گفتوگو با محمدرضا رضائیان، تهیهکننده برنامه« کتابباز »
چند ترفند برای عاشق كتاب شدن
سرانه مطالعه در كشور ما خیلی پایینتر از استاندارد جهانی است، مردم كتاب نمیخوانند، چرا كتاب نمیخوانیم؟ كتاب هدیه بدهید، كتاب هدیه بگیریم و... اینها برخی از جملاتی است كه سالهاست زیاد شنیده میشود، در رسانهها، از زبان اهالی فرهنگ و هنر و نویسندهها و به اصطلاح كتاببازها و جامعهشناسان و... به قولی حرف و حرف و حرف؛ حرفهایی كه اگر نتیجه داشت تا حالا كم مطالعه كردن و كتابنخواندن ایرانیها از بحران حداقل تبدیل به دغدغه شده بود، اما بحران سرجایش است و كمبود و گرانی كاغذ و در نتیجه گرانی كتاب بحران را جدیتر و عمیقتر كرده است.
با این احوال دیروز، روز جهانی عاشقان كتاب بود. با این شعار كه به كتابفروشیها یا كتابخانهها بروید و خود را در لابهلای كتابها گم كنید، به هم كتاب هدیه بدهید یا یك گوشه دنج انتخاب كنید و با كتاب خلوت كنید. دیروز در كشور ما جمعه و تعطیل بود و راستش را بخواهید كتابفروشیهایی كه باز بودند، خلوتترین نقطه دنیا در یك روز تعطیل بودند. بچه كه بودیم یك شعر در كتاب فارسی دوره ابتداییمان بود؛ تو یار مهربانی... این یار مهربان اما این روزها چندان حال خوبی ندارد. چه در نزدیك عید نوروز و كمپین عیدی كتاب بدهیم. چه هفته كتابخوانی و چه در روز جهانی عاشقان كتاب.
غذای روان اولویت نیست!
با محمدرضا رضائیان، تهیهكننده برنامه كتابباز همصحبت شدم تا او درباره چند و چون مطالعه و ماجرای تكراری بحران كتابنخوانی برایمان بگوید. چند سالی است برای یار مهربان برنامه تولید میكند و حتما حال و روز كتاب و كتاببازها و كتابنخوانها را بهتر میداند.
رضائیان درباره روزهایی مانند روز عاشقان كتاب، هفته كتاب و... میگوید: زخم كتاب نخواندن در كشور ما آنقدر عمیق است كه درمانش به عزمی همگانی نیاز دارد. این روزها و نامگذاریشان یا كمپینهای دعوت به مطالعه و هدیه دادن كتاب و عیدی دادن آن مثل مُسكن میمانند. برای دورهای یا چند روزی زخم را بهتر میكنند اما چون درمان اصولی و بنیادی نیست، بیماری دوباره عود كرده و عوارض خود را نشان میدهد.تشویق مردم به مطالعه و تبدیل آن به سبك زندگی و عادت روزانه عزمی ملی میخواهد، از مهدهای کودک باید شروع شود و در دبستانها و مقاطع بالاتر ادامه پیدا كند. با فرمایش هم نمیشود باید راهكارهای تشویقی پیدا و اجرایی كرد.باید این دغدغه از بچگی در آدمها شكل بگیرد كه من اگر كتاب نخوانم و معلوماتم را بالا نبرم دچار مشكل جدی میشوم.روانم و به مرور جسمم مشكل پیدا میكند. چطور مردم اگر بدانند مثلا فلان ویتامین بدنشان كم است و اگر جبران نكنند دچار بیماری شده و توان زیستن نخواهند داشت به همین دلیل شروع به خوردن آن ویتامین میكنند تا دچار عوارض جسمی نشوند. درباره كتاب و مطالعه هم باید به این نقطه برسیم كه مردم متوجه نیازهای روح و روانشان باشند و متوجه شوند اگر مطالعه نكنند، روحشان و انرژی حیاتشان تخلیه خواهد شد و وقتی مغز خالی از اطلاعات مفید باشد، نمیتواند زندگی درستی را برای آدمیزاد رقم بزند، اما واقعیت این است كه مردم ما زیاد به فكر تغذیه درست روح و روانشان نیستند و تقویت و درمان آن برایشان اولویت ندارد.
