نایبرئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در گفتوگوی تفصیلی با جامجم:
نگاه مجلس به فضای مجازی ، امنیتی نیست
غلامرضا منتظری، نماینده مردم گرگان و آققلا و نایبرئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، شامگاه یک روز پاییزی مهمان گروه فرهنگی جامجم بود. گفتوگوی ما با این نماینده مجلس که حدود یک ساعت بهطول انجامید، از طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی آغاز شد و به مجموعهای از مسائل و مشکلات حوزه فرهنگ در کشور کشید. او در این گفتوگو با حوصله به پرسشهای ما پاسخ گفت. از پاسخهای او چنین برمیآمد که او احاطه خوبی بر مسائل و مشکلات این حوزه دارد و ضمن تأکید بر ایجاد فضای گفتوگو و مفاهمه درخصوص مسائل فرهنگی بهدنبال ایجاد مدلی عملی و در دسترس برای تحقق وظایف نظارتی خانه ملت در این حوزه است. این گفتوگوی تفصیلی را بخوانید:
طبیعتا وقتی حرف از کمیسیون فرهنگی به میان میآید، اولین پرسش درباره طرح صیانت است که شاید مهمترین طرحی باشد که در کمیسیون بررسی میشود.
حتما اینطور است، البته از نظر ما بهتر است بهجای طرح صیانت، بگوییم طرح حمایت.
چرا به نام بردن از این طرح بهعنوان طرح حمایت اصرار دارید؟
تولد این طرح با نام «طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی» به مجلس دهم برمیگردد اما به لحاظ روان شناسی وقتی میگوییم حمایت، احساس بهتری به مخاطب دست میدهد؛ نظر دوستان کارشناس این بود که محتوای طرح با توجه به تغییراتی که در آن شکل گرفته است، با واژه حمایت تطبیق بیشتری دارد و بهتر است این واژه را برای آن به کار ببریم. از آنجا که هدف ما این است که پس از تبدیل شدن طرح به قانون، جامعه اقبال بیشتری به آن داشته باشد و قانون مصوب، باکیفیت بیشتری باشد، تلاش کردیم از کسانی که در حوزه فضای مجازی تجربه زیادی داشتند و از دستگاهها و نهادهای مختلف دعوت کنیم تا تجربههای مختلف را بههم گره بزنیم.
پس از طرح مراحل اولیه در مجلس، دو نگاه وجود داشت؛ یک نگاه این بود با توجه به اینکه فضای مجازی امروز به فضای واقعی زندگی مردم تبدیل شده است و ما نمیخواستیم به این امر متهم شویم که چیزی را از جامعه پنهان کردهایم، این طرح در صحن علنی مطرح شود. یک نگاه بر این بود که طرح در کمیسیون تخصصی بررسی شود. ما در مجلس دو شیوه بررسی قوانین داریم؛ یکی روش معمول مطرح شدن در صحن علنی و روش دیگر این است که طرح به جای مطرح شدن در صحن علنی به کمیسیون ویژهای سپرده میشود که قانون مصوب در این شکل، به صورت آزمایشی اجرا میشود.
