مصائب یک روحانی با معضل حاشیه‌نشینی

«جام‌جم» در گفت‌و‌گو با مسعود زارعیان، کارگردان غیرمسکونی بررسی کرد

مصائب یک روحانی با معضل حاشیه‌نشینی

مستند «غیرمسکونی» به کارگردانی مسعود زارعیان، تلاشی برای ثبت تصاویری منحصر‌به‌فرد و البته دردآور از معضل حاشیه‌نشینی و تبعات آن است. تولید این مستند از سال1398 آغاز شد و در بخش مستند بلند ملی شانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت به نمایش در خواهد آمد. با مسعود زارعیان گفت‌و‌گویی در جام‌جم انجام دادیم تا بیشتر درباره این مستند و البته دغدغه‌های اجتماعی‌اش بدانیم.

درخصوص مستند غیرمسکونی توضیح دهید و بفرمایید از چه بخش‌هایی تشکیل شده است؟
غیرمسکونی درخصوص مشکلات حاشیه‌نشین‌های شهر مشهد است. 

ساخت این مستند را با چه هدفی آغاز کردید؟
مشهد بعد از تهران از بیشترین حاشیه شهر برخوردار است و مدیریت این نوار حاشیه‌ای به لحاظ کالبدی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی بسیار حائز اهمیت است. از سال‌ها پیش دغدغه پرداخت موثر به این قشر از جامعه را داشتم به شکلی که تلنگری برای مردم و مسئولان باشد. حاشیه‌نشینی همیشه از معضلات جوامع شهری بوده که با خود مشکلات بی‌شماری را از نظر اشتغال، مسائل فرهنگی و‌... به بار می‌آورد. حاشیه‌نشینان مشهد مشکلی به‌نام بی‌هویتی دارند و ساکنان شهر آنها را جزو همشهری‌های خود قلمداد نمی‌کنند. بنابراین، این نوار حاشیه‌ای تبدیل به مرکز فساد، جرایم و... می‌شود. ضمن این‌که در حاشیه‌نشینی شهرهای بزرگ مشاغل سیاه و کاذبی که جزو مشاغل رسمی، معمول و رایج مناطق شهری نیستند بروز می‌کنند که همین نکته به خودی خود معضل بزرگی است. یعنی موادمخدر، انواع سلاح‌ها و قتل و غارت‌ها از این مناطق نشات می‌گیرد. چون مسئولان نسبت به حاشیه‌نشین‌ها غفلت کردند و این غفلت تبعات بدی برای‌شان به همراه داشته. هنوز که هنوز است آب شرب بخش‌هایی از حاشیه شهر مشهد با تانکر تامین می‌شود و طبعا آنها را بیمار می‌کند. درحالی‌که از همین مشهد کانتینر پشت کانتینر آب‌معدنی به خوزستان می‌فرستند. در بررسی همین مشکل آب به این نتیجه می‌رسیم که مثلا یکی از نهادهای دولتی مانع از لوله‌کشی آب به آن ناحیه شده. درصورتی‌که رسالت این نهاد فقرزدایی و رسیدگی به محرومان جامعه بوده. خدمات‌رسانی شهرداری در این محله‌ها بسیار پایین است. اصولا مناطق حاشیه‌نشین به‌طور خودرو در زمین‌های اطراف شهر شکل می‌گیرند. بنابراین فاقد تاسیسات زیربنایی بوده و مسئولان شهرداری نیز خود را موظف به تامین تاسیسات آن نمی‌دانند! این مباحثی که گفتم را شما تسری دهید در لایه‌های دیگر اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و ببینید حاشیه‌های شهری با چه کاستی‌هایی مواجه است. 

مراحل تحقیق چگونه شکل گرفت و برای جمع‌آوری اطلاعات با چه کسانی گفت‌وگو کردید؟ 
حدودا سال‌های 99-1398 را پیگیر موضوع این مستند بودم. البته از هفت هشت سال پیش صرفا به‌عنوان یک فعال و کنشگر اجتماعی دغدغه مردم و مشکلات حاشیه شهر مشهد را داشتم اما برای این موضوع خاص حدودا دو سال در مواجهه کامل با آن بودم و طبیعتا با مراکز متعددی ازجمله شهرداری، بازآفرینی شهری، امام‌جماعت مساجد، فعالان اجتماعی و ... در تماس بودم تا برای روایت قصه شناخت کاملی از بافت این مناطق و مسائلی که بر آن نواحی می‌گذرد داشته باشم. نمی‌خواستم صرفا سیاهی و پلیدی‌ها را بازتاب دهم و از روزنه‌های نور و امید غافل بمانم یا برعکس. به نظرم اصل اول مستندسازی هم همین واقع‌بینی است. این‌که مستندساز مثبت‌ها و منفی‌ها را کنار هم ببیند و تلاش کند به علت اتفاق مثبت و منفی برسد. در سینمای مستند تا به علت‌ها نرسیم گامی برنداشتیم. دلیل ندارد چون حال عمومی جامعه خوب نیست مدام تولید امید واهی کنیم و آن را به نمایش بگذاریم. به قدر کافی برای الهام‌گرفتن نقطه مثبت و روشن در اطراف‌مان وجود دارد که اگر همان را خیلی گل‌درشت و زننده بیان نکنیم باعث می‌شود تا مردم و مسئولان دوشادوش هم به سمت حل مشکلات حرکت کنند. 