چه بخوانیم، چه نخوانیم
از رضائیان درباره آنهایی كه اهل كتاب و مطالعه هستند، میپرسم و این كه آیا باید هر كتابی را خواند؟ مثلا كتابی كه نویسندهاش خودكشی كرده، میتواند ما را به سمت زندگی خوب و مفید راهنمایی كند؟
اگر آن آدم خودش راه زندگی را بلد بود كه تهاش خودش را نمیكشت؟
تهیهكننده كتاب باز میگوید: در همه جای دنیا و در همه ادیان به خصوص در اسلام از كتابهایی به نام ضاله نام برده شده، كتابهایی كه خواندن آنها نه تنها حال ما را خوب نمیكند كه شاید به بیراهه هم ما را ببرد، اما درباره آثار نویسندههایی كه مثلا خودكشی كردهاند یا در مقاطعی زندگی خوبی نداشتهاند، باید این نكته را یادآوری كنم كه هر آدمی در مسیر زندگیش فراز و فرودهایی دارد.بعضی اوقات در اوج است و برخی اوقات بنا به شرایط زیستی یا سرخوردگیهای فردی و اجتماعی، فرودهایی را هم تجربه میكند. نویسنده كه دست به قلم است همه این تجربیات را مینویسد و ما میتوانیم با خواندن این تجربیات انتخابهای بهتری داشته باشیم، چون نویسنده یك بار آنها را زیسته و حالا ما كه به قلم و سبك نگارش او علاقهمند هستیم میتوانیم از این تجربیات استفاده كرده و مسیر بهتری را طی كنیم.خواندن كتابهای یك نویسنده و مشترك شدن در تجربیات او باور اعتقادات و نوع زندگی او نیست.در یك جامعه كه مردمش اهل مطالعه هستند و كتاب مانند آب برای آنها حیاتی است، شاید مردمش آنقدر كنجكاو باشند كه قبل خواندن آثار یك نویسنده، اول درباره زندگی او تحقیق كرده و مسیر زیستنش را زیر ذرهبین بگذارند اما واقعیت این است كه در جامعه ما همینكه مردم كتاب بخوانند با این آگاهی كه در تجربههای یك نویسنده شریك شوند، خودش یك امتیاز است. هر چند آدمها اگر كتاب بخوانند به مرور دستشان میآید كه چه نوشتههایی را بیشتر دوست دارند و با آنها همراه میشوند و بهتدریج افراد كتابخوان مشتری یكسری از نویسندهها و مترجمها میشوند.
اوضاع خوب كتاب كودك
از رضائیان درباره كتابهای مخصوص كودكان و نوجوانان و این كه پدر و مادرها چقدر دستشان برای انتخاب كتاب برای فرزندانشان باز است هم میپرسم، این تهیهكننده میگوید: اوضاع نشر كودكان خیلی خوب است و اصلا قابل مقایسه با زمانی كه ما بچه بودیم، نیست. تنوع كتابها و حتی طراحی و تصویرسازی و رنگآمیزی آنها فوقالعاده است. والدین هم دستشان كاملا در انتخاب كتاب برای بچهها باز است. با هر تفكری و هر سبك زندگی كه داشته باشند، میتوانند برای فرزندان خود كتاب انتخاب كنند. یكی، دو دهه قبل كتاب كودكان محدود بود و بچهها به كتابهای محدودی دسترسی داشتند برای همین شاید نوع سلیقه یا حتی فكرشان شبیه هم میشد اما الان شرایط كاملا فرق كرده است. رضائیان درباره كتابهای صوتی و تاثیر آنها در میزان مطالعه و علاقهمند كردن آدمها به كتابخوانی میگوید: حتما كتابهای صوتی تاثیر زیادی خواهد داشت. بهترین وقتی كه میتوان از كتابهای صوتی استفاده كرد، زمانی است كه در حال رانندگی و ماندن در ترافیك هستیم. در این شرایط به جای سرگرم شدن با شبكههای اجتماعی یا كلافگی میتوان به كتابهای صوتی گوش داد. هر چند این كتابها اصلا جای كتاب كاغذی و چاپی را نمیگیرد، اما میتواند مشوق خوبی برای مطالعه كتابهای چاپی باشد. این كتابها برای زنان خانهدار كه در طول روز در خانه مشغول كارند هم مفید است، آنها میتوانند همزمان با انجام كارها به این كتابها هم گوش كنند و به مرور حتما به مطالعه هم علاقهمند خواهند شد.
