مصائب کتاب‌بازی!

این کتاب‌های وزین کتابخانه شما را حسابی سنگین می‌کند

مصائب کتاب‌بازی!

از قدیم گفته‌اند «از كوزه همان برون تراود كه در اوست»؛ به عبارت دیگر «رنگ رخساره خبر می‌دهد از سر ضمیر»، در واقع می‌خواهم بگویم تصویری كه از چیزی می‌بینیم حاكی از محتویاتش است، هرچند همیشه هم مصداق ندارد ولی اگر از موارد استثنا رد شویم، درست است. حالا این ضرب‌المثل‌ها را به كتابخانه‌ها، كتابفروشی‌ها و... تعمیم بدهیم. طبیعی است كه عیار آنها با كتاب‌هایی كه در قفسه‌هایشان دیده می‌شود قابل سنجش است. مثلا اگر یك طلافروشی در ویترینش طلای پرزرق و برقی نداشته باشد و جواهری درشت در آن برای نمایش نگذارد، طبیعی است كه مشتری‌ها خیلی جلوی ویترینش توقف نمی‌كنند، حالا كاغذ بزرگی روی ویترین نصب كند كه روی آن نوشته باشد «مشتریان عزیز داخل گاوصندوق مملو از طلا و جواهر است و از داخل مغازه بازدید كنید»، اما این حرف‌ها توفیری در نظر مشتری‌ها نمی‌كند. كتابفروشی‌ها و كتابخانه‌ها هم به كتاب‌های داخل قفسه آنها شناخته می‌شود. اینها را گفتم تا به این برسم كه این ذهنیت در افكار عمومی رایج است و گریزی از آن نیست؛ به عبارتی «مردم عقلشان به چشمشان است» و هر قدر هم اهل فرهنگ و دانش بگویند «ما زبان را ننگریم و قال را، ما روان را بنگریم و حال را» فرقی نمی‌كند، به همین خاطر است كه وقتی می‌شنویم كسی آمده داخل كتابفروشی و گفته «یك كتاب با جلد قرمز و قطر ده سانت برای كتابخانه‌ام لازم دارم» می‌فهمیم كه ماجرا جدی است. این مقدمه طولانی برای این بود تا بگوییم بسیاری كه شاید بهتر است لقب «كتاب‌باز» به آنها بدهیم به «قال» توجه بیشتری دارند و تلاش می‌كنند وقتی كسی جلوی كتابخانه‌شان ایستاد، بگوید به‌به عجب انسان فرهیخته و اهل مطالعه‌ای! یعنی كاری به این ندارد كه ممكن است یك‌نفر یكی از آن كتاب‌هایی كه برای فخرفروشی در قفسه قرار داده را خوانده باشد و آنجا دست آقای‌كتاب‌باز رو شود. به قول خیام «آیا تو چنان كه می‌نمایی هستی؟»، واقعا چقدر با چیزی كه از خودمان در قفسه كتابخانه نمایش می‌دهیم یا در شبكه اجتماعی وانمود می‌كنیم، مطابقت داریم؟ در این گزارش سراغ كتاب‌هایی رفته‌ایم كه بودن‌شان در كتابخانه وزنی به قفسه‌ها می‌دهد و كتاب‌بازها دلشان می‌خواهد یك نسخه از آنها به هر ضرب و زوری هم كه شده داشته باشند، ولی خبر ندارند در اندرون آنها چه خبر است. شاید شما با خواندن این گزارش بتوانید بعدا اگر با یكی از این موارد روبه‌رو شدید با هوشمندی دست دوست كتاب‌بازتان را رو كنید، چرا كه شاید آنها فقط كاركرد زینتی داشته باشند و محتوایش برای صاحبشان مساله نباشد. البته در ادامه به چند مورد مشهور اشاره می‌كنیم وگرنه هركسی با توجه به علاقه و گرایشی كه دارد ممكن است لیست بزرگی داشته باشد از كتاب‌هایی كه دلش می‌خواهد تصاحب كند. نكته‌ای كه باید یادآوری كرد این است كه تصاحب و تملك كتاب‌ها در كیش كتاب‌بازی مساله است ولاغیر. در این گزارش سعی كردیم موارد معروف را با هم مرور كنیم.