ورود دوربین میان مردم حاشیه شهر دشوار نبود؟
خیلی سخت بود. بارها مورد حمله قرار گرفتیم، تهدید شدیم و... . در چنین شرایطی فقط دانش و تجربه فیلمساز است که به کمکش می‌آید که چطور موقعیت‌هایش را برای فیلمبرداری ایجاد کند، در چه ساعت و چه زمان و از چه زاویه‌ای کارش را انجام دهد و... . خاطرم هست در همان روزهای فیلمبرداری یک دعوای خانوادگی در یکی از کوچه‌ها پیش‌آمد و از آنجا که فیلمبردار من خودش از همین بچه‌های حاشیه شهر بود و سبک زندگی و زبان آنها را می‌شناخت خیلی پنهانی از داخل ماشین تصویری از دعواهای آنها که با چاقو به جان هم افتاده بودند گرفت که در سینمای ایران اگر بخواهیم چنین تصویری را بسازیم باید میلیون‌ها تومان هزینه کنیم که بازهم آن‌قدر طبیعی نمی‌شود. دوست فیلمبردارم با این‌که از داخل ماشین چنین تصاویری را می‌گرفت اما باز جانش در خطر بود. چون اگر طرفین دعوا متوجه فیلمبرداری می‌شدند او را زنده نمی‌گذاشتند. در همان کوچه پس‌کوچه‌ها آقایی ملقب به عباس‌خروس، مرغوب‌ترین موادمخدر شهر را توزیع می‌کرد که جلوی در خانه‌اش صف می‌بستند یا وقتی در کوچه‌ها راه می‌روی بی‌شمار خانه‌ها را می‌بینی که با اسپری روی در و دیوار آن نوشته‌اند: این خانه به‌دلیل فروش موادمخدر پلمب شده و... . منظورم این است که شرایط بسیار رعب‌آوری در آن منطقه حکمفرماست که ساکنانش مواردی مثل فیلمبرداری و فیلمسازی و مستندسازی را اصلا برنمی‌تابند. مستند غیرمسکونی کم از مستند بحران نیست. حتما نباید جایی جنگ و زلزله‌ای باشد که بتوان از آن مستند بحران ساخت، بحران می‌تواند داخل شهر ما و در کنار ما باشد که ما از آن غافل هستیم.

با توجه به این‌که سینماحقیقت ویترین سینمای مستند است، چه نظری درباره برگزاری این دوره از جشنواره دارید؟
همان‌طور که گفتید این جشنواره ویترین سینمای مستند ایران است که آثاری با موضوعات مختلف که در یک‌سال تولید شده‌اند، با شرکت در آن خود را در معرض داوری مخاطبان حرفه‌ای مستند قرار می‌دهند. جشنواره سینماحقیقت، جشنواره‌ای است با متولی‌گری دولت و متعلق به مردم. این جشنواره براساس حمایت از سینمای مستند تاسیس شده. این جشنواره جدی‌ترین رویداد سینمای مستند ماست و بنابراین برای مستندسازان بسیار مهم تلقی می‌شود. در نتیجه اگر این جشنواره هم قربانی شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شود، درست نیست. سینمای مستند همیشه در گیشه مهجور و کم‌رونق است. این جشنواره برگزار می‌شود تا دست مستندسازانی که همیشه مظلوم بوده‌اند را بگیرد. نمی‌توان گفت که این جشنواره یک‌سال متعلق به مستندسازان باشد و یک‌سال نباشد! ما نباید بگذاریم چراغ سینما خاموش بماند. سینما باید به مسیر خود ادامه دهد. همان‌طور که در طول تاریخ اتفاقات بی‌شماری افتاده اما سینما تعطیل نشده و پیش‌رفته. سینمای مستند هیچ پشتوانه‌ای به لحاظ مالی و اعتباری ندارد. از این جهت می‌گویم پشتوانه اعتباری که خیلی‌ها با لحنی کم‌فروغ می‌گویند که فلانی مستندساز است! انگار که شأن و جایگاه مستندساز از فیلمساز پایین‌تر است. از طرف دیگر مستندسازان هیچ امنیت شغلی و هویت صنفی هم ندارند و نباید اجازه داد با تنها نهاد و جایی که حامی‌شان است برخوردی قهرآمیز شود. بنده به‌هیچ‌وجه و با هیچ توجیهی موافق تعطیلی سینما نیستم.

تاثیر سریال  بر جامعه 
جامعه ما برای خروج موفق از بحران‌هایی که البته طبیعی هم هست و در تمام جوامع بشری وجود دارد باید واقع‌بین باشد. مستند غیرمسکونی به مخاطبش متذکر می‌شود واقع‌بین باشد. در همین ناآرامی‌های اخیر تحت‌تاثیر هیجان می‌توان هر حرفی زد اما در حالتی واقع‌بینانه به واقعیت‌هایی از هر دو طرف می‌رسیم که پیش‌تر از آنها غافل بودیم. باید عادلانه قضاوت کرد. معنای لغوی عدل، قرار دادن هر چیزی در جای خودش است و ظلم به معنای عدم قرار دادن هر چیزی در جای خودش. لذا عموم جامعه معمولا به چیزهایی که می‌بینند فکر نمی‌کنند. تمام مستندی که ساختم هم راجع به این موضوع است که به آنچه می‌بینید اکتفا نکنید. ضمن این‌که امیدوارم در معضل حاشیه‌نشینی از مدیران توانمند و کاربلد که دارای تعهد و تجربیات لازم در این خصوص هستند استفاده شود تا در وهله اول بحث حاشیه‌نشینی را بپذیرند و بعد بتوانند این معضل را برای همیشه در کشور  از بین ببرند.

ساناز قنبری - گروه فرهنگ و هنر