گزارشی از خانههایی كه در اختیار گروههای فیلمبرداری قرار میگیرند در گفتوگو با صاحبان خانه و یك مدیر تولید باسابقه
خانـــــهبهخانـــــه خاطـــــــــره
شاید برایتان جالب باشد بدانید خانههای پرزرق و برق یا عمارتهای قدیمی كه در سریالها و فیلمها و گاهی آگهیهای بازرگانی میبینید، متعلق به چه كسانی است و چطور اجازه میدهند تا یك گروه چند ده نفره مدتها در منزل آنها سكونت و مدام از وسایل و لوازم شان استفاده كنند. احتمالا از خود بپرسید گروههای تولید چگونه این افراد و خانههایشان را پیدا میكنند و چهطور تلاش میكنند تا رضایت صاحبخانه ها را جلب كنند. اصلا چرا بعضی خانهها و حتی اتاقهایش به چشم ما آشنا است و میتوانیم بگوییم چه سریالها و فیلمهایی در آنها ساخته شده است. البته علی ملاقلی پور در فیلم «قندون جهیزیه» نگاهی به همین موضوع داشت و گوشهای از مشكلات اجاره خانه به گروه فیلمبرداری را مطرح كرد. با این حال برای پیداكردن پاسخ سوالات خود میتوانید در این گزارش كه با تعدادی از این صاحبان خانه و همچنین با سید حسین هادیانفر یكی از مدیران تولید پیشكسوت گفتوگو كردهایم. ناگفته نماند كه تعدادی از صاحبان خانهها به دلایلی علاقهای به گفتوگو با ما نداشتند و نمیخواستند نام یا محل زندگیشان در این گزارش ثبت شود یا تمایلی به عکاسی از عمارت شان نداشته و هیچ كدام هم تمایلی به بیان رقم اجاره نداشتند. با این حال سعی کردیم در گزارش پیش رو نگاهی به مصائب اجاره خانه به گروه فیلمبرداری و متعاقبا مشکلات کار در لوکیشن های شهری داشته باشیم.
سریال «پدر» را به خاطر دارید؟ منظورمان خانه پدری حامد با بازی سینا مهراد است. همان عمارتی كه در سریال «آنام» هم منزل كاراكتر اصلی سریال با بازی گلچهره سجادیه بود. چرا راه دور برویم. عمارت اصلی سریال «همگناه» را یادتان هست؟ همین مجموعهای كه این اواخر توزیع شد. صاحب این خانه در مهرشهر كرج، مردی است كه علاقهای به بردن نامش در گفتوگو نداشت، ولی با این حال اغلب اهالی سینما و تلویزیون او را میشناسند. وی در گفتوگو با جامجم درباره همكاری اش با گروه فیلمبرداری میگوید:« مدیران تداركات اغلب با هم در ارتباط هستند و از این طریق هم خانه ما را پیدا و به هم معرفی كردند. اما نمیدانم اولین بار چطور خانه ما را پیدا و انتخاب كردند. اما خاطرم هست اولین سریالی كه در این خانه ساخته شد، سریال «مادرانه» بود. البته یكی دو تیزر تبلیغاتی هم در این خانه ساخته شده است. خیلی درباره اسامی كارها حضور ذهن ندارم».
او اشاره میكند كه یك سری از وسایلی كه در سریالها و فیلمها - كه در خانه ما ساخته میشود - میبینید متعلق به خانه ماست و بعضی چیزها را هم گروهها تهیه میكنند و به خانه ما میآورند.
صاحبخانه از آن افرادی نیست كه به خاطر علاقه به بازیگری اجازه ساخت سریال در خانهاش را بدهد و میگوید تا به حال در هیچ كاری بازی نكرده. همچنین از واكنشهای مختلف اقوام و دوستان و اطرافیان میگوید و اینكه عدهای با این كار او موافق هستند و عدهای هم مخالف.