حسام آبنوس / دبیر قفسه

در جستجوی زمان از دست رفته
كتاب‌باز نیستید نمی‌دانید داشتن بزرگ‌ترین رمان جهان چه حسی دارد؟ آقای مارسل پروست كه در قرن نوزدهم زندگی می‌كرده و در اوایل قرن بیستم زندگی را بدرود گفته، رمانی نوشته در هفت جلد كه خب گفتم باید كتاب‌باز باشید تا بخواهید یك كتاب هفت جلدی با چند هزار صفحه را در خانه نگهداری كنید. سخت‌تر این‌كه بخواهید این اثر ادبی را بخوانید. خوانده‌ام كه می‌گویم! مثلا اگر شما برای خواندن یك صفحه كتاب ده دقیقه زمان صرف می‌كنید برای خواندن یك صفحه از رمان محترم جناب پروست باید نیم ساعت وقت بگذارید. این رمان به شكلی است که هرقدر می‌خوانید جلو نمی‌رود و تمام نمی‌شود. آقای پروست فرانسوی در این اثر چندان به تشریح كلاسیك یك «داستان» نمی‌پردازد، بلكه از ورای داستان اصلی به تحلیل ادبی، هنری، فلسفی و اجتماعی جامعه فرانسه در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی پرداخته‌ است. این كتاب، بیشتر از آن‌كه حالت‌های بیرونی را توصیف كند، ژرفای درونی را می‌كاود. علت شهرت این رمان را ژرفا و گستره اندیشه نویسنده و ظرافت و حساسیت هنرش دانسته‌اند. ولی خب توصیه می‌كنم اگر دوست دارید مطالعه كنید سراغ كتاب‌های دیگر بروید و دست از سر رمان مشهور قرن بیستم بردارید یا آن را برای دوران بازنشستگی خود در نظر بگیرید.

تاریخ تمدن
آقای ویل دورانت همراه همسرش (همیشه پشت هر مرد موفقی یك زن موفق دیده می‌‌شود) مجموعه 11 جلدی تاریخ تمدن را تالیف كرده‌اند كه احتمالا اگر سراغ افراد كتاب‌باز به معنای واقعی كلمه بروید دلشان بخواهد یك نسخه از این مجموعه را در صدر كتابخانه‌شان داشته باشند. این كتاب درباره تاریخ زندگی انسان از دوران پیش از تاریخ تا پایان سده هجدهم است كه البته به دلیل مرگ نسبتا همزمان آقا و خانم دورانت ناتمام ماند. ناتمام به این خاطر كه آنها قصد داشتند این كتاب را به روایت تاریخ روزگار معاصر در غرب هم اختصاص دهند كه خب اجل مهلت نداد و به دوران ناپلئون ختم شد. كتابی كه البته شیرینی‌هایی دارد كه خواندن آن لطف خود را دارد ولی داشتن آن در روزگار آپارتمان‌های 50 متری و اجاره‌نشینی مقداری سخت است. یعنی شما می‌توانید به عنوان یك كتاب مرجع آن را از نزدیك‌ترین كتابخانه عمومی به منزلتان امانت بگیرید و شیرینی آن را بچشید ولی حكایت كتاب‌بازها فرق دارد و آنها هرطور شده تلاش می‌‌كنند آن را تصاحب كنند. نكته دیگری كه بد نیست اینجا به آن اشاره شود، این است كه در شش جلد نخست این مجموعه نام ویل دورانت به‌عنوان نویسنده آمده است و آریل دورانت ویراستار است، ولی در جلدهای بعدی هر دو نویسنده هستند.