با توجه به اینکه در حوزه فضای مجازی به صورت لحظهای، تغییراتی ایجاد میشود و ممکن است بعد از مدتی از تصویب، باز نیاز به این باشد که تغییراتی در قانون داده شود و نیز علاقهمند به شنیدن نقطهنظرات کارشناسان بودیم و همچنین احساس میکردیم جامعه نگران و بیاعتماد است و باید به حفظ اعتماد جامعه بهعنوان سرمایه اجتماعی اقدام کنیم. اگر بهترین قانون مصوب شود ولی پذیرش اجتماعی نداشته باشد، قانون غریب است و ضمانت اجتماعی زیادی ندارد و معمولا بین کشش و کوشش، رابطه معناداری وجود دارد و مردم باید به مصوبات مجلس کشش داشته باشند. راهش این بود که ما پنجره را باز کنیم و نظرات را بشنویم و آسیبشناسی کنیم. از طریق رسانهها این مطالبه شکل گرفت و بر همین اساس مصمم شدیم که طرح، هشتاد و پنجی شود. هشتاد و پنجی شدن طرح به این صورت است که بررسی طرح به یک تیم کارشناسی خبره سپرده و فضا برای شنیدن آرای مختلف ایجاد میشود. حتی تصمیم گرفتیم برای شفافتر شدن بیشتر، امکان پخش مستقیم جلسات کمیسیون مانند صحن علنی فراهم شود. امروز ما آمادگی داریم نظرات همه کارشناسی دوستان را فارغ از سلایق سیاسی بشنویم. ما آمادگی داریم حرف هرکس را که دلش برای این کشور میتپد و حرف نویی برای گنجاندن در این قانون دارد، بشنویم.
در چند بخش کسانی که بهصورت حرفهای در فضای مجازی کار کردهاند یا در حوزه کسب و کار و تجارت الکترونیک فعالند، به نشستها دعوت شدهاند و باز هم دعوت خواهند شد تا وقتی طرح به قانون تبدیل شود که قانونی کاربردی و کیفی باشد. هرهفته دو جلسه به صورت مرتب تشکیل میشود و خبرگزاری خانه ملت جلسات را بهصورت مستقیم پخش میکند و بهزودی رادیو فرهنگ هم به این مجموعه اضافه خواهد شد. از همین فرصت استفاده میکنم و از همه کسانی که نقد سازنده یا پیشنهادی تحولی دارند، دعوت میکنم به ما بپیوندند. اما این اصل را همه بپذیریم که ما نیاز به قانون داریم. الان یمن در این خصوص قانون دارد ولی ما نداریم. قانون به این معنا نیست که ما بهدنبال محدودیت و فیلترینگ هستیم بلکه اتفاقا یکی از رویکردهای اصلی قانون که در پیشنویسی تدوین شده عبور از فیلترشکن است. اصلا کسی که بهدنبال اطلاعات است، باید راه برایش باز باشد و چرا باید بهصورت پنهانی این کار را انجام دهد؟ مگر اینکه کسی بهدنبال محتواهای غیراخلافی باشد.
یکی دیگر از نکاتی که توجه شده حمایت از استارتآپها و تجارت الکترونیک و دادن مشوقهایی به آنهاست. این دغدغه برای مردم ایجاد شده بود که خیلی از پلتفرمها را از دست خواهیم داد و ارتباطمان با جهان خارج قطع خواهد شد. در صورتی که چنین نیست و در طرح دیده شده برای حمایت از پیامرسانهای داخلی زمینهای برای رقابت سالم فراهم شود. پیامرسان داخلی ما باید با پیامرسانی با سالها تجربه رقابت کند بنابراین باید به او کمک کرد که خودش را بالا بکشد ولی این به معنای نیست که پیامرسانهای دیگر مسدود شوند. بابی برای گفتوگو باز شده است. طرح هم در صحن علنی نیست به جای اینکه با فاصله از راه دور بنشینند، افراد طرح را بخوانند، بیایند و اصلا طرح را زیر و رو کنند که در مرحله عمل لبخند رضایت را بر لبان جامعه بنشانند.
پس این که قرار است اینستاگرام آنقدر کند شود که نتوان به آن دسترسی داشت، درست نیست؟
اصلا به هیچوجه این گونه نیست. پیشنویس طرح را بخوانند و ببینند آیا چنین چیزی در آن هست یا نه.