همان طور كه این صاحبخانه میگوید اجاره به گروه فیلمبرداری دردسرهای خودش را دارد: « به هر حال وقتی یك گروه چند نفره برای فیلمبرداری برای چند روز وارد خانه ما میشوند، ممكن است دردسرهایی را هم با خود به همراه داشته باشند. ضمن اینكه من هر دو سال یكبار خانه ام را نقاشی میكنم. چون به هر حال آسیبهایی به خانه وارد میشود. گرچه معمولا گروههایی كه به خانه ما میآیند تا حدودی مسوولیتپذیر هستند و سعی میكنند دردسر یا مشكل یا مزاحمتی برای ما پیش نیاورند. با این حال طبیعی است كه پیامدهایی نیز دارد. به همین خاطر معمولا ما كمتر از یك هفته خانه را در اختیار گروه فیلمبرداری قرار میدهیم».
وی مهمترین دلیل در اختیار قراردادن خانهاش را به گروههای فیلمبرداری، بحث مالی قضیه عنوان میكند و میگوید اگر به پول نیاز نداشتم، این كار را نمیكردم. در این مدت با بازیگران بسیاری از نزدیك آشنا شده كه درباره برخوردش با این افراد اظهار نظر جالبی دارد: «اغلب با بازیگران و عوامل سریالهایی كه در خانه ما ساخته میشود، همكلام میشویم. به نظرم آدمهای خوب و با شخصیتی هستند. مثل خانم لعیا زنگنه یا آقای مهدی سلطانی یا آقای داریوش كاردان كه بسیار فهیم و با شخصیت و خوش برخورد هستند و مهمانان خوبی بودند. بنابراین میتوانم بگویم اغلب بازیگرانی كه به خانه ما آمدند، آدمهای خوب و با شخصیتی بودند».
این صاحبخانه محترم درباره احساسش زمانی كه خانهاش را در تلویزیون میبیند، میگوید كه بعضی وقتها خانهام را كه در فیلم یا سریالی میبینم، خوشم میآید. گاهی هم خیلی خوشم نمیآید. برایم زیاد تفاوتی ندارد.
خانهای پرماجرا در مركز شهر
حتما سریال «پردهنشین» را با بازی فرهاد آییش به یاد دارید. یكی از كاراكترهای این مجموعه مردی به نام اكبر آقا بود كه محمود پاكنیت آن را بازی میكرد و دختری داشت كه براتعلی یكی از طلبهها با بازی محسن كیایی به خواستگاریاش آمده بود. اكبر آقا صاحب یك خانه قدیمی بود كه در سریال «برادر جان» هم خانه پدری چاووش با بازی حسام منظور بود. همان خانهای كه خواهر و برادرش در آن زندگی میكردند. صاحب این خانه كه در محدوده امین حضور است، مردی به نام بهرامی است كه بین اهالی سینما و تلویزیون به حاجی بهرامی معروف است.
حاجی بهرامی از آشنایی اش با گروههای فیلمبرداری میگوید: «اهالی سینما و تلویزیون خانه ما را در فضای مجازی پیدا كردند و بعد هم كه همین طور فیلمبرداری در خانه ما ادامه پیدا كرد و گروهها ما را پیدا كردند».
وی استارت این كار را در سال 83- 82 زد و خانه اش را در اختیار گروه فیلمبرداری قرار داد. اما به یاد ندارد كه اولین بار كدام فیلم یا سریال در خانه او تولید شده. اما مهمترینش را سریالهای «پردهنشین» و «برادرجان» و «رخنه» میداند و میگوید:« فیلمهای «خانه دیگری» و «آپاچی» هم در خانه ما فیلمبرداری شد. البته تعداد آنها زیاد است اما به یاد ندارم. فقط یادم هست كه در خانه ما بازیگران زیادی آمدند و رفتند. من و خانواده ام در این خانه زندگی میكنیم و وقتی برای فیلمبرداری به این خانه میآیند، ما در گوشهای سكونت داریم و بخشی از آن را به گروه فیلمبرداری اجاره میدهیم. یعنی خودمان حضور داریم و نظارت میكنیم. تا به حال هم خداراشكر مزاحمت یا آسیبی به خانه نزدند. فقط شاید در حد یك میخ زدن به دیوار باشد».