كلیدر
یادتان باشد كتاب‌بازها و اصلا همه آنهایی كه می‌خواهند قدم در وادی كتاب‌بازی بگذارند حتما یك نسخه كلیدر در كتابخانه‌شان دارند. رمان ده جلدی محمود دولت‌آبادی از آن كتاب‌هایی است كه نداشتن آن در قفسه عجیب است. از میان دیالوگ‌های دو كتاب‌باز كه به بیرون درز پیدا كرده و افشا شده، شنیده شده كه اولی به دومی گفته كلیدر نداری، دومی در پاسخ گفته نه، كه آه حسرت‌بار نفر اول خانمان و قفسه كتاب‌های نفر دوم را سوزانده كه نصف كتاب‌هایی كه داری را دور بریز كه انگار هیچ كتابی نداری وقتی کلیدر را نداری! البته این رمان را هم می‌توانید از كتابخانه‌ها امانت بگیرید، ولی خب داشتن آن در میان قفسه كتاب‌ها حكایت دیگری دارد.

کتاب‌هایی برای سینمایی‌ها
این كتاب‌ها از آن دست كتاب‌هایی است كه بیشتر در بین كتاب‌بازهای حوزه سینما و عشق پرده نقره‌ای‌ها خریدار دارد. مثلا تاریخ سینمای ایران اثر جمال امید یا تاریخ سینمای دیوید بوردول و كریستین تامسون از آن كتاب‌های قطور سینمایی است كه داشتن‌شان می‌تواند چند مرحله فرد را در كتاب‌بازی پیش ببرد و جلو بیندازد. حتی فرهنگ فیلم‌های سینمای ایران كه چهار جلدی است هم می‌تواند عیار كتابخانه شخصی یك كتاب‌باز را ارتقا دهد و تماشاگران را كه معمولا دست و دلشان می‌لرزد دست به این كتاب‌های عظیم بزنند را مرعوب كند. كلا كتاب‌های تاریخ سینما برای كسانی كه مطالعات تاریخی سینمایی می‌كنند مهم است و در حكم منبع كاربرد دارند و از آن كتاب‌ها نیست كه كسی بخواهد از با بسم‌ا... به تا تمت آن را بخواند ولی خب كتاب‌باز بودن است و دردسرهایش!

تذكره‌‌الاولیا
این مورد از تازه‌ترین مواردی است كه به فهرست كتاب‌های لازم برای كتاب‌بازها افزوده شده و تا پیش از سال 98 بودن یا نبودن آن محلی نداشت. البته وقتی حرف از تذكره‌‌الاولیا جناب عطار نیشابوری می‌شود مرادمان نسخه‌ای است كه با تصحیح دكتر شفیعی كدكنی ابتدای سال 98 منتشر شد، وگرنه قبل از آن این كتاب در بازار موجود بود ولی از بعد از ارائه تصحیح جناب شفیعی‌كدكنی موجی از شیفتگان تذكره‌‌الاولیا به وجود آمد كه تشنه خواندن این كتاب بزرگ جناب عطار بودند. در واقع شاید این كتاب آخرین مورد از فهرست بلندبالای «چگونه كتاب‌باز شویم» است كه خب داشتن آن ضروری است و چون این كتاب تازه چاپ شده، تصاحب هرچه زودتر آن می‌تواند به مقام كتاب‌بازی افراد بیفزاید.

مستطاب آشپزی
این كتاب از آن دست آثاری است كه وقتی می‌خواهند در مدحش سخن بگویند (البته در صدد انكار زحمات جناب دریابندری نیستیم) به زبان و ادبیات آن تاكید می‌كنند و آن را فرای یك كتاب آشپزی معرفی می‌كنند و می‌دانند. كتابی كه دستور پخت غذاهای ایرانی و فرنگی و حتی غذاهایی كه امروز دیگر پخته نمی‌شوند و در اثر گذر زمان به فراموشی سپرده شده‌اند را در خود دارد. این كتاب از آن هدیه‌هایی است كه می‌تواند در مناسبت‌ها به هر كسی كه ذره‌ای علاقه به كتاب داشته باشد، اهدا شود و او را سرذوق بیاورد. البته حكایت كتاب‌بازها سواست و داشتن این كتاب در كتابخانه آنها از اوجب واجبات است. این كتاب را نجف دریابندری (مترجم معروف رمان‌های مهم) به همراه همسرش تالیف و تدوین كرده‌اند.

