بررسی حضور روحانیون در رسانه ملی
حجتالاسلام علی سرلک یکی از روحانیانی است که مخاطبان تلویزیون او را در برنامههای مختلف بسیار دیدهاند. او متولد ۱۳۵۰ در الیگودرز، مدرس حوزه و دانشگاه و عضو هیاتعلمی دانشگاه هنر است. زمینه تخصص حجتالاسلام سرلک بیشتر تعلیموتربیت اسلامی و مشاوره ازدواج و خانواده است و در برنامههای تلویزیونی نیز بیشتر به همین موضوعات میپردازد. برای اینکه از دید یک روحانی حاضر در تلویزیون به موضوع حضور کارشناسان دینی در رسانهملی نگاه کنیم با حجتالاسلام سرلک گفتوگو کردیم.
شما در کودکی بیشتر پای صحبت کدامیک از روحانیان حاضر در تلویزیون مینشستید؟
زمان کودکی من پای ثابت شنیدن برنامههای مذهبی آقایان قرائتی، راستگو و علیاکبر حسینی بودم و این عزیزان چهرههای مشهور مذهبی آن زمان بودند، البته بهجز سخنرانیهای سیاسی حضرتامام(ره) و بعد رهبر معظم انقلاب و خطبههای آقای هاشمیرفسنجانی که گوش میدادیم.
با کدامیک از سه سخنرانی که نام بردید بیشتر ارتباط برقرار میکردید؟
در کودکی برنامههای آقای راستگو برایمان جذابیت زیادی داشت چون فضای بازی، خنده، شوخی و... در آن بود و ازاینجهت برنامههای مرحوم راستگو را بیشتر میدیدم البته بعدتر سخنرانیهای آقای قرائتی هم همیشه برایمان قابلاستفاده بود.
چطور شد تصمیم گرفتید از طریق تلویزیون به تبلیغ معارف دینی بپردازید؟ قصد قبلی داشتید یا اتفاقی پیش آمد؟
نه کاملا اتفاقی پیش آمد. اوایل تعدادی برنامه در رادیو جوان داشتم که این برنامهها باعث شد در اوایل دهه ۸۰ وارد تلویزیون شوم. الان حدود ۱۷-۱۸ سال است که به برنامههای تلویزیونی دعوت میشوم و دیگر ادامه پیدا کرد. اصولا با این فضایی که وجود دارد، کسی نمیتواند قصدی داشتهباشد و باید دعوت شود.
مردم بعضی از روحانیان مانند شمارا بیشتر از طریق تلویزیون شناختهاند. این نوع شهرت چه تفاوتی دارد با روحانیانی که از طریق هیأتها و منابر شناخته میشوند؟
تفاوتش خیلی زیاد است. یکی اینکه تلویزیون جنبه مرجعیت و جایگاه اجتماعی قابلاعتماد دارد و باعث میشود طلبهای که در تلویزیون صحبت میکند بیشتر موردتوجه قرار بگیرد، حتی شاید بیشتر از کسانی که ممکن است ازلحاظ علمی برتری داشتهباشند. ولی بالاخره تلویزیون اقتضائات رسانهای ظریفی دارد و طلبه تلویزیونی مرجعیت اجتماعی بیشتری از دیگران دارد. تفاوت دیگر آن شهرت است. یعنی طلبهای که به معنای واقعی تلویزیونی است و به اقتضائات آن توجه دارد، سرمایه اجتماعی بزرگی بهنام شهرت دارد که او را خیلی با دیگران متفاوت میکند. یکی دیگر از تفاوتها، رویکرد مینیمالیستی و خلاصهگویی روحانیانی است که در تلویزیون حضور دارند و این افراد باید بدون مقدمه و مؤخره و در سریعترین و صریحترین حالت و با ریتم تند پیامشان را به مخاطب منتقل کنند.
پس شما با این تفکر که منبر هم یک رسانه است و تفاوتی با تلویزیون ندارد، موافق نیستید.