حاجی بهرامی به هنر علاقه دارد. با این حال به گفته خودش یكی دو بار ناچار شده مقابل دوربین برود و بازی كند. مثل بازی در سریال «رخنه» كه نقش یك نامهرسان را داشته. اما چندان علاقهمند به بازیگری نیست. «من خیلی به بازیگری علاقه ندارم، اما به بازیگران احترام میگذارم و با بعضی از آنهایی كه به خانه ما آمدهاند، عكس هم گرفتم. چون اكثرا خوب و خوش برخورد هستند. گاهی هم پیش میآید كه با هم صحبت میكنیم.
به نظرم بازیگرانی كه سرشناستر هستند، خوش اخلاقترند».
صاحبخانه بازنشسته درباره رفتار و نظر اقوام و همسایه و آشنایان پیرامون اجاره دادن خانه اش به گروههای هنری نیز نظر جالبی دارد: «اتفاقا فامیل ما تا حدودی به این كار علاقه مند است. خوشبختانه همسایههای خوبی هم داریم و اعتراضی نمیكنند. شاید برای شما جالب باشد كه من چند بار خانه ام را برای فروش گذاشتم، اما وقتی در تلویزیون خانه ام را دیدم، فهمیدم چقدر این خانه قشنگ است و خوشم آمد و از فروش آن منصرف شدم. پولی كه بابت اجاره به ما میدهند، خیلی پول زیادی نیست. اما من هم بازنشسته ام و بعضی وقتها مجبور میشوم این كار را بكنم و اجاره دادن خانه برای من كمك خرجی است».
عمارت جذاب پامنار
زیرزمین فیلم «خانه پدری» یكی از وحشتناكترین لوكیشنهای تاریخ سینماست كه یكی از خشنترین سكانسهای سینمایی در آن ضبط شد. قطعا آن خانه و سكانس مرگبارش را به خاطر دارید. این فیلم نخستین اثری بود كه در خانهای قدیمی حوالی پامنار مقابل دوربین رفت. آقای موسوی صاحب این عمارت قدیمی و زیباست كه در مجموعه «شهرزاد» نیز منزل هاشم دماوندی با بازی «مهدی سلطانی» بود.
فیلم «خانه پدری» مدیرتولیدی داشت كه خانههای قدیمی را میشناخت. با ما هم آشنا بود و ما را به آقای عیاری معرفی كرد و فیلم «خانه پدری» اینجا ساخته شد. از آنجا كه كارگردانها با هم در ارتباط هستند، گروهها ما را به یكدیگر معرفی كردند و فیلمها و سریالهایی در خانه ما ساخته شد. مثل: فیلم «رسوایی»، سریالهای «بانوی عمارت» و «سرزمین كهن»، «پردهنشین» و...
ما زمانی كه خانه را به گروه فیلمبرداری اجاره میدهیم، در آن سكونت نداریم و به منزل دیگری میرویم. وی با اشاره به شروطی كه در قراردادها ذكر میشود، اظهار میكند تاكنون با هیچ مشكلی روبهرو نبوده است و گروهها نسبت به قراردادها متعهد هستند. تاكنون به ما چندین بار پیشنهاد شده در كارهایی كه در خانه مان ساخته میشود، بازی كنیم. اما این كار را نكرده ایم. چون علاقهای به بازیگری نداریم. تا به حال هم با هیچ كدام از بازیگران عكس نگرفتهایم».
از صحبتهای آقای موسوی مشخص است كه مانند برخی افراد كه علاقهمند به هنر و بازیگری هستند، چندان میلی به حضور و فعالیت در اثار هنری ندارد.« معمولا افرادی كه به هنر و به خصوص بازیگری علاقه دارند، این مسائل برایشان مهم است. اما چون اطرافیان ما چندان به بازیگری علاقه ندارند و همچنین من و خانوادهام، به همین دلیل اظهارنظری در این باره نمیكنند. البته ما وقتی خانه خودمان را در فیلمها و سریالها میبینیم، برایمان جالب است».
