ماجرای هیولای‌خفته‌نمکی

پاییز خشک امسال هیولای نمکی دریاچه را بیدار کرده است

ماجرای هیولای‌خفته‌نمکی

چند تکه ابر که به آسمان می‌آید، یک نمه باران که می‌بارد فراتر از همه دلتنگی‌های پاییزی برای مردم ایران جای یک حفره خالی به نام دریاچه ارومیه را به یاد می‌آورد که ای کاش می‌شد این باران را روانه این دریاچه تشنه کرد تا شاید مرحمت آسمان و نزولات آسمانی بتواند جور بی‌تدبیری دولت تدبیر را در احتضار این دریاچه بکشد. اما این باران و این ابرها توان سیرابی دریاچه را ندارند. تصاویر تازه منتشرشده از وضعیت کنونی دریاچه ارومیه بیشتر به سوگنامه‌ای بصری می‌ماند. دشتی گسترده و سفید از نمک که هشدار یک فاجعه زیست‌محیطی هم به همراهش دارد. بخش عظیمی از دریاچه ارومیه، در حال حاضر آرام و بی‌صدا خشک شده و چیزی غیر از شوره‌زار نمک از نگین فیروزه‌ای ایران باقی نمانده است.

در واقع هر چه از دستشان برآمد کردند، اما نه برای احیا. دریاچه ارومیه اکنون حدود ٩٥ درصد حجم آبی خود را از دست داده و کار به جایی رسیده که بعد از منحل‌شدن ستاد مثلا احیای دریاچه ارومیه، دیگر حتی شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان غربی هم که مسئولیت نشر آمار و تراز آبی دریاچه را عهده‌دار شده بود، از اردیبهشت سال جاری دیگر آماری ارائه نمی‌دهد! همان آخرین آمار رسمی منتشر‌شده در رابطه با تراز آبی دریاچه نشان می‌دهد تراز آب دریاچه ارومیه با ٤٧ سانتی‌متر کاهش نسبت به مدت مشابه در سال گذشته به 1270رسیده است. همچنین بر اساس همین آمار، وسعت دریاچه ارومیه با 1112.18کیلومترمربع کاهش نسبت به مدت مشابه سال گذشته و ۱۰۲‌کیلومترمربع کاهش نسبت به اول مهر ۱۴۰۱ به 819.10کیلومتر مربع رسیده است. اکنون با توجه به صفربودن ورودی آب به دریاچه ارومیه وسعت آن به 819 کیلومتر مربع کاهش یافته و پیش‌بینی می‌شود در پاییز خشک1401 امسال این میزان همچنان کاهشی باشد! هر چند تن محتضر این دریاچه حالا پیش چشم ما نفس‌های آخر را می‌کشد اما می‌دانیم امروز حدود ۲۵ سال از آغاز روند خشک‌شدن دریاچه می‌گذرد و طی این مدت به طور متوسط هر یک سال تراز پیکر نیمه‌جان نگین آبی آذربایجان بیش از ۴۰ سانتی‌متر کاهش یافته است، کاهش ترازی که رفته‌رفته یک مشکل زیست‌محیطی را وارد فاز بحرانی کرد و به یک معضل اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی و سیاسی تبدیل شده است. یکی از مهم‌ترین این پیامدها این است که حالا با تداوم این روند هولناک دریاچه ارومیه تبدیل به یکی از کانون‌های اصلی ریزگردهای نمکی تبدیل خواهد شد، ریزگردهایی که تهدیدی مستقیم بر سلامت اهالی آن منطقه خواهد بود. تعبیر روزنامه‌ها از این اتفاق تیتر تلخ و هشداردهنده‌ای است. آنها نوشتند: «دریاچه ارومیه به نمک نشست». اما پس این تعبیر هنرمندانه روزنامه‌نگارانه حقیقت تلخی نهفته است، حقیقتی مبنی بر این که با وضعیت کنونی غول ریزگرد نمکی در این دریاچه بیدار شده است. اگرچه مسئولان محلی می‌گویند کانون‌های ریزگرد نمکی دریاچه ارومیه هنوز در کنترل است، آنها می‌گویند با کاشت گونه‌های گیاهی شور‌پسند و سازگار با حاشیه دریاچه ارومیه، عملا تا این لحظه شن‌های روان و نمکی تثبیت و از بروز ریزگردها جلوگیری شده است. اما این موضوع با انتشار ویدئوهایی از توفان‌های گاه‌به‌گاه به‌راه‌افتاده نمکی دوباره محل بحث شده است. همین ماه پیش، مهران نظری مدیر کل حفاظت محیط‌زیست آذربایجان غربی گفته بود: «با ادامه روند فعلی خشک‌شدن دریاچه ارومیه، کانون‌های ریزگرد نمکی دوباره فعال شده و شاهد توفان‌های نمکی خواهیم بود.» غصه خشکی دریاچه ارومیه کم نیست، اما حالا هیولای خفته نمکی دریاچه بیدار شده است.