نه، بههیچوجه. البته منبر قطعا یک رسانه پرقدرت و مقدس است و اثر تربیتی فراوانی دارد اما کارکرد آن با تلویزیون کاملا متفاوت است. به همین دلیل وقتی تلویزیون منبر پخش میکند به نظرم یک رویکرد خیلی حداقلی است. یک دوربین جلوی سخنران میکارند و درواقع آن سخنران دارد برای حاضران در مراسم صحبت میکند. این دیگر سادهترین و منفعلانهترین شکل برنامهسازی مذهبی است. البته نمیگویم نباید باشد ولی اینکه همه شبکهها در یک فرم ثابت این کار را انجام دهند، دیگر تکراری شده و چیزی به مخاطب اضافه نمیکند. مثلا صبح خیلی زود چند شبکه همزمان سخنرانی مذهبی پخش میکنند که اشتباه است و باید شناور و در ساعات مختلف روز پخش شود. حداقل یک دهه از محبوبیت این فرم گذشته ولی نمیدانم چرا اصرار دارند این شیوه ادامه پیدا کند. منبر و تلویزیون تفاوتهای رسانهای دارند و نباید این دو را باهم اشتباه بگیریم. برنامهسازان تلویزیون باید مخاطب را هوشمندتر فرض کنند.
روحانیای که میخواهد در تلویزیون با مردم صحبت کند، باید واجد چه ویژگیهایی باشد؟
محور اصلی تلویزیون تصویر است و هرکسی چه روحانی و چه غیرروحانی برای حضور در تلویزیون باید سواد بصری داشتهباشد. از مدل لباس پوشیدن، شکل و جای نشستن بگیرید تا ادبیاتی که شخص برای صحبت کردن باید انتخاب کند. مخاطبان تلویزیون متنوع و متکثر هستند و شما نمیتوانی واکنش آنها را ببینی و باید حدس بزنی. مجموعهای از افکار گوناگون مخاطب شما هستند که ممکن است موافق، ممتنع یا مخالف باشند. کسی که میخواهد در تلویزیون حرف بزند، باید بداند یک لشکر مخاطب با تنوع سلیقه روبهرویش قرار دارد و باید توجهش به مخالفان هم باشد. یعنی گفتوگو طوری رقم بخورد که آن آدمها هم حس کنند در آن جایی دارند. برنامه تلویزیونیای موفق است که از تنوع سرسامآور مخاطبان نمایندگی کند و حتی اگر ایدهای را قبول ندارد، آن را به گونهای رد کند که مخاطب احساس کند او درک روشنی از مواضع فکریاش دارد. به همین دلیل در تلویزیون خیلی باید مراقب باشیم که از مرزهای اخلاق، ادبی و نزاکت کلامی خارج نشویم. اصلا امکان ندارد کسی در فضای رسانه بتواند با تعابیر سست و توهینآمیز یک منظور درست را پیش ببرد. او دارد بد دفاع میکند و بد دفاع کردن بهمراتب آسیب و خطر بیشتری از حمله دارد. محتوای گفتوگو باید به گونهای سرشار باشد که مخاطبان بدانند دارند با یک حرف جدی مؤدبانه روبهرو میشوند و اگرچه ممکن است آن را نپذیرند، اما سرسری هم نمیتوانند از آن رد شوند.
چرا بعضی از روحانیان مدتی بهعنوان کارشناس در تلویزیون حضور دارند، اما به مرور حذف میشوند؟
این اتفاق دلایل مختلفی میتواند داشتهباشد. خیلیها ممکن است خودشان نخواهند در این جایگاه باشند و شهرت کسب کنند. یا مثلا ممکن است کسی بیاید و پس از مدتی با دریافت بازخوردها از ادامه راه منصرف شود. بعضیها ممکن است زبان ارتباطی ضعیفی داشتهباشند، اقتضائات فرمی را رعایت نکنند، لغزشهای جدی داشتهباشند و ... . یک دلیل مهم دیگر، عدم صبوری برخی مدیران رسانه است. به محض اینکه یک کارشناس یک اشتباه لفظی، تاریخی یا رفتاری میکند، تنها راهی که بلد هستند حذف و ممنوعالتصویری است. مانند حاشیهای که برای صحبتهای آقای بهرامپور پیش آمد. این شیوه اشتباه است و بهجای این کار، میتوان برنامهای برای تشریح و توضیح درباره آن سوءتفاهم تولید کرد. حتی به کارشناس بعدی هم میگویند درباره این موضوع حرف نزن. این رفتار فرهنگی نیست و ذیل نگاههای امنیتی تعریف میشود. یک دلیل دیگر، موضوعات تکراری است که چون بسیاری از برنامهسازان حوصله و خلاقیت کافی را ندارند، بیش از حد به یک موضوع میپردازند و کارشناس هم پس از مدتی برنامه را رها میکند.