به فضای مجازی دو نگاه وجود دارد. یک نگاه آن را اساسا برای امنیت کشورآسیب زا میبیند و میگوید هرچه بیشتر ببندیم، بهتر است. یک نگاه میگوید این فضا فرصتی است تا حرفمان را در سطح جهان بزنیم. البته در حوزه تولید محتوا ضعف داریم. مجلس برای حمایت از کسانی که در حوزههای مختلف تولید محتوا کنند، چه حمایتی پیشبینی کرده است؟
در طرح حمایت از حقوق کاربران میخواهیم چارچوبی ایجاد کنیم تا مالکیت معنوی صاحبان آثار حفظ شود. نگاه اولی که گفتید در مجلس وجود ندارد. ما فضای مجازی را تهدید نمیبینیم و دنبال مسدود کردن آن نیستیم. مسأله باید حل شود اما حل آن دشوار است و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. هنر ما در این باید باشد که از این بستر ایجاد شده در سطح جهانی استفاده کنیم.
برای حفظ حقوق معنوی، بحث پیوستن به کمیسیون « برن» و کپی رایت در دورههای کمیسیون فرهنگی مطرح شده است ولی به جای مشخصی نرسیده است، در دوره فعلی در این خصوص بحثی شده است؟
پیشنهاد من این است سازمانها و دستگاههایی که در این حوزه با چالش مواجه شدهاند، مشکلاتشان را به ما منتقل کنند. سرقت ادبی، هنری و معنوی، شایسته نیست. اثری که تولید میشود، سرمایهای است که باید از آن حراست کرد. برای جلوگیری از این کار نکوهیده و محکوم، اگر موانع و خلأ قانونی در برابرشان هست، دستهبندی و مشخص کنند کاستیها کجاست و به کمیسیون منتقل کنند.
یک وقت میبینیم قانون نداریم، یک وقت هم دستگاههای دولتی اهمال میکنند. امروز با تعدادی از متخصصان در فرهنگستان هنر درباره اقتصاد فرهنگ بحثی داشتیم. یکی از استادان دانشگاه تهران در آن جلسه همین بحث شما را مطرح کرد که برای اقتصاد هنر باید کپی رایت به صورت جدی حل شود. ما هم پذیرفتیم و به طور جدی در این بحث که مرتبط به اقتصاد فرهنگ و هنر است، ورود پیدا خواهیم کرد. اما چرا دستگاههای اجرایی نمیبینند در برابر دانشگاه تهران چه اتفاق میافتد و پایاننامه خرید و فروش میشود؟ برای مصونیت بخشی، قانون و اخلاق با هم مورد نیاز است. اخلاق کار فرهنگ عمومی است ولی قانون به مجلس مرتبط است و ما حاضریم هرجا که قانون نداریم یا قانونهای متضاد داریم، وارد عمل شویم.
تا حالا به کمیسیون فرهنگی در زمینه کپیرایت چیزی ارجاع نشده است اما آمادگی داریم در این زمینه ورود جدی کنیم.
با توجه به جلساتی که با وزیر ارشاد و معاونان وی داشتهاید، با توجه به اینکه یکی از کلیدواژههای اصلی آقای اسماعیلی بحث اقتصاد فرهنگ است، آیا همکاری مشخصی برای فعال شدن دولت و مجلس در این زمینه قرار است صورت بگیرد؟
بنا شده است ترکیبی از دستگاههای مؤثر در حوزه اقتصاد فرهنگ شامل وزارت ارشاد، وزارت میراث فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی مجلس شکل بگیرد و سند جامعی در عرصه حمایت از فرهنگ و هنر بنویسیم که به قانون بدل شود. ما قانون کار را داریم که البته نواقصی دارد ولی به هرحال قانون هست. خوشبختانه این بحث، هرجایی که مطرح شده است با استقبال
رو به رو شدهایم. ما از هنرمندان اصفهانی و دیگر استانها خواستهایم چالشهای خود را در اقتصاد هنر به ما منتقل کنند و همین که استانها ببینند این مسأله فقط معطوف به تهران نیست، در این حوزه وارد میشوند. در زمینه اقتصاد هنر، پژوهشهایی شکل گرفته ولی پیشنهاد دادهام کنگره ملی اقتصاد هنر را برگزار کنیم که هنرمندان ببینند کسی به فکر آنها هست و در این حوزه دارد کارهایی صورت میگیرد و ممکن است چند مقاله جدید به قبلیها اضافه شود. سراغ تشکلهای صنفی هم میرویم و در هفتههای آینده با آنها هم جلساتی میگذاریم. وقتی بحث اقتصاد هنر میشود همه نگاهها به سمت معیشت میرود که این خطاست. هنر و فرهنگ جزو مزیتهای جهانی ایران است. ما نفت را به عنوان سرمایه داریم اما این سرمایه تمام شدنی است و خیلی کشورهای دیگر هم آن را دارند اما هنر و سرمایه ایران بیبدیل و تمام نشدنی است و ما اگر به هنر به دید سرمایهای و نه مصرفی نگاه کنیم، مشکلمان حل میشود و اگر به هنر به معنای واقعی و صادرات عرصه آن فکر کنیم در کوتاه مدت هنرمند روی پای خودش میایستد و به رونق اقتصادی کشور هم کمک میکند.
