پسر بچه 5ساله با از خودگذشتگی پسر 7ساله نجات پیدا کرد
فداکاری یک دهه نودی شجاع
شجاعت سنوسال نمیشناسد. یکی میشود علی لندی، نوجوان 15ساله ایذهای که جانش را کف دستشگرفت و دو زن میانسال را از دل آتش بیرونکشید اما خودش با 91درصد سوختگی و دو هفته مبارزه نفسگیر با مرگ، سرانجام به آسمانها پرکشید، یکی دیگر هم میشود عمران شمعونی، اهل روستای هاله عسلویه که با داشتن فقط 7سال سن به دل دریا زد و یک پسر 5ساله را از مرگ حتمی نجات داد. ماجرای شجاعت عمران 7ساله در حد و اندازه یک خبر کوتاه باقی ماند اما بسیاری از مردم میگویند کاری که او با آن سن کم انجام داد، دست کمی از شجاعت علی ندارد و باید به آن هم پرداخته میشد. عمران بسیار کم سنوسالتر از آن بود که با امواج مهیب دریا سرشاخ شود اما نجات جان انسانی دیگر، آنقدر برایش مهم بود که مانند علی سخاوتمندانه از جانش گذشت تا دیگری را از قعر مرگ بیرون بکشد.
فاطمه دریایی، مادر خانواده شمعونی کنار ساحل نشسته بود و با ماسهها بازی میکرد. نور پروژکتورها، ساحل و آب دریا را روشن کرده بود. مادر همانطور که نشسته بود، چشمش هم به دریا بود. دریایی که اگر مردم و شناگران مراقب نباشند، ناگهان زیرپایشان به قاعده چندمتر خالی میشود. مادر در حالیکه به پسرش عمران نگاه میکرد، ناگهان متوجه غرقشدن پسربچهای کمسنوسال در دریا شد.
او در گفتوگو با جامجم درباره روز حادثه گفت: «با فرو رفتن پسربچه به عمق آب با صدای بلند فریاد زدم این بچه دارد غرق میشود. با اینکه افراد و جوانان زیادی در ساحل بودند اما در عین ناباوری هیچکس به حرفم اهمیت نداد و عمران بهمحض اینکه متوجه شد آن پسربچه در حال غرق شدن است، دواندوان به آب زد و خودش را به پسرک رساند. صحنهای را که به چشم میدیدم، باور نمیکردم. پسرم عمران بدون اینکه ترسی به دلش راه دهد، پسر 5ساله را از پشتگرفت و با دستش او را بالا کشید. سپس او را تا نزدیکیهای ساحل آورد و بعد برادرش عادل که 12ساله است به کمکش رفت و پسربچه را با هم به ساحل آوردند.»
مادر پسربچه در حالیکه بهشدت گریه میکرد، بالای سر فرزندش آمد و متوجه شد نفس نمیکشد. با قطع تنفس بچه، مادر شروع به جیغزدن کرد و صدای جیغ او همه را به سمت ساحل کشاند.
مادر در ادامه میگوید: «طبق آموزشهاییکه از همسرم در مورد احیاکردن دیده بودم، شروع به احیای پسربچه کردم. خدا را شکر پس از چندبار که روی قفسهسینه بچه فشار آوردم کمی استفراغ کرد و حالش تا حدودی بهتر شد. مادرش میخواست به او آب بدهد که گفتم این کار خطرناک است. ساعت 12شب حادثه با مادر بچه دوباره تماسگرفتم و حالش را پرسیدم کهگفت خوب است.»
من شجاعم
عمران 7ساله پسرکی لاغر اندام است و کمترکسی باور میکند او توانسته پسربچهای دو سال کوچکتر از خودش را از مرگی حتمی در دریا نجات دهد. او با لحن کودکانهای به ما میگوید: «ما داشتیم بازی میکردیم که یکدفعه آن پسر رفت زیر آب. داشت غرق میشد که دستانش را از عقب گرفتم و او را بالا کشیدم. وزنش سنگین بود اما او را کشیدم بالا. همه این کارها را از عادل، داداش بزرگترم یاد گرفتهام.»
از او میپرسیم از غرقشدن نترسید که با صدای محکم دو رگهای میگوید: «نه. من از هیچ چیز نمیترسم و نترسیدم. من هم بزرگم، هم خیلی شجاع. شنا هم خیلی خوب بلدم و تازه میتوانم ماهی هم صید کنم.»
آموزشهای حیاتی پدر
مردم میگویند اگر عمران و مادرش نبودند آن پسربچه در دریا غرق میشد اما شاید کمتر کسی خبر داشته باشد این علی شمعونی- پدر خانواده- بود که دانستههایش را به سه پسر و همسرش انتقال داد و باعث شد آن پسرک هم نجات پیدا کند.
شمعونی که کارمند شرکت نفت است به جامجم میگوید: «من بر حسب شغلم، مسائل مربوط به شنا و احیا را آموزش دیدم و همین آموزشها را هم به اعضای خانوادهام منتقلکردم که خدا را شکر، یادگیری این آموزشها توسط آنها باعث نجات جان یک انسان شد. مدتی پیش در حال ارائه این آموزشها به پسر بزرگم عادل بودم اما گویا عمران هم هوشوحواسش پی صحبتهای من بود به طوریکه روز حادثه او تمام آموزشهایم را موبهمو اجرا کرد و همین باعث شد عملیات نجات با موفقیت انجام شود.»
-
فداکاری یک دهه نودی شجاع
-
دوری و دوستی با چربیها
-
پیشنهادهایی برای آقای رئیس
-
جهان در خاک ایران
-
به دنبال یک بودجه عملیاتی
-
یاران نوجوان مختار
-
روانی که به هم ریخت
-
رویکرد محیطزیستی جوایز علمی نوبل 2021
-
نمایش روی آب
-
ایران، کشتی و غرور ملی
-
کاش قهرمان ما باشید
-
وزیر خارجه سوریه: از گفتوگوی ایران و عربستان استقبال میکنیم