او در این مدت با بازیگران بسیاری از نزدیك آشنا و هم صحبت شده كه نظر مثبتی نسبت به آنها دارد.« حقیقت را بخواهید همه بازیگرانی كه من از نزدیك در خانهام دیدم، آدمهای با اخلاق و خوبی بودند و من رفتار بد و ناشایستی از بازیگران ندیدم. به خصوص آقای مهدی سلطانی و خانم فریبا متخصص كه در سریال «شهرزاد» بازی میكردند، بسیار خوشبرخورد بودند و خانه ما را هم خیلی دوست داشتند و برایشان جذاب بود. اما هیچ وقت ارتباط من با بازیگران به گونهای نبوده كه بعد از كار هم با همدیگر در ارتباط باشیم. اما میتوانم بگویم بچههای سریال «شهرزاد» بهترین گروهی بودند كه در خانه ما كار كردند».
خانه سبزی كه دیگر سبز نیست
سال 73 سریالی به نام «همسران» پخش میشد كه اهالی هر خانهای را پای تلویزیون میخكوب میكرد و شهر را خلوت. منظورمان ماجراهای كمال و مهین است كه در ادامه علی و مریم هم با آنها همسایه شدند. در تیتراژ پایانی همان سریال و چند سریال بعد از آن مدام با عبارت «با تشكر از خانواده محترم رجبی» رو به رو میشدیم كه مانند بازیگران آن سریال به شهرت رسیده بودند و برایمان این سوال پیش میآمد كه خانواده رجبی كجای این قصه هستند؟ شاید بتوان خانواده رجبی را جزو اولین نفراتی دانست كه به خاطر علاقه به هنر بخشهایی از ساختمان شان را به مدت چند سال در اختیار یك گروه فیلمبرداری قرار دادند و رضایت هر دو طرف باعث شده بود كه بعد از آن مجموعههای دیگری چون: خانه سبز، مجید دلبندم، سیب خنده و دنیای شیرین در این خانه ساخته شود. شاید قصه آشنایی خانواده رجبی با گروه تولید سریال را شنیده باشید. با این حال یك بار دیگر با هم مرور میكنیم.
قصه از آنجا آغاز شد كه برای ساخت سریال «همسران» گروه به دنبال آپارتمانی بودند كه دو واحد كنار هم داشته باشد تا زندگی دو زوج كمال و مهین و علی و مریم به تصویر كشیده شود. آن زمان آپارتمان آقای رجبی نوساز بود و چهار واحد آن خالی بود. بنگاه معاملات ملكی خیابان ولیعصر كه دوست آقای رجبی بود پیشنهاد اجاره دو واحد آپارتمان را به این خانواده میدهد و آنها نیز میپذیرند كه دو واحد آپارتمان را به مدت یك سال به گروه اجاره دهند.
پس از اتمام سریال گروه مجدد آپارتمان را از خانواده رجبی اجاره میكند و سریال «خانه سبز» در آن ساخته میشود. آقای رجبی در خیابان سهروردی فرش فروشی داشت و اصولا ارتباطی با اهالی سینما و تلویزیون نداشت، ولی آپارتمانشان حدود هفت سال در اجاره گروه فیلمبرداری بود و از این طریق توانست با خیلیها آشنا شود. متاسفانه آقای رجبی مالك این ساختمان كه چند سالی درگیر بیماری كلیوی و تحت درمان دیالیز بود، اوایل مهر ماه فوت شد.
بانوی عمارت طباطباییها
سریال «بانوی عمارت» یكی از مجموعههای پرطرفدار سالهای اخیر تلویزیون است كه بخش اعظمی از سریال در خانه طباطباییهای كاشان مقابل دوربین رفت كه در سریال عمارت شازده ارسلان با بازی حسام منظور بود. همان شازدهای كه عاشق دختری شده و پس از ازدواج با او درگیر ماجراهایی شد.این خانه كه در خیابان علوی كاشان قرار دارد، در واقع در محلهای تاریخی كه بهعنوان سلطان امیراحمد شناخته میشد قرار گرفته و بقعه مطهر امامزاده سلطان امیر احمد(ع) از فرزندان امام موسی كاظم (ع) كنار آن است. سازنده و مالك آن حاج سید جعفر طباطبایی تاجر بینالمللی فرش بود كه در نطنز به دنیا آمد و در كاشان زندگی میكرد. او كه با تجار روسیه و هند مراودات مالی داشت در سال 1250 هجری قمری تصمیم گرفت خانهای بینظیر برای خود و خانوادهاش بسازد. برای همین از استاد علی مریم، معمار برجسته دوره قاجار كمك گرفت و این استاد هنرمند خانه را در 10 سال ساخت. این خانه باشكوه ۴۰ اتاق، ۴ سرداب (زیرزمین) و ۳ بادگیر دارد. این خانه همچنین ۴ حیاط دارد كه حیاط مركزی متعلق به قسمت بیرونی و دو حیاط متعلق به اندرونی و یك حیاط متعلق به خدمه است.