شایعاتی وجود دارد که بعضی از روحانیان برای حضور در برنامهها مثل سلبریتیها مبالغ زیادی دریافت میکنند. شما چنین چیزی را شنیدهاید و چه نظری درباره آن دارید؟
مبالغ بالا را نشنیدهام، ولی بههرحال متاسفانه این مساله دامنگیر ما طلبهها هم شده و تعداد کمی هستند که از قبل بر سر مبالغی توافق میکنند و برای حضور در برنامه پیششرط میگذارند. این کار را هم خلاف اخلاق و هم خلاف شرع میدانم اما خوشبختانه تعداد کسانی که این کار را میکنند خیلی کم است. من از برخی بزرگان دراینباره پرسیدهام و چنین پولی حتی شبهه شرعی هم دارد. اما اگر شخص برای ترویج حقایق توحیدی و با عشق و علاقه به برنامهای برود و در پایان به او صله یا هدیهای بدهند، این جزو حلالترین پولهاست. البته بعضی از کسانی که در این مساله وظایفی دارند هم کوتاهی میکنند و باعث میشود برخی از آقایان احساس کنند مورد ظلم قرار گرفتهاند.
مثلا در یک برنامه چند سلبریتی و یک طلبه دعوت میشوند؛ به آن چهرهها مبالغ کلان داده میشود و به طلبه که میرسند، میگویند طیبا... خیلی استفاده کردیم (خنده). این آقایان هم از این بیتقواییها مطلع میشوند و شاید بخشی از این شرط گذاشتنها، ناشی از چنین نگاهی از طرف برنامهسازان باشد. البته اعتقاد من این است که طلبه تحت هیچ شرایطی نباید چنین کاری انجام دهد، چون این کارها غلط است و با روح طلبگی نمیسازد. این استدلال محکمی نیست که من بگویم چون سلبریتیها شرط میکنند، من هم شرط کنم. آنها کارشان چیز دیگری است و توقع دیگری هم از آنها وجود دارد. طلبه نباید درباره اجر و پاداش سؤال کند، اما اگر هدیه حلالی به او دادند، میتواند بپذیرد.
چه توصیهای برای بهبود کیفیت برنامههای دینی رسانهملی دارید؟
مدیران و برنامهسازان تلویزیون را دعوت به شرح صدر میکنم. الان رقبای بزرگ و گردنکلفتی از فضای مجازی بگیرید تا جاهای دیگر وارد میدان میشوند. اگر تلویزیون هوشمندانهتر عمل نکند، در این دورهای که به تعبیر رهبر معظم انقلاب بحث جنگ روایتهاست، روایتهایی بر مردم و اذهان آنها غالب میشود که دیگر نمیتوانیم خیلی از آنها را برطرف کنیم. صداوسیما خیلی تلاش میکند و زحمت میکشد، اما این کافی نیست و لازم است جسورتر عمل کند. کرسیهای آزاداندیشی که رهبر انقلاب بر آن تاکید داشتند، هنوز روی زمین مانده و باید تا حالا توسط تلویزیون و دانشگاه به صورت مشترک راه میافتاد.
به محض اینکه در برنامههای تلویزیونی حرف متفاوتی زده میشود، برنامه قطع نشود و اجازه دهند ادامه پیدا کند. من مشفقانه از آقایان خواهش میکنم با نگاه امنیتی با این مسائل برخورد نکنند و اجازه دهند اقشار گوناگون جامعه حس کنند صدایشان شنیده میشود. اگر کار درست را ما انجام ندهیم، دیگران بیکار نمیمانند و کار خطا را انجام میدهند. تلویزیون به یک انقلاب در برنامهسازی نیاز دارد و برنامهسازان باید از این انفعال خارج شوند و رسانهملی ما یک رسانه فعال، پویا و تاثیرگذار باشد. امیدوارم دین خودمان را بتوانیم از این جهت ادا کنیم.
