دست سینما روی شانه ادبیات

نگاهی به چند فیلم اقتباسی که از کتاب‌‌های‌شان بهتر بودند

دست سینما روی شانه ادبیات

رابطه ادبیات و سینما رابطه تنگاتنگ و درهم‌تنیده‌ای است. هنر سینما به دلیل نوظهوربودنش نسبت به ادبیات از گنج موجود داستان‌ها همواره در آثار سینمایی استفاده کرده است. حاصل این استفاده هم بی‌شمار آثار سینمایی قابل توجه بوده که با اقتباس از کتاب‌های منتشرشده روی پرده رفته است. اما این ارتباط در همه این سال‌ها برای مخاطبان هنر چندان مهربانانه نبوده است. به این معنا که دوستداران ادبیات و کتابخوان‌ها همواره کتاب‌ها را به آثار اقتباس‌شده ترجیح می‌دهند. این ترجیح تنها محدود به کتابخوان‌ها نیست و بسیاری از دوستداران سینما هم همچنان ترجیح‌شان به کتاب بوده است. فیلم‌هایی وجود دارد که موفق شده‌اند محتوای اصلی را برداشته یا آن را بهتر کنند، بسط دهند یا به‌حدی خلاصه‌اش کنند که برای بخشی از جامعه که نمی‌تواند ادبیات بخواند ملموس و قابل فهم باشد. اگر بتوانید از بعضی شاهکارهای ادبی که از نگاهتان نسخه‌ سینمایی‌شان در حد و اندازه‌شان ظاهر نشده‌اند بگذرید، به چند مثال خوب می‌رسیم که در آنها فیلم بهتر از کتاب بوده است و از قضا فیلم‌های معروف و محبوبی هم هستند.

روانی
«روانی» شاهکار آلفرد هیچکاک یک فیلم اقتباسی دلهره‌آور خارق‌العاده است. صحنه‌ تأثیرگذار حمام، پیچش‌های داستانی فراموش‌نشدنی و مهارت خالص سینمایی باعث شده که این فیلم برای منتقدان و مخاطبان به یک اندازه عزیز باشد‌ اما در جنگ معمولی که وقتی فیلمی بر اساس یک کتاب ساخته می‌شود پیش می‌آید، خوشبختانه روانی هیچکاک یک شاهکار است. البته رمان اصلی نوشته‌ رابرت بلاک هم اثر ضعیفی نیست. هرچند جایگاه ادبی کتاب در اندازه‌ نسخه‌ سینمایی‌اش نیست و همین در کنار ارزش‌های این اثر سینمایی با تمام نوآوری‌هایش باعث می‌شود که فیلم روانی ارزشی بسیار بالاتر از کلمات مکتوب داشته باشد.

جان‌سخت
یکی از بهترین راه‌ها برای این که بفهمیم آیا یک فیلم توانسته از کتابی پیشی بگیرد، زمانی است که مردم حتی نمی‌دانند پشت آن فیلم کتابی وجود دارد. «جان‌سخت» فیلم اقتباسی کلاسیک اکشن جان مک‌تیرنان محصول ۱۹۸۸، توانایی‌های بروس ویلیس را به عنوان یک قهرمان اکشن به جهان معرفی کرد؛ و همچنین استعداد شیطانی آلن ریکمن را در اولین نقش مهمی که در سینما داشت. به‌ نظر نمی‌رسد داستانی که بر بازیگران به شدت کاریزماتیک و نبردهای خوش‌ساختش متکی است، بتواند در قالب دیگری جز فیلم وجود داشته باشد؛ اما در هر‌صورت، حقیقت ناگفته جان‌سخت این است که اول یک کتاب بوده است.

آرواره‌ها
رمان دیگری که به نحوی مغلوب فیلم کلاسیک اقتباسی خود شد، رمان دلهره‌آور «آرواره‌ها» اثر پیتر بنچلی بود که سال ۱۹۷۴ منتشر شد. منتقدان زیاد کتاب را دوست نداشتند؛ در واقع، نشریاتی مانند تایم و نیویورک تایمز ایرادات فراوانی در نحوه‌ نگارش و روایت داستان پیدا کردند. تماشای نسخه‌ سینمایی «آرواره‌ها» محصول سال ۱۹۷۵ اما همچنان بر تمام علاقه‌مندان به سینما واجب است. این فیلم استیون اسپیلبرگ در گیشه هم موفق عمل کرد و در مقابل بودجه‌ هفت میلیون دلاری خود، ۴۱۴ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت. نام آرواره‌ها همیشه در فهرست برترین فیلم‌های تاریخ دیده می‌شود و بازیگران فوق‌العاده و تکنیک‌های دلهره‌آور درخشانش الگویی برای این ژانر شد و هنوز هم هست. 

فارست‌گامپ
«فارست‌گامپ» نیازی به معرفی ندارد. این فیلم رابرت زمه‌کیس محصول ۱۹۹۴ برنده‌ شش جایزه‌ اسکار شده و بازی صمیمانه‌ و دوست‌داشتنی تام هنکس در نقش این شخصیت مشهور، تأثیرگذار و در عین حال سرگرم‌کننده است. داستان کلی کتاب «فارست‌گامپ» اثر وینستون گروم که سال ۱۹۸۶ منتشر شده با فیلم یکی است، اما کتاب در زمان انتشار به یک اندازه اثرگذار نبود. در واقع، نقدهای نشریه‌ها حکایت از ناامیدی از کتاب بود. علاوه بر عدم علاقه‌ نسبی منتقدان به کتاب، طرفداران فیلم تعجب خواهند کرد اگر بدانند که شخصیت اصلی فارست‌گامپ با نسخه‌ مهربان تام هنکس تفاوت زیادی دارد. در کتاب، فارست مردی خشن و باابهت با دو متر قد است که علاقه‌ای غریزی به ریاضیات دارد. شاید همین تغییرات از دلایل محبوبیت بیشتر فیلم بوده است.