خانه فرهنگ پدر سالاری
بد نیست یادی از زندهیاد محمدعلی كشاورز و یكی از نقشهای ماندگارش كنیم. سریال «پدر سالار» كه یكی از ماندگارترین سریالهای درام خانوادگی دهه 70 بود و در خانهای قدیمی به تصویر کشیده شده بود. همان عمارت قدیمی كه اتاقهای بسیاری داشت و پدر خانواده با بازی زنده یاد محمدعلی كشاورز نیز دوست داشت همه اعضای خانوادهاش در همین خانه سكونت داشته باشند. این مجموعه در محله امامزاده یحیی شهر تهران و در خانهای قدیمی ساخته شد كه اكنون به خانه فرهنگ تبدیل شده است. این خانه ۱۰۰ ساله كه در دوره قاجار ساخته شد متعلق به یكی از نوادگان قاجاری به نام «خانم مهرانگیز» است. خانه فرهنگ امامزاده یحیی در سمت شرقی كوچه هداوند نزدیك كوچه سر تخت واقع است. این لوكیشن برعكس بسیاری از لوكیشنهای فیلمها و سریالهای ایرانی هنوز پابرجاست و هر اتاق آنكه یكی از بچههای اسدا... خان تغییر كاربری یافتهاند:
- اتاقی كه اسدا... خان با بازی محمدعلی كشاورز در آن زندگی میكردند به یك كلاس تبدیلشده است.
- اتاق آذر عروس كوچك خانواده با بازی كمند امیرسلیمانی درست در كنار مطبخخانه قرار دارد كه امروز محل بازی كودكان است.
- اتاق زهرا عروس بزرگ خانواده با بازی كتایون ریاحی جهت آموزش سفالگری محله استفاده میشود.
- اتاق عروس دوم خانواده زهره با بازی اكرم محمدی به سالن ورزش كوچك بدیل شده است.
معماری خانه اسدا... یا همان پدرسالار به سبك دوره قاجار با ستونهای بلند و گچبریهای رنگی تزئین شده است كه خوشبختانه كیفیت گچبریها حفظ شده است اما از دكوراسیون داخلی و مبلمان سریال چیزی برجای نمانده است.
خانه ییلاقی در غرب گیلان
اواخر دهه 70 سریالی با نام «پس از باران» روی آنتن رفت كه بیننده شاهد مصائب دختری به نام شهربانو با بازی مرجان محتشم بود. این سریال در شمال كشور و در یك خانه شمالی زیبا تولید شد. لوكیشن اصلی سریال پس از باران دهستان جوكندان تالش است. منطقه ییلاقی زیبایی كه در شمال غرب استان گیلان قرار گرفته و تالابش به عنوان یكی از مهمترین و نادرترین اكوسیستمهای منطقه شناخته شده است. عمارت خان سالاری یك خانه اربابی در محله ترك محله جوكندان است كه تقریبا با همان معماری خانههای غرب استان گیلان ساخته شده و در این سریال مورد استفاده واقع شده است؛ نام ارباب واقعی خانه اما مشخص نیست. دستاندركاران سریال ظاهرا تغییرات خاصی در معماری خانه انجام ندادهاند و این خانه با همان معماری چوب و الیاف و گلش قدمتی بیش از 100 سال دارد.طبقه ارباب نشین خانه مخصوص خان و همسر اول و مادرزنش بود و طبقه زیرین كه آشپزخانه و انبار غذا و اتاق خانم كوچك در آن قرار داشت. قسمتهای نهایی سریال كه در شهر رشت ساخته شده اند در مكانی به نام محله ساغریسازان فیلمبرداری شده است بخشی از حوادث روزگار فرخ(رحیم نوروزی) و مادرش و البته عموی خانم كوچك در این محله فیلمبرداری شدهاند. جالب است بدانید در اینجا لوكیشنی ساخته نشده و كوچهپسكوچههای قدیمی واقعی هستند. محله ساغریسازان یكی از محلههای قدیمی و به قول گروهی، اولین محله رشت است كه از خیابان گذر بادیا... در خیابان مطهری شروع شده و به میدان پل عراق ختم میشود. چندین گذر معروف در این محله قرار دارد كه از آن جمله میتوان سنگ پل و دانشسرا را نام برد. قبرستان قدیمی ده جوكندان(شیخ تربه)، امامزاده جوكندان، دریاچه پشتكوه، بقعه خواهر امام (در محله ساغری سازان)نیز در این سریال مورد استفاده قرار گرفت كه همه از مناظر بكر و مورد اعتنا به لحاظ میراث تاریخی و طبیعی است.