کتاب کوچــــــه
در عالم كتاب‌بازی این محتوا نیست كه حرف اول را می‌زند، بلكه تصویری كه از كتاب‌باز به بیرون مخابره می‌كند مهم است. برای همین  می‌گویند اگر كتاب‌باز هستید ولو دلبسته غزل حافظ باشید یا به مثنوی مولانا عشق می‌ورزید، باید مجموعه اشعار شاملو را در كتابخانه داشته باشید. مگر می‌شود كتاب‌باز بود و شاملو نداشت؟ گاهی هم می‌شود عكس جلد كتاب را در یك میزانسن غمگین (چند شمع و برگ پاییزی و كاغذهای سفید و گاهی خط‌خطی و...) در شبكه اجتماعی منتشر كنید و توجه بخرید. بالاخره كتاب‌باز بودن كار راحتی نیست. علاوه بر این مجموعه «كتاب كوچه» را هم باید اضافه كنم. فرهنگ اصطلاحات كوچه هم كاری است كه به تنهایی، تاكید می‌كنم به تنهایی، می‌تواند نقش یك كتابخانه را بازی كند و چشم در بیاورد. یعنی كتاب‌باز باشید و یك دوره «كتاب كوچه» را جایی در معرض دید بگذارید ردخور ندارد كه به مرحله آخر می‌رسید. این پیشنهادها در اوج جدی بودن خیلی جدی نیست، چون داشتن همزمان آنها كار راحتی نیست. تصور كنید مجموعه‌ای 
12 جلدی كه همین الان بخواهید آن را تهیه كنید باید حدود یك میلیون و700 هزار تومان برایشان هزینه كنید.

پیر   پرنیان‌اندیش
این كتاب دو جلدی مصاحبه‌ طولانی با هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه از آن آثاری است كه حتما داشتنش می‌تواند شما را کتاب‌باز کند! بالاخره سایه یك شاعر در میان شاعران معاصر است كه زنده است و طبیعی است خواندن خاطرات او شاید در پازل ادبیات معاصر مهم باشد، هرچند كتاب‌بازها خیلی به این كار ندارند و فقط داشتن این كتاب 390 هزار تومانی با آن قاب زیبا برایشان اهمیت دارد. حتی بعید است بدانند كه بخشی از این مصاحبه زاید است و بهتر بود مولفان كتاب دست به قیچی می‌شدند و ویرایش سنگینی روی كتاب اعمال می‌كردند. به هر صورت كتاب‌باز بودن دردسرهایی دارد؛ یكی هم این كه كتابی را كه می‌شد در یك جلد منتشر كرد، به صورت دو جلدی باید در كتابخانه نگهداری كنند.

كلاسیك‌های جهان
رمان «جنگ و صلح» جناب تولستوی هم از آن آثاری است كه داشتن آن در قفسه كتابخانه ارزش افزوده محسوب می‌شود. رمان بزرگی كه درباره تسخیر روسیه به دست ناپلئون است و یكی از بزرگ‌ترین آثار ادبی جهان محسوب می‌‌شود داشتنش در كنار آثار دیگر ادبیات جهان می‌تواند اعتباری به قفسه كتابخانه شما ببخشد كه در كلام نگنجد. در كنار آن باید به رمان «برادران كارامازوف» اثر فئودور داستایوسكی هم اشاره كرد. رمانی كه از مقدسات عالم ادبیات است و داشتن آن هم به مقدس شدن قفسه كتابخانه شما كمك می‌كند. اصلا هم مهم نیست از این رمان خوشتان بیاید یا نه، داشتن مساله است. «صد سال تنهایی» آقای گابریل گارسیا ماركز هم هرچند اثر قطوری نیست، ولی از جمله آثاری است كه بودن آن در قفسه وزنی به آن می‌دهد. كتاب‌های دیگری از ادبیات جهان نیز می‌تواند در كنار این كتب نام‌برده شود كه بودن آنها در قفسه كتاب‌ها می‌تواند وزن بیشتری به قفسه كتاب‌های شما بدهد.