یکی از ایرادات هم مشکل قانون کار است که خیلی از فعالیتهای هنری و ادبی را شغل محسوب نمیکند.
یکی از ایرادات قانونی ما همین است. البته به نظر من شأن هنر خیلی بیشتر از این است که فقط به چشم یک شغل به آن نگاه کنیم اما چه کنیم که باید یک نگاه حداقلی برای بستری در جهت رفع مشکلات داشته باشیم که بتوانیم به هنرمندان خدمات رفاهی ارائه کنیم.
یکی از دغدغههای شما در خصوص حراست از زبان فارسی است. ما در جامجم گزارشی منتشر کردیم درباره اینکه در آگهینماهای تهران از واژگان بیگانه استفاده میشود. در این زمینه قانون مکتوب داریم اما گویا حساسیت به عرصه فرهنگ و زبان کم است. چقدر مجلس در این زمینه از بعد نظارتی وارد خواهد شد؟
یک مسأله مهم ، اصل پیشبینیپذیری است. برای محیط باید قابل پیشبینی باشید که اگر من یک واژه بیگانه را انتخاب کردم با چه عکسالعملی روبهرو خواهم شد. این پیشبینیپذیری نیاز به استمرار دارد و نباید موسمی باشد. اگر یکی دو بار آمدم و پاسخ اقناعی دریافت کردم پیشبینیپذیری روی داده است که نتیجه آن اعتماد و نتیجه اعتماد موفقیت است. در این زمینه لازم است بین وزارت ارشاد و شهرداری و هرجایی که مسؤولیت صدور مجوز دارد، هماهنگی به وجود بیاید و این کار از طریق مجلس ممکن است و من این مسأله را در دستورکار قرار خواهم داد و از دستگاههای مسؤول دعوت خواهم کرد که برای رسیدن به یک مدل واحد، قاعده را تعریف کنیم. استثناها هم باید قاعده خودش را داشته باشد و نباید جای قاعده را بگیرد. یک زمان مدیرکل ارشاد بودم. یک سرمایهگذار آمد تا هتلی بسازد و اسمش را بوتانیک بگذارد. معاون فرهنگی ما گفت تهران به ما گفتهاند این اسم خارجی است و نمیشود بگذارید. ایشان نزد من آمد و گفت این اسم یک گل است که من خیلی دوستش دارم. یا با این اسم موافقت میکنید یا این سرمایه را میبرم جای دیگر. من با پیگیریهایی که کردم دیدم این اسم یک فصل مشترکی در ادبیات خودمان و ادبیات خارجی دارد. باید این ریسک را میکردم وگرنه سرمایه از استان ما خارج میشد. الان این هتل، یکی از هتلهای قشنگ گرگان است اما نباید این را خیلی تعمیم دهیم. گاهی فقط نمیشود به زبان قانون با مردم صحبت کرد بلکه باید آنها را درخصوص حفظ منافع ملی و تعصب به ادبیات و واژگان زبان فارسی قانع کنیم.
