چرا سازمانهاکمکاریهای خود را به رسانه منتسب میکنند؟
مقصرنمایی علیه حلقهآخر
پدیدهها، اتفاقات، بحرانهای حادث شده و...گرچه پایی میتواند در ساحت رسانه داشته باشد که دارد؛ درست است که رسانه از منظر کلان کارکرد خود میتواند سازنده و شکلدهنده اتفاق و حادثه باشد که دارد و خواهد داشت اما داستان اتفاقات اخیر در کشور را باید از جانب دیگری مورد بحث و بررسی قرار داد.
از این زاویه که از خط مشیگذاری، سیاستگذاری، تعریف نقشها و وظایف و...مجموعههایی از قوا، نهادها، ارگانها، سازمان مسئول و نهایتا رسانه وجود دارد که یک «فرایند و زنجیره» را شکل میدهد و همچون چرخ دندههای یک ماشین در تداخل و همکاری بهنگام با یکدیگر، به پیش راندن مدیریت جامعه اهتمام میورزند. بیتردید بهنگامی و ایفای مناسب نقشها و مسئولیتها در فرآیند و زنجیره نقشآفرینیها آن چیزی خواهد بود که نهایتا کارآمدی را رقم زده و در حلقه آخر در رسانه به نمایش گذاشته میشود.
این مفهوم کلی و این پیشافرض اگر در اتفاقات اخیر محور بحث و بررسی قرار گیرد، بی شک آسیبشناسی برخی دستگاهها در میزان آمادگی آنان در برههها، هنگامهها و شرایط خاص درسهای آموزندهای دارد که حداقل آن عدم تکرار تبعات قصورها و کمکاریها بوده و در افقی بلندتر با تصحیح کارکردها، کارایی و کارآمدی و مسئولیتپذیری را شفافتر و صریح خود خواهد ساخت.
اگر سخن از موضوع عفاف و حجاب میشود باید فرآیندها و زنجیره دستگاههای مسئول را به پرسش گرفت که طی سالها سال هریک در حلقه مسئولیتی خود چه تدابیر، سیاستها و برنامههایی را در دستورکار خود داشته و با درک اقتضائات و شرایط موجود و حتی تحمیلی چه نقشی را برای کارآمدسازی راهبردها و سیاستها دنبال کردهاند.
بیگمان احصای کمکاریهای هر حلقه و فراخواندن آنان به مسئولیتپذیریشان، انتقال مشکلات به حلقه آخر یعنی رسانهها را مسدود ساخته و رسانه به عنوان حلقه واسط با افکارعمومی را در برابر سیلی از مطالبات از یک زنجیره و یک فرآیند، به متهم تبدیل نمیسازند.
شاید برای روشنتر شدن بیش از پیش این بحث بتوان به موضوع اعتراضات اخیر و چگونگی مدیریت خبری فوت مرحومه مهسا امینی اشاره داشت که چگونه با تعلل در شکل دهی به روایت اول از سوی دستگاههایی همچون نیروی انتظامی و دستگاه قضا، فرصت طلایی روایت نخست از رسانه به ویژه رسانه ملی سلب شده و با مدیریت خبری از سوی ضدانقلاب و نابهنگامی 2 روزه در انتشار فیلمهای روزحادثه، زمینههای بهرهبرداری سیاسی و امنیتی به جریان ضدانقلاب
داده شد.
امروزه درک تصمیمسازان و تدبیرگران از ماهیت رسانه، از شبکههای اجتماعی و امپراتوری دروغ میتواند بخشی از اصلاح فرآیندی باشد که بهنگامی، مدیریت افکارعمومی و شناخت جنگ ادراکی را توسط دستگاههای مسئول در زنجیره ماموریتهایشان نهتنها یاری سازد که از دیگر سو، رسانه را قربانی کوتاهیها و نابهنگامیهای حلقههای ابتدایی زنجیره ماموریتها نسازد.
از جانب دیگر اما حتی میتوان از زبان و لسان یک رسانه مطالبهگر بود که چرا دستگاههای مسئول علیرغم احترام و درک همگی ملاحظات که متاسفانه بخشی از آن تنه به محافظهکاریهای سنگین دارد، با عدم فراخواندن رسانهها به حوزه تدبیر و طراحی، حلقه آخر یعنی رسانه را مجهز به اطلاعات و دادههای بهنگام ساخته تا آنان را فراتر از برخی ملاحظات محافظهکارانه در میدان نبرد و جنگ ادراکی سنگین در برابر دشمنان، یاری و مساعدت نمایند تا هم زنجیرههای راهبردی قوام و کیفیت یابند و هم قصورها بار بر رسانه به ویژه رسانه ملی نشود.