با توجه به اینكه شما سالها مدیر تداركات بوده اید اصولا درباره وظایف مدیر تداركات برایمان بگویید.
فراهمكردن لوازم تداركات از وظایف عمده مدیر تداركات است. از طرفی مدیر تداركات لیست لوكیشنهای موجود در فیلمنامه را از دستیاركارگردان میگیرد و به همراه طراح صحنه به دنبال لوكیشن مناسب برای شخصیتهای فیلمنامه میگردد.
شنیدهایم كه یكی از وظایف مدیر تولید بستن قرارداد با صاحبان لوكیشنهاست. از آنجا كه ممكن است با توجه به مناسب بودن خانه اما صاحبخانه ای راضی به اجاره منزلش نباشد، معمولا چطور برخی از آنها را راضی میكنید؟
در كنار بستن قرار داد و راضی كردن صاحبخانه، قرارداد تجهیزات و نامه نگاریهای اداری هم جزو وظایف مدیر تولید است. اما زمانی كه فضای مجازی نبود و من هم مدیر تداركات بودم، به همراه طراح صحنه خانههای مورد نظر را در منطقه مورد نظر پیدا میكردیم و با صاحبخانه در این باره صحبت میكردیم. در حالی كه مجوز انتظامی كه یكی از ملزومات است، به همراه داشتیم. اغلب راضی نمیشوند و همین موضوع كار را سختتر میكند. یكی از مهمترین نكاتی كه در این زمینه مهم است این كه من توضیحات كامل را به صاحبخانه میدهم. كاری كه برخی همكاران انجام نمیدهند.
منظورتان دقیقا چه نكات و توضیحاتی است؟
منظورم این است كه به صاحبخانه میگویم قرار است چه تعداد آدم وارد این خانه شوند و با چه اتفاقاتی قرار است صاحبخانه رو به رو شود. البته شروطی هم طی قرارداد بین هر دو طرف ردوبدل میشود.
فكر میكنم عمارتهای قدیمی بیشتر مورد توجه گروههای تولید قرار میگیرد.
بله مخصوصا خانههای قدیمی مادربزرگها كه اغلب توسط ورثه حفاظت میشود و خالی از سكنه است. همین اتفاق باعث میشود بچهها به یكدیگر خبر بدهند و پروژههای دیگری هم در آن خانه تولید شود.
تورم و مشكلات معیشتی مردم چقدر روی كار شما تاثیر گذاشته؟ قطعا قیمت اجاره خانهها بالاتر رفته؟
در تهران كه قیمتها بسیار وحشتناك بالارفته. به خصوص اینكه خیلی از كارگردانها و طراحان صحنه علاقهمند به كار در خانههای شمال شهر هستند كه راضیكردن صاحبان آنها بسیار كار سختی است. اما در این میان كارگردانهایی هم هستند كه معتقدند بافت محله با لوكیشن باید همخوانی داشته باشد. مثل آقای حسن فتحی كه برای سریال «شهرزاد» این نظر را داشت و اصراری نداشت كه حتما خانه مورد نظرش باید در شمال شهر باشد.
