گفتوگو با علیرضا جلالیتبار، بازیگر سریال وارش
روایت تاریخ با زبان گیلکی
شیوه روایت داستان سریال «وارش» و قاببندیهای چشمنواز و محل زیبای شمال ایران باعث شده تا این مجموعه از همان قسمتهای ابتدایی مورد توجه مخاطبان شبكه سه قرار بگیرد و با وجود گذشت هفت هشت قسمت به یكی از مجموعههای پرمخاطب تلویزیون تبدیل شود و در نظرسنجی سازمان رتبه خوبی کسب کند. اما در كنار داستان و فیلمنامه خوب سریال، بازیگران نام آشنای بسیاری نیز در این مجموعه حضور دارند كه یكی از مهمترین دلایل جذابیت سریال است از جمله بهنام تشكر، داریوش كاردان و... از این رو شاهد بازی های خوب و روان هم از این بازیگران در سریال «وارش» هستیم. علیرضا جلالیتبار یكی از بازیگران این مجموعه است كه نقش یوسف سلیم را بازی میكند. یکی از پسران وارش وجوانی كه رویاهای بسیاری از نوجوانی برای خودش و خانوادهاش در سر داشته و درصدد به دست آوردن ثروت و زندگی آرامی برای خانوادهاش است و با آشنایی و دلدادگی با دختری به نام شیوا وارد مسیر تازهای از زندگیاش میشود. گرچه در میانه راه داستان سمت و سویی دیگری می رود و محوریت سریال که وارش بود به بازیگر دیگری سپرده میشود و داستان از شمال به تهران آمده و حول زندگی و کار یوسف می گردد. از این رو جامجم با علیرضا جلالی تبار یکی از بازیگران اصلی این سریال گفتوگویی درباره وارش و نقش یوسف و فعالیتهای اخیرش داشته كه در ادامه میخوانید.
بله در حال حاضر در پروژه «سه سپیده» به كارگردانى رحیم طوفان مشغول ایفاى نقش حیدر هستم . داستان این فیلم در مورد فراز و نشیبهاى یك رفاقت است و دانشجویانى كه حالا هر كدام در جایى مشغول هستند.
بنابراین فكر نمیكنم مشغله كاری به شما اجازه بدهد خودتان به عنوان بیننده سریال را دنبال كنید. این طور نیست؟
اتفاقا سریال «وارش» را كامل پیگیرى میكنم. اول به عنوان مخاطب و بعد به خاطر تلاشى كه به عنوان یك عضو كوچك از خانواده فرهنگى این سریال داشتم .
تا به امروز چه بازخوردی از مخاطبان این سریال گرفتید؟
براى همه ما بازخورد مخاطب همواره مهم بوده و هست و شكر پروردگار بازخوردها تا به امروز عالى بوده و خیلى از مخاطبها با پیامهایشان بنده را شرمنده كردند و مورد لطف خود قرار دادند. ضمن اینكه به عنوان بازیگر در پخش مجدد صبح با توجه به یك سال كه از تولید كار گذشته مشغول جمع كردن تجربه هستم.
معمولا فیلمنامه از زمانی كه نوشته میشود تا زمانی كه به پخش میرسد، تغییرات بسیاری را شامل میشود. بنابراین زمانی كه فیلمنامه به دستتان رسید، یوسف را چگونه دیدید و چقدر در اجرا تغییر كرد؟
میتوانم بگویم كه یوسف اجرا با یوسف فیلمنامه تفاوت زیادى ندارد. دیالوگها و روابط با شخصیتها طبق طراحى نویسنده و هدایت كارگردان اجرا شد. ضمن اینكه با توجه به پیچیده بودن روابط آدمها و جزییات، اجرا در این كار از اهمیت دوچندانی برخوردار بود. به عنوان مثال، نوع گفتوگوى رئیس جاوید با او بازگوكننده اطلاعاتى است كه شاپور به او داده و بازخورد وارش از پاسخ یوسف صحنه بعدى را مىسازد. بنابراین دخل و تصرف بسیاری با دقت و توسط كارگردان در سریال انجام شد.
با توجه به اینكه یوسف دهه دوم زندگیاش را سپری میكند، فكر میكنید چقدر بازی و حضور شما و بهخصوص گریم و لباس شما در قالب این نقش برای مخاطب باورپذیر است؟
مخاطب در این سریال دامنهاى از 20 سالگى تا میانسالى یوسف را میبیند. از طرفی قرار بود در فاز بعدى 50 سالگى آنها هم به تصویر كشیده شود. اما وقت زیادى براى تهیه لباس و طراحى در اختیار دوستان نبود. با این حال نهایت همكارى را با دوستان انجام دادم تا طى یكى دو روز و در شهرستان لباسها تهیه شود. اما فكر میكنم گریم بسیار به اجراى این دامنه زمانى كمك كرد و به همین خاطر از تمام گروهها سپاسگزارم. ضمن اینكه با واقعبینى نسبت به بودجه و زمان، تقریبا كار بهترى در زمینه لباس مقدور نبود.
به لحاظ زمانی چقدر فكر میكنید در تداعی آن دوران برای مخاطب موفق عمل شده است؟
به لحاظ تداعى طراح اشراف درستى به زمان وقوع داستان دارند و جغرافیا و زمان دورى هم نیست. بنابراین فكر میكنم توانستهایم آن دوران را بهخوبی به تصویر بكشیم.