زمان کودکی من پای ثابت شنیدن برنامههای مذهبی آقایان قرائتی، راستگو و علیاکبر حسینی بودم و این عزیزان چهرههای مشهور مذهبی آن زمان بودند، البته بهجز سخنرانیهای سیاسی حضرتامام(ره) و بعد رهبر معظم انقلاب و خطبههای آقای هاشمیرفسنجانی که گوش میدادیم.
با کدامیک از سه سخنرانی که نام بردید بیشتر ارتباط برقرار میکردید؟
در کودکی برنامههای آقای راستگو برایمان جذابیت زیادی داشت چون فضای بازی، خنده، شوخی و... در آن بود و ازاینجهت برنامههای مرحوم راستگو را بیشتر میدیدم البته بعدتر سخنرانیهای آقای قرائتی هم همیشه برایمان قابلاستفاده بود.
چطور شد تصمیم گرفتید از طریق تلویزیون به تبلیغ معارف دینی بپردازید؟ قصد قبلی داشتید یا اتفاقی پیش آمد؟
نه کاملا اتفاقی پیش آمد. اوایل تعدادی برنامه در رادیو جوان داشتم که این برنامهها باعث شد در اوایل دهه ۸۰ وارد تلویزیون شوم. الان حدود ۱۷-۱۸ سال است که به برنامههای تلویزیونی دعوت میشوم و دیگر ادامه پیدا کرد. اصولا با این فضایی که وجود دارد، کسی نمیتواند قصدی داشتهباشد و باید دعوت شود.
مردم بعضی از روحانیان مانند شمارا بیشتر از طریق تلویزیون شناختهاند. این نوع شهرت چه تفاوتی دارد با روحانیانی که از طریق هیأتها و منابر شناخته میشوند؟
تفاوتش خیلی زیاد است. یکی اینکه تلویزیون جنبه مرجعیت و جایگاه اجتماعی قابلاعتماد دارد و باعث میشود طلبهای که در تلویزیون صحبت میکند بیشتر موردتوجه قرار بگیرد، حتی شاید بیشتر از کسانی که ممکن است ازلحاظ علمی برتری داشتهباشند. ولی بالاخره تلویزیون اقتضائات رسانهای ظریفی دارد و طلبه تلویزیونی مرجعیت اجتماعی بیشتری از دیگران دارد. تفاوت دیگر آن شهرت است. یعنی طلبهای که به معنای واقعی تلویزیونی است و به اقتضائات آن توجه دارد، سرمایه اجتماعی بزرگی بهنام شهرت دارد که او را خیلی با دیگران متفاوت میکند. یکی دیگر از تفاوتها، رویکرد مینیمالیستی و خلاصهگویی روحانیانی است که در تلویزیون حضور دارند و این افراد باید بدون مقدمه و مؤخره و در سریعترین و صریحترین حالت و با ریتم تند پیامشان را به مخاطب منتقل کنند.
پس شما با این تفکر که منبر هم یک رسانه است و تفاوتی با تلویزیون ندارد، موافق نیستید.
نه، بههیچوجه. البته منبر قطعا یک رسانه پرقدرت و مقدس است و اثر تربیتی فراوانی دارد اما کارکرد آن با تلویزیون کاملا متفاوت است. به همین دلیل وقتی تلویزیون منبر پخش میکند به نظرم یک رویکرد خیلی حداقلی است. یک دوربین جلوی سخنران میکارند و درواقع آن سخنران دارد برای حاضران در مراسم صحبت میکند. این دیگر سادهترین و منفعلانهترین شکل برنامهسازی مذهبی است. البته نمیگویم نباید باشد ولی اینکه همه شبکهها در یک فرم ثابت این کار را انجام دهند، دیگر تکراری شده و چیزی به مخاطب اضافه نمیکند. مثلا صبح خیلی زود چند شبکه همزمان سخنرانی مذهبی پخش میکنند که اشتباه است و باید شناور و در ساعات مختلف روز پخش شود. حداقل یک دهه از محبوبیت این فرم گذشته ولی نمیدانم چرا اصرار دارند این شیوه ادامه پیدا کند. منبر و تلویزیون تفاوتهای رسانهای دارند و نباید این دو را باهم اشتباه بگیریم. برنامهسازان تلویزیون باید مخاطب را هوشمندتر فرض کنند.