با نظرتان موافقم. بارها در فیلمها و سریالها دیدهایم كه لوكیشن جنوب تهران را به عنوان مثال در منطقه كن میگیرند. مگر این امكان وجود ندارد كه در جنوب تهران فیلمبرداری كنند؟
به هر حال به خاطر شلوغی مناطق جنوب تهران به خصوص بازار این امكان كمتر مهیا میشود كه برای فیلمبرداری به این مناطق برویم. البته مدتی است كه در ابتدای محله كن مردم محله تابلو زدهاند مبنی بر اینكه اجازه كار به گروههای فیلمبرداری نمیدهند. گویا درگیریهایی بین گروههای تولید و مردم به وجود آمده كه اهالی محله این تابلو را نصب كردهاند.
پس گروه معمولا با مشكلات بسیاری در تولید رو به رو میشوند؟
بله برای ما كه خیلی اتفاق افتاده. به عنوان مثال در محله امامزاده یحیی سریال «زمانه» را كار میكردیم كه مدام عدهای برای گروه مزاحمت ایجاد میكردند یا اینكه یكی از آنها اسپری فلفل به صورت یكی از عوامل زد.
تا به حال با خود صاحبخانهها هم به مشكلی برخورد كردهاید؟
معمولا همه چیز در همان ابتدا در قرارداد قید میشود. من هم در هر خانهای كه كار كردیم قبلش به آنها گفتم كه اگر پول، طلا یا اشیای قیمتی دارید، دور از دسترس قرار بدهید تا مشكلی به وجود نیاید. با این حال باز هم با مسائلی از این دست مواجه شدیم. گاهی هم به قدری صاحبخانه ما را اذیت میكند كه قید خانه اش را میزنیم.
در طول این سالها كه فعالیت میكنید، صاحبخانهها به خاطر علاقه به هنر و بازیگری خانههایشان را در اختیار شما قرار میدادند و یا مسائل مالی؟
حدود 90 درصد به خاطر مسائل مالی بوده و خیلی كم پیش آمده به خاطر علاقه به هنر اجازه فیلمبرداری در خانههایشان را به گروه بدهند. خاطرم هست در مهرشهر كرج كار میكردیم كه خانم و آقایی از روی علاقه هر روز به لوكیشن ما میآمدند و كار ما را نگاه میكردند و پیشنهاد دادند كه در خانهشان فیلمبرداری كنیم. اما بعد كه مشغول به كار شدیم پشیمان شدند.
تا به حال به صاحبخانه و خانوادهاش هم پیشنهاد بازی داده اید؟
بله اتفاقا بچههایشان خیلی علاقهمند بودند و بازی كردند.
تاكنون با صاحبخانهای قرارداد بستهاید اما بعد متوجه شوید كه آنها سرایدار بودهاند و صاحب اصلی خانه از این ماجرا بیاطلاع است؟
بله عمارت قدیمی در پیچ شمیران بود كه كلی كار در آن خانه ساختیم. بدون اینكه بدانیم صاحب اصلی خانه خارج از كشور است و سرایدار خانه آنجا را به ما اجاره میداد! جالب اینكه از اجاره دادن عمارت قدیمی توانستند خودشان صاحب یك خانه شوند! بعد هم كه شنیدیم صاحب اصلی خانه را به شهرداری فروخته. در كار با این نوع مسائل هم رو به رو بودیم.
-
من و هنر جدا نشدنی هستیم
-
جهاد همکلاسیها برای همسایهها
-
ســـفــر ممنــوع!
-
محرمانههایی درباره ایران
-
روزهای خاکستری نساجی
-
خداحافظی شماره ۱ پرحاشیه
-
سفره هایی که جمع شدهاند
-
برای ارتقای شبكه مستند چه كنیم؟
-
روایت ایرانی از نبرد شام
-
خانـــــهبهخانـــــه خاطـــــــــره
-
زیارت با چشم دل
-
مدیران در قرنطینه، مردم در سفر!
-
پایان تاریخ مصرف سیاسی كلینتونها
-
تو پیگیر دلشورههای منی
-
و تو همچنان که هستی ...