یک بخشی از این مسأله هم به این دلیل نیست که شورای فرهنگ عمومی پویا نیست و نسبت به خیلی از اتفاقات در عرصه فرهنگ عمومی جامعه بیعملی دارد؟
در ادارات کل ارشاد، فردی هست که مسؤولیتش دبیری شورای فرهنگ عمومی است. این شورا، یک مجموعه سیاستگذار است، مجری نیست. ممکن است یک اداره کل ارشاد به این نتیجه برسد که واژگان بیگانه در آن استان دارد زیاد میشود، شورای فرهنگ عمومی میتواند در یک مصوبه از شهرداری و دیگر دستگاهها بخواهد پیشگیری کنند اما از این موضوع که بگذریم خود شورای فرهنگ عمومی نیاز به تحول و بازنگری دارد که خوشبختاته از زمانی که آقای دکتر امامی دبیر شورای فرهنگ عمومی شدهاند جلسات مثبتی با ایشان داشتهایم. اخیرا نشستهایی درباره بایستههای تحول در شورای فرهنگ عمومی شروع شده است و یک خبری هم بدهم که برای اولینبار در تاریخ مجلس، اولین نشست نمایندگان عضو شورای فرهنگ عمومی با حضور وزیر ارشاد، ریاست محترم مجلس، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس شورای فرهنگ عمومی و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس برگزار شد تا از ظرفیت پارلمان برای تقویت فرهنگ عمومی استفاده کنیم. اگر جایی نیاز به قوانین یا اعتبارات هست اعتبار بدهیم. آقای دکتر قالیباف هم استقبال میکنند. قرار شد 32 نماینده که عضو شوراهای فرهنگ عمومی هستند بیایند براساس فرهنگ پاسخگویی و وظیفه نظارتی، پاسخ بدهند که در هر استانی نیازهای فرهنگ عمومی چیست.
به نظر میرسد شوراهای فرهنگی حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی یک مقداری کند عمل میکنند. شما بهعنوان یک کارشناس فرهنگی از عملکرد و واکنشهای شورای عالی انقلاب فرهنگی راضی هستید؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی یک شورای بالادستی است که رهبر معظم انقلاب از آن نقش قرارگاهی را انتظار دارند ولی این اتفاق نیفتاده است. کارها و تلاشهای خوبی صورت گرفته است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت اما تا حد مطلوب فاصله دارد. رهبر معظم انقلاب انتظارشان این بود که شورای عالی انقلاب فرهنگی قرارگاه باشد که اولا رصد کند. یعنی بداند دستگاههایی مانند وزارت ارشاد یا میراث که زیر نظرش هستند، معدل کارشان هرسال چقدر است و بودجهای را که دریافت کردهاند کجا، چقدر و چگونه مصرف کردهاند. شورای الان قرارگاه نیست یک مجموعه سیاستگذار است.
فکر نمیکنید شورای عالی انقلاب فرهنگی حداقل در دورههای اخیر نسبت به دولتها منفعل بوده است؟ دولتها هروقت تصمیم داشتهاند سیاستی را در حوزه فرهنگی اجرا کنند، این کار را انجام دادهاند، حتی زمانی رئیسجمهور جلسات شورا را برگزار نکرده و شورا نتوانسته است هیچ کاری بکند.
عرض کردم، نوع نگاه به شورایعالی انقلاب فرهنگی باید تغییر پیدا کند. اگر نگاه قرارگاهی وجود داشت، پرسشگری آغاز میشود. در زمان جنگ اگر خط مقدم رصد نمیشد و اشکالات گوشزد نمیشد، پیروزیها شکل نمیگرفت. در بین گونههای مختلف فرهنگ، هیچ شاخهای مهمتر از فرهنگ عمومی که با رفتار و سبک زندگی ارتباط دارد، نیست. دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی مهمترین بازویش شورای فرهنگ عمومی است اگر آن را به یک قرارگاه عملیاتی تبدیل کند آن وقت میتواند فرهنگ عمومی و دستگاههای فرهنگی کشور را رصد کند.