روحانیای که میخواهد در تلویزیون با مردم صحبت کند، باید واجد چه ویژگیهایی باشد؟
محور اصلی تلویزیون تصویر است و هرکسی چه روحانی و چه غیرروحانی برای حضور در تلویزیون باید سواد بصری داشتهباشد. از مدل لباس پوشیدن، شکل و جای نشستن بگیرید تا ادبیاتی که شخص برای صحبت کردن باید انتخاب کند. مخاطبان تلویزیون متنوع و متکثر هستند و شما نمیتوانی واکنش آنها را ببینی و باید حدس بزنی. مجموعهای از افکار گوناگون مخاطب شما هستند که ممکن است موافق، ممتنع یا مخالف باشند. کسی که میخواهد در تلویزیون حرف بزند، باید بداند یک لشکر مخاطب با تنوع سلیقه روبهرویش قرار دارد و باید توجهش به مخالفان هم باشد. یعنی گفتوگو طوری رقم بخورد که آن آدمها هم حس کنند در آن جایی دارند. برنامه تلویزیونیای موفق است که از تنوع سرسامآور مخاطبان نمایندگی کند و حتی اگر ایدهای را قبول ندارد، آن را به گونهای رد کند که مخاطب احساس کند او درک روشنی از مواضع فکریاش دارد. به همین دلیل در تلویزیون خیلی باید مراقب باشیم که از مرزهای اخلاق، ادبی و نزاکت کلامی خارج نشویم. اصلا امکان ندارد کسی در فضای رسانه بتواند با تعابیر سست و توهینآمیز یک منظور درست را پیش ببرد. او دارد بد دفاع میکند و بد دفاع کردن بهمراتب آسیب و خطر بیشتری از حمله دارد. محتوای گفتوگو باید به گونهای سرشار باشد که مخاطبان بدانند دارند با یک حرف جدی مؤدبانه روبهرو میشوند و اگرچه ممکن است آن را نپذیرند، اما سرسری هم نمیتوانند از آن رد شوند.
چرا بعضی از روحانیان مدتی بهعنوان کارشناس در تلویزیون حضور دارند، اما به مرور حذف میشوند؟
این اتفاق دلایل مختلفی میتواند داشتهباشد. خیلیها ممکن است خودشان نخواهند در این جایگاه باشند و شهرت کسب کنند. یا مثلا ممکن است کسی بیاید و پس از مدتی با دریافت بازخوردها از ادامه راه منصرف شود. بعضیها ممکن است زبان ارتباطی ضعیفی داشتهباشند، اقتضائات فرمی را رعایت نکنند، لغزشهای جدی داشتهباشند و ... . یک دلیل مهم دیگر، عدم صبوری برخی مدیران رسانه است. به محض اینکه یک کارشناس یک اشتباه لفظی، تاریخی یا رفتاری میکند، تنها راهی که بلد هستند حذف و ممنوعالتصویری است. مانند حاشیهای که برای صحبتهای آقای بهرامپور پیش آمد. این شیوه اشتباه است و بهجای این کار، میتوان برنامهای برای تشریح و توضیح درباره آن سوءتفاهم تولید کرد. حتی به کارشناس بعدی هم میگویند درباره این موضوع حرف نزن. این رفتار فرهنگی نیست و ذیل نگاههای امنیتی تعریف میشود. یک دلیل دیگر، موضوعات تکراری است که چون بسیاری از برنامهسازان حوصله و خلاقیت کافی را ندارند، بیش از حد به یک موضوع میپردازند و کارشناس هم پس از مدتی برنامه را رها میکند.
