منشاء دوقطبیها چیست؟
عبدالمطهر محمدخانی / کارشناس سیاسی
رئیسجمهور روز گذشته در سخنانی در مذمت دوقطبی سازی در انتخابات صحبت کردند و گروهها و جریانهای سیاسی را برحذر داشتند.
دوقطبیها لزوما پدیده بد و مضری در جامعه نیست و بسته به این که درباره چه پدیده فرهنگی یا موضوع سیاسی یا در چه لایههایی از اجتماع شکل بگیرد میتواند مفید یا مضر باشد. به عنوان نمونه دوقطبیها درباره مسائل کارشناسی و تخصصی در همه دنیا و در همه تاریخ وجود داشته است. چنین دو قطبیهایی طبیعی است و در همه دنیا و در محافل مختلف دانشگاهی، سیاسی و فرهنگی جریان دارد و صاحبنظران در دو سر طیف اندیشهای با هم گفت و گو میکنند.
اما در مقابل دو قطبیهایی که در میان عموم مردم در لایههای عمیق اجتماعی و ملی شکل میگیرد بد و مضر است. به خصوص اگر در برهههای حساس و تأثیرگذاری مثل انتخابات ایجاد شود. از این منظر همه احزاب و جریانها از ایجاد دو قطبیهایی که مردم را در انتخابات مقابل هم قرار می دهد باید پرهیز کنند.
اساسا هر دو قطبی که مردم را در مقابل هم قرار دهد خطرناک است چرا که ظرفیت های عظیم کشور و انرژی مردم بهجای اینکه صرف بهبود شرایط و پیشرفت کشور شود درگیر منازعات سیاسی یا حزبی و گروهی می شود، طبیعتا مردم حق دارند هر انتخابی را در شرایط کشور بدون تنش و آسیب های عمیق روحی و روانی طی کنند اما وقتی با دو قطبی مواجه شویم در درجه اول آرامش گرفته شده و در ادامه شکاف عمیقی ایجاد می شود که در برخی مواقع تا سالها بعد از انتخابات نیز ادامه دارد.
از سوی دیگر باید به این نکته هم توجه کرد که در همه دنیا در انتخابات بر سر اصول مورد پذیرش عموم مردم که در قانون اساسی و فرهنگ عمومی ثبت و نهادینه شده رقابت شکل نمیگیرد. بعنوان مثال درباره اصل لیبرال دموکراسی در کشورهایی مانند فرانسه و آمریکا هرگز در انتخابات بحث نمیشود، در مورد اصول و ارکان اصلی ساماندهنده جامعه غربی در انتخابات چالش نمیشود. در جمهوری اسلامی نیز قرار است و باید نامزدها درون چارچوب قانون اساسی رقابت کنند اما وقتی داوطلبها یا یک جریان سیاسی یا حامیان یک فهرست انتخاباتی یکی از همان اصول را به رای گذاشته و یا درباره آن چالش ایجاد میکند به نظر می رسد در حال شکل دادن دو قطبیهای خطرناک در جامعه هستند.
حالا با این مقدمه باید یک سوال جدی از چهرهها و رهبران و هدایتگران جریانهای اصلی سیاسی در کشور پرسید. برای هر فردی با حداقل حافظه تاریخی که تحولات سیاسی چند سال اخیر را بهخاطر دارد این سوال پیش می آید که آیا عملکرد این چهرهها در انتخابات سالهای گذشته مصداق همین ایجاد دو قطبیها نیست؟ فرصت مرور خاطرات تلخ گذشته نیست، اما به راستی متهم اصلی دوقطبیسازیهای خطرناک
در کشور کیست؟
دوقطبیها لزوما پدیده بد و مضری در جامعه نیست و بسته به این که درباره چه پدیده فرهنگی یا موضوع سیاسی یا در چه لایههایی از اجتماع شکل بگیرد میتواند مفید یا مضر باشد. به عنوان نمونه دوقطبیها درباره مسائل کارشناسی و تخصصی در همه دنیا و در همه تاریخ وجود داشته است. چنین دو قطبیهایی طبیعی است و در همه دنیا و در محافل مختلف دانشگاهی، سیاسی و فرهنگی جریان دارد و صاحبنظران در دو سر طیف اندیشهای با هم گفت و گو میکنند.
اما در مقابل دو قطبیهایی که در میان عموم مردم در لایههای عمیق اجتماعی و ملی شکل میگیرد بد و مضر است. به خصوص اگر در برهههای حساس و تأثیرگذاری مثل انتخابات ایجاد شود. از این منظر همه احزاب و جریانها از ایجاد دو قطبیهایی که مردم را در انتخابات مقابل هم قرار می دهد باید پرهیز کنند.
اساسا هر دو قطبی که مردم را در مقابل هم قرار دهد خطرناک است چرا که ظرفیت های عظیم کشور و انرژی مردم بهجای اینکه صرف بهبود شرایط و پیشرفت کشور شود درگیر منازعات سیاسی یا حزبی و گروهی می شود، طبیعتا مردم حق دارند هر انتخابی را در شرایط کشور بدون تنش و آسیب های عمیق روحی و روانی طی کنند اما وقتی با دو قطبی مواجه شویم در درجه اول آرامش گرفته شده و در ادامه شکاف عمیقی ایجاد می شود که در برخی مواقع تا سالها بعد از انتخابات نیز ادامه دارد.
از سوی دیگر باید به این نکته هم توجه کرد که در همه دنیا در انتخابات بر سر اصول مورد پذیرش عموم مردم که در قانون اساسی و فرهنگ عمومی ثبت و نهادینه شده رقابت شکل نمیگیرد. بعنوان مثال درباره اصل لیبرال دموکراسی در کشورهایی مانند فرانسه و آمریکا هرگز در انتخابات بحث نمیشود، در مورد اصول و ارکان اصلی ساماندهنده جامعه غربی در انتخابات چالش نمیشود. در جمهوری اسلامی نیز قرار است و باید نامزدها درون چارچوب قانون اساسی رقابت کنند اما وقتی داوطلبها یا یک جریان سیاسی یا حامیان یک فهرست انتخاباتی یکی از همان اصول را به رای گذاشته و یا درباره آن چالش ایجاد میکند به نظر می رسد در حال شکل دادن دو قطبیهای خطرناک در جامعه هستند.
حالا با این مقدمه باید یک سوال جدی از چهرهها و رهبران و هدایتگران جریانهای اصلی سیاسی در کشور پرسید. برای هر فردی با حداقل حافظه تاریخی که تحولات سیاسی چند سال اخیر را بهخاطر دارد این سوال پیش می آید که آیا عملکرد این چهرهها در انتخابات سالهای گذشته مصداق همین ایجاد دو قطبیها نیست؟ فرصت مرور خاطرات تلخ گذشته نیست، اما به راستی متهم اصلی دوقطبیسازیهای خطرناک
در کشور کیست؟
تیتر خبرها
-
روزهای رایزنی برای رای
-
چله چلچلهها
-
کلکل فضایی در 2020
-
شکوه شوکت سلیمانی
-
به افتخار نرگس آبیار
-
مصائب کتاببازی!
-
اسمهای دنبالهدار
-
150 هزار میلیارد تومان قاچاق در بازار ایران
-
خطر هجوم سگها
-
رقابت زیر خط اخلاق
-
خدمات متقابل تلویزیون و هنرمندان
-
لطفا نماینده «ما» باشید
-
روحانی: باید از دوقطبی کردن فضای جامعه بپرهیزیم
-
منشاء دوقطبیها چیست؟