ما در مجلس ظرفیتی به نام استیضاح داریم اما از این ظرفیت استفاده نمیکنیم. بنده در کمیسیون عرض کردم که مدل استیضاح باید تغییر کند. وزیر برنامهاش را به مجلس ارائه میدهد و مجلس آن را تصویب میکند. این وزیر باید هر فصل یکبار به کمیسیون بیاید و گزارش بدهد. در یک حوزهای 12 پله پیشبینی شود تا رسیدن به هدف. وزیر را فرامیخوانیم و میگوید هنوز پلهای نگذاشتهام، یک فصل را چشمپوشی میکنیم اما اگر در چهارفصل با وجود امکانات لازم، پلهای برای رسیدن به هدف چیده نشدهاست، این وزیر برای کار مناسب نیست. این کار، کار ریشهای است و شورایعالی انقلاب فرهنگی به همراهی کمیسیون فرهنگی میتواند این زنجیره را کامل کند. اگر وزیر بداند که براساس این مدل، باید فصل به فصل گزارش بدهد، خود به خود نظم پیدا میکند و پیشبینیپذیر میشود و معاونانش را حساب و کتاب میکند. اگر کمیسیون فرهنگی نظارتش را به این سمت ببرد، قطعا شاهد تحولات خواهیم بود.
اخیرا جلسهای با رئیس سازمان سینمایی داشتید. کمیسیون فرهنگی چقدر نسبت به سینما جدی است؟ چه انتظاری از سینما دارند، بهخصوص در بحث جنگ نرم؟
در بین گونههای مختلف هنر، در یک مقایسه تطبیقی هیچکدام به جهت دامنه اثرگذاری به سینما نمیرسند. اگر بخواهیم با جهان حرف بزنیم و پیام انقلاب اسلامی را به جهانیان برسانیم، هیچ رسانهای کارآمدتر از سینما نیست. در مقابلش هم هروقت بخواهند ارزشهای دینی و ملی ما را زیرسؤال ببرند از ظرفیت سینما استفاده میکنند. در حوزه جنگ نرم نمیشود به طرف مقابل پاسخ سخت داد بلکه پاسخ باید از همان جنس باشد. البته این هم هست که کل اعتبار سینمای ایران به اندازه یک فیلم «سیصد» نیست و مجلس و دولت باید امکانات لازم برای نقشآفرینی سینما را فراهم کنند. نکته بعد سیاستگذاری به معنای استانداردسازی است، ما در سینما نمیتوانیم سلیقهای عمل کنیم. باید چارچوبها برای هنرمندان این رشته روشن و شفاف باشد. همان بحث پیشبینیپذیری که عرض کردم، در اینجا هم مصداق دارد. افراد باید از استانداردها تبعیت کنند و اگر استانداردهایی که مورد توافق یک کشور با ویژگیهای فرهنگی و بومی خاص تعریف شد، افراد حق پرسشگری دارند. در گفتوگویی که خودم با آقای خزاعی داشتم دیدم ایشان دنبال ایجاد تحول در حوزه صنعت است. اول بپذیریم سینما صنعت است تا این را نپذیریم مشکلمان حل نمیشود، یک صنعت برد - برد هم هست اگر واقعا سرمایهگذاری خوبی کنیم.
