماه گذشته درس علوم را به‌صورت آنلاین آموزش دیده است اما امتحان به صورت حضوری برگزار می‏شود. می‏گوید: «برای من و هشت دانش‎آموز دیگر کلاس، امتحان حضوری برگزار می‏شود. این در حالی است که دانش‌آموزان دیگر به صورت آنلاین امتحان می‌دهند و به‌راحتی می‏توانند تقلب کنند.» در مجموع اما به نظر این دانش‎آموز حضور در مدرسه و آموزش حضوری بهتر از آموزش آنلاین است، البته در صورتی که امتحانی از او گرفته نشود.
 باران متوقف شده است. آفتاب دست خود را می‏اندازد روی سر شهر و گرمش می‏کند. آسمان را  اما دود گرفته است. زنگ مدرسه میثاق به صدا درمی‎آید. ساعت 10و30دقیقه است. دانش‏آموزان گروه اول باید به خانه برگردند. دانش‎آموزان گروه دوم، منتظر در راهرو نشسته‎اند. برای لحظه‎ای مدرسه شلوغ می‏شود. فاصله‏های اجتماعی برهم می‏خورد و همه تنگ هم راه می‏روند. بعد اما خیلی زود از هم فاصله می‏گیرند و گروه اول و دوم دانش‎آموزان از هم جدا می‎شوند. کلاس‎های درس دوباره از دانش‎آموزان پر می‏شود. صدای معلم‌ها در راهروهای باریک مدارس به گوش می‎رسد. «مسجد ... مدرسه ...‌
4ضربدر3 می‌شود 12...»