از آنجا كه به دلایلی بازی با لهجه و گویش خاص برای بازیگران به یك چالش تبدیل شده است، چطور توانستید این چالش را به یك فرصت تبدیل كنید و عدهای به خاطر نوع گویش شما معترض نشوند؟
براى برخورد با این چالش ابتدا با دقت گوش دادم. موسیقى زبان گیلكى موسیقى بسیار زیبایی است. مخصوصا در ابتداى صبح از همكاران مى خواستم ترانههاى مورد علاقه خودشان را گوش بدهند تا هم مسیر گاهى چند ساعته تا محل كار طى شود و هم در این فاصله ریتم زندگى محلى با ریتم رسمى زبان ملى براى من كم شود.
نخستین بازخورد من هم از همین دوستان بود. خانم نسرین بابایى در نقش میانسالی وارش نهتنها بر كلام و ادبیات گیلكى مسلط است كه گنجینهاى از ضربالمثلهاى روستاهاى گیلان را در خاطر دارد. همینطور مهرداد بخشى همیشه حاضر و همراه بود تا در ادا و آهنگ كلام و كلمات بومى سهوى اتفاق نیفتد.
كار با احمد كاوری و بازی در شهرستان و روستای شمالی چطور بود؟ از سختیهای این كار و هوای شمال و سرمایی كه حاكم بود بگویید.
كار با جناب كاورى و تیم خوب و پرانرژى ایشان نه تنها سختى نداشت كه براى من پر از خاطرات خوب و مثبت بود. بهخصوص در كنار مردم خوب استان گیلان كه خاطرات بسیار شیرین و خوبی را برای من به همراه داشت. شكر پروردگار آب و هوا هم با ما یار بود؛ ولی شنیدم بعد از اینكه كار ما تمام شد برف شدیدى شروع شد كه به كوهها و رودخانه بركت داد. اما خوشبختانه در زمان فیلمبرداری با مشكلی در این زمینه روبهرو نبودیم.
شما در سریالهای بسیاری نقش پلیس و پزشك را بازی كردید. با این حال چگونه توانستید این نقشها را به گونهای ایفا كنید كه كلیشه نشود و بازیتان به تكرار نیفتد؟
من فكر میكنم كارها برآیند زحمت تیم هنرى كارگردانى و متن و نویسنده است كه به بازیگر كمك مى كنند تا داستان را به نحو مطلوبى ارائه كند. از این رو بازیگر در كنار تجربیاتی كه در زمینه كاری خود دارد، نویسنده و كارگردان هم نقش بهسزایی در این زمینه دارند. امیدوارم مخاطبان سریال «وارش» تا پایان مخاطب سریال بمانند و از دیدن آن لذت ببرند.
رویاهایی که تعبیر نشد
سال 1387 بود كه بازیگر جوانی با فیلم «وقتی همه خوابیم» به كارگردانی بهرام بیضایی به مخاطبان سینما معرفی شد. علیرضا جلالیتبار كه پیش از این با نمایشهای بسیاری روی صحنه حضور داشت، با این فیلم نخستین حضورش را در تصویر تجربه كرد و گامی محكم از همان ابتدا در این عرصه برداشت. وی به دلیل بازی خوبی كه در این فیلم داشت، مورد توجه قرار گرفت. در طول این سالها نیز در سریالها و فیلمهای بسیاری ایفای نقش كرده است؛ از جمله گمشده، راز پنهان، رخنه، غیرعلنی و نفس شیرین.
جلالی تبار یكی از بازیگران بیحاشیه سینما و تلویزیون است كه با وجود برخی نقشهای تكراری كه به وی پیشنهاد شده، اما سعی كرده متفاوت حضور پیدا كند.
به عنوان مثال او در سریالهای بسیاری نقش پلیس را بازی كرده، اما تجربیات تئاتریاش باعث شده در این گونه نقشها كلیشه نشود و به تكرار نیفتد.
گرچه پس از بازی خوبش در فیلم «وقتی همه خوابیم» عدهای تصور میكردند وی به دلیل چهره خوبی كه دارد و تواناییاش در بازیگری، قابلیت تبدیل شدن به یكی از ستارههای سینما را دارد. اما این اتفاق برای او نیفتاد و به رغم استعداد و تواناییاش در زمینه بازیگری در سینما تجربیات فوقالعادهای نداشت كه بخشی از آن به پیشنهادها و فیلمنامهها برمیگردد. اما او ثابت كرده در هر فیلم و سریالی كه بازی میكند، تمام تلاشش را به كار میگیرد تا به خوبی از پس نقش بربیاید و آن را باورپذیر بازی كند. از جمله سریال «وارش» كه در آن نقش جوانی شمالی به نام یوسف سلیم را ایفا كرده كه به خاطر بازی روان و خوبی كه دارد، مورد توجه قرار گرفته و مخاطب را با خود همراه كرده است.
یوسف در وارش نماد جوان شهرستانی با انگیزه و با پشتكاری است كه هم و غم خود را به كار گرفته و جایگاه خوبی را برای خودش ایجاد كرده است. با این حال در زندگی شخصی اش با مشكلات خانوادگی رو به روست كه منجر به جدایی اش میشود. جلالی تبار یكی از بازیگرانی است كه هر نقشی را میتواند باورپذیر بازی كند.
گاهی هم اگر در اثری نتوانسته بدرخشد، به خاطر ضعف در كارگردانی یا فیلمنامه بوده. یوسف یكی از بهترین نمونههایی است كه میتوان در این زمینه نام برد. او در سكانسهایی كه بازی پدرانه دارد، به قدری باورپذیر و خوب بازی میكند كه مخاطب به راحتی با او همذات پنداری میكند.