با این احوال دیروز، روز جهانی عاشقان كتاب بود. با این شعار كه به كتابفروشیها یا كتابخانهها بروید و خود را در لابهلای كتابها گم كنید، به هم كتاب هدیه بدهید یا یك گوشه دنج انتخاب كنید و با كتاب خلوت كنید. دیروز در كشور ما جمعه و تعطیل بود و راستش را بخواهید كتابفروشیهایی كه باز بودند، خلوتترین نقطه دنیا در یك روز تعطیل بودند. بچه كه بودیم یك شعر در كتاب فارسی دوره ابتداییمان بود؛ تو یار مهربانی... این یار مهربان اما این روزها چندان حال خوبی ندارد. چه در نزدیك عید نوروز و كمپین عیدی كتاب بدهیم. چه هفته كتابخوانی و چه در روز جهانی عاشقان كتاب.
غذای روان اولویت نیست!
با محمدرضا رضائیان، تهیهكننده برنامه كتابباز همصحبت شدم تا او درباره چند و چون مطالعه و ماجرای تكراری بحران كتابنخوانی برایمان بگوید. چند سالی است برای یار مهربان برنامه تولید میكند و حتما حال و روز كتاب و كتاببازها و كتابنخوانها را بهتر میداند.
رضائیان درباره روزهایی مانند روز عاشقان كتاب، هفته كتاب و... میگوید: زخم كتاب نخواندن در كشور ما آنقدر عمیق است كه درمانش به عزمی همگانی نیاز دارد. این روزها و نامگذاریشان یا كمپینهای دعوت به مطالعه و هدیه دادن كتاب و عیدی دادن آن مثل مُسكن میمانند. برای دورهای یا چند روزی زخم را بهتر میكنند اما چون درمان اصولی و بنیادی نیست، بیماری دوباره عود كرده و عوارض خود را نشان میدهد.تشویق مردم به مطالعه و تبدیل آن به سبك زندگی و عادت روزانه عزمی ملی میخواهد، از مهدهای کودک باید شروع شود و در دبستانها و مقاطع بالاتر ادامه پیدا كند. با فرمایش هم نمیشود باید راهكارهای تشویقی پیدا و اجرایی كرد.باید این دغدغه از بچگی در آدمها شكل بگیرد كه من اگر كتاب نخوانم و معلوماتم را بالا نبرم دچار مشكل جدی میشوم.روانم و به مرور جسمم مشكل پیدا میكند. چطور مردم اگر بدانند مثلا فلان ویتامین بدنشان كم است و اگر جبران نكنند دچار بیماری شده و توان زیستن نخواهند داشت به همین دلیل شروع به خوردن آن ویتامین میكنند تا دچار عوارض جسمی نشوند. درباره كتاب و مطالعه هم باید به این نقطه برسیم كه مردم متوجه نیازهای روح و روانشان باشند و متوجه شوند اگر مطالعه نكنند، روحشان و انرژی حیاتشان تخلیه خواهد شد و وقتی مغز خالی از اطلاعات مفید باشد، نمیتواند زندگی درستی را برای آدمیزاد رقم بزند، اما واقعیت این است كه مردم ما زیاد به فكر تغذیه درست روح و روانشان نیستند و تقویت و درمان آن برایشان اولویت ندارد.