این مفهوم کلی و این پیشافرض اگر در اتفاقات اخیر محور بحث و بررسی قرار گیرد، بی شک آسیبشناسی برخی دستگاهها در میزان آمادگی آنان در برههها، هنگامهها و شرایط خاص درسهای آموزندهای دارد که حداقل آن عدم تکرار تبعات قصورها و کمکاریها بوده و در افقی بلندتر با تصحیح کارکردها، کارایی و کارآمدی و مسئولیتپذیری را شفافتر و صریح خود خواهد ساخت.
اگر سخن از موضوع عفاف و حجاب میشود باید فرآیندها و زنجیره دستگاههای مسئول را به پرسش گرفت که طی سالها سال هریک در حلقه مسئولیتی خود چه تدابیر، سیاستها و برنامههایی را در دستورکار خود داشته و با درک اقتضائات و شرایط موجود و حتی تحمیلی چه نقشی را برای کارآمدسازی راهبردها و سیاستها دنبال کردهاند.
بیگمان احصای کمکاریهای هر حلقه و فراخواندن آنان به مسئولیتپذیریشان، انتقال مشکلات به حلقه آخر یعنی رسانهها را مسدود ساخته و رسانه به عنوان حلقه واسط با افکارعمومی را در برابر سیلی از مطالبات از یک زنجیره و یک فرآیند، به متهم تبدیل نمیسازند.
شاید برای روشنتر شدن بیش از پیش این بحث بتوان به موضوع اعتراضات اخیر و چگونگی مدیریت خبری فوت مرحومه مهسا امینی اشاره داشت که چگونه با تعلل در شکل دهی به روایت اول از سوی دستگاههایی همچون نیروی انتظامی و دستگاه قضا، فرصت طلایی روایت نخست از رسانه به ویژه رسانه ملی سلب شده و با مدیریت خبری از سوی ضدانقلاب و نابهنگامی 2 روزه در انتشار فیلمهای روزحادثه، زمینههای بهرهبرداری سیاسی و امنیتی به جریان ضدانقلاب
داده شد.
امروزه درک تصمیمسازان و تدبیرگران از ماهیت رسانه، از شبکههای اجتماعی و امپراتوری دروغ میتواند بخشی از اصلاح فرآیندی باشد که بهنگامی، مدیریت افکارعمومی و شناخت جنگ ادراکی را توسط دستگاههای مسئول در زنجیره ماموریتهایشان نهتنها یاری سازد که از دیگر سو، رسانه را قربانی کوتاهیها و نابهنگامیهای حلقههای ابتدایی زنجیره ماموریتها نسازد.
از جانب دیگر اما حتی میتوان از زبان و لسان یک رسانه مطالبهگر بود که چرا دستگاههای مسئول علیرغم احترام و درک همگی ملاحظات که متاسفانه بخشی از آن تنه به محافظهکاریهای سنگین دارد، با عدم فراخواندن رسانهها به حوزه تدبیر و طراحی، حلقه آخر یعنی رسانه را مجهز به اطلاعات و دادههای بهنگام ساخته تا آنان را فراتر از برخی ملاحظات محافظهکارانه در میدان نبرد و جنگ ادراکی سنگین در برابر دشمنان، یاری و مساعدت نمایند تا هم زنجیرههای راهبردی قوام و کیفیت یابند و هم قصورها بار بر رسانه به ویژه رسانه ملی نشود.
تیتر خبرها
-
عمل پلیس بر مدار قانون همراه با مهربانی
-
این چادر باید طلایی میشد
-
نقش هلالخورشید در آسمانایران
-
مقصرنمایی علیه حلقهآخر
-
تدبیر دیرهنگام در طغیان آنفلوآنزا
-
ماجرای هیولایخفتهنمکی
-
خرمشهر، مظلوم تاریخساز
-
اقتصاددیجیتال تقویت میشود؟
-
پنجمین قربانی در مسلخ برگزیت
-
یک جشنواره خاص و غافلگیرکننده
-
انتظارات مردم از وزیرجدیدکار
-
شکستی دیگر برای امپراتوریدروغ
-
جدیدترین خبرها را در جامجمآنلاین بخوانید