بحث بعدی نظارت در حوزه محتواست. خاطرم هست پخش مجدد فیلمهای جشنواره فجر را در استان داشتیم. یکی از اعضای هیات علمی به من زنگ زد و با عصبانیت گفت آقای منتظری از شما خیلی گلهمندم. دخترم وقتی آمده خانه از یکی از فیلمهایی که شما اکران کردهاید چیزهایی گفته است که من خجالت کشیدم. من به اعتبار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی دخترم را فرستادم. وقتی با مجوز و آرم وزارت ارشاد فیلمی اکران میشود، به دخترم گفتم برو و این فیلم را ببین. من در قبال اندیشه این شهروند مسؤولیت دارم. نظارت بر تولید و محتوا، حوزه مهمی است. اگر یک ذره آب آشامیدنی شهر کدر شود، بلافاصله تلفنها شروع میشود، حتی اگر مسموم هم نشوند؛ اگر مسموم هم شوند، هم دارو و هم پزشکش هست و هم علامت مسمومیت دیده میشود اما مسمومیت فرهنگی اینگونه نیست. پس حاکمیت هم در برابر سلامت جسم مردم و هم در برابر روح و جان مردم مسؤولیت دارد. نظارت برای سلب اختیار نیست بلکه برای پیشگیری و مصونیت بخشی جامعه است. این که بحث پیوست فرهنگی مطرح میشود برای مصونیت بخشی در برابر آسیبهای احتمالی است. مجلس هم یک وظیفه نظارتی دارد. الان یک شورای اکران در وزارت ارشاد هست که مسؤولیتش نظارت بر همین موضوع است که افراد کارشناس به نمایندگی از مردم، بر این امر نظارت میکنند. یک شورای اکران هم هست که یک عضو آن از کمیسیون فرهنگی است و خود من عضو آن هستم. در زمان آقای انتظامی هم یکی دو جلسه درباره ساختار آن بحث شد و بعد تشکیل نشد. این شورای نظارت برای وقتی است که بحث حساس شده است و باید تصمیم گرفت که پخش بشود یا نشود.
در آنجا از کمیسیون فرهنگی هم برای وظیفه نظارتیاش دعوت میشود. اما بعد حمایتی صنعت سینما ریسکش بالاست سینمای خانگی هم این ریسک بالابرده است، بحث کرونا و مشکلات معیشتی اهالی سینما و سینماداران هم هست. در بحث بودجه 1400 از صندوق حمایت از هنرمندان دعوت شد و کمک ویژهای برای حمایت از هنرمندان و سینماداران
اختصاص یافت.
آقای خزاعی صحبت کردند و گفتند با موافقت آقای وزیر درصددند کمک ویژهای از آقای رئیسجمهور برای کمک به سینماداران بگیرند. به نظرم آقای خزاعی باید نشستهایی با هنرمندان و سینماداران بگذارند و نظام مسائل احصا شود و بعد به دنبال حل مسأله برویم. بخشی بیمه، یک بخش رفاهی، یک بخش درمان است و... تا مشخص شود هر بخش به چه سازمانی مربوط است که با آن سازمانها گفتوگو شود. با توجه به شناختم از آقای خزاعی که پلهپله این مراحل را طی کرده و از بدنه سینماست، امیدوارم در حل این مسائل موفق باشد.
از آقای رئیسجمهور هم انتظار داریم نگاه محبتآمیزشان را به بحث فرهنگ و هنر نسبت به رؤسایجمهور قبلی بیشتر باشد. ما از یک طرف میگوییم فرهنگ مبدأ همه تحولات است اما از طرف دیگر سهم فرهنگ از بودجه عمومی کشور کمتر از 2درصد است. کل وزارت ارشاد سهمش از بودجه عمومی 0/5درصد است. سهم سینما هم از همین 0/5درصد است. وقتی رهبری انتظار دارند با جهان حرف بزنیم و تولیدات فاخر داشته باشیم، باید در همین راستا حرکت کنیم. برهمین اساس ما در بودجه 1401 و برنامه توسعه هفتم، نگاه متفاوتی به عرصه فرهنگ باید داشته باشیم. در دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی، جلسات مقدماتی این بحث شروع شده و ان شاءا... به نتایج خوبی برسیم.
تیتر خبرها