چه بخوانیم، چه نخوانیم
از رضائیان درباره آنهایی كه اهل كتاب و مطالعه هستند، میپرسم و این كه آیا باید هر كتابی را خواند؟ مثلا كتابی كه نویسندهاش خودكشی كرده، میتواند ما را به سمت زندگی خوب و مفید راهنمایی كند؟
اگر آن آدم خودش راه زندگی را بلد بود كه تهاش خودش را نمیكشت؟
تهیهكننده كتاب باز میگوید: در همه جای دنیا و در همه ادیان به خصوص در اسلام از كتابهایی به نام ضاله نام برده شده، كتابهایی كه خواندن آنها نه تنها حال ما را خوب نمیكند كه شاید به بیراهه هم ما را ببرد، اما درباره آثار نویسندههایی كه مثلا خودكشی كردهاند یا در مقاطعی زندگی خوبی نداشتهاند، باید این نكته را یادآوری كنم كه هر آدمی در مسیر زندگیش فراز و فرودهایی دارد.بعضی اوقات در اوج است و برخی اوقات بنا به شرایط زیستی یا سرخوردگیهای فردی و اجتماعی، فرودهایی را هم تجربه میكند. نویسنده كه دست به قلم است همه این تجربیات را مینویسد و ما میتوانیم با خواندن این تجربیات انتخابهای بهتری داشته باشیم، چون نویسنده یك بار آنها را زیسته و حالا ما كه به قلم و سبك نگارش او علاقهمند هستیم میتوانیم از این تجربیات استفاده كرده و مسیر بهتری را طی كنیم.خواندن كتابهای یك نویسنده و مشترك شدن در تجربیات او باور اعتقادات و نوع زندگی او نیست.در یك جامعه كه مردمش اهل مطالعه هستند و كتاب مانند آب برای آنها حیاتی است، شاید مردمش آنقدر كنجكاو باشند كه قبل خواندن آثار یك نویسنده، اول درباره زندگی او تحقیق كرده و مسیر زیستنش را زیر ذرهبین بگذارند اما واقعیت این است كه در جامعه ما همینكه مردم كتاب بخوانند با این آگاهی كه در تجربههای یك نویسنده شریك شوند، خودش یك امتیاز است. هر چند آدمها اگر كتاب بخوانند به مرور دستشان میآید كه چه نوشتههایی را بیشتر دوست دارند و با آنها همراه میشوند و بهتدریج افراد كتابخوان مشتری یكسری از نویسندهها و مترجمها میشوند.
اوضاع خوب كتاب كودك
از رضائیان درباره كتابهای مخصوص كودكان و نوجوانان و این كه پدر و مادرها چقدر دستشان برای انتخاب كتاب برای فرزندانشان باز است هم میپرسم، این تهیهكننده میگوید: اوضاع نشر كودكان خیلی خوب است و اصلا قابل مقایسه با زمانی كه ما بچه بودیم، نیست. تنوع كتابها و حتی طراحی و تصویرسازی و رنگآمیزی آنها فوقالعاده است. والدین هم دستشان كاملا در انتخاب كتاب برای بچهها باز است. با هر تفكری و هر سبك زندگی كه داشته باشند، میتوانند برای فرزندان خود كتاب انتخاب كنند. یكی، دو دهه قبل كتاب كودكان محدود بود و بچهها به كتابهای محدودی دسترسی داشتند برای همین شاید نوع سلیقه یا حتی فكرشان شبیه هم میشد اما الان شرایط كاملا فرق كرده است. رضائیان درباره كتابهای صوتی و تاثیر آنها در میزان مطالعه و علاقهمند كردن آدمها به كتابخوانی میگوید: حتما كتابهای صوتی تاثیر زیادی خواهد داشت. بهترین وقتی كه میتوان از كتابهای صوتی استفاده كرد، زمانی است كه در حال رانندگی و ماندن در ترافیك هستیم. در این شرایط به جای سرگرم شدن با شبكههای اجتماعی یا كلافگی میتوان به كتابهای صوتی گوش داد. هر چند این كتابها اصلا جای كتاب كاغذی و چاپی را نمیگیرد، اما میتواند مشوق خوبی برای مطالعه كتابهای چاپی باشد. این كتابها برای زنان خانهدار كه در طول روز در خانه مشغول كارند هم مفید است، آنها میتوانند همزمان با انجام كارها به این كتابها هم گوش كنند و به مرور حتما به مطالعه هم علاقهمند خواهند شد.
تیتر خبرها
-
خبرنگاران سریالی
-
چند ترفند برای عاشق كتاب شدن
-
صدرنشینهای تابستانه تلویزیون
-
کسی حوصله ساخت طنــــز نـــدارد
-
سودای خام اردوغان
-
كارتنخوابی در موزه
-
شهرِ كوههای غمگین
-
یک جهیزیه خیلی معمولی 50 میلیون تومان
-
فكر كنید دارید با محسن حرف میزنید
-
زنگ خطری که کنکور 98 به صدا در آورد
-
بازی جدید ائتلاف شکستخورده
-
تجدیدی در عدالت آموزشی
-
صدرنشینهای تابستانه تلویزیون
-
سری که خم نشد