شایعاتی وجود دارد که بعضی از روحانیان برای حضور در برنامهها مثل سلبریتیها مبالغ زیادی دریافت میکنند. شما چنین چیزی را شنیدهاید و چه نظری درباره آن دارید؟
مبالغ بالا را نشنیدهام، ولی بههرحال متاسفانه این مساله دامنگیر ما طلبهها هم شده و تعداد کمی هستند که از قبل بر سر مبالغی توافق میکنند و برای حضور در برنامه پیششرط میگذارند. این کار را هم خلاف اخلاق و هم خلاف شرع میدانم اما خوشبختانه تعداد کسانی که این کار را میکنند خیلی کم است. من از برخی بزرگان دراینباره پرسیدهام و چنین پولی حتی شبهه شرعی هم دارد. اما اگر شخص برای ترویج حقایق توحیدی و با عشق و علاقه به برنامهای برود و در پایان به او صله یا هدیهای بدهند، این جزو حلالترین پولهاست. البته بعضی از کسانی که در این مساله وظایفی دارند هم کوتاهی میکنند و باعث میشود برخی از آقایان احساس کنند مورد ظلم قرار گرفتهاند.
مثلا در یک برنامه چند سلبریتی و یک طلبه دعوت میشوند؛ به آن چهرهها مبالغ کلان داده میشود و به طلبه که میرسند، میگویند طیبا... خیلی استفاده کردیم (خنده). این آقایان هم از این بیتقواییها مطلع میشوند و شاید بخشی از این شرط گذاشتنها، ناشی از چنین نگاهی از طرف برنامهسازان باشد. البته اعتقاد من این است که طلبه تحت هیچ شرایطی نباید چنین کاری انجام دهد، چون این کارها غلط است و با روح طلبگی نمیسازد. این استدلال محکمی نیست که من بگویم چون سلبریتیها شرط میکنند، من هم شرط کنم. آنها کارشان چیز دیگری است و توقع دیگری هم از آنها وجود دارد. طلبه نباید درباره اجر و پاداش سؤال کند، اما اگر هدیه حلالی به او دادند، میتواند بپذیرد.
چه توصیهای برای بهبود کیفیت برنامههای دینی رسانهملی دارید؟
مدیران و برنامهسازان تلویزیون را دعوت به شرح صدر میکنم. الان رقبای بزرگ و گردنکلفتی از فضای مجازی بگیرید تا جاهای دیگر وارد میدان میشوند. اگر تلویزیون هوشمندانهتر عمل نکند، در این دورهای که به تعبیر رهبر معظم انقلاب بحث جنگ روایتهاست، روایتهایی بر مردم و اذهان آنها غالب میشود که دیگر نمیتوانیم خیلی از آنها را برطرف کنیم. صداوسیما خیلی تلاش میکند و زحمت میکشد، اما این کافی نیست و لازم است جسورتر عمل کند. کرسیهای آزاداندیشی که رهبر انقلاب بر آن تاکید داشتند، هنوز روی زمین مانده و باید تا حالا توسط تلویزیون و دانشگاه به صورت مشترک راه میافتاد.
به محض اینکه در برنامههای تلویزیونی حرف متفاوتی زده میشود، برنامه قطع نشود و اجازه دهند ادامه پیدا کند. من مشفقانه از آقایان خواهش میکنم با نگاه امنیتی با این مسائل برخورد نکنند و اجازه دهند اقشار گوناگون جامعه حس کنند صدایشان شنیده میشود. اگر کار درست را ما انجام ندهیم، دیگران بیکار نمیمانند و کار خطا را انجام میدهند. تلویزیون به یک انقلاب در برنامهسازی نیاز دارد و برنامهسازان باید از این انفعال خارج شوند و رسانهملی ما یک رسانه فعال، پویا و تاثیرگذار باشد. امیدوارم دین خودمان را بتوانیم از این جهت ادا کنیم.
تیتر خبرها
-
بررسی حضور روحانیون در رسانه ملی
-
شب اشک و رشک
-
افزایش حقوق به بازنشستگان میرسد؟
-
وضعیت قرمز برای اشغالگران
-
یک محکمه ذهنی
-
یک عاشقانه آرام
-
قلبهای شکست ناپذیر
-
ابتلای آمریکا به ویروس کشتارجمعی
-
با مارهایم آبگوشت میخورم!
-
دستیابی به محصول غنیسازی ۶۰ درصد در نطنز
-
صلح میان اشباح
-
ارتش انقلابی، برگ برنده ایران در روزگار پرالتهاب